شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی سیستان وبلوچستان و خوزستان چه می‌گوید؟ چرا تشخیص دولت در توجه ویژه به آنها درست است؟
با وجود تمام معضلات و مشکلات، اما خوزستان می‌تواند با مدیریتی قوی به شکلی آرام از کنار بحران‌های خود عبور کرده و در آرامش به‌سمت بازسازی حرکت کند. سفر رئیس‌جمهور به خوزستان و پیگیری نزدیک مشکلات آن ضمن مستحکم شدن ساختارهای رسمی برای پیگیری معضلات باعث می‌شود مردم آغاز شدن روند بازسازی را به شکل ملموس‌تر و عزت‌مندانه‌تری حس کنند.
  • ۱۴۰۰-۰۶-۱۳ - ۰۱:۰۳
  • 00
شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی سیستان وبلوچستان و خوزستان چه می‌گوید؟ چرا تشخیص دولت در توجه ویژه به آنها درست است؟
نیازمند اقدام فوری
نیازمند اقدام فوری

سیدابراهیم رئیسی برای دومین‌بار همه را غافلگیر کرد. او جمعه هفته گذشته یعنی کمتر از 48ساعت پس از اخذ رای اعتماد کابینه‌اش در سفری از پیش اعلام‌نشده، راهی خوزستان شد تا افکارعمومی به‌خوبی از تغییر دولت در ایران باخبر شوند. تا پیش از دولت او، «جمعه» کلیدواژه‌ای بود که رئیس‌جمهور ایران تازه در آن روز از گران‌شدن قیمت بنزین باخبر شد اما برای دولت رئیسی، «جمعه» روز کار است. کمتر از یک‌هفته پس از خوزستان، سیدابراهیم رئیسی در دومین سفر استانی و این‌بار هم از پیش تعیین‌نشده به استان سیستان‌وبلوچستان یعنی محروم‌ترین استان کشور سفر کرد تا نشان دهد آن مرد که از درون خودرو روزانه با دیدن چهره‌های مردم شمال تهران، نظرسنجی می‌کرد، رفته است. رئیس‌جمهور این روزهای ایران برای درک بهتر وضعیت کشور، نیاز به ماشین شاسی‌بلند ضدگلوله ندارد. او استان به استان می‌رود تا از نزدیک با واقعیت‌ها آشنا شود؛ واقعیت‌هایی که در دولت قبل نمی‌شد آن را در چهره مردم یک بخش خاص از تهران دید.

سیدابراهیم رئیسی در دومین سفر استانی خود و در سفری از پیش اعلام‌نشده، روز پنجشنبه وارد شهرستان چابهار شد. به گزارش رسانه‌ها، رئیسی را وزرای نیرو، راه‌وشهرسازی، نفت، اقتصاد و دارایی، صنعت، معدن و تجارت، رئیس سازمان برنامه‌وبودجه و رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور همراهی کرده‌اند. رئیس‌جمهور در بدو ورودش با تاکید بر اینکه «حضور نزدیک و آشنا شدن با مشکلات مردم، مدیران و مناطق مختلف ازجمله برنامه‌های این سفر دوروزه است»، به اسکله صیادی کنارک رفت و با صیادان و ماهیگیران حاضر در این اسکله گفت‌وگو کرد. او به منطقه میرآباد چابهار که مختص حاشیه‌نشینان است نیز سری زد و با مردم به گفت‌وگو پرداخت. در چابهار حدود نیمی از جمعیت به‌صورت حاشیه‌نشینی زندگی می‌کنند و از حداقل امکانات بی‌بهره‌اند. او ساماندهی وضعیت مسکن ساکنان محله محروم مرادآباد را مورد تاکید قرار داد و گفت: «کپرنشینی به‌هیچ‌وجه شکل مطلوبی برای زندگی و وضعیت مطلوبی برای مردم نیست و سامان دادن وضعیت این بخش از هموطنان‌مان اقدام بسیار پسندیده‌ای است که برای مجریان و بانیان آن برکات دنیوی و اخروی فراوانی دارد.» رئیسی همچنین از طرح ساماندهی مسکن کپرنشینان این منطقه و روند پیشرفت کار پروژه ساخت هزار واحد مسکونی برای محرومان بازدید کرد. با توجه به وسعت استان سیستان‌وبلوچستان و گستردگی معضلات این استان، رئیسی دیروز هم به زابل و زاهدان سفر کرد تا از نزدیک با مشکلات این بخش از استان نیز آشنا شود. رئیسی که پیش از مراسم تنفیذ از تعیین استانداران ویژه در 2استان خوزستان و سیستان‌وبلوچستان خبر داده بود در فرودگاه زابل و در جمع خبرنگاران گفت که برای حل مشکلات استان‌های محروم، «اختیارات و امتیازاتی به استاندار تفویض» می‌شود تا «مشکلات این استان‌ها با فوریت و سرعت بیشتری حل‌وفصل» شود. رئیسی همچنین در زابل در جمع عزاداران حسینی حاضر شد. او «مشکل آب» را یکی از دغدغه‌ها و مسائل مهم شهرستان زابل دانست و اظهار داشت قبل از اینکه به استان سفر کند، با همکاران دولت نشست‌هایی برای بررسی راهکارهای رفع این مشکل داشته که قرار است وزیر نیرو با همکاری مسئولان محلی و استاندار، دست به کار شده و برای رفع دغدغه مردم در رابطه با آب گام‌های جدی بردارند. رئیسی به مردم زابل اطمینان‌خاطر داد که «از حقابه منطقه سیستان نمی‌گذریم.» با توجه به زمان‌بندی دو سفر اخیر سیدابراهیم رئیسی، به‌نظر می‌رسد باید در آخر هفته‌ها منتظر حضور او و وزرایش در استان‌های محروم کشور باشیم. اگر دولت با همین رویه، توجه به استان‌های محروم را در اولویت و توسعه متوازن در کشور را در دستورکار خود قرار دهد، بسیاری از مشکلاتی که در مدیریت 8سال گذشته در کشور رخ داده، حل خواهد شد.

