مرتضی جلیلی، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران: یکی از مهمترین ویژگیهای اصحاب عاشورایی سیدالشهدا(ع) که آنها را از دیگران متمایز کرده و توانستند در آن دوران اختناق حق را از باطل تشخیص داده و امام خود را یاری کنند، داشتن قوه بصیرت بود. در روایتی از امامصادق(ع) در وصف قمر بنیهاشم میفرماید: «کان عمنا العباس نافذ البصرة: عموی ما عباس دارای بصیرت ژرف بود.»
در کتب لغوی بصیرت را بهمعنای: دانش، بینش دل، نور دل، هوشیاری و عبرت و اعتقاد صحیح دینی معنا کردهاند. البته توجه به این نکته مهم است که هرچند بصیرت بهمعنای علم است، اما هر علمی بصیرت و هر عالمی بصیر نیست، بلکه این واژه حاکیاز نوعی احاطه علمی و آیندهنگری دارد.
در فرهنگ نهجالبلاغه شخص بصیر اینچنین معرفی شده است: «...فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ وَ تَفَکَّرَ وَ نَظَرَ وَ أَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ وَ سَلَکَ جَدَداً وَاضِحاً یَتَجَنَّبُ فِیهِ الصَّرْعَه فیالمَهاوی»؛ نهجالبلاغه: خطبه ۱۵۳.
شخص بصیر و بینا کسی است که بشنود و بیندیشد و با چشم خود ببیند و عبرت گیرد، سپس در جاده روشنی گام نهد که در آن از سقوط در گودال گمراهی دوری جوید.
در قرآن واژه بصیرت دوبار و مشتقات آن 148 بار تکرار شده است که نشان از اهمیت این موضوع در معارف الهی دارد.
قرآن یکی از ویژگیهای خداوند متعال را بصیر بودن میداند: اِنَّ اللهَ هو السَمیعُ البصیر ( غافر/20)
در روایتی حضرت عیسی(ع) بصیرت را باعث خوشبختی و سعادت انسان میداند:
طوبی لِمَن جُعِلَ بَصَرُهُ فی قلبه و لَم یَجعَل بَصَرُهُ فی عَینِه
خوشا بهحال کسی که بصیرتش در قلبش قرار داده شده است و تنها بینای ظاهری نیست.
در روایتی امامصادق(ع) ملاک برتری مومنان نسبتبه یکدیگر را دارا بودن بصیرت معرفی میکند:
الإمامُ الصّادقُ علیهالسلام: إنَّ المُؤمِنینَ بَعضُهُم أفضَلُ مِن بَعضٍ، و بَعضُهُم أکثَرُ صَلاةً مِن بَعضٍ، و بَعضُهُم أنفَذُ بَصَرا مِن بَعضٍ، و هِیَ الدَّرَجاتُ. [الکافی : 2/45/4.]
امام صادق(ع): بهراستى که برخى مؤمنان از برخى دیگر برترند و برخیشان بیشتر از برخى دیگر نماز مىگزارند و برخیشان تیزبینتر از برخى دیگرند. اینهاست آن درجاتِ [ایمان که خداوند فرموده است: هُم درجات عنداللّه.]
در آموزههای دینی ما ارزش ایمان به داشتن بصیرت و ایمان بدون بصیرت اثر و فایدهای ندارد.
امامعلی(ع) در عبارتی ارزشمند می فرمایند: فَإِنَّ نُورَ الْبَصِیرَةِ رُوحُ الْحَیَاهِ الَّذِی لَا یَنْفَعُ إِیمَانٌ إِلَّا بِهِ مَعَ اتِّبَاعِ کَلِمَةِ اللَّهِ وَ التَّصْدِیقِ بِهَا؛ مجلسی، محمد باقر: ج۳۰، ص۳۷، ح۲.
نور بصیرت، جان زندگی است و ایمان، سودی نمیبخشد مگر با این نور و با پیروی از کلمه خدا و تصدیق آن.
عوامل رشد بصیرت
نکته مهم و قابلتوجه در بصیرت، علاوهبر آگاهی نسبتبه ارزش و آثار بصیرت، عوامل و راههای رسیدن به بصیرت و بهدست آوردن آن است؛ پاسخ به این سوال مهم که چگونه میشود به این ویژگی رسید و از برکات و آثار مفید این ویژگی بهرهمند شد. توجه و دقت در معارف ناب قرآن و روایات ائمه معصومین عوامل مختلفی را برای رسیدن به بصیرت ذکر کردهاند که در اینجا به اختصار بعضی از این عوامل را نام میبریم:
1- تفکر و اندیشیدن
در روایتی از امامعلی(ع) هرکس اهل تفکر و اندیشیدن باشد، به بصیرت خواهد رسید و بصیر کسی است که زیاد فکر میکند:
مَن تَفَکَّرَ اَبصَرَ. نهجالبلاغه، نامه 31
یا در جای دیگر میفرمایند:
لابصیرةَ لِمَن لافِکرَ لَه غررالحکم، ص ۶۱، ح ۵۸۰.
آن که اندیشهای ندارد، بیبصیرت است.
تفکر و اندیشیدن، ارزش و جایگاه بسیار مهمی در مسیر رشد و تکامل مادی و معنوی انسان دارد و همه پیشرفتها و موفقیتهای انسان مرهون اندیشیدن و تفکر است. رسیدن به بصیرت و قدرت تشخیص حق از باطل پیدا کردن نیز بدون تفکر ممکن نیست.
