سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار: هرچند او را با تهیهکنندگی و کارگردانی «روزگار جوانی» میشناسند و اتفاقا سری سوم این سریال هم قرار است در پاییز امسال از شبکه تهران پخش شود اما نام اصغر توسلی در اوایل دهه 70 و در دهه چهارم عمرش، کنار سریالهایی مانند «مزد ترس» دیده شد و بعدها کارگردانی سریالهای «دختران»، «این یک دادگاه نیست»، «این سهنفر»،«پای پیاده» و «با من حرف بزن» را برعهده گرفت. او همچنین در حوزه اجرا، نوشتن و مدیر تولیدی در سینما هم فعالیتهای چشمگیری داشته؛ در هشتسالگی مجری برنامههای کودک رادیو بوده و با اجرا وارد این عرصه شده است. آن زمان هنوز رادیو چندان گسترش پیدا نکرده بوده و تلویزیون هم اصلا وجود نداشته است. توسلی بعدها اجرای برنامههایی مانند «جنگ هنر هفته»، «تا فردا» به تهیهکنندگی منوچهر محمدی و «نگاه 5» را برعهده داشت.
بهبهانه ساخت سری سوم «روزگار جوانی» که فصل اولش یکی از پرمخاطبترین و تاثیرگذارترین سریالهای تلویزیون پس از انقلاب بود با وی همصحبت شدیم و از سریالهایی گفتیم که توسلی در آنها نقش داشته است و بازیگرانی که توسط وی برای اولینبار به کار گرفته و بعدها تبدیل به ستارههای سینما و تلویزیون شدند. او همچنین از تجربه همکاری با اصغر فرهادی گفت و خانهنشین شدن چهرههای شاخص تلویزیون و درنتیجه کاهش کیفیت سریالهای این سالها.
از کاری که الان مشغولش هستید، شروع کنیم. «روزگار جوانی3» در چه مرحلهای است؟ فکر میکنید زمان پخش به امسال برسد یا ممکن است برود برای سال بعد؟
این پروژه را از دیماه سال گذشته آغاز کردیم و فیلمبرداری حدود یک ماه و 20 روز است که تمام شده. الان درحال مونتاژ هستیم. برای این سری 30 قسمت تدارک دیده شده که تولید شود و همه ضبط شده و به مونتاژ رسیده است. اکنون حدود 10 قسمت را مونتاژ نهایی کردهایم که صداگذاری، موسیقی و تصویر و رنگ انجام میشود. گمان میکنم برای نیمه دوم مهر یا اوایل آبان سال جاری پخش شود.
مسلما تغییراتی نسبت به سری اول دارد؛ چه از نظر فضا و قصه و چه بازیگران؟
بله، آن سریال حدود 25 سال قبل تولید شده بود. این قصه الان تولید میشود و مسائل بچههای امروز است و بازیگرانش هم متفاوت هستند. این سری از سریال تنها اسم را از سری قبل وام گرفته، چون اینهم قصه زندگی بچههای جوان دانشجو است و ارتباط سمبلیکی با آن سریال دارند. ابتدا در خانهای سکنی میگزینند که متعلق به کسی است که آن بچهها درمجموعه قبل با او همسایه بودند؛ عباسآقا نامی بود (با بازی بیوک میرزایی) که ارتباط این دو سریال اینگونه آغاز میشود، ولی درکل قصه و مسائل بچههای این دوره و زمانه است. پنج جوان هستند که از جاهای مختلف و شهرهای مختلف و برخی با گویشهای مختلف درکنار هم قرار میگیرند.