این امر مستلزم ایجاد سازوکاری جهت بررسی دقیق و موشکافانه تصمیمات دولت در جریان سفرهای استانی است. اگر این تصمیمات به‌درستی پیگیری نشوند و به اجرا نرسند و مردم طعم تحقق وعد‌ها را نچشند، نه‌تنها این سفرها نتیجه‌بخش نخواهد بود و منجر به تقویت سرمایه اجتماعی نظام نخواهد شد که اثر سوء بر اعتماد عمومی مردم خواهد گذاشت. رئیسی و دولتش فرصت چنین اشتباهی را ندارند. او کشوری با چالش‌های کم‌نظیر تاریخی از روحانی تحویل گرفته است. شاید جزئی‌ترین سهل‌انگاری‌ها در شرایط فعلی، تبعات بسیار جبران‌ناپذیری را به همراه داشته باشد.

چرا سیستان‌وبلوچستان؟

چرا سیدابراهیم رئیسی، سیستان‌وبلوچستان را مقصد دوم سفر استانی‌اش قرار داد؟ پاسخ به این سوال را باید در گزارشی که وزارت رفاه با عنوان «مروری بر شاخص‌های توسعه استان سیستان‌وبلوچستان و پیش‌نویس سند توسعه استان» تدوین کرده، یافت. آمار و اطلاعات منتشرشده در این گزارش، تصویری بسیار نگران‌کننده از استان سیستان‌وبلوچستان را ترسیم می‌کند؛ تصویری که در 8 سال گذشته سیاه‌تر از قبل شده است. بر پایه این گزارش، مطالعات منطقه‌ای در سطح استان‌های کشور نشان می‌دهد که به‌طورکلی، با حرکت از سمت غرب کشور به‌سمت استان‌های شرقی، بر میزان توسعه‌نیافتگی و محرومیت افزوده می‌شود. سنجش وضعیت استان‌های شرقی و جنوب‌شرقی در زمینه شاخص‌های توسعه‌یافتگی، گواهی بر این ادعاست.

غالبا در مطالعات سنجش شاخص‌های توسعه که در سال‌های گذشته انجام شده است، استان سیستان‌وبلوچستان در بسیاری از شاخص‌ها، همواره پایین‌ترین رتبه کشوری را از آن خود کرده است.

در این استان شکاف بین ثروتمندترین و فقیرترین افراد در سطح استان از میانگین کشوری بالاتر و توزیع درآمد در سطح استان بسیار ناعادلانه‌تر است. این استان با متوسط نرخ بیکاری 14.1درصد رتبه 28را در کشور کسب کرده است. این شاخص با محاسبه نرخ بیکاری پنهان، به 22.5درصد و براساس برخی ارقام غیررسمی، به 30درصد نیز می‌رسد. نرخ «اشتغال غیررسمی» در سال 1395 در استان سیستان‌وبلوچستان 64درصد بوده که 18درصد در بخش رسمی و 46درصد در بنگاه‌های غیررسمی است. نزدیک به 40درصد از مردان شهرستان‌های مرزی (ازجمله سراوان) برای کار به کشور پاکستان می‌روند و به بسته‌بندی برنج، ادویه و برخی اقلامی که بعدا به‌صورت قاچاق به ایران وارد می‌شود، می‌پردازند.

