سیدامیر موسوی، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌و‌گو با «فرهیختگان»:
بهتر است بگوییم برجام برای دولت رئیسی همزمان با اینکه همچنان از اولویت‌های سیاست خارجی محسوب می‌شود اما دستگاه سیاست خارجی او، اتصال و پیوند آن را با سفره مردم قطع کرده‌ است. یعنی دیگر مذاکرات و توافقنامه هسته‌ای را به سفره مردم مرتبط نکرده‌اند.
  • ۱۴۰۰-۰۷-۰۱ - ۰۱:۴۳
  • 00
سیدامیر موسوی، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌و‌گو با «فرهیختگان»:
دنیا متوجه جدی بودن ایران شده است
دنیا متوجه جدی بودن ایران شده است

سیدشایان ابهری، روزنامه‌نگار: سیدامیر موسوی، دیپلمات سابق ایرانی معتقد است سیدابراهیم رئیسی در نطق سه‌شنبه‌شب خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نقشه‌راه جدیدی از نحوه تعاملات دولت جدید ایران با کشورهای منطقه و جهان را ترسیم کرد که این نقشه‌راه به‌خودی‌خود می‌تواند به یک الگو تبدیل شود. او معتقد است کشورهای منطقه و جهان، متوجه رویکردهای جدید دولت جمهوری اسلامی شده‌اند و جدیت ایران را فهم کرده‌اند، متن این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید.

نطق رئیسی در مجمع عمومی سازمان ملل را چطور ارزیابی می‌کنید؟

ای‌کاش او در مجمع عمومی سازمان ملل حضور فیزیکی داشت. زمینه خیلی خوبی برای استفاده از برخی ظرفیت‌‌های بین‌المللی فراهم بود ولی احتمالا شرایط کرونا و همزمانی مجمع با ایام ابتدایی دوران ریاست جمهوری رئیسی باعث شد به‌صورت مجازی در این اجلاس حضور داشته باشند. درمجموع شرایط جهانی به‌گونه‌ای پیش رفته است که وی می‌توانست با حضور در نیویورک ملاقات‌های ارزشمندی داشته باشد. این امکان وجود داشت که به‌صورت مستقیم برخی شخصیت‌های آمریکایی را هم -که تمایل داشتند با رئیس‌جمهور ایران دیدار داشته باشند- ملاقات کند، ازجمله گروه‌هایی از یهودیان، تعدادی از رسانه‌ها و عده‌ای از نخبگان آمریکایی تشنه ملاقات با رئیسی بودند. اگر این دیدارها صورت می‌گرفت اثرگذاری بسیار بالایی روی افکار عمومی آمریکا داشت. درباره نطق رئیسی باید بگویم مفهوم صحبت‌های او کاملا واضح بود. ابتدا اشاره خوبی به تمدن و تاریخ غنی ایرانیان داشت و گفت این ملت نه تسلیم فشار ابرقدرت‌ها می‌شود و نه تهدیدها را می‌پذیرد، بلکه تهدیدها را به فرصت تبدیل می‌کند. در ادامه قدرتمندی جمهوری اسلامی و ملت ایران را برای جهانیان بیان کردد. یکی از نکات مهمی که در متن سخنرانی او وجود داشت، نکات مربوط به رابطه با توافق هسته‌ای بود. رئیسی بر حق مسلم جمهوری اسلامی و ملت ایران برای تحقق اهداف و خواسته‌هایشان تاکید کرد، یعنی چنانچه مذاکرات هسته‌ای درنهایت باعث رفع و لغو تحریم‌ها باشد از نظر ایران مفید و قابل‌پیگیری است، اما اینکه روند مذاکرات به گفت‌وگو برای گفت‌وگو تبدیل شود برای ما قابل‌قبول نیست. مطرح شدن این نکته از زبان رئیس‌جمهور خیلی مهم است و هشدار خوبی به‌طرف‌های بدعهد مذاکرات هسته‌ای به‌حساب می‌آید. نکته دوم درباره نطق ایشان اهمیت بالای بخش مربوط به تعاملات منطقه‌ای ایران است. رئیسی موکدا اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد روابطش با کشورهای منطقه را گسترش دهد و مشکلات موجود از طریق گفت‌وگو قابل‌حل است و تاکید داشت همسایگان ایران نباید این فرصت را از دست بدهند و کشورهایی که در این مدت با ایران دشمنی کرده‌اند باید سیاست‌های خصمانه‌شان را تغییر دهند. به‌طورکلی اشاره داشت که می‌شود روابط خوبی میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای منطقه برقرار شود. احتمالا مخاطب او دراین‌باره بعضی کشورهای حوزه خلیج‌فارس و جمهوری آذربایجان بوده است. با نطق سه‌شنبه‌شب رئیس‌جمهور، ایران اعلام کرد آمادگی دارد روابط خوبی با این کشورها داشته باشد. اگر اراده سیاسی مستقلی داشته باشند و منافع ملی و منافع منطقه‌ای‌شان برایشان مهم باشد، این روابط را گسترش می‌دهند و از فرصت پیش‌آمده استفاده می‌کنند. درمجموع نطق خیلی‌خوبی را شاهد بودیم و می‌توانیم بگوییم دولت جدید جمهوری اسلامی ایران، یک نقشه‌راه جدید در تعاملاتش با دنیا را ترسیم و آن را از تریبون سازمان ملل اعلام کرد. این نقشه‌راه می‌تواند برای جهانیان سرمشق باشد و می‌توانند برنامه همکاری‌های خود با جمهوری اسلامی را طبق آن برنامه‌ریزی و ترسیم کنند. در یک جمله بالاترین مقام اجرایی کشور، در این نطق محورهای سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران را به‌صورت عمومی اعلام کرد.

