مهدیه نامداری، پژوهشگر حوزه نوجوان: 26 مرداد بود که اینستاگرام پر شد از استوریها و پستهای تسلیت که غالبا گفته بودند: ما در کودکی و نوجوانی با ساختههای او خاطرهها داشتیم. فرشته طائرپور بر اثر بیماری کرونا، از دست رفته بود!
اولین سالی که اعلام شد، حمید جبلی و ایرج طهماسب با صداوسیما به مشکل خوردهاند و کلاهقرمزی جدید نمیسازند، حسی شبیه به همین فقدان به آدمها دست داد، ما نسل به نسل و از کودکی تا بزرگسالی، مخاطب کلاهقرمزی بودیم. از آن سال به بعد، نهتنها برای کلاهقرمزی جایگزینی تولید نشد، بلکه سریهای قبل آن، مدام در دستورکار پخش قرار گرفتند. هنوز هم وقتی مرضیه برومند برای نوجوانان یک اثر سینمایی میسازد، مخاطب از آن استقبال میکند و کمتر کسی در نبود او، کاری برای نوجوانان میسازد!
دلیل همه این اتفاقات چیست؟ واقعیت این است که متاسفانه، «نوجوانی» مترادف سیاهلشکری قرار میگیرد!
از یک سنی به بعد، نوجوانان لباس مناسب و سایز خود را در بازار پیدا نمیکنند یا باید از لباسفروشیهای کودک، بزرگترین سایز را انتخاب کنند یا از لباسفروشیهای بزرگسال، کوچکترین را! که در هر حال، نتیجه فرقی نمیکند، لباس مناسب نوجوان نیست! این مساله درباره تولیدات سینمایی و تلویزیونی هم صدق میکند، نوجوانان در یک بازه سنیای قرار میگیرند که نه تولیدات کودک برایشان مناسب است و نه میتوانند مخاطب فیلمهای بزرگسال باشند. فیلمهای سینمایی ایرانی را که اخیرا تولید شده بررسی کنید، قبل از تیتراژ اکثرشان نوشته: مناسب بالای 17 سال!
نتیجه این سیر چه میشود؟ تمامی تولیدات داخلی حوزه نوجوان، معطوف به حضور چند نفر است که اگر ایشان دست از تولید بردارند، عملا محصولی به دست مخاطب نمیرسد! آنوقت است که نوجوان منتظر نمیماند، فورا سراغ نسخههای کرهای و ترکی تولیدی میرود و جایگزین خود را انتخاب میکند! دقیقا در این نقطه مهم تاریخی، اندیشمندان و روانشناسان و فعالان عرصه فرهنگ، دست به کار میشوند که اثرات مخرب سریالهای ترکی را از ذهن نوجوانان پاک کنند! و این کار دقیقا همان مصداق نوشدارو بعد از مرگ سهراب است! سری به تولیدات اخیر سینما و تلویزیون بزنید، در ژانر درام، هر فیلمی از هر سنخ و با هر داستانی پیدا خواهید کرد، چرا؟ چون دیده میشود! برای مخاطب جذاب است! اما اگر قرار باشد، لیستی از فیلمهایی که نوجوان، مساله آنها بوده یا در آنها نقشی کلیدی داشته را تهیه کنید، این تنوع و تکثر را نخواهید داشت! البته مساله مهمی که این نتیجه را به بار آورده است، درک نادرست از نوجوانی است. واقعیت این است که عده بسیار کمی بهدنبال شناخت نوجوانی رفتهاند؛ و مابقی برنامهسازان مطابق با تصاویر فانتزی و نادرست خود، برای نوجوانان برنامه میسازند و این دقیقا همان جایی است که کار شما، نتیجه عکس میدهد! مادامیکه نوجوانان، مساله اصلی تولیدکنندگان نباشند، در حاشیه قرار بگیرند و نقش سیاهیلشکر را داشته باشند، ذائقهشان بهخوبی شناخته نشود و فعالان حرفهای حوزه نوجوان، همچنان محدود باقی بمانند، ما شاهد این تراژدی خواهیم بود که با کناررفتن یکی از ایشان، گویی لشکری دست از خلق محتوا برای نوجوانان برداشتهاند!
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:
در جهان تولیدات رسانهای متنوع برای نوجوان، ما کجا ایستادهایم؟ (لینک)
سینمای نوجوان؛ عبارتی نامأنوس برای نسل جدید (لینک)