فاطمه سیاحی، روزنامهنگار: تقریبا تمام ناظران تحولات بینالمللی و منطقهای در این عقیده همنظرند که ایده «نشست کشورهای همسایه عراق» از نتایج دیدار مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق با جو بایدن، رئیسجمهور ایالاتمتحده است. نشست بغداد که خروجی سیاستگذاریهای کاخ سفید برای مصطفی الکاظمی به شمار میرود، امروز در بغداد گشایش یافت. این نشست که با حضور کشورهای ایران، عربستان سعودی، ترکیه، امارات، قطر، مصر، اردن، کویت و البته فرانسه ترتیب داده شده است، با بحثها و چالشهای مهمی روبهروست.در ادامه سعی خواهیم کرد تا به مهمترین بحثها و چالشها، در قالب چند محور بپردازیم.
همسایگان بغداد یا مدعوین واشنگتن؟
این نشست برخلاف عنوانش، منحصر به 6 کشور همسایه عراق نشده است؛ بلکه طرفهای منطقهای و بینالمللی خاصی با دعوت رسمی الکاظمی به این رویداد پیوستهاند. ترکیب کشورهای دعوتشده در سطح منطقه و حتی نوع دعوت قابلتوجه است؛ اکنون حتی کشورهایی نظیر مصر و قطر نیز در نشست حضور دارند. وزیر برنامهریزی به کویت رفت، وزیر امور خارجه مامور دعوت از ترکیه و عربستان و ایران شد، وزیر دارایی به اردن فرستاده شد، وزیر دفاع دعوتنامه رسمی را به مصر برد و حتی خود الکاظمی در همین راستا، سفری به کویت داشت. تمام اینها درحالی است که سوریه، بهعنوان کشور هممرز عراق و همکار آن در ترتیبات امنیتی منطقه، دعوتی از سوی دولت بغداد دریافت نکرد. فراتر از این، حتی در زمانی که فالح الفیاض، رئیس حشدالشعبی با سفر به دمشق بهصورت رسمی از بشار اسد، رئیسجمهور سوریه برای شرکت در این کنفرانس دعوت کرد، اعضای دولت الکاظمی و حامیان سیاسی آن صحبت از دخالت گروههای مقاومت در سیاست خارجی عراق را به میان آوردند. البته این مساله موضع جدیدی نبود؛ اما میتواند حاکی از فشارها و تاثیرات بر مواضع اطراف مهم حاضر بر این نشست باشد. حالا سوریهای که در لیست مدعوین آمریکا نبود، به عنوان هممرز و همسنگر عراق در سالهای هجوم تروریسم، حضوری در یک نشست به اصطلاح منطقهای ندارد. فواد حسین، وزیر امور خارجه عراق نیز در توضیح چرایی عدم دعوت از دمشق در نشست بغداد، بحران سوریه را مسالهای با پیشزمینههای منطقهای و بینالمللی توصیف کرده است! دلیلی که برای اثبات لزوم حضور سوریه میتواند آورده شود نیز همین است؛ اما بههرحال گویا سوریه باید منتظر نتایج و آثار غیرمستقیم گفتوگوهای نشست بغداد بر خود باشد.
عراقیها چه میگویند؟
دیدگاه مردم عراق و کارشناسان سیاسی این کشور نسبت به برگزاری نشست بغداد را میتوان در قالب دوگانه «اولویتها-امکانات» سنجید؛ جایی که به دو نقطهنظر متفاوت خواهیم رسید. برخی ناظران و صاحبنظران عراقی معتقدند نشست بغداد فرصت ارزندهای برای عراق، در سایه اوضاع حساس منطقهای است تا بتواند نقش سازنده و توازن بخش خود را بین همسایگان ایفا کند. این دسته از کارشناسان بیشتر قائل به پرستیژ بینالمللی و مشارکت فعال وزارت خارجه عراق در دستورکارهای منطقهای هستند. در مقابل اما طیف دوم معتقدند دولت الکاظمی بهتر است به جای دخالت در این سازوکارها یا به عبارت دیگر، اجرای ترتیبات و اهداف مطلوب واشنگتن، به امور داخلی کشورش بپردازد. این گروه از ناظران و صاحبنظران، نهتنها صلاحیتی از این حیث برای مصطفی الکاظمی نمیبینند، بلکه هدف او را تاثیر بر فضای سیاست داخلی عراق از طریق کسب دستاوردهای خارجی میدانند. انتقادات نسبی به دولت مصطفی الکاظمی برای برگزاری این نشست زمانی پررنگتر میشود که بحث از هزینههای مالی برگزاری آن به میان میآید. اختصاص سهمیلیارد دلار برای این نشست درحالی از سوی دولت الکاظمی انجام میشود که مردم از فقر، کمبود خدمات عمومی و فشارهای اقتصادی دیگر رنج میبرند. در جایی که آب و برق ملت به سختی تأمین میشود و دولت بهطور مداوم با بحران پرداخت حقوقها مواجه میشود، تخصیص چنین مبالغی دریچه جدیدی برای فسادهای مالی جدید باز میکند.