به نظر شما موضوعاتی از قبیل اهمیت مذاکرات، لزوم همکاری با همسایگان، جایگاه بالای تعامل با دنیا و مردود دانستن ساخت سلاح هسته‌ای در دکترین دفاعی ایران که رئیس‌جمهور بر آن تاکید کرد، چقدر می‌تواند تصویر مخالفت با مذاکره‌ و گفت‌‌و‌گویی را که غربی‌ها تمایل دارند از دولت رئیسی به نمایش بگذارند، مخدوش کند؟

هم صحبت‌های رئیسی در این حوزه‌ها که با استقبال رسانه‌‌های عربی منطقه مواجه شد و هم دیدارها و مذاکرات امیر عبداللهیان در نیویورک اثرگذاری خیلی بالایی دراین‌باره داشته است. تشکیل اجلاس بغداد با حضور وزرای خارجه کشورهای عضو در محل سفارت عراق که جلسه دوم کنفرانس بغداد بود نیز نشان می‌دهد کشورهای منطقه متوجه رویکرد جدید ایران در سیاست خارجی شده‌اند و جدیت جمهوری اسلامی را درک کرده‌اند. همچنین دیدارهای امیرعبداللهیان در حاشیه اجلاس سازمان ملل با اروپایی‌ها و غربی‌ها نشان می‌دهد سیاست اعلام‌شده از سوی دولت جدید ایران در رابطه با مذاکرات هسته‌ای به‌خوبی به طرف‌های غربی تفهیم شده است. باید به این نکته تاکید کرد که دوره دست دادن‌ها و لبخند زدن‌های بی‌حاصل تمام شده است.

