کیوساکی حتی در جامعه‌ای همانند آمریکا به رویافروشی متهم است و اصلی‌ترین انتقادی که در کتاب‌هایش به او وارد می‌شود این است که او در کتاب‌هایش درقالب عناوینی همچون تغییر نگرش در ارتباط با ثروتمند شدن؛ تنها مجموعه‌ای از رویاهای گوناگون را به نمایش می‌گذارد که به مذاق خوانندگان خوش بیاید.
  • ۱۴۰۰-۰۶-۰۷ - ۰۲:۴۱
  • 01
ناهمخوانی آموزه‌های ثروت‌اندوزی «کیوساکی» با واقعیت‌های ایران

حسین جعفری، پژوهشگر اقتصادی: بی‌اغراق نیست اگر بگوییم بسیاری از فعالان بازارهای مالی در ایران به‌خصوص جوانانی که با سودای ثروتمند شدن از طریق بازارهای مالی در چندسال اخیر به این بازارها پیوسته‌اند با نام رابرت کیوساکی به‌عنوان یکی از موفق‌ترین مدرس‌های موفقیت مالی آشنا نباشند. رابرت کیوساکی در سال 1947 میلادی در یک خانواده دورگه ژاپنی-آمریکایی در ایالت هاوایی متولد شد. عمده شهرت او پس از انتشار کتاب پدر پولدار، پدر بی‌پول در سال 1997 میلادی است که همچنان پس از 24سال برای تازه‌واردان بازارهای مالی در سرتاسر دنیا جذابیت داشته و باعث شده این کتاب به‌عنوان پرفروش‌ترین کتاب مالی در جهان شناخته شود. کیوساکی اعلام کرده است این کتاب را تحت تاثیر فردی به‌نام ریچارد واسمن کیمی که از پیشگامان صنعت هتل و گردشگری هاوایی است، نوشته و به‌نوعی ریچارد کیمی شخصیت اصلی یا همان پدر پولدار کتاب است که کیوساکی آموزه‌های مالی و تجارتی خود را از او فرا گرفته است. هرچند کیوساکی در نوشته‌ها و فعالیت‌های آموزشی مالی خود افراد را به یادگیری هوش و انضباط‌های مالی و تغییر نگرش در ارتباط با پولدارشدن تشویق می‌کند که این موارد لازمه‌های یک سرمایه‌گذار موفق است اما به‌نظر می‌رسد بسیاری از آموزه‌ها و توصیه‌هایش تنها در قالب اقتصاد آمریکا کاربرد دارد و بسیاری از توصیه‌هایش درقالب حداقل اقتصاد ایران جایگاهی ندارد. در این نوشته کوتاه قصد داریم به مقایسه آموزه‌های رابرت کیوسالکی با واقعیت‌های اقتصاد ایران بپردازیم.

قبل از آغاز بحث، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که کیوساکی در ابتدا به‌عنوان سرباز به نیروی تفنگداران دریایی به ارتش آمریکا پیوست و سپس به‌عنوان خلبان هلی‌کوپترهای سنگین نظامی آمریکا به جنگ ویتنام اعزام شد. حضور در جنگ ویتنام، بنای اصلی تفکرات اقتصادی و مالی او را پی‌ریزی کرد و در تمامی کتاب‌های خود، او رسیدن به موفقیت به هر بهایی و مقابله با تمام اشخاصی را که مانع رسیدن به موفقیت قلمداد می‌شوند به خوانندگان توصیه می‌کند. این درحالی است که مطالعه زندگینامه افراد موفق در حوزه‌های مالی نشان می‌دهد که افراد با تفکر صحیح در حوزه‌های مالی به‌دنبال بزرگ‌تر کردن کیک مالی‌ای هستند که نفع همگان در آن است تا اینکه به‌دنبال بزرگ‌تر کردن سهم خودشان از کیک مالی باشند. بنابراین رابرت کیوساکی حتی در جامعه‌ای همانند آمریکا به رویافروشی متهم است و اصلی‌ترین انتقادی که در کتاب‌هایش به او وارد می‌شود این است که او در کتاب‌هایش درقالب عناوینی همچون تغییر نگرش در ارتباط با ثروتمند شدن؛ تنها مجموعه‌ای از رویاهای گوناگون را به نمایش می‌گذارد که به مذاق خوانندگان خوش بیاید. همچنین تنها فعالیت اقتصادی او یعنی تولیدکننده محصولات ورزشی در سال 1985 میلادی با شکست روبه‌رو شد و ورشکستی کیوساکی باعث شد او روزگار بی‌خانمانی و شرایط مالی سخت را تجربه کند و تا قبل از آغاز نگارش کتاب‌های مالی خود شخص ثروتمندی نبوده و با فروش کتاب‌های خود ثروتمند شده و با استفاده از این ثروت کسب شده؛ بعدها در سه شرکت سهامی عام کشف نفت، طلا و نقره سرمایه‌گذاری می‌کند که برای او بسیار سودآور بوده است و همین شکست تنها فعالیت اقتصادی او اتهام رویافروشی منتقدانش را بیش از پیش قوی‌تر می‌کند.

