برخی منابع آگاه میگویند ایالات متحده آمریکا در چند هفته اخیر چندینبار از طریق کانالهای ارتباطی برای ازسرگیری مذاکرات هستهای به تهران پیام داده است. این منابع میگویند در پیام آمریکا به این نکته اشاره شده است که آنها حاضرند مذاکرات وین را از همان نقطهای که متوقف شده بود، ادامه دهند. آخرین دور از مذاکرات ایران و 1+4 با مشارکت غیرمستقیم آمریکا، پس از عدم حصول جمعبندی مشترک، در پایان خرداد1400 متوقف شد تا ادامه این روند را دولت بعدی ازسر بگیرد. از آن زمان تا بهامروز بهجز چند اظهارنظر سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور و حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه هیچ خبر رسمی درباره سازوکار مذاکراتی دولت جدید ایران به بیرون درز پیدا نکرده اما تا اینجای کار مشخص است که دولت سیزدهم از مذاکره گریزان نیست اما از مذاکرات پیشین نیز درس گرفته است. بهعبارت سادهتر، دولت سیزدهم اگرچه از مذاکره میگوید اما این مذاکره متفاوت از آن چیزی است که دولت سابق آن را پیش میبرد. دولت رئیسی، برجام و مذاکرات هستهای را هرچند مهم میداند اما آن را تنها پرونده وزارت امور خارجه نمیداند و قصد دارد به مسائل سیاست خارجیاش توازن ببخشد. در دولت او برجام اولویت نخست و تعیینکننده ندارد و برهمین اساس نیز نه رئیسی و نه وزیر امور خارجهاش اظهارنظر زیادی دراینباره نمیکنند. این دقیقا مشابه همان راهبردی است که جو بایدن رئیسجمهور آمریکا پس از انتخابات ریاستجمهوری این کشور در پیش گرفت. او به اظهارنظرهای گاه و بیگاه همتای ایرانیاش که با سادهانگاری از بازگشت به برجام با یک «امضا» سخن میگفت، هیچ واکنشی نشان نمیداد تا چنین تصور شود که برای دولت جدید آمریکا برجام یک موضوع کمارزش یا بیارزش است.
حالا دولت رئیسی نیز درحال پیگیری همان راهبرد است؛ چراکه از سرنوشت اشتیاق برای مذاکره و توافق با آمریکا درس گرفته است و میداند طرف آمریکایی درصورت فهم نیازمندی ایران به توافق، حاضر به ارائه هیچ امتیاز قابلتوجهی نخواهد بود. بر پایه این جمعبندی، او و دولتش قصد دارند ضریبی را که دولت قبل به مذاکرات میداد کم کنند تا از این طریق به طرف آمریکایی این پیام را بدهند که باید برای دادن امتیازات جدیتر آماده شوند.
در اظهارنظرهای مقامات آمریکا، بهنظر نمیرسد آنها در سال 2021 تمایلی برای بازگشت به برجام 2015 داشته باشند اما با این حال از تداوم گفتوگوهای برجامی با ایران سخن میگویند. بهجز پیامهای مذاکراتی به تهران، در 3هفته گذشته مقامات آمریکایی از آمادگی برای بازگشت به مذاکرات خبر دادهاند. چهارشنبه هفته گذشته رابرت مالی نماینده آمریکا در امور ایران در گفتوگو با رادیو فردا از «آمادگی واشنگتن برای بازگشت به مذاکرات وین» خبر داد. او گفته «احیای برجام ممکن است. ما میخواهیم به توافق دست یابیم.»
راه دیگری مانده؟
علاوهبر رابرت مالی، جو بایدن رئیسجمهور آمریکا در دیدار با نفتالی بنت نخستوزیر رژیمصهیونیستی، به او گفت میخواهد ابتدا با ایران «دیپلماسی» را امتحان کند و اگر این مسیر به شکست منجر شود، واشنگتن به «گزینههای دیگر» فکر خواهد کرد. بایدن البته درباره منظورش از گزینههای دیگر سخنی به میان نیاورد اما مشخص است که او بهجز دیپلماسی، 3گزینه دیگر یعنی جنگ، تحریم و عملیاتهای خرابکارانه را پیشرو دارد. تحولات روزها و هفتههای گذشته در افغانستان بهخوبی عیار نظامی دولت آمریکا را به نمایش گذاشته است.
