ندا اظهری، مترجم: سیستم آموزش عالی کشورها با وجود دانشجویان و استادان دانشگاه است که معنا پیدا میکند و هر کدام از آنها نقش بسیار موثری در پیشبرد روند آموزشی ایفا میکنند. اما در دوران همهگیری کرونا، نظام آموزشی دانشگاهها با وجود تعطیل شدن کلاسهای درس دچار تغییر و تحولاتی شده است که هنوز هم با آن دست به گریبان است. آنلاین شدن آموزشها و اتکای بیش از حد سیستم آموزشی به فضای مجازی و استفاده از فناوریهای آموزشی بهروز تا حد زیادی نقش استادان را در فرآیند آموزشی کمرنگتر کرده است و گاهی این نگرانی بهوجود میآید که رشد فناوری آموزشی ممکن است ارزش استادان را کاهش دهد، اما بهطور قطع، با وجود شرایطی که دانشگاهها با آن روبهرو هستند، نمیتوان نقش فضای مجازی و فناوریهای آموزشی را نادیده گرفت.
اهمیت آموزش در نظام آموزشی
آموزش، نخستین اصل در ایجاد اقتصادی پایدار است. کارشناسان بر این باورند که سرمایهگذاری در آموزش مقدمهای برای صعود و رشد هر کشوری است و کاهش سرمایهگذاری در آموزش زوال کشورها را بهدنبال دارد. بهرغم اهمیت آموزش در عصرهای مختلف، تدریس همچنان به اهمیت خود باقی است. با وجود این، فناوریهای امروزی بهویژه اینترنت و فضای مجازی این نمودار را متغیر کرده است. بحران همهگیری شوک بزرگی را در نظام آموزش عالی ایجاد کرد، بهطوری که دانشجویان مجبور شدند از کلاسهای مجازی بهجای کلاسهای فیزیکی و حضوری استفاده کنند و دیجیتالیشدن آموزشهای دانشگاهی با سرعت زیادی پیش رفت. محققان بر این باورند که سرمایهگذاران بهطور گسترده از راهحلهای فناوری برای آموزش استفاده نمیکنند.
اهمیت جایگاه استاد در دانشگاه
استادان در جای خود جایگاه پراهمیتی در دانشگاهها و کالجها دارند. این درحالی است که در شرکتهای فناوری، مدیران، سرمایهگذاران سرمایهای، متخصصان بازاریابی و فروش، نقش مهمتری ایفا میکنند. صنعت آموزش در کشوری مانند هندوستان بحث جدیدی نیست، بلکه موسسات آموزشی و دانشگاهها و کالجها در این کشور از مدتها قبل شروع به کار کردهاند. اما استادان حتی در این موسسات آموزشی غیرانتفاعی و خصوصی همچنان اهمیت خود را حفظ کردهاند. در پس این اهمیت، میتواند دلایل اقتصادی اساسی هم وجود داشته باشد. شرکتهای مختلف معمولا دارای مدیر یا مالکی هستند که هزینهای را تعیین میکنند، اما تنها دارایی یک دانشگاه یا کالج خصوصی مجموعهای از استادانی است که در اختیار دارد. از این رو، استادان دانشگاهی در عین حال که ممکن است حداقل حقوق را دریافت کنند، اما همچنان جایگاه خود را حفظ کرده و از اهمیت بالایی برخوردارند. اما اهمیتی که در این بین شامل حال استادان میشود بهدلیل تمایلی است که هنوز در افراد واجد شرایط برای کار با حداقل حقوق در دانشگاهها وجود دارد.
