یگانه عرب، روزنامهنگار: نوید مقصودی، کارشناس ارشد هوافضا و رئیس هیاتمدیره شرکت «پارسیان ارس» نیز همچنین با اشاره به موانع و مشکلاتی که استارتاپها در مسیر تبدیل شدن به شرکتهای دانشبنیان با آن مواجه هستند، بیان کرد: «وقتی از شرکت صحبت میکنیم، شرکت یک واحد کسبوکار است، یعنی باید بتواند کسبوکار انجام دهد، یک محصول یا خدمتی را عرضه کند و در قبال آن بتواند پول به دست بیاورد و چرخه کاری را کامل کند.»
وی افزود: «نکته اصلی اینجاست که یک چرخه اقتصادی درست و کارآمد وجود داشته باشد که این چرخه دو بخش دارد؛ بخش سرمایهگذاری و تخصیص منابع. بخشی از درست کار کردن مجموعه چه استارتاپ و چه شرکت دانشبنیان به این دو محور و بخشی نیز به محیط بیرونی بازمیگردد. عملا با توجه به این موضوع که در کشور ما دولت بیشترین مقدار پول و سرمایه را در اختیار دارد میشود نقش دولت و جامعه را در این جریان پررنگتر دانست.»
اگر بازار تقاضا وجود داشته باشد، استارتاپها بهسمت دانشبنیان شدن حرکت میکنند
مقصودی اشاره کرد: «این دو بخش باید بتوانند با هم کار کنند، اینکه فقط یک شرکت یا یک جمعی که در قالب استارتاپ دور هم جمع شدهاند، ایدهای دارند، کاری انجام میدهند و تمام تلاش خود را برای به نتیجه رسیدن کاری انجام میدهند؛ لزوما به این معنی نیست که موفق شوند. یک شرکت به معنای یک واحد کسبوکاری زمانی موفق میشود و میتواند مسیر موفق دانشبنیان شدن را طی کند که قوانین، سیاست و فرهنگ عمومی جامعه آن را بطلبد.»
رئیس هیاتمدیره شرکت «پارسیان ارس» در ادامه توضیح داد: «سیاست دولت در ۱0-۱5 سال گذشته این بوده است که پدیده استارتاپ را مخصوصا با شکلگیری معاونت علمیوفناوری ریاستجمهوری حمایت کند. تلاش بر این شد که حمایتها از حیث مالی، اداری، برنامه اجرایی، حوزه فناورانه و دانشبنیان انجام شود؛ اما موضوع و دغدغه استارتاپها، صرفا امتیازات مالی نیست. اگر سرمایه و منابع مالی در اختیار استارتاپها باشد، اما چرخه اقتصادی درست کار نکند بعد از مدتی چرخه کسبوکار خاموش میشود. مهمترین موضوع تبدیل استارتاپها به شرکتهای دانشبنیان این است که چرخه عرضه و تقاضا درست حرکت کند و بازار تقاضا وجود داشته باشد.»
وی افزود: «بهطور مثال در شرکت پارسیان ارس تلاش زیادی برای ایجاد بازار انجام دادیم؛ چراکه در حوزه فناورانه خاصی کار میکنیم که بازار محدودی دارد. درواقع ما بیشترین تلاشمان در ایجاد بازار و تقاضا بود که کارفرمایان اصلی به ما اعتماد کنند و کار خود را به ما بسپارند. درمورد استارتاپهای دیگر که کارهای عمومیتر و عامالمنفعه (به این معنا که مشتری بیشتر دارند) انجام میدهند، بیشتر نیاز دارند که چرخه درست کار کند، بهطور مثال شما نمیتوانید لباس ورزشی درجه یکی بخرید، کفش فوتبال خیلی خوبی بخرید، توپ درجه یک بخرید و این امکانات را در اختیار تیمی قرار بدهید که میخواهد در زمین خاکی بازی کند.»
چالش اصلی تبدیل استارتاپها به شرکتهای دانشبنیان در ایران، مالی نیست
مقصودی با اشاره به حمایتهای معاونت علمی و صندوق نوآوری و شکوفایی از توسعه و تبدیل استارتاپها به شرکتهای دانشبنیان، گفت: «من همچنان بر این موضوع تاکید دارم که چالش اصلی استارتاپ اصلا حمایت مالی نیست. معاونت علمی نیز حمایت مالی نسبتا خوب از استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان انجام میدهد؛ البته در این تخصیص مالی گاهی عدهای بینصیب میمانند.»
