محسن تاجیک، روزنامهنگار: با روی کار آمدن دولت سازندگی در سال 68، جمهوری اسلامی وارد فصل جدیدی از حیات خود شد؛ اول از آن جهت که با ارتحال امام خمینی، انقلاب، بنیانگذار خود را از دست داد و دوم اینکه با بازنگری قانون اساسی، اصلاحاتی در نظام سیاسی کشور صورت گرفت که مهمترین آن تبدیل شدن نظام پارلمانی با حذف پست نخستوزیری به نظام شبهریاستی و افزایش اختیارات و وظایف رئیسجمهور بود. در قانون اساسی جدید رئیسجمهور نفر اول اجرایی کشور و ادارهکننده هیاتدولت لقب گرفت. به این دو مورد میتوان شخصیت و کاراکتر مرحوم هاشمیرفسنجانی، رئیس دولت سازندگی را نیز افزود؛ شخصیتی که از مبارزان باسابقه قبل از انقلاب بود و از ابتدای پیروزی انقلاب همیشه از نیروهای مهم سیاسی در کنار امام خمینی به شمار میرفت، عضویت در شورای انقلاب، 10 سال ریاست مجلس و جانشینی فرماندهکلقوا در دوران جنگ همه ازجمله عواملی بود که باعث شد سال 68 وی در انتخاباتی که تقریبا رقیبی وجود نداشت با کسب 94درصد آرا در منصب ریاستجمهوری بنشیند. اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی بهعنوان کلانایده دولت سازندگی که به تایید مجلس چهارم رسیده و در برنامه اول توسعه هم ذکر شده بود، تبعات گستردهای چون افزایش شکاف طبقاتی، افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی، افزایش نرخ ارز، افزایش بدهیهای خارجی و افزایش فساد اقتصادی و رانت حاصل از خصوصیسازی بههمراه داشت. تبعاتی که قشر مستضعف را از آنچه بود، ضعیفتر کرد و باعث بروز شورشهای اجتماعی در حاشیه شهرها خصوصا در مشهد و اسلامشهر شد. این تبعات خود را در انتخابات ریاستجمهوری سال 72 نشان داد، بهطوریکه در مشارکت 50درصدی مردم در آن انتخابات، آرای هاشمی 5 میلیون (معادل 31درصد) نسبت به سال 68 دچار ریزش شد.
با وجود آنکه محبوبیت دولت هاشمی روزبهروز کمتر از قبل میشد اما زمزمههایی از گوشه و کنار کشور از ابتدای دولت دوم وی مبنیبر ضرورت تمدید دوره ریاستجمهوری او یا مادامالعمر شدن آن به گوش میرسید. موافقان چنین ایدهای سعی داشتند این مطلب را القا کنند که قبای ریاستجمهوری تنها اندازه هاشمیرفسنجانی است و دیگران در حد و اندازههای این منصب نیستند پس علیرغم محدودیتهای قانون اساسی، باید به فکر چارهای برای تمدید ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی بود. اولین اظهارات در این زمینه را تابستان 73 حسن روحانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی و نایبرئیس وقت مجلس در گفتوگو با روزنامه همشهری مطرح کرد. علی لاریجانی که آن زمان در کسوت ریاست سازمان صداوسیما بود، در خاطرات 14 شهریور 73 خود نوشته: «روز گذشته آقای دکتر روحانی در مصاحبهای با روزنامه همشهری، درباره شخصیت آقای هاشمی سخنان خوبی مطرح کرد. ضمنا گفت نمیدانم آیا لازم است برای آینده قانون اساسی تغییر کند تا ایشان دوباره در جایگاه ریاستجمهوری باشند، یا در مجلس بهعنوان رئیس مجلس باشند. صحبت ایشان بار دیگر مساله تغییر قانون اساسی را در مجامع سیاسی مطرح و برخی نمایندگان مجلس را نیز حساس کرد. برخی از آنها با من تماس تلفنی داشتند و میپرسیدند آیا پشتپرده تصمیمی هست؟ گاهی افراد وقتی صحبتهای سیاسیون را میشنوند، فکر میکنند خیلی نقشه پشت آن هست ولی حداقل به نظر من اینطور نیست!» بعد از این اظهارات داریوش سجادی، خبرنگار روزنامه انگلیسیزبان «ایراننیوز» در آبان همان سال گفتوگویی با عطاءالله مهاجرانی، معاون پارلمانی وقت دولت هاشمی انجام داد. مهاجرانی با تشبیه هاشمی به شهید مدرس و امیرکبیر صحبت از امکان اصلاح قانون اساسی برای تمدید دوره ریاستجمهوری هاشمی کرد. این حرف و حدیثها کموبیش وجود داشت تا اینکه تابستان 75 به اوج خود رسید و به نقل محافل و جراید تبدیل شد. طرفداران این ایده غالبا از نزدیکان مرحوم هاشمی و بهصورت خاص حزب کارگزاران سازندگی بودند. این حزب سال 74 و مدتی قبل از انتخابات مجلس پنجم تشکیل شد و اعضای اصلی آن عموما وزرا و اعضای کابینه دولت سازندگی و چهرههای نزدیک به مرحوم هاشمیرفسنجانی بودند. کارگزارانیها که در آن دوران به راست مدرن معروف بودند در اولین کنش سیاسی خود در انتخابات مجلس پنجم در اسفند 74 با ائتلاف با جریان چپ سنتی توانستند یک رقیب نسبتا جدی در مقابل راست سنتی (جامعه روحانیت مبارز تهران) باشند و حدود 90 کرسی از مجلس پنجم را تصاحب کنند. روزنامه سلام 29 شهریور 75 از قول محمدرضا باهنر، نماینده مجلس پنجم درباره تلاش گروهی در مجلس برای تمدید دوره ریاستجمهوری هاشمی نوشت: «عدهای در مجلس بهدنبال جمعآوری طوماری هستند تا موافقان تجدید دوره ریاستجمهوری آقای هاشمی آن را امضا کنند.» نشریه «عصر ما» ارگان رسانهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران نیز در چاپ شهریورماه 75 خود در تحلیلی پیرامون طرفداران تمدید دوره ریاستجمهوری هاشمی نوشت: «کسانی که از تغییر قانون اساسی حرف میزنند، نگران آینده سیاسی خود هستند.» مرحوم هاشمیرفسنجانی خود در خاطرات روزانهاش به این مساله اشاره کرده است. هاشمی در خاطرات روز 20 فروردین 74 خود نوشته: «در شوش هم مردم با استقبال وسیع، روى دست دیگران زده بودند. شاعرى روحانى، شعرى خواند و درخواست کرد که ریاستجمهورى مادامالعمر به من بدهند. گفتم از این حرفها نزنند. امامجمعه هم خیرمقدمى پُر از وصف و مدح گفت.» او همچنین در خاطرات روز 29 مرداد 75 آورده است : «ساعت هفتونیم صبح به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم و بلافاصله بهسوى اصفهان پرواز کردیم. آقاى طاهرى اصفهانى، امامجمعه، در خیرمقدم سنگتمام گذاشت و با مبالغه از من تجلیل کرد و اظهار پشیمانى نمود از اینکه مجلس خبرگان [قانون اساسی]، ادامه ریاستجمهورى را پس از دو دوره متوالى منع کرده.» هاشمی همچنین در روزنوشت 5 شهریور 75 خود گفته: «آقایان عبدالله نورى، مجید انصارى و حسین مرعشى آمدند. ضمن نگرانى از آینده کشور، اصرار بر پذیرش من، براى تجدید دوره جدید مسئولیت ریاستجمهورى داشتند که نپذیرفتم، ولى گفتند نظرشان را اعلان خواهند کرد.» مرحوم هاشمی در خاطرات خود ذکر کرده که با تمدید دوره ریاستجمهوریاش مخالف بوده؛ اما در دو سه سال پایان دولتش که این موضوع در محافل سیاسی و رسانهای مطرح بود، وی موضعگیری صریح و علنی نسبت به این موضوع ندارد. در ادامه موضعگیری چهرهها و شخصیتهای مهم سیاسی کشور که از طرفداران تمدید دوره ریاستجمهوری مرحوم هاشمیرفسنجانی بودند را بازخوانی خواهیم کرد.