چرایی عجله در برگزاری نشست؟
به موازات مسائل گفتهشده قبلی و تردیدها نسبت به اهداف واقعی مصطفی الکاظمی، این سوال طرح میشود که اساسا چرا چنین نشستی آن هم در سطوح بالای منطقهای و توجهات خاص بینالمللی، باید با عجله و در زمانی بسیار کوتاه طرحریزی شود؟ نزدیکی برگزاری این کنفرانس با موعد انتخابات عراق، این احتمال را قوت میبخشد که نشست بغداد میتواند وسیلهای برای تعویق انتخابات زودهنگام عراق در اکتبر باشد. بدینترتیب و اگر الکاظمی موفق به چنین امری شود، خواهد توانست هشت ماه دیگر برای ابقا در جایگاه نخستوزیری زمان بخرد. انتظارات از روند سیاست داخلی عراق احتمالا بدینصورت است که طی این هشت ماه، جریانهای طرفدار الکاظمی [نظیر ائتلاف سائرون به رهبری مقتدیصدر] میتوانند به بازسازی موقعیت خود و تبلیغات موثر بپردازند؛ همان طور که هماکنون نیز مشاهده کردهایم ساعاتی قبل از برگزاری نشست، تحریمکنندگان انتخابات به عرصه رقابت بازگشتند! این احتمال از همان زمانی که مقتدیصدر برای بازگشت به رقابتهای انتخاباتی شرط تعیین کرده بود، قویا وجود داشت؛ وی گفته بود اگر زمانی برای تبلیغات ائتلافش در نظر گرفته شود، به تحریم انتخابات پایان خواهد داد و الکاظمی در حال فراهم کردن همین امکان است. به عبارت دیگر شرط اعلام شده توسط جریان صدر منطبق بر زمانی است که الکاظمی برای متحدان داخلیاش، از طریق اجرای ایدههای کاخ سفید در منطقه [به عنوان مهمترین متحد خارجی] فراهم کرد تا همچنان در قدرت بماند. گویا جریان سائرون به رهبری مقتدی صدر نیز باری دیگر به معادله نخستوزیر و ایالات متحده بازگشته است.
پارلمان عراق چه نظری دارد؟
واکنش احزاب و جریانهای سیاسی نسبت به این نشست قبل از برگزاری متفاوت و البته محافظهکارانه بود. در سطح پارلمان، کمیته روابط خارجی تایید کرد هیچگونه اطلاعاتی درمورد نشست و دستور کار آن ندارد. عامر الفایز، از اعضای کمیته میگوید دولت و وزارت امور خارجه هیچگونه جزئیاتی که مربوط به رهبران کشورهای همسایه عراق و دیگر کشورهای تاثیرگذار بر تحولات این کشور باشد، در اختیارشان قرار نداده است. وی در بیانیه مطبوعاتی دیگری تصریح میکند که مشکلات داخلی عراق که کشور از آنها رنج میبرد، بازتابی از منازعههای خارجی است؛ بنابراین حل این مشکلات با حل بحرانهایی که طرفهای خارجی ایجاد کردهاند، آغاز میشود و عراق اینگونه به ثبات میرسد. با این حال فایز در اظهارات خود وجود نقصها و چالشهای خاص در مسیر رسیدن نشست به نتایج موردانتظار بغداد را رد نکرد. یکی از دلایل مشخص بودن چنین چالشی برای اعضای کمیته روابط خارجی عراق این است که دولت فعلی به رهبری مصطفی الکاظمی تنها دو ماه فرصت دارد و بعد از آن موعد برگزاری انتخابات اکتبر فراخواهد رسید. بر این اساس دولت مصطفی الکاظمی به یک دولت موقت تبدیل خواهد شد؛ دولتی که در آن دوره زمانی کوتاه صلاحیت و توانایی اجرای نتایج و تقویت خروجیها را نخواهد داشت.