به گزارش universityworldnews، در هندوستان، کالجهای خودگردان مالی زیادی وجود دارد. کارشناسان بر این باورند که استادان حتی در چنین کالجهایی هم بهدلایل اقتصادی حائز اهمیت هستند. افزایش مقیاس در آموزش معمولی دشوار است و نمیتوان بهرهوری را فراتر از یک نقطه خاص افزایش داد. ممکن است یک استاد دانشگاه در آن واحد به 30 تا 50 دانشجو تدریس کند و بهطور طبیعی، کیفیت آموزشی این استاد با بالا رفتن تعداد دانشجویان در کلاس درس کاهش مییابد. اگرچه ممکن است افزایش بهرهوری متخصصانی مانند استادان دانشگاهی وجود نداشته باشد، اما هزینه آنها میتواند براساس شرایط عرضه و تقاضا در بازار کار افزایش یابد. بهعنوان مثال، هزینه دو کالج خودگردان مالی که بهعنوان مثال 6000 دانشجو دارند، میتواند تقریبا دو برابر کالجی با 3000 دانشجو باشد. بازده افزایشی برای افزایش مقیاس وجود ندارد. درست است که سرمایه اهمیت دارد، بنابراین باید از سرمایه سیاسی آغاز کرد تا همه تاییدیههای موردنیاز را از سازمانهای نظارتی دریافت کرد. سپس برای سرمایهگذاری در زیرساختها به سرمایه نیاز است.
بهدلیل تقاضای بیشتر برای چنین کالجهایی و بهدلیل کمبود عرضه آموزش عالی دولتی و از آنجایی که پذیرش دانشگاهها معمولا با آزمونهای دولتی انجام میشود، چنین کالجهایی مجبور نیستند بسیاری از مدیران بازاریابی و متخصصان فروش را برای ارتقای خود به کار گیرند. اگر تمام این دلایل را حساب کنیم، استادان حتی در کالجها و دانشگاههای خودگران باز هم جایگاه خود را حفظ کردهاند.
طبقهبندی آموزش با فناوری آموزشی
شرکتهای فناوری آموزشی نقش بهسزایی در ایجاد تغییرات شگرف در وضعیت کنونی همهگیری کرونا داشتهاند. اول از همه، در مورد افزایش مقیاس، بازدهی فزآیندهای وجود دارد. زمانی که شرکتها بتوانند کاربران خود را از 100 هزار دانشجو به یک میلیون دانشجو افزایش دهند، سود به شدت افزایش مییابد، اما هزینه عملیات ممکن است تنها بهصورت ناچیزی افزایش یابد. دستیابی به تعداد بیشتری از دانشجویان برای بقای این حوزه از کار آموزشی اهمیت بالایی دارد. این امر مستلزم سرمایهگذاری روی آگهیهای روزنامه و تبلیغات تلویزیونی و خدمات حرفهای بازاریابی است. در بیشتر مواقع، دانشجویان بهطور مستقیم با حرفهایهای این کار سروکار دارند. باوجود این، وابستگی به استادان هم دلایل خاص خودش را دارد. در این شرایط، اگر استادی بتواند یک سخنرانی را برای تعدادی دانشجو بهطور زنده ارائه دهد، در هر بار ارائه باید شخصا حضور داشته باشد، اما اگر نسخهای دیجیتال از آن سخنرانی تهیه شود، میتوان میلیونها بار بدون حضور آن استاد از آن سخنرانی استفاده کرد و دانشجویان زیادی هم از آن بهرهمند شوند. بهعبارتی برای سهولت این کار میتوان مواد آموزشی را بهجای به کارگیری استاد، خرید و فروش کرد. از سوی دیگر، معمولا مجموعهای از افراد یا استاد برای پاسخگویی به سوالات دانشجویان در دانشگاهها موردنیاز است، اما استفاده از فناوری میتواند پاسخگویی به همه این سوالات را سهلتر کند، بنابراین نیاز به حضور یک استاد آموزش دیده در گذر زمان کاهش مییابد. علاوهبر این، آموزش آنلاین از طریق شرکتهای فناوری میتواند بهرهوری استادان را بهشدت افزایش دهد. برخی کارشناسان، استادان دانشگاهی را به رانندگان شرکت «اوبر» تشبیه کرده است. از این نظر، وابستگی شرکتهای آموزشی و دانشگاهها به حضور استادان، حتی از وابستگی شرکت «اوبر» به رانندگان خود کمتر است. حضور راننده برای انتقال مسافر از نقطه A به B ضروری است، اما سخنرانی ضبطشده یک استاد را میتوان همزمان برای چند مخاطب پخش کرد و چند کاربر بهطور همزمان از آن بهرهمند شوند.