جو بایدن بهاندازهای در آمریکا مشکل دارد که دیگر توان یک ماجراجویی جدید را بهویژه در غرب آسیا ندارد. بر همین مبنا نیز بایدن در دیدار با بنت، حاضر به شراکت در ماجراجوییهای نشده است. این موضوع حتی در گزارش روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز آمده است. این روزنامه با اشاره به سفر بنت به واشنگتن نوشت: «آمریکا هیچ علاقهای به حمله به سایتهای هستهای ایران ندارد و اسرائیل نیز توان نظامی لازم برای حمله به ایران و رسیدن به نتیجه حائز اهمیت را نخواهد داشت.» این روزنامه همچنین اذعان کرد: «حتی اگر اسرائیل برنامهای منطقی برای این کار داشته باشد، آمریکا با هیچ اقدام نظامی که احتمال به میان کشاندن واشنگتن به جنگ را داشته باشد، موافقت نخواهد کرد.» گزینه دیگر دولت بایدن استفاده از ابزار تحریم علیه تهران است. مشکل اما اینجاست که دونالد ترامپ با این گمان که میتواند با تحریمها ایران را پای میز مذاکره بیاورد، بهصورت حداکثری از ابزار تحریم استفاده کرد و عملا دست دولت بایدن را برای اعمال تحریم موثر علیه ایران بسته است. قرار بود تحریمها ابزاری برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره باشند اما استفاده دیوانهوار ترامپ از این ابزار، خود بزرگترین مانع در مسیر مذاکره شد.
بایدن هم میتواند مسیر ترامپ را ادامه دهد اما مشکل اینجاست که اعمال تحریمهای جدید تنها کارکرد روانی دارند و در عمل تاثیرگذاری چندانی ندارند. صرفنظر از این، با بهکارگیری این ابزار عملا در مذاکره بسته خواهد شد. گزینه سوم برای دولت بایدن، اقدامات اطلاعاتی و امنیتی است. این گزینه در دوران مذاکرات برجام، پس از انعقاد برجام و پس از خروج از برجام همواره در دستورکار دولت آمریکا و متحدانش بوده است. آنها از این گزینه بهعنوان ابزار فشار در پای میز مذاکره استفاده کردهاند البته با توجه به اینکه دانش ایران در حوزه هستهای یک دانش بومی است، اقداملات خرابکارانه جز تاخیر کوتاهمدت، هیچ دستاوردی برای طرف مقابل نداشته است. البته این اقدامات هیچگاه بیپاسخ نبوده و تهران نیز به ماجراجوییهایی از این دست پاسخ داده است تا طرف غربی، کمتر جسارت استفاده از این گزینه را داشته باشد. این وضعیت نشان میدهد تنها ابزار یا گزینه دولت آمریکا در مواجهه با ایران هستهای، «دیپلماسی» است. برخلاف ترامپ که گمان میکرد با رفتارهای احمقانه میتواند به برجام تحمیلی برسد، بایدن تلاش میکند هوشیارانه این مسیر را دنبال کند و به همان چیزهایی که ترامپ بهدنبال آن بود، آسانتر برسد.
خوان هفتم در وین؟
آمریکا بهصورت یکجانبه از برجام خارج شد و تمام تحریمهای سابق را بهصورت یکجانبه علیه ایران اعمال کرد. ایران اگرچه با وقفهای یکساله اما گامهای کاهش تعهداتش را آغاز کرد. آذرماه سال گذشته مجلس شورای اسلامی مصوبه رای را تبدیل به قانون کرد و دولت را موظف به کاهش قابل توجه تعهداتش و غنیسازی 20درصدی کرد. ایران اکنون به غنیسازی بالای 60درصد دست یافته است و فاصله چشمگیری با ایران سال 2015 دارد. با این حال پس از تغییر دولت در آمریکا، گمانهزنیها از احتمال بازگشت آمریکا به برجام قوت گرفت و ایران و 1+4 مذاکراتشان را با حضور غیرمستقیم آمریکا در وین آغاز کردند. در 4دور ابتدایی، طرفین رایزنیهای خود را انجام دادند. در دور پنجم، اخباری از احتمال توافق به گوش میرسید اما این اتفاق نیفتاد تا همه نگاهها معطوف به دور ششم مذاکرات شود. ایران با این پیششرط وارد مذاکرات برجامی در وین شده بود که همه تحریمهایی که پس از توافق برجام علیه تهران اعمالشده، بهصورت کامل رفع شوند اما ایالات متحده در این مذاکرات حاضر به لغو تمامی تحریمها نشد و حدود 517تحریم وضعشده در دولت ترامپ را که عمدتا در حوزه تروریسم، موشکی، حقوق بشر، سایبری و انتخابات علیه ایران فعال شده بود غیرقابل تعلیق اعلام کردند و گفت بههیچعنوان حاضر به لغو آنها نیست. در این بخش مهمترین تحریم، تمدید تحریم تسلیحاتی ایران براساس فرمان اجرایی 13949 بود.