احزاب سیاسی چه موضعی اتخاذ کردهاند؟
از دیگرسو، احزاب سیاسی از استراتژی «حمایت مشروط» در قبال نشست منطقهای بغداد پیروی کردند. ائتلاف الفتح که تقریبا شامل جریانها و جناحهای ملیگرای عراقی است، حمایت از این ابتکار عمل را مشروط کرده بود. آنها ابتدا از ایده دولت برای میزبانی یک کنفرانس منطقهای قدردانی و سپس شروطی را برای این حمایت قرار دادند که نخستوزیر را ملزم به رعایت میکند. افزون بر این و در باب شروط تعیینشده، محمود الربیعی، سخنگوی جنبش عصائب اهل حق در اظهاراتی مطبوعاتی میگوید: «ائتلاف الفتح به دنبال بازگرداندن حاکمیت، موقعیت و نقش عراق در منطقه خاورمیانه و جهان است. بنابراین نشست منطقهای بغداد باید بر اساس حاکمیت و استقلال برگزار شود؛ دو اصلی که به وسیله حضور نظامیان خارجی نقض میشود.» بنابراین مشاهده میکنیم ائتلاف الفتح، همردیف و همصدای خواست ملی عراقیها، پایان دادن به حضور نیروهای خارجی [خصوصا آمریکاییها] را بهعنوان نتیجه اصلی این نشست، قلمداد میکند. موضع قابلتوجه دیگر را قبل از برگزاری نشست ائتلاف النصر اتخاذ کرد. احمد الوند، از اعضای این ائتلاف در پارلمان در تعبیری مثبت بیان میدارد که: «حضور طرفها و ائتلافهای منطقهای در بغداد بهمنظور دستیابی به توافقات مشترک، بهنفع عراق است و به تقویت حاکمیت ما کمک میکند. عراق امروزه نقش دیپلماتیکش را در مذاکره و میانجیگری ایفا میکند؛ این مطمئنا برای دولت عراق مایه خوشحالی است.» وی در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید: «برگزاری نشستی که عراق اعضای آن را دعوت کند و پذیرش این دعوت توسط طرفهای مربوط، بهنفع کشور است و پیامدهای مثبتی خواهد داشت؛ زیرا عراق در تلاش است تا موقعیت خود را نهتنها در سطح منطقه بلکه حتی در سطح بینالمللی نیز بازیابی کند. این نشست بازتاب مستقیمی بر نقش اصلی عراق در جامعه بینالمللی خواهد داشت.» در اینجا نیز توجهات حزبی به وجهه دیپلماتیک این نشست برای بغداد در سطح منطقهای و بینالمللی معطوف شده است که اصلا باید دید در سایه انتقادات موجه مطرحشده، آیا تیم سیاست خارجی الکاظمی توان و امکانات برگزاری آن و حصول نتایج مطلوب را دارد یا خیر! قبل از برگزاری نشست منطقهای بغداد نیز مقتدی صدر با بازگشت به عرصهی انتخابات و تقویت موضع داخلی الکاظمی، رسماً به حمایتهای حزبی بیت شیعی از دولت رسمیت داد.