حسن روحانی
شاید حسن روحانی را بتوان اولین نفری دانست که موضوع تمدید دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی را مطرح کرد. روحانی 13 شهریور 73 و درحالیکه حدود 3 سال به پایان ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی مانده بود، در گفتوگو با روزنامه همشهری که در اختیار نیروهای نزدیک کارگزاران بود گفت: «نمیدانم آیا لازم است برای آینده قانون اساسی تغییر کند تا ایشان دوباره در جایگاه ریاستجمهوری باشند، یا در مجلس بهعنوان رئیس مجلس باشند. هرچند مسئولیت [ریاستجمهوری] سنگینی است و ما شخصیتی مانند آقای هاشمیرفسنجانی کم داریم که بتواند این مسئولیت را به عهده بگیرد.» روحانی در آن روز با تردید از این مساله سخن گفت؛ اما شهریورماه 75 و با نزدیک شدن به پایان دولت سازندگی و داغ شدن موضوع تمدید ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی، دوباره به میان آمد و اینبار با لحنی صریحتر از قبل در اینباره سخن گفت. روحانی 26 شهریور 75 در جمع مردم سرخه گفت: «برای ریاستجمهوری مجدد آقای هاشمی مشکل قانون اساسی وجود ندارد بلکه مشکل عدم رضایت ایشان است. قانون اساسی نوکر نظام است! و ارزش قانون اساسی آرای مردم است... انسانهای استثنایی و شایسته در قالب قانون نمیگنجند. اگر در این زمینه همهپرسی داشته باشیم، یک اکثریت قاطع و بزرگی را شاهد خواهیم بود و این تودهنی به استکبار و آنهایی خواهد بود که میگویند راضی نیستیم!»
عطاءالله مهاجرانی
سیدعطاءالله مهاجرانی، معاون پارلمانی دولت سازندگی و از اعضای هیاتموسس حزب کارگزاران سازندگی و عضو شورای مرکزی این حزب از ابتدای تاسیس در سال 74 بود و در زمره چهرههای نزدیک به هاشمیرفسنجانی در دهه 70 محسوب میشد. مهاجرانی نیز 8 آبان 73 و در مصاحبهای با نشریه انگلیسیزبان «ایراننیوز» میگوید: «چنانچه امکان تغییر جزئی در قانون اساسی باشد، آقای هاشمیرفسنجانی باصلاحیتترین شخصی است که میتواند این پست را احراز کند.» وی در این مصاحبه همچنین محدودیت قانون اساسی درمورد عدم امکان حضور مستمر بیش از دو دوره شخصیتهایی چون هاشمی را در مسند قوه مجریه غیراصولی اعلام کرد و خواهان رفع این مانع قانونی شد.
مهاجرانی دو سال بعد و در 14 شهریور 75 و در گفتوگو با ضمیمه روزنامه همشهری با تاکید دوباره بر لزوم تداوم یافتن ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی، میگوید: «پست ریاستجمهوری پست معمولی نیست. من معتقدم رئیسجمهوری باید جامعیت داشته باشد، چهرهای باشد که مردم بتوانند امید و اطمینان و آرمان خود را در چهره او ببینند، چهره قابل اتکای یک ملت بزرگی مانند ملت ما باشد، در یک موقعیتی که با توجه به قانون اساسی دومین مقام رسمی کشور است. اگرچه بنده اعتقاد دارم بعد از هاشمیرفسنجانی هرکس رئیسجمهوری بشود نفر سوم کشور خواهد بود.» اما مهاجرانی 29 شهریور 75 و در گفتوگو با خبرنگاران بهصورت تفضیلیتر در اینباره صحبت میکند. او با اشاره به راهحلهای موجود برای کاندیداتوری هاشمیرفسنجانی، میگوید: «این قضیه را باید از دو جهت مورد بررسی قرار دهیم. یکی تغییر اصل 114 قانون اساسی که بهصراحت مطرح کرده انتخابات رئیسجمهور برای بیش از دو دوره متوالی ممنوع است. که باید به دوستانی که طرفدار قانون اساسی هستند گفت ما باید اصولی که ارکان قانون اساسی هستند با اصولی که بعد شکلی قانونی دارند، از یکدیگر جدا