این کارشناس ارشد هوافضا اشاره کرد: «البته بحث تخصیص مالی و وام و... در وهله دوم کار برای تبدیل شدن استارتاپها به شرکتهای دانشبنیان وجود دارد؛ چراکه استارتاپها برای رشد و توسعه نیاز به بازار تقاضای خود دارند که اگر این تقاضای واقعی از سمت بازار ارائه نشود، با وجود تخصیص منابع مالی و حتی فعالیتهای درست یک استارتاپ، کسبوکار دانشبنیانی شکل نمیگیرد؛ بهطور مثال، اگر یک نانوا بهترین نان را با بهترین آرد موجود بپزد و خیلی هم ماهر باشد تا وقتی کسی برای خرید نان اقدام نکند، این نانوایی نمیتواند فعالیت موفق داشته باشد؛ حتی اگر نانوا یک میلیارد وام هم از نهاد مربوطه بگیرد، به دردش نمیخورد؛ چراکه چالش اصلی مشتری و تقاضاست. مساله تبدیل استارتاپها به شرکتهای دانشبنیان فعال و درحال توسعه هم مصداق همین جریان است.»
چرخه اقتصادی مبتنیبر تقاضا در حوزه دانشبنیان وجود ندارد
وی ادامه داد: «کشور ما در حوزه دانشبنیان هنوز چرخه اقتصادی مبتنیبر تقاضا ندارد؛ یعنی مشتری که قانع شود تا برای خرید خدمات دانشبنیان پول بدهد. بسیاری از شرکتهای صنعتی ما ترجیح میدهند بهواسطه سفر خارج و حق ماموریت رفتن و موضوعات دیگر با قیمت بالاتر از شرکت خارجی خرید فناورانه انجام دهند و نکته دردناک اینجاست که اولین بهانهای که میآورند این است که شرکتهای داخلی چه تجربههایی دارند و چه اقداماتی انجام دادهاند؟ اما هرگز این سوالات را از شرکتها یا استارتاپهای خارجی نمیپرسند.»
او گفت: «باید بخشی از این فشارهای فرهنگی از سوی نهادهای ذیربط فرهنگسازی شود تا خدماتی که توسط استارتاپها یا شرکتهای دانشبنیان داخلی ارائه میشود، توسط مردم خریداری شود؛ چراکه بیشتر دانشبنیانهایی موفق بودند که مردم خدمات عمومی ارائهشده آنها را خریداری میکردند، بهطور مثال اسنپ و علیبابا و دیجیکالا که موفق هم بودند، چه کسانی مشتری اینها هستند؟ مردم عادی. چرا موفق بودند؟ چون مردم خدمتی را که ارائه میکردند، خریدند. اما شرکتهای دانشبنیان فناوری خاص که اقدامات خاصی همچون فلزات سنگین ارائه میکنند، دیگر مشتریشان مردم عادی نیست بلکه شرکتهای بزرگ خودروساز باید از آنها خرید کنند.»
سیاست حمایتی دولت از تخصیص وام به استارتاپها و دانشبنیانها باید بازار را تضمین کند
رئیس هیاتمدیره شرکت «پارسیان ارس» در پایان توضیح داد: «استارتاپها باید در حوزه فناورانه و رسیدن به توسعه و تبدیل به شرکتهای بزرگ دانشبنیان مهارت بالای دانشی و فناورانه داشته باشند، از محصولات خارجی کپیپیست نکنند و باید این جریان را در تیم کاری خود نهادینه کرده باشند. از طرف دیگر باید بازار کاریشان تکمیل باشد؛ یعنی سیاست حمایتی دولت از تخصیص وام و حمایت مالی به تضمین بازار تبدیل شود. همچنین نهادهای حاکمیتی باید فرهنگسازی کنند تا مجموعههایی که ثروتمندند و منابع مالی دارند، خرید از شرکتهای داخلی را در اولویت بگذارند و استارتاپها بتوانند بهترین خدمت را ارائه کنند؛ البته استارتاپها باید متوجه این نکته شوند که امتیاز خاصی ندارند و الان وارد رقابتی سخت شدهاند که باید بهترین و بالاترین کیفیت خود را ارائه کنند تا به موفقیت دست پیدا کنند؛ که اگر این جریان صورت بگیرد، قطعا با شرکتهای دانشبنیان بسیاری در آینده مواجه خواهیم شد.»