بهعبارت سادهتر، آمریکاییها تنها امتیاز ایران در حفظ برجام را که لغو تحریم تسلیحاتی است نیز به رسمیت نشناختند و حاضر نبودند آن را رفع کنند. تهران 7 گره مذاکراتی که مانع دستیابی به توافق است را «عدملغو دستور اجرایی تحریم تسلیحاتی، پیوند زدن کل تفاهم به پذیرش بندی درباره گفتوگوهای منطقهای، عدمتضمین برای ماندن در برجام، زیادهخواهیهای جدید هستهای، عدمرفع تحریم بیش از 500 اشخاص حقیقی و حقوقی و تحریم کاتسا، عدمپرداخت خسارت ضررهای خروج غیرقانونی از برجام و عدمموافقت با آغاز تعهدات طرف غربی و سپس راستیآزمایی» اعلام کرده است. بدون حل این موانع، از دید تهران، اظهارات مقامات آمریکایی درباره بازگشت به برجام، امری غیرواقعی به حساب می آید. اساسا مجموع این موانع بود که منجر به توقف موقت در مذاکرات وین شد.
منطقه؛ نقطه آغاز مذاکرات
دولت سیزدهم درحال بالانس کردن دستگاه سیاست خارجی است. وزارت امور خارجه با توازنبخشی به برجام، پروندههای دیگر را نیز که در سالهای گذشته وزارت امور خارجه در حلوفصل آن ناتوان بود در دستورکار خود قرار داده است. در چند سال گذشته ایران یکی از بدترین دورهها را در تعامل با برخی همسایگان جنوبی خلیجفارس و بهویژه با عربستانسعودی داشت. در اواخر دولت روحانی رایزنیهایی برای بهبود روابط و در حداقلیترین حالت کاهش تنشها با ریاض در دستورکار قرار گرفت و دو طرف در بغداد 3دور مذاکره کردند. آنطور که ایرج مسجدی، سفیر ایران در عراق گفته قرار است دور چهارم این گفتوگوها بهزودی آغاز شود. او گفته ایران آمادگی خود را برای «گفتوگو و صلح» اعلام کرده و دست کمک و مساعدت خود را بهسوی همسایگان و کشورهای منطقه دراز کرده است. طرف سعودی هم بهنظر میرسد با توجه به درماندگی در جنگ یمن، نیاز به یک میانجی برای خروج از این باتلاق را دارد.
روایت حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه درباره گفتوگو با همتای سعودیاش و اشاره فیصلبنفرحان آلسعود مبنیبر اینکه «منتظر استقرار دولت جدید در ایران هستیم و ارتباطات خود را ازسر خواهیم گرفت» نشان میدهد احتمال بهبود روابط بین دو طرف وجود دارد. عربستان از ابتدا مخالف توافق هستهای با ایران بود و تلاش کرد مانع از این توافق شود. این کشور پس از خروج آمریکا از برجام به کارزار فشار حداکثری ترامپ علیه ایران پیوست. بهبود روابط با عربستان شاید بتواند بخشی از نگرانیهای ریاض در پرونده هستهای ایران را مرتفع کند. در همین راستا روزنامه فایننشالتایمز، چاپ لندن، در مقالهای این نظر را از قول یکی از دیپلماتهای اروپایی در تهران نقل کرده و گفته «رئیسی و امیرعبداللهیان به بهبود روابط با کشورهای عرب منطقه معتقد هستند و کاهش نگرانی این کشورها، زمینه مساعدی را برای بازگشت آمریکا به برجام فراهم میآورد.» اگر این گفتوگوها حتی تاثیری بر احیای برجام نداشته باشد، میتواند تا حدودی آرامش را به منطقه غرب آسیا بازگرداند و فضای امنیتی موجود را کاهش دهد. تهران معتقد است منافعش در غرب آسیا با افزایش تنشها به مخاطره میافتد و بر همین اساس نیز سیاست کاهش تنشها را دنبال میکند.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید: