ریحانه شفیق، فعال حوزه نوجوان: نوجوانهای قدیمیتر یادشان است! دنبال کردن مجلات مختلف ماهانه درباره سلبریتیها، تماشای برنامههای عصرگاهی تلویزیون مخصوص نوجوانها و خواندن و نوشتن برای روزنامههای سریمختص نوجوانان را، دنبال کردن سریالهای تلویزیونی درکنار خانواده و...
راستش ما عادت داشتیم به گوش کردن، دیدن و خواندن! سردبیر مجله یا نویسنده متن یا کارگردان و نویسنده و بازیگر، فردی بود دور از دسترس ما، اصلا حتی ارتباط با آنها یا بازخورد نشان دادن به آنها دغدغه خیلیهایمان نبود. هرگز به این فکر نمیکردیم که فلان برنامه تلویزیونی را غیر از همان ساعتهای مشخص تماشا کنیم، مثلا ساعت چهار بعدازظهر انیمیشن موردعلاقهمان پخش میشد و اگر نمیشد ببینیم یا از داستان عقب میماندیم یا در بهترین حالت یکی از اعضای خانواده زحمت میکشید و برنامه را برایمان ضبط میکرد. مجلات موردعلاقهمان هم همینطور؛ گاهی تب یک مجله میافتاد بینمان و شماره جدید که میآمد هجوم میبردیم به دکهها و کتابفروشیها، کمی زمان که میخورد، پیدا کردن آن شماره دیگر کار راحتی نبود. خلاصه که ما مطیع رسانهها بودیم، نه آنها مطیع ما!
اما این روزها شرایط فرق میکند، جو و جبری که به طرق مختلف بر مصرف رسانههای مختلف بر ما حاکم بود را بگذارید کنار دریای اختیاراتی که نوجوان امروز با کمک یک دستگاه جمعوجور مثل گوشی همراه یا لپتاپ برای خودش تنها در اتاقش دارد! با یک کلیک به آرشیو تمام شمارههای مجله موردعلاقهاش دسترسی پیدا میکند، در هر ساعتی از روز که بخواهد میتواند برنامهای را که میخواهد از آرشیوهای اینترنتی تماشا کند و در آن واحد به صفحههای مجازی دستاندرکاران ساخت همان برنامه یا مسئولان مرتبط با روزنامه و نشریه دسترسی داشته باشد و نظرش را برایشان بفرستد. در همین حین مشغول بازی آنلاین با دوستانش است. فراتر از این امکانات، دریایی از ابزارهای مختلف تولید متنی، صوتی، تصویری و... در دستانش است. برای همین میتوان گفت او امکان این را دارد که علاوهبر مصرف کالاهای رسانهای، خودش در قامت تولیدکننده قرار گیرد. نوجوان امروز خوی کاربر بودن دارد، برعکس نوجوانان قدیمی که خوی دنبالکنندگی و مخاطب بودن داشتند؛ کاربر بودن در فضای رسانهای یعنی هم مصرفکننده و هم تولیدکنندهبودن، یعنی فعال بودن و درعرض هم بودن روابط؛ عادت ذهنی این نسل بر توانایی نقد و بازخورد دادن به آنچه مصرف کردهاند، است، آنها دیگر مانند گذشته مجبور به مصرف هیچ محتوایی نیستند و در دریای اطلاعات و محتواهای متعدد آنچه را که بخواهند انتخاب کرده و مصرف میکنند، نه آنچه برایشان تدارک دیده شده است.
نکتهای که به نظر میرسد باید در تولید محتوا برای این گروه در نظر گرفته شود این است که دید برنامه به این گروه گونهای باشد که اولا نزدیک به واقعیت باشد، نه ایدهآلهای تولیدکننده و آنچه باید باشد. چنین دید و منظری، نیازمند فهم دقیق و درست عادتهای مصرفی این نسل است، در اکثر تولیدات رسانهای ما اینطور نیست و دید بالا به پایین و شدیدا ارزشگذارانهای بر برنامهها حاکم است. نوجوان امروز برعکس نسلهای قبل که هر آنچه از محتوای رسانهای خصوصا در سینما، رادیو و تلویزیون در اختیارش بود را مصرف میکرد، اگر نتواند خودش، شرایط و سلیقهاش را در روایت و داستان یک برنامه و محتوایی که در معرض آن قرار گرفته به درستی پیدا کند، بیمعطلی آن را پس خواهد زد و به فراموشی خواهد سپرد. برای همین، تولید محتوا، برنامه و فیلم برای این نسل نیازمند عزمی جدی و محکم برای مطالعه و شناخت این نسل با عینک نظریههای جدید ارتباطی و همچنین همراه با بیطرفی و عاری از نگاه بالا به پایین است.
نوجوان امروز بیش از هر نسل دیگر توانمند، انتخابگر و نکتهسنج است، ذائقه پیچیدهای دارد و برنامهسازی برای او و درک و جذب ذائقه او از سختترین پروژههایی است که تولیدکننده و فیلمساز در این حوزه بر گردن دارند.