کنیم. بهعنوان نمونه اصل جمهوریت جزء ارکان قانون اساسی هستند اما اینکه دوره ریاستجمهوری یک نفر 4 سال یا 5 سال باشد، این دیگر رکن نیست. اصل مجلس و داشتن یک پارلمان در یک حاکمیت رکن است، اما اینکه دوره نمایندگی 4 سال باشد یا 5 سال، این رکن نیست. بالطبع ما نباید وقتی گفته میشود اگر اصل 114 قانون اساسی که گفته است ریاستجمهوری یک نفر برای دو دوره بلامانع است تغییر کند، پس اصل و تقدس قانون اساسی همه اینها آسیب میبیند، زیرا باید بحث شکلی را از بحث ارکان جدا دانست. دوم اینکه مجمع تشخیص مصلحت نظام میتواند مصوباتی داشته باشد که مغایر قانون اساسی است. یا رهبری باید مساله را بهعنوان معضل نظام به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع دهند یا مسالهای که مورد اختلاف مجلس و شورای نگهبان باشد.» مهاجرانی در ادامه این مصاحبه صراحتا مدعی میشود هرکسی خود را برای ریاستجمهوری در کنار هاشمیرفسنجانی ببیند، دچار توهم شده است: «بنده بهعنوان یک نظر شخصی معتقد هستم که جناب آقای هاشمی یا افراد دیگری که مطرح هستند، اصلا و اساسا قابل مقایسه نیستند. کسانی که خود را با ایشان مقایسه کنند نه با مسائل کشور آشنا هستند، نه آقای هاشمی را خوب میشناسند و نه خودشان را بهخوبی میشناسند. عدم شناخت در این سه حوزه باعث توهم شده است که خودشان را قابل قیاس با آقای هاشمی میدانند.»
عبدالله نوری
عبدالله نوری، عضو شاخص مجمع روحانیون مبارز و وزیر کشور دولت اول هاشمیرفسنجانی بود. او یکی از 6 فردی بود که در ماجرای اختلاف هاشمیرفسنجانی و جامعه روحانیت مبارز بر سر لیست انتخاباتی تهران در انتخابات مجلس پنجم باعث جدایی هاشمی از راست سنتی و ارائه لیست جداگانه کارگزاران و ائتلاف با چپ سنتی شد. عبدالله نوری که در انتخابات مجلس پنجم از تهران وارد ساختمان بهارستان شده بود، 10 شهریور 75 در مصاحبهای خواهان تمدید دوران ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی شد. او در اینباره گفت: «با توجه به شخصیت ارزنده آقای هاشمیرفسنجانی مصلحت نظام اسلامی و منافع کشور ایجاب میکند تا دوره ریاستجمهوری ایشان برای بار سوم تمدید شود. هرچه به پایان دوره ریاستجمهوری آقای هاشمیرفسنجانی نزدیکتر میشویم، در جامعه و محافل مختلف درمورد دوران پس از ایشان اظهار نگرانیهایی میشود که میتوان با اصلاح قانون اساسی و تمدید ریاستجمهوری ایشان به این نگرانیها خاتمه داد. بنده به دور از هرگونه جناحبندی و خطبازی معتقدم نباید با استناد به منع قانون اساسی درمورد تمدید دوره ریاستجمهوری آقای هاشمیرفسنجانی دستهای خود را ببندیم و کشور و نظام اسلامی را از وجود چنین شخصیت ارزنده و شجاع و مدیری محروم کنیم. آقای هاشمی از نبوغ و استعداد خاصی در امور سیاسی، علمی و اداره امور جامعه برخوردارند و بهرغم منع قانون اساسی باید از تجربههای ارزنده و اساسی ایشان برای توسعه و پیشرفت کشور ایران استفاده کرد. معلوم نیست شخصی که به جای آقای هاشمیرفسنجانی رئیسجمهور شود از مدیریت و اقتدار اجرای استعداد درخشان ایشان بهرهمند باشد و مدتها طول میکشد تا بر اوضاع مسلط شود. مردم ایران بهعنوان قدرشناسی و استمرار برنامههای سازندگی و توسعه کشور وظیفه دارند نگذارند ایشان کنار برود. نکند خدایناکرده افرادی که حتی سن آنان به اندازه سابقه مبارزاتی این شخصیت بزرگ نیست، با افکار غلط شخصیت ایشان را زیر سوال ببرند.»
