بررسی‌ها در نسبت میان خودکشی و بازنمایی رسانه‌ای آن نشانگر این است که ضرورت دارد تا فعالان و کنشگران حوزه آسیب‌های اجتماعی، فعالان در اورژانس اجتماعی، مددکاران اجتماعی و سایر بخش‌های سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت، این معضل و چالش را به‌درستی موردتوجه قرار داده و همواره در تلاش برای ایجاد تعامل مستمر و پایدار با اصحاب رسانه و ارائه مشورت‌های تخصصی لازم به ایشان باشند.
  • ۱۴۰۰-۰۶-۲۹ - ۰۰:۴۲
  • 00
غفلت از برساخت و بازنمایی یک پدیدار اجتماعی در رسانه
غفلت از برساخت و بازنمایی یک پدیدار اجتماعی در رسانه

علی قجری، دکتری جامعه‌شناسی دانشگاه تهران: هرساله در دهه سوم شهریورماه، به‌مناسبت سالروز جهانی پیشگیری از خودکشی، مسئولان و تحلیلگران به بحث در باب وضعیت خودکشی در کشور می‌پردازند. سویه‌ اصلی این مباحث بیشتر بر ارائه آخرین آمارها و تحلیل ثانویه آنهاست. اما آنچه نیاز امروز ما در حوزه آسیب‌های اجتماعی است، ارائه راهبردها و راهکارهای عینی و زمینه‌مند در این حوزه است. در مطلب حاضر نیز به یکی از جنبه‌های مهم مدیریت راهبردی در امر پیشگیری و کنترل خودکشی در ایران پرداخته شده است.

۱- بررسی «مساله بازنمایی و برساخت رسانه‌ای در موضوع خودکشی» یکی از مسائلی است که در کشور ما کمتر به آن توجه شده است. درحالی که برای رسیدن به الگوهای راهبردی در پیشگیری از خودکشی، بایستی به نقش و سهم ویژه رسانه‌ها در این امر توجه شود. پژوهش‌های علمی در حوزه خودکشی از سال ۱۹۷۰ آغاز شده و از اواخر قرن بیستم نیز توجه به رسانه‌ها و تاثیر آن در کاهش و افزایش این مساله به‌عنوان محوری ویژه مدنظر پژوهشگران علوم اجتماعی و علوم رفتاری قرار گرفته است. علی‌رغم صدها تحقیق میدانی و تعیین ضرایب تاثیر پیام‌ها و برنامه‌های رسانه‌ای بر افزایش و کاهش موارد وقوع، اما در کشور نسبت خودکشی و رسانه همچنان حوزه‌ای مغفول و کم‌فروغ به‌شمار می‌آید.

۲- در نسبت میان خودکشی و رسانه، یکی از رهیافت‌های نظری تبیین‌کننده را می‌توان در حوزه مطالعات فرهنگی جست‌وجو کرد. استوارت هال به‌عنوان یکی از چهره‌های شاخص و بنیانگذار در مطالعات فرهنگی، مفهوم «بازنمایی» را برای تحلیل نشانه‌ها و نمادهای زبانی مورد استفاده قرار می‌دهد. به اعتقاد هال، بازنمایی از امور واقع در حیات اجتماعی، نسبت مستقیمی با چرخه فرهنگ و به‌عبارتی سبک زندگی افراد در جامعه دارد و اهمیت این موضوع به سبب نقش ویژه زبان در حیات بشری است. استوارت هال چگونگی بازنمایی را در سه‌دسته از هم تفکیک می‌کند: ۱. بازنمایی بازتابی، ۲. بازنمایی تعمدی و ۳. بازنمایی برساختی. بر این اساس او معتقد است که رسانه‌ها مخصوصا رسانه‌های جمعی و رسانه‌های برخط یا دیجیتال امروزه صرفا وقایع را بازگو و بازتاب نمی‌دهند، بلکه به «ساخت واقعیت» آنگونه که خود می‌خواهند اقدام می‌کنند. در موضوع خودکشی نیز ما با چنین فرآیندی در بازنمایی از وقایع و رخدادها مواجه هستیم؛ یعنی رسانه‌ها اعم از رسانه‌های خبری، رسانه‌های نمایشی (شامل فیلم، سریال، تئاتر و انواع گونه‌های تولیدات بصری) و رسانه‌های دیجیتال یا شبکه‌های اجتماعی مجازی، صرفا به بازتاب و انعکاس واقعیت بیرونی (بدون دخل و تصرف) در مورد خودکشی و درقالب محتواهای مکتوب یا تصویری نمی‌پردازند؛ بلکه شیوه‌های تولید پیام، نوع ادبیات محتوایی، شاخص‌های جذابیت رسانه‌ای، میزانسن، تیترزنی و... در انواع رسانه‌ها، هر یک به‌نوعی بر افزایش یا کاهش ضریب گرایش، برجسته‌سازی یا پیشگیری از خودکشی منجر می‌شود.