سالهاست در تلویزیون کار میکنید. نگاه به کارنامه شما نشان میدهد کارهای خوب و پرطرفداری تولید کردهاید که مهمترین ویژگیهایشان دغدغه جامعه و مشکلاتشان بوده است، یعنی فارغ از جنسیت و طبقهبندی نسلها و سیاست و دورهها دغدغه جامعه و افراد رادارید. این دغدغه از کجا نشأت گرفته است؟
خاستگاه این دغدغهها زندگی کردن در همین اجتماع و با این مردم است. وقتی با این مردم زندگی میکنید و طبیعتا برای این مردم قرار است بنویسید و سریال بسازید و تئاتر اجرا کنید و قرار است شعر بگویید و قرار است تابلوی نقاشی بکشید، وقتی با این مردم زندگی میکنید طبیعتا دغدغههای اصلی شما دغدغههای مردم باید باشد. زمانی سریالی در ارتباط با کودکان میسازید و دغدغههای کودکان سرزمین خود را روایت میکنید. روزگار جوانی میسازید برای دانشجویان و جوانان مملکت و دغدغههای آنها کار میکنید، همانطور که وقتی برای میانسالان مثلا «مزد ترس» را کار میکنید، دغدغه آنها را نمایش میدهید. این قانون و قاعده هنرمند و هنر و وظیفه هنر است که این اتفاق را ایجاد میکند. کار عجیبی انجام ندادهام، تلاش کردهام دغدغههای مردم سرزمین را در سالهای 60 تا دختران و روزگار جوانی و ... نمایش دهم.
اسمی از سریالهایی آوردید که در سوالات بعدی من هستند. مشخصا مزد ترس هنوز یکی از سریالهای پلیسی و جنایی قابلدیدن و معیار تلویزیون ماست. با اینکه سالها از آن گذشته است ولی هم موسیقی و هم بازیها را بهخاطر داریم. دغدغه مزد ترس از کجا آمد؟ تلویزیون در آن زمان اجازه ساخت چنین کارهایی را میداد؟ فضای جامعه این را میطلبید؟ اصلا این سریال به شما پیشنهاد شد یا شما به مدیران وقت پیشنهاد دادید چنین سریالی ساخته شود؟
آن سریال اولین سریال تقریبا پلیسی بود که در بعد از انقلاب ساخته شد و با دوربین 16 هم ساخته شد و جنسش فیلم سینمایی بود. پیشنهاد سناریو را حمید تمجیدی داد که قبل از آن چند کار با وی کرده بودم. یکی از کارها مستندی به نام «هور دورق» که در سال 63 جایزه ویژه هیاتداوران را به خاطرش دریافت کردم. در سالهای 65 -60 بهاتفاق یک گروه مثل مرتضی پورصمدی، نادر رضایی و ... مجموعه مستندهایی را در جبهه کار میکردیم. در ارتباط با جنگ نبود، مستندهایی در حاشیه جنگ بود. قصههای حاشیه جنگ و آدمهای حاشیه جنگ را روایت میکردیم. یکی از کارهایی که درباره شادگان هور دورق بود سبب ارتباط من با تمجیدی، پورصمدی، رضایی و ... شد. بعد مزد ترس را پورصمدی فیلمبرداری کرد و من تهیه کردم و تمجیدی کارگردانی کرد و مهرزاد نادری دستیار فیلمبردار بود، یعنی همان گروه مستندسازی این سریال را کار کردیم. طرح سریال نوشته شد و به شبکه دو پیشنهاد شد که زمان بهزادیان بود و ایشان پذیرفت و ما کار را شروع کردیم و انجام شد. ویژگی نهفقط آن کار بلکه اکثر کارهایی که من کردم، این بود که تلاش کردم در کارها آدمهای مناسب، خوب، دانا، فهیم و صحیحی را به سینما معرفی کنم. در آن کار فریبرز عرب نیا برای اولینبار بازی کرد.
نقش کوتاهی داشتند؟
عربنیا شخصیتی بود که عکسبرداری میکرد. دهکردی هم آنجا خبرنگار بود. چندنفر در این سریال معرفی شدند.