حسین مرعشی
سیدحسین مرعشی دیگر عضو حزب کارگزاران سازندگی و پسرعموی همسر هاشمیرفسنجانی که عضو مجلس پنجم نیز بود، 26 شهریور 75 و در گفتوگو با روزنامه سلام پیرامون تمدید دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی گفت: «برای تحقق نامزد شدن آقای هاشمی نیازی به تغییر قانون اساسی نیست. در خود قانون اساسی پیشبینی شده است که مجمع تشخیص مصلحت نظام میتواند و قادر است برخلاف قانون اساسی (قوانین عادی) قانون تصویب کند... زمانی که در کشور فرد نیرومند و مسلطی نسبت به بقیه وجود دارد، چه دلیلی است که کشور خود را از یک نیروی فوقالعاده توانمند محروم کند؟ این مساله یک خواست عمومی است. اگر خواست مردم نیست باید از مردم رای گرفته شود، آنان که مخالف رفراندوم عمومی هستند، معلوم میشود که مشکلی دارند... آقای هاشمی نیازمند ریاستجمهوری نیستند ولی کشور به خدمات ایشان نیاز دارد و ما باید زمینهای را در جامعه فراهم کنیم و اگر محدودیتی وجود نداشته باشد، آقای هاشمی قاعدتا در مقابل یک خواست عمومی قرار میگیرد و شانه از زیر بار مسئولیت خالی نخواهد کرد.» مرعشی در پاسخ به اینکه رهبر انقلاب در هفته دولت و افتتاح مجلس پنجم از تغییر دولت نام بردند، گفت: «ما از سخنان مقام رهبری چنین برداشتی نداریم.» همچنین نماینده کرمان در ارتباط با سخنان هفته گذشته ناطقنوری، رئیس مجلس مبنیبر مخالفت با تغییر قانون اساسی گفت: «آقای ناطقنوری بهدلیل اینکه در معرض نامزدی ریاستجمهوری هستند، با تغییر قانون اساسی مخالفت کردند که این مصلحت نبود.»
غلامحسن کرباسچی
غلامحسین کرباسچی، یکی دیگر از چهرههای اصلی حزب کارگزاران سازندگی و از نزدیکان هاشمیرفسنجانی که در دولت او بهعنوان شهردار تهران فعالیت میکرد از حامیان تمدید دوره ریاستجمهوری هاشمی برای بار سوم به شمار میرفت و در توجیه این موضوع گفته بود: «بهدلیل اینکه حضور درازمدت مدیران در مسندهای اجرایی ممکن است آفاتی در پی داشته باشد، قانون اساسی پیشبینی کرده که یک فرد بهصورت مداوم مسئولیت ریاستجمهوری را برعهده نداشته باشد. البته گاهی شخصیتهای استثنایی در جوامع حضور پیدا میکنند که از این قاعده مستثنی هستند.»
سیدجلالالدین طاهریاصفهانی
سیدجلالالدین طاهریاصفهانی، امامجمعه اصفهان و نماینده این استان در خبرگان رهبری دیگر حامی پروپاقرص تمدید دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی بود. 29 مرداد 75 هاشمیرفسنجانی در کسوت ریاستجمهوری به اصفهان سفر کرد. طاهریاصفهانی که سابقه عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ را داشت و از تدوینکنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی به شمار میرفت، پیش از سخنرانی هاشمی در جمع مردم اصفهان گفت: «برای مردم ایران این نگرانی جدی وجود دارد که با اتمام دوره ریاستجمهوری شما [هاشمیرفسنجانی]، سرمایهای چون شما در روند تصمیمگیریهای کشور با چه کوششی باید حفظ شود و راه نیمهرفته سازندگی که به اندیشمندی چون شما نیاز دارد، چگونه پیموده خواهد شد؟ اگر ما در مجلس خبرگان میدانستیم شخصیتی مانند جنابعالی عهدهدار منصب ریاستجمهوری خواهید بود، هرگز محدودیتی را در انتخاب این مسئولیت تصویب نمیکردیم.» طاهریاصفهانی چند روز بعد بحث تمدید ریاستجمهوری را به خطبههای نمازجمعه نیز کشاند و اظهار امیدواری کرد تا بتوان به طریقی دوره ریاستجمهوری هاشمی را بار دیگر تمدید کرد. او در اینباره گفت: «ایکاش خدا بر ما منت بگذارد و آقای هاشمیرفسنجانی دوباره به مقام ریاستجمهوری انتخاب شود.»