برتری مدیران بازاریابی و فروش
گاهی استادان ممکن است پیمانکاران اصلی یا صاحبان مشاغل آموزشی باشند، اما گاهی ممکن است اهمیت کمتری در فضای آموزشی داشته باشند. از این رو است که گاه، اهمیت مدیران بازاریابی و متخصصان فروش برای بهدست آوردن کاربران جدید از اهمیت بالاتری برخوردار میشود. بهعبارتی، شرکتهای نسل جدید به آن گروه از استادانی علاقهمند هستند که تجارت بیشتر و پرسودتری با خود داشته باشند. زمانی که استادی استخدام میشود، بخشی از زمان او صرف جذب مخاطب یا همان دانشجویان میشود. آموزش موردنیاز برای تبدیلشدن به یک استاد یا انجام سطوح بالاتر تحقیقاتی در مدل تجاری جدید، اهمیت چندانی ندارد، بنابراین ارزش استادان به قابلیت آنها در جذب و حفظ ارتباط میان دانشجو و استاد بستگی دارد. البته در این میان، توانایی تدریس را هم نباید دستکم گرفت. برخی استادان عملکرد بسیار خوبی دارند به این معنا که به دانشجویان کمک میکنند تا بتوانند دروس خود را با موفقیت طی کنند.
انتظار از استادان باید معقول باشد
کارشناسان امر آموزش بر این باورند که هدف، ترسیم تصویری بدبینانه از اوضاع آموزش عالی نیست با وجود این، بهعنوان یک استاد عادی نمیتوان واقعیت آینده را نادیده گرفت. باید امیدوار بود که آموزش به همین شکل همچنان پابرجا باشد و ارزشمندی استادان ادامهدار باشد. اما در عین حال، نمیتوان تنها در دنیای خیالی سیر کرد. جوانانی که بهدنبال ورود به عرصه تدریس هستند، باید در مورد راههای ابتکاری بیندیشند تا کارهایی را در پیش گیرند تا هم از نظر اجتماعی و هم از نظر اقتصادی مفید باشد. مسالهای که در این میان وجود دارد این است که استادان باید به دلایل اخلاقی، منابع خود را بهطور رایگان در اختیار دانشجویان قرار دهند و همین تفکر، کار استادان را بیارزش میکند. اما از سوی دیگر، استادان برای منابعی که ایجاد میکنند، هزینهای از دانشجویان خود دریافت نمیکنند و این امر، حضور استادان را ارزشمند میکند و نمیتوان جایگزینی برای آنها پیدا کرد. اینکه این انتظار وجود داشته باشد که استادان بهصورت رایگان کار کنند، ساعتهای فعالیت آنها را بیارزش میکند و به شرکتهای فناورانه اجازه میدهد تا شکاف ایجادشده را پرکنند و درآمد خوبی را حین انجام کار و تهیه منابع برای دانشجویان کسب کنند؛ کاری که استادان انجام نمیدهند و تنها به حقوقی که بابت تدریس دریافت میکنند، قانع هستند.
متاسفانه بهمنظور جلب توجه جامعه آموزشی، استانداردهای رایگان از سوی شرکتهای ارائهکننده سیستمهای فناوری آموزشی معرفی میشوند. طبق این استانداردها، تمام نرمافزارهای آموزشی باید بهصورت رایگان در اختیار دانشجویان قرار گیرند که البته هزینههای تهیه این نرمافزارها اغلب از طریق گرنتهای آموزشی و کمکهای مالی خیران تامین میشود.