در سال 1396 حدود 43.5درصد از کل جمعیت مناطق شهری و 76.4درصد مناطق روستایی این استان زیر خط فقر مطلق قرار داشته‌اند؛ درحالی‌که این رقم در کل کشور در مناطق شهری، 26.9درصد و در مناطق روستایی 32.9درصد بوده است. به‌عبارت ساده‌تر، جمعیت زیر خط فقر مطلق در استان سیستان‌وبلوچستان در مناطق شهری 16.6 واحد درصد و در مناطق روستایی 43.5 واحد درصد بیش از میانگین کشور بوده است. به‌عبارت بهتر، نسبت جمعیت شهری زیر خط فقر مطلق در مناطق شهری 1.6 برابر و در مناطق روستایی 2.3برابر میانگین کشور بوده است. این شرایط روی امید به زندگی مردم نیز اثر گذاشته است. طی پنج سال سرشماری 1390تا 1395 امید به زندگی مردان 1.5 سال و امید به زندگی زنان سه ماه کاهش یافته است. امید به زندگی مردان در سال 1395 نسبت به متوسط کشوری، 6سال و 8ماه کمتر و امید به زندگی زنان در نسبت به متوسط کشوری، 6سال و 9ماه کمتر است. در همین دوره 5ساله، درآمد سرانه هر تهرانی حدود 4برابر یک فرد در استان سیستان‌وبلوچستان بوده است. به‌طور متوسط حدود یک‌سوم خانوارهای استان سیستان‌وبلوچستان تحت‌پوشش کمیته امداد هستند که این نسبت در شهرستان‌هایی مانند دلگان و هامون به بیش از 50درصد نیز می‌رسد. در سال 1395، 66درصد زایمان‌ها در استان در مراکز بهداشتی دولتی و 32.4درصد از زایمان‌ها در منزل انجام می‌شد که خود یکی از دلایل مهم مرگ‌ومیر بالای مادر و نوزاد در استان نسبت به کشور است. با وجود سهم 11درصدی استان از مساحت کشور، کمتر از یک درصد (329بنگاه) کارگاه‌های صنعتی 10 نفر کارکن و بیشتر در سطح استان مستقر هستند. استان سهمی در بنگاه‌های بیش از 500 نفر کل کشور ندارد که احداث این بنگاه‌ها از سوی دولت و نهادهای عمومی، امری ضروری و با فوریت بالا تلقی می‌شود. بر پایه این اطلاعات سیدابراهیم رئیسی، بعد از سفر به خوزستان، به استان سیستان‌وبلوچستان سفر کرد.

سیستان، توسعه‌نیافته میان توسعه‌نیافته‌ها

درباره وجود مشکل در سیستان‌وبلوچستان همه اتفاق‌نظر دارند اما آنچه نه محل اختلاف بلکه محل غفلت است دلیل و ریشه‌های مشکلات است. بدون شناخت ریشه معضلات نمی‌توان گام‌هایی صحیح برای رفع آنها برداشت.

سیستان‌وبلوچستان البته میان استان‌های مرزی ایران که دارای مشکل هستند به‌نوعی از گرفتاری‌های بیشتری رنج می‌برد. پیش از بررسی عامل تفاوت میان این استان و دیگر مناطق مرکزی ایران باید تفاوت‌های سیستان‌وبلوچستان و دیگر استان‌های دارای مشکل در اطراف کشور را دریافت. به‌عنوان مثال پیش از مقایسه این استان با مناطقی مانند اصفهان، همدان یا فارس باید به‌دنبال تفاوت‌های این استان با خوزستان یا کردستان بود. البته در این میان باید دانست که شاید یکی از بزرگ‌ترین مشکلات استان سیستان‌وبلوچستان وسعت زیاد، جمعیت کم و به‌طور کلی پراکندگی مراکز جمعیتی است. برای درک بهتر این موضوع نیاز به مقایسه آماری است. استان سیستان‌وبلوچستان با 180هزار کیلومترمربع، 11درصد از وسعت ایران را دربر گرفته است. براساس آمارهای سال 1395 این استان تنها 2میلیون و 700هزار نفر جمعیت دارد. استان کردستان 29هزار کیلومترمربع وسعت (یک‌ششم سیستان‌وبلوچستان) دارد اما یک‌میلیون و 600هزار نفر جمعیت دارد یعنی دوسوم استان سیستان‌وبلوچستان ساکن دارد. استان خوزستان نیز با 64هزار کیلومترمربع تقریبا یک‌سوم سیستان‌وبلوچستان وسعت دارد اما با این وجود 4میلیون و 700هزار نفر جمعیت (تقریبا دوبرابر) دارد. این آمارها نشان می‌دهد یکی از معضلات اصلی استان سیستان‌وبلوچستان وسعت زیاد آن درکنار جمعیت کمش است. این استان تقریبا هم‌اندازه کشور سوریه است. تراکم جمعیتی کم و وسعت زیاد باعث می‌شود مسیرهای ارتباطی مناسبی در این استان ایجاد نشوند. در اینجا نیز باید به مقایسه پرداخت. مقایسه‌ای بین دو منطقه یکی شامل مورد تهران-اصفهان در مرکز کشور و دیگری زاهدان-چابهار در جنوب‌شرقی. جمعیت شهرستان تهران براساس آمار سال 1395 در حدود 8میلیون و 700 است و جمعیت شهرستان اصفهان نیز 2میلیون و 400هزار نفر. مسیر بین این دو شهر چیزی در حدود 448کیومتر است که از میان یک استان دیگر نیز عبور می‌کند. درمورد دوم شهرستان زاهدان 670هزار نفر جمعیت و چابهار نیز 203هزار نفر جمعیت دارد و مسیر بین این دو نیز 632کیلومتر است. مسیر تهران-اصفهان ارتباط میان دو شهرستان را با مجموع جمعیت بیش از 11میلیون نفر به یکدیگر متصل می‌کند. اگر در این بررسی جمعیت استان و نه‌تنها شهرستان مرکز را در نظر بگیریم شاهراه اصلی میان تهران و اصفهان دو استان با مجموع جمعیت 18میلیون نفر را به یکدیگر متصل می‌سازد. مسیر زاهدان-چابهار اما با وجود طول 1.5برابری دو شهر با جمعیتی درمجموع زیر یک‌میلیون نفر را به یکدیگر متصل می‌سازد.