۳- برای فعالان، کنشگران و کارشناسان حوزه اجتماعی و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی ضرورت دارد تا اقدامات متنوع و مستمری در عرصه آموزش، آگاه‌سازی، تعامل و هماهنگی با رسانه‌ها درخصوص به‌کارگیری شیوه‌های استاندارد منطبق با سلامت روانی-‌اجتماعی را در انتشار و انعکاس مطالب، اخبار و تولیدات مرتبط با موضوع خودکشی داشته باشند، تا از آثار مخرب پیام رسانه‌ای بر روند خودکشی در جامعه جلوگیری شده و پیامدهای مثبت و آثار پیشگیرانه بر آن مترتب شود. بر اساس مطالعات صورت گرفته در نسبت رسانه و خودکشی، مهم‌ترین مفهومی که موردتوجه مشاوران و پژوهشگران این حوزه قرار دارد، مقوله‌ای است که امروزه با عنوان «اثر ورتر» یا «خودکشی تقلیدی (سرایتی)» از آن یاد می‌شود. به‌عبارتی در نسبت میان خودکشی و رسانه، آنچه محوریت دارد تبعات سرایتی پیام‌های رسانه‌ای با مضمون خودکشی بر وقایع یا انگیزه‌های خودکشی در افراد جامعه است. به‌نوعی که مطالعات مختلف در اتریش، استرالیا، آمریکا، هند و بسیاری دیگر از کشورها نشان داده است که خودکشی تقلیدی به‌عنوان مهم‌ترین پیامد برای انتشار فراگیر تولیدات رسانه‌ای با این موضوع، به شمار می‌آید. تحقیقات مختلف نشان داده است که چنانچه اخبار و مطالب منعکس‌کننده موضوع و مضامین مرتبط با خودکشی (شیوه‌های انجام، نتیجه و فرجام اقدام، علت و زمینه و...) به شخصیتی محبوب مثل بازیگران، ورزشکاران، هنرمندان و... مربوط باشد، آثار سرایتی آن چندین‌برابر خواهد بود.

۴- مفهوم خودکشی تقلیدی به‌خوبی نشان‌دهنده اهمیت تاثیر و جایگاه رسانه‌ها و پیام‌های رسانه‌ای در افزایش یا کاهش موضوع خودکشی است. به‌طور ویژه این مفهوم ناظر به سه گروه حساس یعنی «جوانان»، «افراد مبتلا به افسردگی» و افرادی که «خودکشی ناموفق» داشته‌اند، تبیین‌کننده زمینه‌های منجر به خودکشی است.

اهمیت و حساسیت جایگاه رسانه در پیشگیری و درمان خودکشی تا حدی است که از سه دهه گذشته و مشخصا از سال ۱۹۹۹میلادی، سازمان بهداشت جهانی با همکاری نهادهای فعال در حوزه خودکشی مثل «انجمن بین‌المللی خودکشی» و نهادهای بهداشت و درمان کشورهای مختلف، اقدام به تهیه دستورالعمل‌هایی برای فعالیت‌های رسانه‌ای مرتبط با موضوع خودکشی کرده است. این دستورالعمل‌ها که هرچند سال یک‌بار به‌روز می‌شود و در کشور ما نیز برای اولین‌بار در سال ۱۳۸۶ توسط وزارت بهداشت ترجمه و انتشار یافته است، به موارد مختلفی از جمله اینکه: اصحاب رسانه نباید اخبار مربوط به خودکشی را برجسته کنند، نباید این اخبار را با موضوعات احساسی و عاشقانه گره بزنند، در انتخاب تیتر دقت کنند، نباید به جزئیات وقایع و شیوه‌های خودکشی بپردازند، اطلاعات افراد آسیب‌دیده را نباید افشا کنند و... می‌پردازند.

۵- علی‌رغم تاکیدات WHO بر اهمیت جایگاه رسانه‌ها در موضوع خودکشی، حتی در این قبیل دستورالعمل‌های بین‌المللی نیز سهم ویژه‌ای برای رسانه‌های نمایشی که امروزه بیشترین تاثیر را بر سبک زندگی مخاطب و تعیین شیوه نگرش او به دنیای پیرامون دارد، وجود نداشته است و صرفا این دستورالعمل‌ها مطابق با چارچوب فعالیت رسانه‌های خبری و اطلاع‌رسانی تهیه و تنظیم شده است.