در ارتباط با آموزه‌های کیوساکی و واقعیت‌های اقتصادی ایران در ابتدا می‌توان این نکته را ذکر کرد که بسیاری از آموزه‌های او درقالب اقتصاد آمریکا سازگاری دارد و خیلی از مباحثی نظیر خرید خانه و مستغلات، اوراق و سرمایه‌گذاری‌های نوین، مالیات و سودهای بانکی که او از آنها صحبت می‌کند در اقتصاد ایران جایگاهی نداشته و گاهی باعث سردرگمی مخاطب و خواننده می‌شود. به‌عنوان مثال کیوساکی در کتاب پدر پولدار و پدر فقیر، به خوانندگان توصیه می‌کند که به‌دلیل مالیات‌های بسیاری که بر مالکان خانه و مستغلات وضع می‌شود به‌سمت خرید خانه و مستغلات نروند. این درحالی است که از دیرباز در فرهنگ اقتصادی مردم ایران، سرمایه‌گذاری در زمین و خانه به‌عنوان یک سرمایه‌گذاری مطمئن شناخته می‌شود که برای مالکان آنها هیچ‌گونه تبعات مالیاتی به‌همراه ندارد. مورد دیگر که در این ارتیاط می‌توان ذکر کرد؛ توصیه کیوساکی به طبقات متوسط درآمدی جامعه مبنی‌بر به تعویق انداختن خرید دارایی و بیشتر پس‌انداز کردن است. از نظر او طبقه میانی جامعه به‌دلیل افزایش درآمدهای کوتاه‌مدت، مصرف و خرید دارایی‌های گوناگون را به‌شدت افزایش می‌دهند و از پس‌انداز کردن غافل می‌شوند و به همین خاطر در آینده این گروه در وضعیت خطرناکی از لحاظ مالی قرار می‌گیرند که درنهایت مجبور به فروش همان دارایی‌های قبلی به قیمت کمتری از قیمت خریداری‌شده می‌شوند. این درحالی است که به‌دلیل تورم ساختاری و همیشگی اقتصاد ایران، عملا موضوع پس‌انداز کردن، فعل عقلانی محسوب نمی‌شود و حداقل در چند سال اخیر به‌دلیل همان تورم‌های بالا بر همگان ثابت شد که به‌جهت حفظ ارزش سرمایه خود نیاز به خرید دارایی‌های متنوع و تشکیل سبد دارایی دارند. همچنین کیوساکی مخاطبان خود را از ایجاد بدهی درقالب وام و قرض گرفتن به‌شدت منع می‌کند و آنان را به تقویت جریان‌های ورودی درآمد به‌شدت تشویق می‌کند. این درحالی است که در اقتصاد ایران به‌دلیل همان تورم بالا و نرخ بهره‌های منفی موجود، وام و قرض گرفتن نه‌تنها به‌معنای واقعی کلمه ایجاد بدهی تلقی نمی‌شود بلکه این عمل هم سودآور تلقی می‌شود؛ زیرا به‌دلیل کاهش قدرت خرید پول، فرد گیرنده وام و قرض قطعا سود برده و هنگام بازپرداخت در عمل پول بی‌ارزش‌تری را نسبت به آنچه وام یا قرض گرفته است، می‌پردازد و هم درصورت خرید دارایی یا حتی خریدهای مصرفی نیز از تورم‌های موجود سود برده و به‌نوعی به حفظ ارزش پول می‌پردازد.

هرچند کیوساکی خوانندگان را به یادگیری هوش و انضباط مالی و تغییر نگرش در ارتباط با پولدار شدن تشویق می‌کند اما اینها تنها مواردی از تضادهای آموزه‌های مالی رابرت کیوساکی و واقعیت‌های اقتصادی کشور ایران است که درصورت پیروی خوانندگان از این آموزه‌ها در اقتصاد ایران، نه‌تنها برای آنان ثروتی به‌همراه نخواهد داشت بلکه ممکن است همین سرمایه موجود خود را نیز از دست بدهند. هرچند مقایسه این آموزه‌ها با اقتصاد ایران، بخش زیادی از مشکلات اقتصاد ایران را به تصویر می‌کشد اما لازم است که فعالان حوزه بازارهای مالی در ایران با قبول و درک واقعیت و نقص‌های موجود اقتصاد ایران به فعالیت پرداخته و از اهداف و رویاپردازی‌های موجود در این‌گونه کتاب‌ها به‌شدت دوری کنند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