حسین زینلیان، دبیر اسبق اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان: من به این نگاهی که میگوید تشکلها درحال ضعیف شدن هستند و اینکه نسل قدیمی اتحادیه نسبت به جدید قوی بودند، اعتقادی ندارم. از نظر من هر نسلی در فضای زمانی خود باید تحلیل شود. مثلا ورودی دهه 90 چه مقتضیاتی دارد و براساس آن مقتضیات بررسی شود که ضعیفترند یا قویتر. وقتی به نظام مسائل و موارد تخصصی جنبش دانشجویی مسلمان نگاه میشود، مشخص میشود که جنبش دانشجویی درحالحاضر و امروز از دهه 60 و 70 و 80 در فهم و تحلیل مسائل اصلی و فرعی قویتر هستند. یعنی اگر در دهه 60 و 70 جنبش دانشجویی در کلیات، ایدهپردازی داشتند و صاحبنظر بودند، فضای امروز فرق کرده و جنبش دانشجویی برای جزئیترین مسائل کشور حرفی برای گفتن دارند؛ از افایتیاف و پالرمو تا امنیت غذایی و امثالهم. پس این مهم است که جنبش دانشجویی را در فضای زمانی و مکانی خود درنظر بگیریم. خیلی از تشکلهای دانشجویی براساس روش تور و جذب فلهای کار میکنند که از قدیم هم این نوع مورد انتقاد بود. اینکه صرفا پر کردن فرم و جذب کمی صورت بگیرد و تشکل براساس تعداد کمی خود سنجیده شود، کلا اشتباه است و مقاممعظمرهبری هم درخصوص جذب نیروی کیفی صحبت کردند. روش جذب قلابماهی در ادبیات کار تشکیلاتی مصطلح است که در آن بهصورت تکبهتک نیروهای کیفی را جذب میکنند و این کار فرقی در فضای حقیقی و مجازی ندارد. البته در دوران پیش از کرونا با حضور در مساجد دانشگاه و سلف و... جذب چهرهبهچهره انجام میدادند که درحالحاضر این کار امکانپذیر نیست. اما الان در فضای مجازی تعداد مخاطب بیشتر شده است و با تعداد مخاطب بیشتری میشود این کار را انجام داد، به شرطی که بانک اطلاعاتیای که در اختیار معاونت فرهنگی دانشگاه است، در اختیار تشکل دانشجویی هم قرار بگیرد و این مساله میتواند برای ایجاد ارتباطات اولیه کمک کند. از نظر من تشکلهای دانشجویی در مساله جذب مشکلی ندارند بلکه عمده مشکلات در تثبیت است. این مرحله در جلسات چهرهبهچهره رخ میدهد، برای همین اینکه چه کسی او را جذب کرده هم مهم است و در تحلیل تبارشناسی در اعضای تشکل دانشجویی این موضوع سوال میشود. اما ما الان در مرحله تثبیت مشکل داریم و نمیتوانیم فرآیند تثبیت را در مرحله چهرهبهچهره انجام دهیم که این موضوع را با مساله اسوهسازی میتوان تثبیت کرد. یعنی یکسری از اعضای شورای مرکزی و دفتر دانشگاهی بتوانند در یک فیلد تخصصی در فضای مجازی بحث کنند. قوی بودن و صاحبنظر بودن افراد بهدلیل حضور در فضای دانشجویی و تشکل دانشجویی میتواند برای عضو جدید جذاب باشد که از این طریق میتوان با فرآیند اسوهسازی به مساله تثبیت تا حد زیادی کمک کرد. مسالهای که وجود دارد این است که تعامل باز هم بهصورت خودی تثبیت را کفایت نمیکند بلکه هر تشکلی بعد از مرحله تثبیت و تعامل باید آموزش را کلید بزند، یعنی یک عضو تشکیلاتی از حضور یا عدم حضور در تشکل دانشجویی منفعتش مشخص شود. منظور از این منفعت صرفا مادی نیست، بلکه همین که یک دانشجو احساس کند با ورود به یک تشکل مفید واقع میشود، وقت او هدر نمیرود و این فعالیت تشکیلاتی برای او آوردهای دارد به اسم تعالی تشکیلاتی. اینجا دانشجو احساس میکند بودن او در تشکل او را بهسمت فرد اسوه هدایت میکند و تعامل شکل میگیرد و تثبیت میشود. اعضای فعلی اتحادیهها و تشکل دانشجویی در بحث جذب، آموزش و تثبیت باید درنظر بگیرند در مرحله اجرا بهدلیل کرونا برخی کارها امکانپذیر نیست. در زمان کرونا تعدادی از اتحادیههای دانشجویی از شیوع کرونا استفاده کردند و ظرفیتهای بدون استفادهای که میتوانست فعال باشد مورد استفاده قرار دادند، مثل آموزش مجازی. یعنی کرونا علاوهبر اینکه ضرباتی به تشکلهای دانشجویی وارد کرده، از طرفی هم باعث ایجاد ظرفیت و زیرساختهای الکترونیک در بحث آموزش مجازی، مجامع و جلسات ماهانه و سالانه شده است تا همه اعضا در دوران کرونا در جهت افزایش ارتباطات خود از بستر دیجیتال استفاده کنند و این مساله دور شدن از همدیگر، تشکل دانشجویی را مختل نکند. درواقع توجه ویژه به آموزش مجازی جزء نقاطقوت هر اتحادیهای میتواند باشد. درخصوص نحوه تعامل تشکلهای دانشجویی با دولت جدید، اتحادیههای دانشجویی در مدل ارتباط با دولت فعلی سردرگم هستند و تشکلهای دانشجویی هم این مشکل را دارند. در دوره احمدینژاد مواردی که بعضی تشکلهای دانشجویی ورود نداشتند و محافظهکاری میکردند و موضع سکوت داشتند، برخی تشکلهای دانشجویی و دانشگاهها بهخودیخود اعلام موضع کرده و به مساله ورود میکردند. امروزه این موضوع بسیار کم شده و این ظرفیت بدون استفاده باعث عدم خطشکنی جنبش دانشجویی در هر دانشگاه به نسبت دیگر دانشگاهها شده است. امروزه تشکلهای دانشجویی مواضع شفافی نسبت به دولت رئیسی عنوان میکنند اما این کافی نیست؛ به این دلیل که جریانسازی نمیشود، تا زمانی که جریانسازی نکنند و افکار خود را بهصورت مطالبهگرانه دنبال نکنند مثل این است که جنبش دانشجویی هیچگونه کنشگریای ندارد. نکته مهم این است که تعدادی از دانشجویان و دفاتر دانشگاه باید در نحوه تعامل با دولت خطشکنی کنند و مطالبه از کاستیها داشته باشند. مساله دیگر این است که جنبش دانشجویی با بدنه دولت ارتباط بگیرد. یعنی اینکه وزیران و معاونان که مستقر شدند، احساس کنند ارتباط مداوم و صمیمی با بدنه جنبش دانشجویی میتوانند داشته باشند و تحت مشورت افرادی قرار بگیرند که فارغ از منافع مادی، بهدنبال اصلاح وضع موجود، که به نفع مردم است، باشند. اصلاح وضع موجود به نفع مردم شعار دولت قرار بگیرد. این به نفع دولت است تا کاستی خود را متوجه شود و همچنین کمک به تشکل دانشجویی است که تحت یک پرسش هویتگرانه قرار گیرد و یک حرکت روبهجلو برای تشکلها ایجاد شود.