جمعیت به‌شدت پراکنده در سیستان‌وبلوچستان و وسعت بسیار زیاد آن هرگونه اقدامات توسعه‌ای را با مشکلات بسیاری روبه‌رو ساخته است. هزینه ساخت آزادراه‌های بین‌شهری به‌دلیل تفاوت‌هایی که با بزرگراه‌ها دارند برای هر کیلومتر نیاز به 17 تا 20میلیارد تومان هزینه دارد. با این حساب برای مسیر 448کیلومتری تهران-اصفهان تقریبا نیاز به 8هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری است. سرمایه‌ای که با توجه به استفاده‌های اقتصادی از آن قابلیت برگشت‌پذیری سریع دارد؛ اما در مقابل احداث بزرگراه بین زاهدان و چابهار به 12هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری نیاز دارد؛ سرمایه‌ای که صرف آن برای اتصال میان دو شهر کم‌جمعیت با حومه‌های پراکنده و اقتصادهای ضعیف هیچ منطقی ندارد.

احداث جاده برای اتصال میان دو مجموعه اقتصادی است و پس از آن نیز این جاده خود باعث افزایش مبادلات تجاری میان این دو نقطه می‌شود. پس تا زمانی که دو مجموعه اقتصادی قابل اتکا وجود داشته نداشته باشند جاده درخوری نیز ایجاد نخواهد شد یا اگر بشود به آن میزان از سوددهی نخواهد رسید که بتواند کفاف هزینه‌ها را بدهد. به همین دلیل است که مسیرهای ارتباطی میان سکونتگاه‌های سیستان‌وبلوچستان دچار مشکل هستند. مسافت اما تنها یک مشکل داخلی برای سیستان‌وبلوچستان نیست بلکه مشکلی فرااستانی نیز به حساب می‌آید. درحالی که فاصله تهران به‌عنوان پایتخت سیاسی و اقتصادی تا بندرعباس در یکی از جنوبی‌ترین نقاط ایران 1200کیلومتر است، فاصله این شهر با زاهدان 1485کیلومتر و با چابهار 1800کیلومتر است. مساله‌ای که نشان می‌دهد مسافت نه‌تنها در ابعاد داخلی مانع از توسعه استان سیستان‌وبلوچستان شده بلکه در بعد فرااستانی نیز باعث شده است این استان از مناطق پرجمعیت و توسعه‌یافته‌تر مرکزی و غربی ایران جدا بیفتد. نزدیکی به مراکز جمعیتی ایران برای سیستان‌وبلوچستان می‌توانست مواهب زیادی داشته باشد. حضور سرمایه‌گذاران برای تولید در استانی با هزینه کارگر ارزان‌تر یا سفر گردشگران ازجمله این مواهب بود که از دسترس این استان خارج شده است.

 معضل پیرامونی

دیگر معضل سیستان محیط پیرامونی آن است. درحالی‌که استانی مانند خوزستان یا کردستان با کشور نفت‌خیز عراق و اقلیم کردستان این کشور همسایه هستند، سیستان‌وبلوچستان با دو کشور ضعیف از لحاظ اقتصادی شامل پاکستان و افغانستان همسایه است. اگر مردم خوزستان می‌توانند با کشورهای نفت‌خیزی مانند عراق یا کویت و قطر ارتباط برقرار کنند در سیستان‌وبلوچستان پاکستان و افغانستانی در دسترس هستند که به آشوب و ضعف اقتصادی دچارند.  سیستان‌وبلوچستان مظلومانه میان انبوهی از مشکلات ساختاری و جغرافیایی گرفتار است که حتی برخی از استان‌های توسعه‌نیافته کشور نیز با چنین مشکلاتی روبه‌رو نیستند. اگر سفر رئیس‌جمهور به خوزستان به بهانه اعتراضات اخیر در این استان بود اما در سیستان‌وبلوچستان فضا ملتهب نبود. این سفر نشان می‌دهد دولت درک درستی از کشور دارد و اولویت خود را به توسعه مناطق محروم گذاشته است. توجه دولت به این استان با وجود محدودیت‌های استان، می‌تواند روند توسعه در جنوب‌شرق کشور را توسعه دهد.

دولت سیزدهم و امنیت ملی

استان سیستان‌وبلوچستان از منظر امنیت ملی دارای اهمیت زیادی است زیرا گروهک‌های تجزیه‌طلب تحت حمایت آمریکا، رژیم‌صهیونیستی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس در این منطقه مشغول فعالیت هستند. محرومیت مردم استان از لحاظ اجتماعی، بلوچ‌بودن از منظر قومیت و مذهب تسنن از جنبه مذهبی سه شاخه اصلی و منفذ فعالیت‌های بدخواهانه سازمان‌های اطلاعاتی در سیستان‌وبلوچستان هستند. درحالی‌که دلایل عدم توسعه‌یافتگی سیستان‌وبلوچستان تا حدی مشخص است، جریانات رسانه‌ای و اطلاعاتی بیگانه ریشه‌های چنین مساله‌ای را به شکلی وارونه بازنمایی کرده و دلیل آن را قومیت بلوچ و مذهب اهل تسنن اکثر جمعیت استان نشان می‌دهند.