این دوستان را از کجا پیدا کرده بودید؟
فریبرز عربنیا از آمریکا آمده بود و بهعنوان دستیار دو در همان پروژه شروع به فعالیت کرد و بعد از 20 روز توانایی او را شناختیم و با توجه به اینکه خصوصیات خوب و اخلاق آرامی داشت و از طرفی دستیاری نیاز به روابط عمومی بسیار قوی دارد و توانایی در برنامهریزی که عربنیا نمیتوانست. فکر کردم برای نقشی مناسب است و پیشنهاد دادم و تمجیدی پذیرفت. علی دهکردی بهعنوان گریمور در سری اول آمد و بعد قرار شد آن نقش را بازی کند. در نشستوبرخاست این تواناییها را دریافت میکردیم.
درواقع و با تعریف امروز آن سریال را بدون حضور ستارهها ساختید؟
بله، احمد فخر هم که نقش منفی سریال را بازی میکرد، از دوستان ما بود که به این کار اضافه شد.
اسم کاراکترش مهران و دوبلورش هم ناصر طهماسب بودند؟
بله، ایشان از دوستان ما در رادیوی مشهد بود، من از ایشان خواستم و با ما همکاری کرد.
پروندههای طرحشده در مزد ترس واقعی بودند؟
خیر، موضوعات واقعی نبود. تخیلی بود و تمجیدی نوشته بود.
از حمید تمجیدی خبر دارید؟ ظاهرا خارج از ایران است.
خیلی سال است که در آمریکا هستند، یعنی شاید حدود 20 و اندی سال است که آنجا زندگی میکنند.
مزد ترس 2 نیز ساخته شد و همه بازیگران اصلی هم در آن بازی کردند. درست است؟
بله، سری دوم خیلی موفقیت سری اول مزد ترس را نداشت.
فکر میکنید دلیلش چه بود؟ با اینکه سری دوم در ترکیه ساخته شد و با حضور بازیگران ترک بود.
بله، یک کارهایی قابلیت یک تعداد قسمت خاصی را دارد. آن کار قابلیت بیشتر از آن را نداشت و ادامه آن با رفتن به این کشور و آن کشور جواب نمیدهد. کار به همان اندازه که سری اول ساخته شد، قابلیت داشت. کمی قصه مثل سری اول نبود، با اینکه بازیگران همان تعداد بودند ولی جواب گرفته نشد.
برای ادامه با شما صحبت کردند؟
بله، برای ادامه با من صحبت کردند ولی من با همین برهانی که بیان میکنم آنجا نیز به همین رسیدم که این قصه و این ادامه نمیتواند موفق باشد. البته این سریال در زمان خود موفق بود و چندقسمتی در ترکیه ضبط شد و اینها اتفاقات خوبی بود ولی دریافتم نمیتواند اتفاق قبلی را تکرار کند.
آن زمان چقدر هزینه داشت؟ مزد ترس جزء سریالهای پرخرج بود؟
کارهایی که تهیه یا کارگردانی کردم، نسبت به سریالهایی که همزمان ساخته میشد در فهرست ارزانترینها بوده است. من کلا ارزانتر کار میکنم ولی تلاش میکنم آدمهای نوتر داشته باشم و هزینههای بیخودی صرف کار نشود. اعتقاد ندارم ستارهها -بهلحاظ بازیگر- میتوانند کار را دیدنی کنند، بلکه انتخاب صحیح و درست آدمها و در جای خود گذاشتن و یافتن تواناییهای آدمها و استفاده کردن از آنها در کار میتواند یک نقش را دیدنی و پسندیدنی و قابلقبول برای بیننده کند. من در هیچیک از کارها از بازیگر پرخرج استفاده نکردم. در هریک از سریالها افرادی نیز معرفی کردم. در سریال «پای پیاده» آقای کمیلی معرفی شد، در اصفهان از ایشان تست گرفتیم و معرفی شد و آن روز دستمزدی هم نمیگرفت.
پس میتوان گفت بهجای صرف هزینه برای حضور ستارهها بیشتر ستاره معرفی کردید.