امروزه آثار نمایشی یا گونه رسانه‌های نمایشی مثل فیلم، سریال، تئاتر و اقسام دیگر، بیش از گونه رسانه‌های خبری و اطلاع‌رسانی، افراد را تحت تاثیر پیام‌های خود قرار می‌دهند. به‌عبارتی، نمایش یک سکانس یا ارائه یک مضمون مرتبط با اقدام به خودکشی یا خودکشی ناموفق یا شیوه‌ها و الگوهای خودکشی یا شرایطی که یک فرد را به این جمع‌بندی می‌رساند که خودکشی بهترین انتخاب او در این موقعیت است و... ، همه می‌تواند تاثیرات شگرفی بر مخاطب هدف و حساس در معرض خودکشی داشته باشد؛ چراکه رسانه‌های نمایشی با درگیرکردن عواطف، احساسات منفی و مثبت، خلق موقعیت‌های دراماتیک، افزایش قدرت تخیل، ایجاد احساس همذات پنداری و... بیش از انواع گونه‌های رسانه‌ای بر مخاطب تاثیرگذار هستند. اما متاسفانه در کشور ما، نه‌تنها مدیران رسانه‌ای، بلکه تولیدکنندگان برنامه‌های نمایشی و عموم اصحاب رسانه، کمترین توجه، حساسیت و اطلاعات تخصصی در حوزه سلامت روانی و اجتماعی مرتبط با خودکشی را دارند. این امر نیز دلایل مختلفی دارد که از جمله آن می‌توان به عدم‌تخصص‌گرایی رسانه‌ها در حوزه اجتماعی اشاره کرد؛ یعنی خبرنگاران و فعالان رسانه‌ای که در موضوع اجتماعی فعالیت دارند، معمولا واجد تخصص مستقیم و آکادمیک در حوزه‌های روانشناسی، مددکاری اجتماعی، جامعه‌شناسی، سلامت روانی و اجتماعی و سایر گرایش‌های مرتبط با فضای اجتماعی و آسیب‌های اجتماعی نیستند. از طرفی، حتی این دغدغه و حساسیت نیز در میان اصحاب رسانه وجود ندارد که فی‌المثل زمانی که می‌خواهند به موضوع خودکشی در تولیدات خود بپردازند، درباره ابعاد و ظرایف موضوع و نوع پرداخت رسانه‌ای به آن با کارشناسان مرتبط با این حوزه مشورت کنند.

۶- بررسی‌ها در نسبت میان خودکشی و بازنمایی رسانه‌ای آن نشانگر این است که ضرورت دارد تا فعالان و کنشگران حوزه آسیب‌های اجتماعی، فعالان در اورژانس اجتماعی، مددکاران اجتماعی و سایر بخش‌های سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت، این معضل و چالش را به‌درستی موردتوجه قرار داده و همواره در تلاش برای ایجاد تعامل مستمر و پایدار با اصحاب رسانه و ارائه مشورت‌های تخصصی لازم به ایشان باشند.

درعین حال این ضرورت نیز وجود دارد تا قوانین لازم‌ مرتبط با این حوزه توسط مجلس به‌روزرسانی و تنقیح شود؛ چراکه درحال حاضر محتواهای رسانه‌ای با مضمون خودکشی، جرم‌انگاری نشده است و صرفا در یک بند از قانون جرایم رایانه‌ای، به ممنوعیت ترویج یا ترغیب و تهدید به خودکشی، اشاره‌ای صورت گرفته است. لذاست که رسانه‌ها و اصحاب رسانه‌ای به‌راحتی و بدون هیچ حساسیتی به تولید محتوا در این حوزه حساس می‌پردازند، بدون آنکه به آثار و تبعات اقدام خود واقف باشند. این نکته زمانی بهتر درک می‌شود که مثلا به دقت اصحاب رسانه در موضوعی چون «اعتیاد» توجه کنیم؛ در این موضوع می‌بینیم که اصحاب رسانه همواره خود را ناگزیر از اخذ مشورت‌های کارشناسی با متخصصان حوزه اعتیاد می‌داند و قبل از مشورت و دریافت تاییدیه کارشناسی، دست به تولید نمی‌زنند. اما در موضوع خودکشی یا بسیاری موضوعات دیگر مثل خشونت خانگی و کودکان کار خود را نیازمند به مشورت با متخصصان موضوع نمی‌بینند.

۷- در این میان و در سطح نهادی و ساختاری نیز، نهادهایی مثل سازمان بهزیستی، قوه‌قضائیه، وزارت بهداشت، وزارت کشور و سایر مراکز مرتبط و مرجع با موضوع آسیب‌های اجتماعی، ضرورت دارد تا مستقیما با رسانه‌های جمعی مثل صداوسیما، خبرگزاری‌ها، مطبوعات و رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر، تفاهم‌های ویژه‌ای را ترتیب داده تا بتوانند در یک همکاری و تعامل مستقیم و مستمر، به ارائه چارچوب استاندارد علمی و به دور از خطاهای فردی و اجتهادهای غیرتخصصی از سوی اصحاب رسانه، به تنظیم‌گری جریان تولید و انتشار محتواهای رسانه‌ای استاندارد در حوزه خودکشی مبادرت کنند. از سوی دیگر نیز، کمبود پژوهش‌های سازمان‌یافته و عدم‌توجه   به ضرورت تحلیل تماتیک تولیدات رسانه‌ای منعکس‌کننده مضمون خودکشی، از جمله عواملی است که باعث‌شده به سهم و نقش تعیین‌کننده رسانه‌ها، به‌ویژه رسانه‌های نمایشی، در ضریب افزایش و کاهش خودکشی در جامعه، توجه محوری صورت نگیرد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