با چنین فضاسازی‌هایی عملا مسیر حل مشکلات منحرف شده و به‌سمت امور کاذب چرخش می‌کند. اگر راه‌حل مشکلات سیستان‌وبلوچستان از راه اصلاح جاده‌ها و مسیرهای مواصلاتی می‌گذرد و تلاش‌ها باید روی آن متمرکز شود تا معضلات مردم کاهش یابد، جریانات معاند با معرفی قومیت و مذهب به‌عنوان دلیل مشکلات باعث ایجاد گروهک‌های تروریستی‌ای می‌شوند که دست به ایجاد ناامنی در استان به‌ویژه در مسیرهای مواصلاتی و جاده‌ها می‌زنند؛ اقدامی که دقیقا منطبق بر تعمیق بحران و مشکلات سیستان‌وبلوچستان است. جنایت معروف تروریستی «تاسوکی» که ۲۵اسفند ۱۳۸۴ (۱۶مارس ۲۰۰۶) انجام شد نمونه برجسته چنین اقداماتی است. در این جنایت گروه تروریستی وابسته به عبدالمالک ریگی نزدیک ساعت ۹شب در جاده زاهدان-زابل و در فاصله حدودا 10کیلومتری پاسگاه تاسوکی با پوشیدن لباس‌های نیروهای انتظامی دست به ایجاد پست ایست و بازرسی زده و پس از توقف مردم آنها را به گلوله بستند. در این جنایت 28تن از مردم کشته شده و 7تن دیگر نیز گروگان گرفته شدند. این جنایت اقدامی در راستای تزریق وحشت در سراسر استان و ایجاد فضایی پیرامون ناامن بودن جاده‌های سیستان‌وبلوچستان بود؛ اقدامی که برای تعمیق بحران‌های این استان به طراحی شبکه‌های اطلاعاتی خارجی و با اجرای گروهک وابسته به عبدالمالک ریگی انجام شد.

سیستان‌وبلوچستان البته از جهات دیگری نیز بر امنیت ملی ایران اثرگذار است و به همین دلیل سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای محور متخاصم با ایران سعی در متلاطم کردن آن دارند. تنها بندر اقیانوسی ایران در این منطقه و در چابهار واقع شده است. ایران عمده کالاهای وارداتی خود را از بنادر خود در خلیج‌فارس وارد می‌کند که مستلزم گذر از تنگه هرمز است. درصورت بروز بحران در تنگه هرمز و خلیج‌فارس، بندر چابهار یک تکیه‌گاه مهم برای واردات کالا به کشور است. ازسوی دیگر این بندر مورد توجه کشورهای شرق و جنوب آسیا به‌ویژه هند است تا از طریق آن بتوانند به آسیای میانه و افغانستان راه یابند. همچنین این مسیر می‌تواند برای ارسال کالا به روسیه و اروپا نیز مورد استفاده قرار گیرد. به‌دلیل چنین ویژگی‌هایی، محورهای متخاصم قائل به ایجاد آرامش در سیستان‌وبلوچستان نیستند زیرا درصورت تبدیل شدن این استان به محل عبور کالاهای کشورهای شرق آسیا به‌سمت آسیای میانه، روسیه و اروپا ضمن بهره‌برداری اقتصادی ایران از عبور این کالاها دیگر اعمال تحریم‌های اقتصادی شدید علیه تهران به آسانی امکان‌پذیر نخواهد بود. استان سیستان‌وبلوچستان به همین دلیل از جهات مبارزه با گروه‌های تروریستی، ایجاد درآمد از عبور کالاهای جهانی و نیز سخت کردن اعمال تحریم علیه ایران دارای اهمیت است. در اولویت قرار دادن رسیدگی به توسعه این استان توسط دولت می‌تواند ضمن خارج کردن سیستان‌وبلوچستان از تیررس توطئه‌های محور آمریکایی برای درگیرسازی ایران با تروریسم، باعث توسعه اقتصادی کشور نیز شود.

 خوزستان در روز جمعه

سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور کمتر از 48ساعت پس از رای اعتماد مجلس به وزرای معرفی‌شده و تشکیل رسمی هیات دولت، راهی اهواز شد تا نخستین سفر استانی رئیس‌جمهور در دومین روز تشکیل دولت جدید رقم بخورد. چنین سرعتی نه نشان‌دهنده عجله بلکه نشانگر گامی قدرتمندانه برمبنای «رسیدگی به مناطق بحرانی» کشور بود. این سفر بدون صرف تشریفات مرسوم رسمی و بدون اطلاع‌رسانی قبلی صورت گرفت. چنین سفر بی‌تکلفی نشان‌دهنده عزم دولت برای پیگیری سفرهای استانی و رسیدگی به مناطق مردم و مناطق محروم است؛ چنانکه مردم برخی روستاهای خوزستان موفق به صحبت چهره‌به‌چهره با رئیس‌جمهور شدند. رئیس‌جمهور پیش از سفر به دو استان دارای مشکل خوزستان و سیستان‌وبلوچستان در تهران نیز با سرکشی به بخش کرونایی بیمارستان‌ها و داروخانه‌ها و حتی غسالخانه بهشت‌زهرا خود شخصا از خطوط مقدم مبارزه با کرونا دیدن کرد؛ بازدیدی که به‌سرعت تاثیر خود را در کاهش هزینه داروها نشان داد، آن‌هم دارو‌هایی که تا مدتی قبل به‌دلیل مدیریت ضعیف تحت تسلط سودجوها قرار داشت. در اوج بحران کرونا داروهایی که دراختیار شبکه درمان داده می‌شد به بازارهای غیررسمی نشت می‌کرد و بیماران روی تخت بیمارستان به‌دلیل کمبودهای ایجادشده در ذخایر رسمی مجبور به تهیه داروهای چندصد هزارتومانی با چندمیلیون تومان هزینه می‌شدند. حضور میدانی رئیس‌جمهور و هدایت کشور از خط‌مقدم بحران‌ها نشان داد که شیوه صحیح مدیریت این مسیر است نه استفاده از به‌اصطلاح ژنرال‌های به آخر خط رسیده، بی‌رمق و بی‌انگیزه.

