مستند «گزارش آشوب» توانسته گزارشی جامع و موجز از سیر حوادث متنهی به تابستان ملتهب 1360 را به مخاطب عرضه کند و مخاطب می‌تواند دیدی نزدیک و واقعی از ناامنی شهری و ترور را به تماشا بنشیند. ناگفته نماند به‌نظر بنده، سازنده کمی در چینش آرشیوی این مستند و روایتگری آن جانبدارانه مسیر را پیش برده و گاهی تعادل مناسبی در پرداختن به برخی سکانس‌ها احساس نمی‌شد.
  • ۱۴۰۰-۰۶-۱۳ - ۰۱:۳۵
  • 00
سفر به تابستان ملتهب ۱۳۶۰

فاطمه محمدی: «گزارش آشوب» یک مستند تاریخی است و البته کمی متفاوت از رویدادهای خاص دهه 60، که شروع و پایان مناسبی نیز دارد. مراسم تحلیف بنی‌صدر، شروع اختلاف او با مجلس در جریان معرفی نخست‌وزیر و پذیرفتن اجباری و تحمیل رجایی در سکانس‌های آغاز این مستند بدون پرداختن به حاشیه به‌خوبی نمایش داده شده است. حادثه 19 اسفند 1359 دانشگاه تهران و درگیری و اغتشاش در سخنرانی بنی‌صدر که با واکنش عصبی او در پشت تریبون همراه بود، نقطه اتصال این بخش با حوادث بعدی است. استفاده از این تصاویر آرشیوی زمینه را برای روایت حوادث اصلی در تابستان 1360 فراهم می‌کند. ترورها و درگیری بین رجال سیاسی وقت و درکنار آن وقایعی همچون اختفای بنی‌صدر و فرار او به فرانسه به‌همراه رجوی، ترورها و اغتشاشات شهری مجاهدین، برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در مرداد و مهر همان سال و شهادت چهره‌هایی همچون حجت‌الاسلام قدوسی و آیت‌الله ربانی املشی، سوء‌قصد نافرجام به حبیب‌الله عسگراولادی و ترورمحمد کچویی و اسدالله لاجوردی در محوطه زندان اوین که به شهادت کچویی منجر می‌شود و بسیاری دیگر از افرادی که نسل چهارم انقلاب حتی با نام آنها آشنا نیست و در تاریخ شفاهی رخدادهای انقلاب اسلامی نیز به وضوح اشاره نشده است، نیز به‌شکلی مختصر در این مستند بیان می‌شود. درکنار این رخدادها، قاطعیت و هدایتگری امام‌خمینی(ره) نیز به‌خوبی درقالب بیانات ایشان به تصویر کشیده شده است که به عقیده بنده در این مستند پذیرش ولایت فقیه و لزوم ورود رهبری در برهه و مسائل حساس کاملا مشهود است. یکی از بخش‌های جذاب و عبرت‌آموز این مستند، قضیه نفوذ محمدرضا کشمیری عامل انفجار دفتر نخست‌وزیری در هشتم شهریور 1360 است؛ این عضو نفوذی سازمان مجاهدین خلق توانسته بود خیلی زود به ارکان سیاسی نظام نفوذ کرده و حتی جایگاه خود را تا دبیری شورای‌عالی امنیت ملی ارتقا دهد و پرداختن به پرژه نفوذ می‌تواند شِمای مناسبی را از جریان‌سازی‌های استعماری برای مخاطب شفاف‌سازی کند. تا چندروز پس از حادثه، از کشمیری به‌عنوان یکی از شهدای حادثه دفتر نخست‌وزیری یاد می‌شد. حتی در بخش‌هایی از فیلم تشییع شهیدان رجایی و باهنر که به‌نظر می‌رسید برای اولین‌بار از تلویزیون پخش شد، مرحوم مرتضایی‌فر از تریبون با هیجان خاصی از وی به‌عنوان شهید سوم یاد کرده و از مردم عزادار می‌خواهد تا پیکر او را به‌سمت آمبولانس مشایعت کنند.  این مستند توانسته گزارشی جامع و موجز از سیر حوادث متنهی به تابستان ملتهب 1360 را به مخاطب عرضه کند و مخاطب می‌تواند دیدی نزدیک و واقعی از ناامنی شهری و ترور را به تماشا بنشیند. ناگفته نماند به‌نظر بنده، سازنده کمی در چینش آرشیوی این مستند و روایتگری آن جانبدارانه مسیر را پیش برده و گاهی تعادل مناسبی در پرداختن به برخی سکانس‌ها احساس نمی‌شد. در عین حال استفاده از یک صدای مناسب و پرهیز از تندخوانی متن یکی دیگر از ویژگی‌های این مستند است. در سیر تصویری این مستند شهیدبهشتی و امام(ره) و شهید رجایی برای نسل ما که تجربه زیسته با این بزرگواران را نداشته‌ایم یا حتی نسل چهارم انقلاب هویت‌سازی بصری قوی شکل گرفت؛ چراکه ابعاد خاص سیاسی این شخصیت‌ها که در رسانه‌ها کمتر به آن پرداخته شده است، به‌خوبی به نمایش گذاشته شد. خدا قوت به سازمان اوج و تیم سازنده که روایت خوبی از سختی‌ها و بحران‌های آن سال‌ها را به‌تصویر کشیدند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