درحال حاضر، جمهوری اسلامی ایران تاکید دارد مذاکرات باید جدی باشد و باید نتیجه مشخص داشته باشد. باید معلوم باشد که آیا خواسته طرف‌‌های غربی، در چارچوب قطعنامه 2231، هست یا خیر. این قطعنامه چارچوب همکاری‌‌ها را مشخص کرده است. جمهوری اسلامی همواره به توافقنامه‌های بین‌المللی احترام گذاشته است. این آمریکاست که به‌صورت یکجانبه از توافقنامه‌ بین‌المللی برجام خارج شده و تحریم‌هایی را به ملت ایران تحمیل کرده است. شرایط و جو عمومی حاکم بر جلسات امیرعبداللهیان در نیویورک نشان می‌دهد که آمریکا منزوی شده است. در کنفرانس عمومی اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم که با حضور اسلامی به نمایندگی از کشورمان برگزار شد، ایران قوی ظاهر شد. در نیویورک هم که شاهد هستیم جهانیان به تفاهم و گفت‌و‌گو با ایران روی آورده‌اند. منطق موضع‌گیری جمهوری اسلامی ایران درحال حاضر منطقی و مطابق با مقررات بین‌المللی است و هیچ‌کس نمی‌تواند ارزش این موضع‌گیری را انکار کند. شرایط حال حاضر جهان برای یک تفاهم معقول و منطقی، کاملا مهیاست.

آمریکایی‌ها می‌گویند آماده بازگشت به برجام، به شرط بازگشت ایران هستند. از سوی دیگر می‌گویند امکان مذاکره با فرصت نامحدود، فراهم نیست. ایران هم از مذاکره با تاکید بر حصول نتیجه می‌گوید و همزمان تاکید دارد که به وعده‌های دولت آمریکا بی‌اعتماد است. در چنین شرایطی، طرفین چگونه خواهند توانست مذاکرات را پیش ‌ببرند؟

من فکر می‌کنم آمریکا دو موضع دارد. یکی موضع علنی که شما به آن اشاره کردید و دیگری موضع غیرعلنی که کاملا متفاوت است. یعنی آمریکا درحال حاضر دارد تلاش می‌کند تا از طریق کشورهای ثالث مثل سوئیس، عمان و اخیرا به احتمال زیاد قطر، پیام‌هایی به ایران منتقل کند؛ همان‌طور که تا الآن هم پیام‌هایی داده است. شرایط آمریکا، این روزها شرایطی نیست که بتواند خواسته‌هایش را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کند. وضعیتش در منطقه به‌هم ریخته است و فرارش از افغانستان، یک شکست بود. شرایطش در عراق و سوریه خوب نیست و به‌طور کلی در تعامل با سایر کشورها نیز وضعیت قابل قبولی ندارد. اتفاقاتی که در نتیجه توافق دولت بایدن با استرالیا، میان آمریکا و فرانسه و چند متحد دیگر آمریکا افتاد، نشان می‌دهد آمریکا در جامعه بین‌المللی تا حدی منزوی شده است و شرایطی ندارد که بتواند خواسته‌هایش را به ایران تحمیل کند. با توجه به این شرایط، می‌توان متوجه این شد که پیام‌های آمریکا به ایران، در رسانه‌ها یک چیز است و در پشت پرده، یک چیز دیگر. به نظر می‌رسد آمریکا به این نتیجه رسیده است که باید به مذاکرات بازگردد. این را از خروجی دیدار بایدن و نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی هم می‌توان حدس زد. نفتالی بنت، ظاهرا در سفرش به واشنگتن حرف‌هایی از مقامات آمریکایی شنیده است که بعد از سفرش آن حرف‌ها را زد و گفت توافق هسته‌ای کشورهای 1+5 و ایران با همین وضعیت مورد پذیرش این رژیم است و بنت، فقط درباره نظامی شدن برنامه ‌هسته‌ای ایران ادعاهایی داشت و اظهار نگرانی کرد. این نشان می‌دهد که درحال حاضر، علاوه‌بر آمریکا، صهیونیست‌ها هم مأیوس و تسلیم واقعیت شده‌اند.