رئیسی در جریان سفر به خوزستان چند تن از وزرایش را نیز با خود همراه کرده بود. تیم وزرای همراه منطبق با نیازها، مشکلات و ظرفیت‌های خوزستان انتخاب شده بودند. هرکدام از وزرا در حوزه خود به بازدید میدانی در خوزستان پرداختند. بهرام عین‌اللهی، وزیر بهداشت در بخش کرونایی بیمارستان رازی اهواز از نزدیک از مشکلات مردم و بیماران اطلاع پیدا کرد و همچنین بازدیدی از مرکز 24ساعته واکسیناسیون اهواز داشت.

مساله «آب» نیز حوزه دیگری بود که رئیس‌جمهور برای بررسی عمق مشکلات این حوزه در منطقه محروم جفیر حضور یافته و از طرح آبرسانی به روستاهای استان خوزستان بازدید کرد. در جریان این دیدار بخشی از پروژه آبرسانی به روستا‌های جفیر از خط انتقال آب غدیر ‌به بهره‌برداری رسید. رئیس‌جمهور پس از بازدید از پروژه‌های آبرسانی اعلام کرد برای ادامه چنین اقداماتی باید از امکانات و ظرفیت‌های استان خوزستان نیز استفاده شود تا کارگاه‌هایی برای تکمیل خطوط آبرسانی در جای‌جای استان فعال شوند.

توسعه کشاورزی و طرح 550هزار هکتاری مرتبط با آن، حوزه دیگری بود که برای بررسی آن سیدجواد ساداتی‌نژاد وزیر کشاورزی همراه با تیم دولت عازم خوزستان شده بود. ساداتی‌نژاد در جریان این سفر اعلام کرد خوزستان سالانه چیزی در حدود 60هزار میلیارد تومان تولید محصولات کشاورزی دارد که برای افزایش آن تمهیداتی اندیشیده شده که اصلی‌ترین آن پروژه فاز دوم 550هزار هکتاری است که دولت قرار است با دستور رئیس‌جمهور نسبت به جمع‌بندی برای تسریع اجرایی‌شدن طرح اقدام کند. ساداتی‌نژاد گفت این طرح برای 200هزار نفر اشتغال‌زایی دارد و 116هزار میلیارد تومان به ارزش محصولات کشاورزی استان خواهد افزود.

دیگر وزیر همراه با تیم دولت در سفر به خوزستان علی‌اکبر محرابیان وزیر نیرو بود که اعلام کرد بنابر دستور رئیس‌‌جمهور، منابع اعتباری لازم برای بهره‌برداری از شبکه فاضلاب اهواز اختصاص یافته و زمان اجرا نیز تا 50درصد کاهش خواهد یافت. بنابر گفته وزیر نیرو، قرار است برای تسریع در اجرای طرح، کارگاه‌های مختلفی در استان خوزستان ایجاد شود تا شبکه فاضلاب این استان سریع‌تر به حل مشکلاتش بپردازد.

چرا خوزستان؟

براساس مطالعات انجام‌شده درخصوص سنجش مولفه‌ها و شاخص‌های توسعه استانی توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی طی سال‌های اخیر، 6 استان سیستان‌وبلوچستان، لرستان، خوزستان، کردستان، کرمانشاه و چهارمحال‌وبختیاری بالاترین نرخ بیکاری را بین استان‌های کشور به خود اختصاص داده‌اند. پیامد این وضعیت، پدیده‌های اقتصادی، اجتماعی و... متعددی برای استان‌های مذکور بوده و آنها را در رده مهاجرفرست‌ترین استان‌های کشور قرار داده است.

استان خوزستان رتبه دوم تولید ناخالص ملی با نفت و رتبه چهارم تولید ناخالص ملی بدون نفت را داراست که نشان‌دهنده گردش مالی و تولید ثروت عظیمی است که در این استان اتفاق می‌افتد. بیشترین سهم را بخش معدن با 64درصد از تولید ناخالص داخلی استان داراست که در این میان نقش صنایع نفت، گاز و پتروشیمی بارز است. این درحالی است که با درآمد سرانه بالا، توزیع درآمد مناسبی در استان وجود ندارد و نرخ بیکاری و اشتغال ناقص و سهم جمعیت زیر خط‌فقر در مقایسه با متوسط کشوری بالاتر است. این امر نشان می‌دهد خوزستان قربانی توسعه نامتوازن در کشور است و مردم این استان با وجود نقشی که این استان در تولید و ایجاد ارزش افزوده در کشور دارد خود از ثروت و منابع این خطه نصیبی نبرده‌اند.

فقر گسترده به‌خصوص در مناطق شهری، حاشیه‌نشینی، وجود گردوغبار و آلودگی ناشی از مجتمع‌های پتروشیمی و کودکان بازمانده از تحصیل ازجمله مهم‌ترین مشکلات استان خوزستان هستند. این استان با متوسط نرخ بیکاری 14.5درصد رتبه بیست‌ونهم را کسب کرده است و با وجود پتانسیل‌های فراوان، ازجمله بیکارترین استان‌ها محسوب می‌شود.

براساس نتایج به‌دست‌آمده از گزارش معاونت رفاه اجتماعی در سال 1396، در استان خوزستان 27درصد جمعیت در مناطق شهری و 26درصد جمعیت در مناطق روستایی زیر خط‌فقر قرار دارند.

براساس آخرین «گزارش پایش کسب‌وکار» که توسط اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران تهیه شده، استان خوزستان طی دوره 1395تا 1398 با شاخص 6.08 در رتبه هجدهم کشور قرار داشته که در سال 1398 این رتبه به 19 تنزل یافته است. درواقع استان خوزستان با توجه به پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری بین 31 استان کشور از نظر محیط کسب‌وکار، در وضعیت چندان مناسبی قرار ندارد.

خوزستان اگرچه در بسیاری از شاخص‌های مورد بررسی، وضعیت بسیار مناسب‌تری نسبت به سیستان‌وبلوچستان دارد اما با توجه به منابع این استان، این سطح از فقر و بیکاری رقم بسیار بالایی به‌شمار می‌رود. متاسفانه بخش قابل‌توجهی از معضلات استان خوزستان ناشی از عملکرد مدیران دولتی در 8سال گذشته است. براساس پایشی که وزارت کشور انجام داد و در آن استانداری‌های مختلف کشور را در شاخص‌های عمومی و اختصاصی در سال 98 رده‌بندی کرد، استانداری خوزستان در رده آخر این فهرست قرار گرفت. استان خوزستان در ارزیابی وزارت کشور شاخص‌های مختلفی مورد ارزیابی قرار گرفت که براساس این گزارش استان خوزستان در بسیاری از شاخص‌ها نمره حداقل را کسب کرده و با وجود داشتن اعتبارات مناسب، در پایین‌ترین رتبه ممکن قرار گرفته است.

رئیسی کجا باید برود؟

اوضاع اقتصاد ایران آنقدر آشفته است که بر پایه گزارش اخیر وزارت رفاه با عنوان «پایش فقر در سال 1399» در اسفبارترین شرایط اقتصادی در 80 سال اخیر و حتی بدتر از سال‌های اشغال ایران توسط متفقین قرار دارد. درآمد سرانه ایرانیان به سال‌های دهه 60 سقوط کرده و نرخ فقر نیز با سرعت بالایی خانوارهای کشور را تحت ‌پوشش خود قرار می‌دهد. دولت‌ یازدهم و دوازدهم با گره زدن زلف توسعه کشور به سیاست خارجی و مذاکرات هسته‌ای، طبقه متوسط شهری را از میان برداشت و بیش از نیمی از ایران را فقیر کرد. طبق گزارش وزارت رفاه، در سال 1396 حدود 9/26درصد از جمعیت شهری کشور و 9/32درصد از جمعیت روستایی کشور زیر خط‌فقر بوده‌اند.

براساس آمارهای ارائه‌شده در این گزارش، در سال 98 تقریبا 32درصد خانوارهای ایرانی که 9میلیون و 500هزار خانوار تخمین‌زده می‌شوند زیر خط‌فقر بوده‌اند. در این سال بیش از 28میلیون نفر فقر مطلق داشته‌اند، رقمی که احتمالا با بدتر شدن شرایط اقتصادی در سال 99 به بیش از 34میلیون نفر نیز رسیده باشد.

فقیربودن جامعه یا کشور کار را سخت خواهد کرد اما متمرکز بودن این فقر در برخی مناطق کار را به‌مراتب سخت‌تر خواهد کرد؛ چراکه اختلافات داخلی، قومی، زبانی یا هر آتش زیرخاکستری را بالقوه نگه خواهد داشت. نرخ فقر به‌ترتیب در هشت استان سیستان‌وبلوچستان، خراسان‌شمالی، هرمزگان، گلستان، کهگیلویه‌وبویراحمد، آذربایجان‌غربی، لرستان و کردستان در بالاترین وضعیت در مقایسه با کل کشور قرار دارد. براساس گزارش وزارت رفاه، استان‌های خراسان‌رضوی، کرمانشاه، کرمان، خراسان‌جنوبی، گیلان، اردبیل، همدان، خوزستان، چهارمحال‌وبختیاری و ایلام نیز در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

با بهره‌گیری از دو شاخص محرومیت در پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان و سهم خوراک در اطلاعات شاپرک بانک مرکزی، رتبه‌بندی جامعی صورت گرفته که نتیجه آن درکنار سیستان‌وبلوچستان استان‌های خراسان‌شمالی، لرستان، کهگیلویه‌وبویراحمد و گلستان به‌عنوان محروم‌ترین مناطق شناسایی شده‌اند. به‌طور حتم رئیس‌جمهور در سفرهای بعدی استانی‌اش، استان‌های محروم‌تر را مدنظر قرار خواهد داد تا بلکه با حضور میدانی او، دولت پس از 8سال، از نزدیک با مشکلات تلنبارشده در دولت‌های قبل آگاه شود.

