سارا ابراهیمیپاک، پژوهشگر حوزه نوجوان: درکنار چندین فستیوال داخلی و بینالمللی فیلم و تئاتر که همهساله در کشور برگزار میشود، نام «جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان» هم به چشم میخورد. رویدادی نسبتا بزرگ که سعی دارد از مرکزگرایی پایتخت دوری کند و هرساله در شهرهای مختلف مثل همدان و اصفهان و کرمان برگزار شده است. این جشنواره پذیرای آثار متنوع و متعددی با محوریت کودک و نوجوان از ایران و خارج از ایران است و تلاش میکند در بخشهای مختلف، جوایزی را با عناوین گوناگون مثل نوآوری و کار خلاقه، کسبوکار، وبسری، پیوست فرهنگی و... به آثار مختلف اعطا کند. این جشنواره در 33 دوره یعنی از سال 1361 برگزار میشود و این یعنی 33 مجموعه اثر که قرار است خوراک فرهنگی و رسانهای کودکان و نوجوانان را آماده کند.
اما نگاهی گذرا به آثار تولیدشده بهخصوص در بخش سینمایی این جشنواره درکنار فیلمهایی که امروزه نوجوانان مشتاق تماشا هستند، میتواند اثباتکننده شکستی بزرگ باشد. برای تبیین این گزاره میتوانیم بهعنوان این جشنواره و رویکردش رجوع کنیم؛ مشکل همیشگی با هر جشنواره و فعالیت و تولید رسانهای، قرار دادن کلمه نوجوان درکنار کودک است. جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان عملا جشنواره کودک خطاب میشود. اینجا هم نوجوانان همان قشری فرض گرفته شدهاند که در ظاهر قرار است دربارهشان صحبت شود، اما سیاستها در عمل بهنفع کودکان طراحی میشود. قرار نیست منکر اهمیت گروه سنی کودکان شویم، اما سوال همیشگی این است که چرا کودک و نوجوان با وجود دنیایی از تفاوتها، باید کنار هم گمارده شوند؟ سوال بهتر این است که این جشنواره بینالمللی باوجود برگزاری 33 دوره، چه تاثیری در رشد آثار سینمایی ویژه نوجوانها بهخصوص فرمهای جدید، داشته است؟ این جشنواره صفت «بینالمللی» را به دوش میکشد و همواره آثاری از کشورهای مختلف را اکران و داوری میکند. مساله مشخصا اینجاست که آیا آثار تولیدی که در این جشنواره اکران میشوند، کیفیت لازم برای حضور در جشنوارههای مطرح جهانی را دارند؟ به نظر میرسد برگزاری هرساله این مراسم و اکران فیلمها بیشتر شبیه آب در هاون کوبیدن باشد! وجود بخش «المپیاد فیلمسازی نوجوان» نیز نشانه خوبی است؛ اما چند درصد احتمال وجود دارد که این کارگردانان و هنرمندان نوجوان بعدا به سینمای اختصاصی نوجوان متعهد بمانند؟
گویی نهتنها مسئولان برگزاری این جشنواره فهم صحیحی از نوجوان ندارند، بلکه فیلمها هم از اساس مخاطبانشان را گم کردهاند و کارگردانهای تخصصی کودکان به ناگاه تصمیم گرفتهاند وارد دنیای تولید فیلم برای نوجوانان شوند! نوجوان دیگر راضی نمیشود پای فیلم سینمایی سراسر کلیشه و با پرداختی بیکیفیت بنشیند. مگر اینکه مدارس به فکر بردن دانشآموزان به اردوی سینما باشند! نوجوان امروز، مانند نوجوان دیروز نیست. او در طول روز آنقدر انتخابهای متفاوتی دارد که رغبتی برای تماشای آثار سینمایی نوجوان که عموما از شبکه امید پخش میشود، ندارد. آنچه او را به سمت سریالها و فیلمهای غیرایرانی در پلتفرمهای نتفلیکس و هولو میبرد، فرم است. آنچه برای او اهمیت دارد قدرت همزمان فرم و محتواست. میتواند اثر باکیفیت را از بیکیفیت تشخیص دهد و قطعا باکیفیت را انتخاب کند. فرآیند تولید برای نوجوان از اساس با تولیدات کودکان متفاوت است و مرز مشخصی وجود دارد. نوجوان با توجه به اقتضائاتش تلاش میکند حتی مصرف رسانهای او را هم شبیه به بزرگسالان و جوانان تعریف کند، او میخواهد از کودکی فاصله بگیرد و بنابراین اگر قرار است تلاشی در جهت ارتقای کیفی سینمای نوجوان و افزایش مخاطبانش صورت بگیرد، احتمالا باید بیشازپیش به فرم و ابعاد فنی فیلمها در کنار دوری از کلیشههای خستهکننده توجه شود. سازندگان فیلم در این حوزه، فهم از دنیای نوجوانان را به ابتذال تقلیل دادهاند و این ابتذال در شخصیتپردازی، در پیرنگ داستانی، در پرورش قهرمان و ضدقهرمان و حتی جلوههای ویژه واضح است. اصلا چرا نوجوان باید تصمیم بگیرد چنین اثری را تماشا کند؟
حالت ایدهآل احتمالا این است که این جشنواره علاوهبر اینکه سواد بصری و درک سینمایی کودکان و نوجوانان را ارتقا میدهد، استانداردهای مصرف رسانهای آنها را در حوزه سینما و فیلم نیز در سطح خوبی حفظ کند و آنها را مبتذلپسند بار نیاورد. اینکه نوجوان چگونه در سینما بازنمایی میشود و هویتش چقدر منطبق با هویت نوجوانهاست، همگی در امکان همذاتپنداری و تاثیرپذیری نوجوان از مفاهیم اصلی فیلم اثرگذارند. گفتن این نکته خالی از لطف نیست که نوجوان روحیهای ماجراجو و کاشف دارد و فیلم نوجوان باید در روحیه دغدغهپروری و تفکر نوجوان اثر داشته باشد. روایت داستانی فیلمها که تعهدی به واقعیت ندارد، مخاطبی را با خود همراه نمیکند. عشق و خیانت و ارتباط با جنس مخالف و آسیبهای نظام آموزشی مسائلی پیشپاافتاده در بطن زندگی نوجوانان است و چه بخواهیم یا نخواهیم در فرهنگ ما حل شده است. اگر بازنمایی این مسائل را به دلیل مصلحتاندیشیهایی با پشتوانه غربزدگی، به تعویق بیندازیم، نهتنها سینمای نوجوان مخاطبی نخواهد داشت، بلکه تغذیه رسانهای او نیز با انتخابهای دیگری مرتفع میشود.