اهمیت فناوری آموزشی در دنیا
درنظر بگیرید که ابعاد بازار جهانی تقریبا برابر با سرمایه بازار شرکتهای معاملهگر عمومی با سرمایه 80 تا 9 تریلیون دلار است. بسیاری از صنایع، نسبتهای مشابهی دارند اما برای آموزش، این نسبت تقریبا 40 به یک است. درواقع، بیشتر آموزشها از سوی دولت حمایت میشوند یا حداقل از یارانه زیادی برخوردارند. با وجود این، این نسبت بهطور چشمگیری پایین است. در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا دولتها میتوانند نوآوری را در آموزش ایجاد کنند و چگونه شرکتهای خصوصی قادرند در ایجاد نوسازی نقش داشته باشند. هزینههای کلی آموزش در سراسر جهان از 2.6 تریلیون دلار در سال 2000 به بیش از 6 تریلیون دلار در سال 2020 افزایش یافته و پیشبینی میشود که این مبلغ تا سال 2030 به 10 تریلیون دلار برسد و از این به بعد هم سرعت بیشتری بگیرد. با این هزینه، سهم فناوری آموزشی تا سال 2025 به 341 میلیارد دلار میرسد که از سال 2019 دو برابر افزایش یافته است. سرمایهگذاریهای سرمایهگذاران خطرپذیر روی مقوله فناوریهای آموزشی در سال 2018 به 8 میلیارد دلار رسید و انتظار میرود در 10 سال آینده سالانه 11 درصد رشد داشته باشد. درحالیکه این هزینهها، توجه سرمایهگذاران را جلب کرده است، تفاوت میان هزینه و هزینه کلی در بخش فناوری آموزشی بسیار قابل توجه است، بهطوریکه در سال 2018، 2.6 درصد از هزینههای آموزشی برای راهکارهای دیجیتال و آنلاین بوده است که در مقایسه با هر صنعت دیگری، کمترین هزینه را بهخود اختصاص داده است. طی 50 سال گذشته، هزینههای آموزش عالی بهطور چشمگیری افزایش یافته است، درحالیکه نتایج تحصیلی راکد است. بهطور همزمان، جهان از نظر دیجیتال فرآیند پیچیدهتری پیدا کرده و دانشجویان و کارفرمایان بر این باورند که آموزش عالی بهگونهای نیست که فارغالتحصیلانی آماده برای ورود به بازار کار تحویل جامعه دهند.
فناوری آموزشی یک بازار غیرمعمول است که اصول اولیه را برهم میریزد. ماهیت برخی نیروهای زیربنایی این سیستم میتواند سرمایهگذاریهای خوبی را به همراه داشته باشد. علاوهبر این، سازمانهای غیرانتفاعی و رایگان، رقابت مداومی با شرکتهای انتفاعی دارند؛ چراکه هر چیزی که نتایج آموزشی مفیدی بهدنبال داشته باشد، از نظر اجتماعی نیز مطلوب است. در این میان، دانشجویان حکم کاربران و مشتریانی را دارند که برخی از آنها غولهای فناوری امروزی و برخی دیگر هم استادان دانشگاهی را میپذیرند. با همهگیری کرونا، تغییراتی اساسی در عرصه دیجیتالیشدن آموزش بهویژه در حوزه بهداشت و درمان سرعت گرفت و ظرفیتهای بالایی نسبت به 10 سال گذشته ایجاد شد. درحال حاضر 1.5 میلیارد دانشجو در دنیا وجود دارد که انتظار میرود تا سال 2035 این تعداد حدودا دوبرابر شود. با توجه به این رشد، حتی اقتصاد چین هم نمیتواند هزینههای این رشد را بپردازد و این بیانگر افزایش تقاضا برای آموزش موثرتر و فضای آموزشی مناسبتر است. برخلاف بخشهای دیگر، فناوریهای آموزشی در عصر حاضر و با همهگیر شدن ویروس کرونا، تسلط بیشتری روی متخصصان فناوری و مربیان آموزشی پیدا کردهاند و نمیتوان نقش پررنگ آنها را در گذراندن این دوران بحرانی نادیده گرفت.