نسبت توسعه و تحرکات تجزیه‌طلبانه

خوزستان قلب نفتی ایران است اما همزمان قلب مردمش از مشکلات سنگین این استان در دردی طولانی‌مدت گرفتار است. این استان به‌دلیل مجاورت با عراق از مدت‌ها قبل از انقلاب در وضعیت جنگی به سر می‌برد. پس از آن نیز از سال 1359 تا 1367 شاهد تهاجم وحشیانه رژیم بعث عراق بود. نابودی زیرساخت‌ها و مهاجرت مردم تنها بخشی از تبعات جنگ برای این استان بود. با وجود اتمام جنگ در سال 1367 اما به‌دلیل وجود احتمال آغاز مجدد درگیری‌ها تا سال 1376 یعنی تا یک دهه بعد نیروهای نظامی ایران همچنان در مرزها و خاکریزها مستقر بودند. پس از آن نیز در سال 1382 کشور عراق در مجاورت خوزستان به اشغال آمریکا درآمد؛ اشغالی که گفته می‌شد یکی از اهداف آن در ادامه تهاجم به ایران است. وجود جو نظامی علیه استان خوزستان باعث شد علی‌رغم نیاز خوزستان به بازسازی پس از جنگ، سرمایه‌ها از بیم تهاجمی مجدد به این استان، از خوزستان گریزان باشند. نتیجه نیز انباشت مشکلات و پیچیده شدن آنها بود.

در کنار این دشواری‌های عارض‌شده به خوزستان، به‌دلیل جنگ و اتفاقات پیرامون آن، مساله دیگری نیز بر عمق مشکلات افزوده است و آن پیچیدگی اداره این استان و مسائل مرتبط با طبیعت آن است. به‌عنوان مثال به‌دلیل وجود آب فراوان در خوزستان مزارع و کارخانه‌های نیشکر در این استان ایجاد شده که نتیجه‌اش شوری آب در مناطق پایین‌دستی استان است. به همین دلیل شهرها و روستاهای پایین‌دستی نمی‌توانند از آب عبوری از منطقه خود برای کشاورزی و یا حتی احشام‌شان استفاده کنند.

یکی دیگر از پیچیدگی‌ها نیز به مساله نفت در این استان بازمی‌گردد، زیرا شرکت‌های نفتی برای برداشت نفت از برخی چاه‌ها دست به خشک‌سازی حوزه‌های نفتی می‌زنند، به این شکل که از عبور شاخ‌آب‌ها و یا تجمیع آب در سدهای نزدیک این حوزه‌ها جلوگیری می‌کنند. به همین دلیل برخی روان‌آب‌ها به جای جمع شدن پشت سدها در مناطق مرزی رها می‌شوند که خود این موضوع در اوقات خشکسالی بحران‌ساز است. این پیچیدگی‌های طبیعی در کنار مشکلات انباشت‌شده ناشی از شرایط تاریخی و بی‌توجهی‌های دولت‌ها به این استان، خوزستان را به نقطه‌ای بحران‌خیز تبدیل ساخته است. فرصت‌های اقتصادی موجود در خوزستان برای ایران و همچنین مشکلات و بحران‌های فعلی در این استان باعث طمع محور آمریکایی به این منطقه شده است. این محور می‌کوشد با ناامن‌سازی و ملتهب ساختن خوزستان ضمن جلوگیری از مزایای اقتصادی آن برای ایران، این منطقه را به پاشنه‌آشیل کشور تبدیل کند. شهریور سال 1397، نقطه اوج چنین تلاشی بود؛ جایی که یک گروه تروریستی، به مراسم گرامیداشت هفته دفاع مقدس در اهواز حمله کردند و بیش از 100 نفر را شهید و زخمی کردند تا امنیت خوزستان به چالش کشیده شود.

با وجود تمام معضلات و مشکلات، اما خوزستان می‌تواند با مدیریتی قوی به شکلی آرام از کنار بحران‌های خود عبور کرده و در آرامش به‌سمت بازسازی حرکت کند. سفر رئیس‌جمهور به خوزستان و پیگیری نزدیک مشکلات آن ضمن مستحکم شدن ساختارهای رسمی برای پیگیری معضلات باعث می‌شود مردم آغاز شدن روند بازسازی را به شکل ملموس‌تر و عزت‌مندانه‌تری حس کنند. این احساس می‌تواند فضا و فرصت لازم برای توسعه استان را فراهم کرده و هزینه‌های سنگین‌ محور متخاصم در راستای ملتهب‌سازی خوزستان را ناکام کند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