بله، من بابت این مسائل هزینه نمیکنم. سریالها را دستمزد بازیگران پرهزینه میکند. اگر درست و با شناخت و صحیح انتخاب کنیم، هزینه زیادی نخواهد شد. کار آخر هم جزء کارهایی است که معمولیترین هزینهها را دارد.
آن زمان هم امین حیایی جزء ستارهها نبود و دستمزداش زیاد نبود.
بله، کیهان ملکی، صباحی و ... ستاره نبودند و ستاره این جمع رادش بود که کارهای کوتاهی چون ساعت خوش را بازی کرده بود.
یک عدد بگویید که مزد ترس با چقدر ساخته شده است؟
مزد ترس حدودا دقیقهای 6 هزار تومان بود.
آن زمان سانسور شد؟
هیچ سانسوری نبود و حتی ثانیهای از آن حذف نشد.
در زمان خودش بازخوردهای خیلی خوبی داشت و بسیار جذاب بود. اگر اشتباه نکنم پنجشنبهشبها پخش میشد؛ اجازه بدهید از مزد ترس برویم سراغ روزگار جوانی. این سریال از جهت تعداد بیننده و مخاطب عجیب و خاص بود. از شبکه پنج هم -که تازه تاسیس شده بود- پخش میشد. همه دستبهدست هم داد و یکی از ماندگارترین سریالهای تلویزیون شد.
بله.
روزگار جوانی از کجا شروع شد؟ ایده اولیهاش از کجا آمد؟
من معتقدم کارهای شایسته در زمانهای مختلف دیده شده است. کارهایی که دوستان من ساختهاند و دیده شدهاند در زمانی ساخته شده که مدیریت رسانه، مدیریت تلویزیون بهعنوان رسانه مدیریتش صحیح، دانا و کاربلد بود. کسانی بودند که رسانه و کاربرد آن را میشناختند، تاثیر آن را در اجتماع میدانستند. مدیر منظور کل صداوسیما نیست، بلکه مدیران شبکهها و گروهها بهخصوص گروههایی که کارها در آن تولید میشد. روزگار جوانی را در زمانی کار کردم که بهروز مفید مدیر شبکه تهران بودند. ایشان فرد دانا، فهیم و فرهیخته است که رسانه را میشناسد. تلویزیون، کاربرد آن و تاثیر آن را میشناسد. روزگار جوانی در زمانی ساخته شد که در سریالها باید از جوان کمتر استفاده میشد و اگر چنین میشد باید با هیبت خاصی بود؛ صورت او ریش داشت و پیراهنش روی شلوار بود و ...!
حتی لباسهایشان هم نباید تنگ میبود.
بله، در روزگار جوانی جوانان ما شیک بودند، عاشق میشدند، شوخی میکردند، سربهسر هم میگذاشتند، دروغ میگفتند، دعوا میکردند، بامعرفت بودند و ... یعنی مانند واقعیت ماجرا بود. نیاز به مدیریتی داشت که این جرات را داشته باشد تا این امکان را بدهد. بهروز مفید این امکان را به ما داد، البته در پاسخ به اینکه گفتید چطور شروع شد من اینگونه بیان کردم. برنامهای در تلویزیون تحتعنوان «نگاه 5» را اجرا میکردم. آیتم نمایشی در آن داشت که فرید نیکخواهآزاد تهیهکننده آن بودند و به من پیشنهاد کرد آیتم نمایشی 10دقیقهای درون آن برنامه داشته باشیم که این بخش را تهیه کنم. آنجا با محمد رحمانیان که یکسری کارهای نمایشی برای شبکه تهران انجام داده و تئاترهایی کار کرده بودم، صحبت کردم که نقشهای نمایشی را بنویسد و ایشان آن زمان درگیر مجموعهای به نام «نیمکت» بود. گفت دوستی به نام اصغر فرهادی دارم که میتواند این کار را انجام دهد. او کارهای کوتاه 10دقیقهای