البته از توجه به این مساله نباید غافل شد که صرف اندیشیدن کافی نیست، بلکه موضوع تفکر و آنچه باید درمورد آن فکر کرد تا به بصیرت رسید نیز مهم است.
موضوعات تفکر
در روایت ارزشمندی جهت تفکر و اندیشیدن پنج موضوع بیان شده است؛
«التَّفَکُّرُ عَلى خَمْسَةِ أوْجُهٍ: اندیشه بر پنج جهت است:
1- آفرینش
فِکْرَةٌ فی آیاتِ اللّهِ یَتَوَلَّدُ مِنْها التَّوْحیدُ وَالْیَقینُ
اندیشه در آیات و نشانههاى آفاقى و انفسى حق که نتیجه آن رسیدن به توحید و یقین است.
یکی از مهمترین موضوعات تفکر در مخلوقات خدا و آفرینش جهان است که نشان از علم و قدرت لایتناهی خالق آن دارد؛ مخلوقاتی که کیفیت آفرینش آن هر انسانی را متحیر کرده و نتیجه تفکر در این موضوع انسان را به خداشناسی و توحید که اساس همه کمالات انسانی و معنوی است میرساند و مهمترین بصیرت همین شناخت و آگاهی است.
2- نعمتهای خداوند
وَفِکْرَةٌ فی نِعْمَةِ اللّهِ یَتَوَلَّدُ مِنْها الشُّکْرُ وَالَمحَبَّةُ
اندیشه در نعمتهاى ظاهرى و باطنى الهى که ثمره آن شکر و عشق به خداوند است
یکی از موضوعات مهم برای اندیشیدن، تفکر در نعمتهایی است که خداوند دراختیار انسان قرار داده؛ نعمتهایی که بدون منت و رایگان اهدا شده است که نبود هریک از آنها میتواند زندگی را با چالشهای بزرگی مواجه کند. تامل و دقت در نعمتهای اهدایی خداوند انسان را به این بصیرت میرساند که شکرگزار آنها بوده و این نعمات را در همان مسیری که خداوند دستور داده بهکار گیرد و نتیجه قهری چنین تفکری محبت و عشق به خداوند متعال است. انسان دارای بصیرت سرشار از عشق به خدا و دوری از خشم و بداخلاقی میشود.
3- وَفِکْرَةٌ فی وَعیدِ اللّهِ یَتَوَلَّدُ مِنْها الرَّهْبَةُ
اندیشه در آیات عذاب که میوه آن ترس از گناه و خوف از مقام حق است
یکی دیگر از موضوعات تفکر، اندیشه در آیات عذاب خداوند است. انسان به فرموده قرآن اهل طغیانگری است و در سایه فراموشی خداوند به داشتههای خود غره شده و همین باعث آلوده شدنش به انواع زشتیها و تاریکیها خواهد بود و او را از مسیر حقیقتطلبی دور میکند. تفکر در وعیدهای عذاب، انسان را صاحب بصیرت کرده و او را به مقام خوف الهی که از بالاترین مقامهای اولیای الهی است رهنمون میکند.
4- وَفِکْرَةٌ فی وَعْدِ اللّهِ یَتَوَلَّدُ مِنْها الرَّغْبَةُ
اندیشه در وعدههاى الهى نسبتبه نیکوکاران که عاقبت آن رغبت و شوق به اعمال صالحه است.
توصیه شده است که به پاداشی که به بندههای خوب خدا وعده داده شده است، بیندیشید. تفکر در بهشت و رضوان الهی که نتیجه اعمال نیک انسان است و متنعم شدن به آن که انسان را به آرامش مطلق رسانده و او را از همه بیمها و نگرانیها نجات خواهد داد و در امنیت کامل زندگی ابدی خود را طی خواهد کرد.
5 - وَفِکْرَةٌ فی تَقْصیرِ النَّفْسِ عَنِ الطّاعَةِ مَعَ إحْسانِ اللّهِ یَتَوَلَّدُ مِنْها الْحَیاءُ
اندیشه در تقصیر خویش از طاعت حق، با آن همه احسان الهى به عبد که نتیجه آن شرم و حیا از خداست.
یکی از موضوعاتی که نباید از آن غافل بود، توجه به کوتاهیها و تقصیرات خود در مسیر بندگی خداوند است که عدم توجه به آن انسان را دچار غرور و تکبر کرده و همین تکبر زمینهساز مخالفت با حقیقت شده و زمینه گرفتار شدن انسان به انواع زشتیها را فراهم میکند. اندیشیدن در این مهم انسان را به بصیرتی میرساند که همیشه دربرابر خالق خود دارای شرم و حیا بوده و از تکبر و خودبینی در امان باشد.
6- آیات قرآن
یکی دیگر از موضوعاتی که برای رسیدن به بصیرت توصیه میشود، آیات و مفاهیم قرآن است که بهفرموده قرآن دلیل بیبصیرتی و قفل شدن فهم و دل منافقان عدم تدبر در آیات قرآن است:
أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا (سوره محمد/ آیه 24)
آیا منافقان در آیات قرآن تفکر نمیکنند یا بر دلهاشان خود قفلها(ی جهل و نفاق) زدهاند.
نتیجه اینکه برای رسیدن به بصیرت که مهمترین ویژگی اصحاب و یاران امامحسین(ع) بود، تفکر و اندیشیدن در موضوعات فوق بسیار راهگشا خواهد بود.