 امروز جمهوری اسلامی ایران مستحکم و پرقدرت جلو می‌رود و از موضع خوبی برخوردار است. با توجه به همین جایگاه ایران، شاهد این هستیم که روسیه و چین مواضع همسویی می‌گیرند و اروپایی‌ها نیز در دنباله‌روی از آمریکا مردد هستند. موضع آمریکا در دنیا تضعیف شده است و دولت بایدن، با مشکلات عدیده داخلی و خارجی دست‌وپنجه نرم می‌کند. طرف‌های برجام، دنبال راه‌حلی برای به نتیجه رسیدن مذاکرات هستند و این موضع تضعیف‌شده آمریکا، باعث می‌شود تا راه‌حل نهایی، به نفع جمهوری اسلامی ایران ترسیم شود. نکته مهم دیگر هم این است که ایران هیچ‌وقت از توافقنامه هسته‌ای خارج نشده است که آمریکا ادعا می‌کند ایران باید بازگردد. ایران طبق بعضی از تعهداتش طبق بندهای 36 و 37 توافقنامه هسته‌ای، بخشی از تعهداتش را کاهش داده و سیاست تأدیبی در پیش گرفته است. با هدف ادب کردن آمریکا و طرف‌های اروپایی این رویکرد را اتخاذ کرده است. این مجوز را خود توافقنامه هسته‌ای به ایران داده است که اگر طرف‌های دیگر به تعهدات‌شان عمل نکردند، ایران می‌تواند تعهداتش را متقابلا کاهش دهد. ایران همچنان به توافقنامه هسته‌ای 2015 پایبند است اما آمریکایی‌ها از آن خارج شده‌اند. اروپایی‌ها هم به‌خاطر ترسی که از آمریکا داشته و دارند، به تعهدات‌شان عمل نکردند. پس این غربی‌ها هستند که باید به تعهدات‌شان بازگردند، نه ایران.

به نظر می‌رسد دستگاه سیاست خارجی دولت رئیسی، مساله برجام را از اولویت اصلی خارج کرده و همزمان با آن، دارد پرونده‌های بین‌المللی دیگر را پیش می‌برد. این رویکرد چقدر می‌تواند به خود برجام کمک کند؟

بهتر است بگوییم برجام برای دولت رئیسی همزمان با اینکه همچنان از اولویت‌های سیاست خارجی محسوب می‌شود اما دستگاه سیاست خارجی او، اتصال و پیوند آن را با سفره مردم قطع کرده‌ است. یعنی دیگر مذاکرات و توافقنامه هسته‌ای را به سفره مردم مرتبط نکرده‌اند. آن را پیگیری می‌کنند ولی در سیاست‌های دیگر، دنبال‌کننده سیاست‌های اقتصاد مقاومتی‌ای هستند که رهبر معظم انقلاب اعلام کردند. نکته مهم این است که همزمان به دنبال احقاق حقوق ملت ایران در حوزه توافقنامه هسته‌ای نیز هستند. این سیاست‌ها اتخاذ شده است که ما دیدیم به محض استقرار دولت جدید، گشایش‌هایی ایجاد شد. با اینکه تحریم‌ها همچنان ادامه دارد و هیچ حرکتی از طرف آمریکا و غربی‌ها صورت نگرفت. پس اقتصاد مقاومتی و سیاست‌های رئیسی برای پیروی از دیدگاه رهبری در رابطه با اقتصاد مقاومتی، در این یک ماه جواب داده است. دولت جمهوری اسلامی ایران می‌تواند سیاست‌های جایگزین داشته باشد؛ همزمان هم پرونده مذاکرات هسته‌ای را درصورتی که احساس کند به نتیجه خواهد رسید، پیگیری می‌کند. معلقش نمی‌کند ولی مردم را هم معطل آن نگه نمی‌دارد. مردم ایران در این حوزه تجربه‌ای هشت‌ساله دارند و دیده‌‌اند رویکردهای غلط شرایط اقتصادی ایران را به چه روزی درآورده است. رئیسی همزمان با پیگیری‌های جدی و مداوم در رابطه با احقاق حقوق ملت در برجام، در رابطه با سیاست‌های داخلی و مسائل اقتصادی نیز سیاست‌های جدیدی را اجرا می‌کند و فکر می‌کنم نتیجه دادن این سیاست‌ها را در بسیاری از زمینه‌ها می‌بینیم.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