را در تلویزیون شروع کرد. آن مجموعه تمام شد و یک سریال برای ماه رمضان به من پیشنهاد شد. سریال 26 قسمتی به نام «ماه مهربان» بود که ساخته شد و من تهیهکنندهاش بودم و بهروز بقائی هم کارگردانش بود و فرهاد جم و فرامرز صدیقی و ... بازیگران کار بودند. برای این سریال خانهای را اجاره کرده بودیم که در خیابان تهرانویلا بود و این خانه یک سال در اختیار ما بود. سریال 6 ماهه تمام شد و ما آن خانه را داشتیم. اصغر فرهادی هم رفتوآمد داشت و با یکدیگر فکر کردیم که این خانه را 6 ماه دیگر هم داریم و چه کار کنیم که استفاده بهینه کنیم؟ اصغر گفت چنین طرحی دارم و اسم اولیه آن «دانشجویان» بود. با آن طرح شروع و انتخاب کردیم افراد از چه شهرهایی باشند و چه خصوصیاتی داشته باشند و در انتها به بهروز مفید در شبکه تهران پیشنهاد دادیم و ایشان بهراحتی پذیرفت. با شناخت این اتفاق را رقم میزد. سریال نوشته شد و در همان ساختمان فیلمبرداری آغاز شد. 26 قسمت اول آنجا بود و 26 قسمت دوم فرهادی گرفتار کارهای دیگری شد و سریالی را شروع کرد و بهجای او سری دوم را علیاکبر محلوجیان و فرهاد نقدعلی نوشتند که در لوکیشن دیگری در خیابان جهانآرا کار کردیم.
فصل اول را قریب و شما ساختید، یعنی 13 قسمت را او ساخت؟
بله، سری اول 13 قسمتی بود. آن زمان سریالها 13 قسمتی بود که من تهیهکننده بودم و قریب کارگردان کار بود. انسان بسیار مهربان و توانایی بود. کارهای جوانانه بسیاری پیش از انقلاب مانند «ممل آمریکایی» و «هفت تیرهای چوبی» را کار کرده بود که 13 قسمت این سریال را کار کرد و تمام شد. قبل از اینکه کار در شبکه شروع شود، به من پیشنهاد شد که 13 قسمت بعدی را بسازیم. در 13 قسمت بعدی قریب بهدلیل کهولت سن نتوانست همراهی کند و 13 قسمت دوم سری اول را من کار کردم ولی تهیهکننده کل کار من بودم.
درمجموع چند قسمت ساخته شد؟
دوتا 26 قسمت ساخته شد که هر قسمت حدود 50 دقیقه بود.
قرارداد روزگار جوانی دقیقهای چقدر بود؟
فکر میکنم 120-110 تومان بود.
فصل دوم آن اضافه شد؟
سری دوم اضافه نشد، چون خیلی از اتفاقات از فصل اول بود مثل موسیقی، تیتراژ و ... بود، بنابراین خیلی قیمت افزوده نشد. آن سالها وضعیت مثل امروز و تورم به این وحشتناکی نبود. برآورد کردم سال گذشته خواستیم سریال را بسازیم برآورد کردیم و 6 ماه بعد همهچیز دوبرابر و چهاربرابر شد. آن زمان اینچنین نبود و ثباتی وجود داشت.
اگر تورم هم بود به این میزان نبود، یعنی قیمتها ظرف 6 ماه این میزان اضافه نمیشد.
واقعا فقط 10درصد اضافه میشد. یکباره 300 درصد افزایش قیمت نداشتیم.
بازیگران اصلی فصل اول روزگار جوانی از ابتدا همان پنج نفر (حیایی، خداویسی، ملکی،رادش و صبایی) بودند؟
از حدود 70 نفر تست گرفته شد و این بچهها انتخاب شدند و از بین این بچهها آنهایی که اصرار داشتم یکی خداویسی بود، چون در فیلمنامه پسر اصفهانی داشتیم و بعد فهمیدیم خداویسی اصفهانی نیست و بعد تغییر پیدا کرد.
چهرههای شاخصی در بین این تعداد بودند که شما انتخاب نکردید و بعدا بازیگر مشهوری شده باشند؟
این مهم نیست، مهم این است که برای این نقشها این افراد مناسب بودند. شما اگر جای آن آدمها را عوض کنید، آن اتفاق رقم نمیخورد. من یادم نمیآید ولی حتما کسانی بودند که ما انتخاب نکردیم و بعدا بازیگران موفقی شدند.
درباره کار کردن با اصغر فرهادی هم صحبت کنید. آن زمان علاقه به کارگردانی داشتند یا فقط بحث نویسندگی بود؟
اصغر فرهادی بیشتر در حوزه نویسندگی و تئاتر فعال بود. دغدغههای او از ابتدا مردم و مسائل آنان بود. سری دوم را که میخواستیم کار کنیم، نمیخواستم کارگردانی کنم، چون معتقدم اگر تمام توان خود را در تهیهکنندگی بگذاریم اتفاق خوبی میافتد، نمیخواستم سری دوم کار کنم. درحقیقت یکی از پیشنهادهای جانشینی آقای قریب، اصغر فرهادی بود که در یک جلسه سرکار آمد، ولی برای این کار جوان بود و فکر کرد با کار دیگری جلو برود.
13 قسمت دوم را ممکن بود آقای فرهادی بسازد؟
بله، روز اول شروع کرد. خود او فکر کرد اگر قرار باشد کاری کند، کاری را از شروع کند یا کمی در این زمینه آشناتر و آگاهتر این کار را کند. فیلم کوتاهی کار کرد و بعد داستان یک شهر را ساخت قبل از این کارهایی نیز انجام داد.
کلا سریالسازی نسبت به دهه 70 متفاوت شده است، دلیل این امر چیست؟
مهمترین دلیل دغدغه اقشار مختلف و نحوه دسترسی مردم است. مانند قبل فقط یکی دو شبکه نیست و سریالهای مختلف و متنوع در 600-500 کانال پخش میشود و مردم میبینند. سریالهای غیرایرانی هم بسیار فراوان شده است و خیلی باید شایستگی و قابلیت بالایی داشته باشید که سریال شما را بپذیرند. قبلا دو، سه شبکه داشتیم و مردم مجبور بودند از این شبکهها یکی را انتخاب کنند ولی الان تعداد کانالها زیاد شده و از بین این تعداد سریالها باید یکی را انتخاب کند. طبیعتا کار همه مشکل شده است و این زیبا هم هست که باید توانا باشید. دلگیرم وقتی میبینم بیژن بیرنگ با آن توانایی کار نمیکند و کنار گذاشته شده است یا خانم برومند هم همینطور! درعوض کارهایی تولید میشود که قابلیت خوبی ندارد.
فکر میکنید بازیگرهای روزگار جوانی3 تبدیل به ستاره میشوند؟
به این یقین دارم.
مردم این بازیگران را قبلا دیدهاند یا کار اول آنهاست؟
مردم ندیدهاند. شاید در فیلم کوتاه دیده باشند که غالب مردم فیلم کوتاه کم میبینند. بچهها تئاتر کار کردهاند و از بین 180 بازیگر این افراد را با تست گرفتن انتخاب کردم.
یعنی سهبرابر ظرفیتی که در روزگار جوانی سری اول تست گرفتید؟
بله، سه گروه پنجنفره بعد از بارها گپ و گفت انتخاب شدند. آنها مدتی تمرین کردند و درنهایت پنجنفر انتخاب شدند.
امیدوارم شرایطی فراهم شود که افرادی مانند شما یا بیژن بیرنگ و خانم برومند بیشتر کار کنید، آن هم در زمانی که شبکهها از نیروهای کارآمد خالی میشود.
کاش امکانی ایجاد شود که دوستان خوب من همچون خانم برومند، بیژن بیرنگ و ... بیشتر کار کنند، در آن صورت کارها دیدنی میشوند.