تهران و ریاض خواهان مذاکرهاند؟
یکی از اهداف بیانشده توسط سیاسیون بغداد جهت برگزاری این نشست، حل بحرانهای منطقه بود. حالا نیز که این نشست امروز رسماً آغاز شده، شعار خود را «همکاری و مشارکت» قرار داده است. هدفی که انتظار میرود تیم الکاظمی در قالب مذاکرات سهجانبه پیش ببرد؛ گفتوگوهای بین عراق، ترکیه، ایران درخصوص مساله سوریه یکی از مهمترین این مذاکرات است. بعد از آن گفتوگوهای احتمالی بین تهران-ریاض [که در قالب رسمیتری، ادامه مذاکرات منطقهای در بغداد است] از مهمترین اهداف نشست به شمار میرود. اکنون با حضور حسین امیرعبداللهیان و فیصل بن فرحان آل سعود، وزرای خارجه ایران و عربستان سعودی، احتمالا این مذاکرات در سطح وزرا ادامه پیدا خواهد کرد. صرف نظر از دلایل دولت بایدن برای تنشزدایی موقت بین ایران و عربستان و سودهای احتمالی بغداد در این معامله، رضایت ضمنی دو طرف شرط موفقیت این مذاکرات است که با حضور وزرای خارجه به فعل رسیده است.جدای از واکنشهای داخلی به این کنفرانس، از حضور ایران و عربستان بهعنوان دو بازیگر اصلی منطقه در منطقه [علاوه بر ترکیه] بهعنوان فرصتی برای عادی شدن روابط دو کشور در آینده یاد میشود. روزنامه «ألشرق الأوسط» که به خاندان سلطنتی سعودی نزدیک است در پوشش خبری این کنفرانس از تعابیر مثبتی استفاده میکند.
این مساله میتواند نشان دهد عربستان سعودی از ابتدا نسبت به ابتکار الکاظمی برای گفتوگوهای منطقهای با دیده رضایت نگاه میکند. ناظران علاوه بر همراهی رسانههای سعودی با این نشست، روابط نزدیک نخستوزیر عراق و ولیعهد سعودی را یادآور میشوند. اما همگان بر این موضوع اجماعنظر دارند که پیشبرد مذاکرات تهران-ریاض به میزان تمایل ایران برای پیشرفت این مسیر نیز بستگی دارد. انتصاب حسین امیرعبداللهیان به سمت وزارت امور خارجه در ایران میتواند پیام مثبتی در این خصوص باشد؛ چرا که وی متخصص امور منطقه و چهره شناختهشده ایران در کشورهای عربی است. ارتباطات و تسلط او بر زبان عربی از دیگر امتیازاتی هستند که این موضع را تقویت میکنند. با وجود این حلقههای فکری و مراکز آمریکایی امیدوارند هردو طرف به درک یکسانی از حساسیت پروندههای خاورمیانه برسند. در این راستا مجله آمریکایی «Foreign Affairs» مقالهای از فالی نصر، نویسنده ایرانی-آمریکایی منتشر کرد که در آن میگوید: «بهترین کاری که ایالاتمتحده میتواند انجام دهد این است که کمک کند ایران و عربستان سعودی متقاعد شوند و مذاکرات موفقی داشته باشند؛ همچنین به بهترین نحو منافع امنیتی آنها را تامین کند. این کنفرانس میتواند فرصتی برای گفتوگوهای عمومی بین تهران و ریاض باشد.»
چرایی حضور فرانسه به جای آمریکا؟!
واگذاری نقش مراقبتی از سوی آمریکا به فرانسه میتواند نشاندهنده بسیاری از تغییر تاکتیکها و حتی هزینههای سیاسی- نظامی واشنگتن باشد. ایالاتمتحده قصد ترک عراق را دارد اما قطعا قبل از آن به خلأ قدرت پیشآمده در آینده و لزوم یافتن آلترناتیو قابل اطمینانی برای خود فکر خواهد کرد. گویا جمعبندی تیم سیاست خارجی بایدن بدین نحو بوده که بهتر است در برهه کنونی با ایجاد پل ارتباط ایرانی-عربی از سطح درگیریها در منطقه غرب آسیا کاست و درعوض، به پروندههای مهمتر واشنگتن در نقاط دیگر دنیا رسید. درجهت نیل به این اهداف، ظاهرا فرانسه رغبت و آمادگی بیشتری برای ایفای نقش و تصدی سیاستهای غرب در منطقه، نسبت به سایر متحدین ایالاتمتحده داشته است. علاوه بر این فرانسه یکی از طرفهای مذاکرات هستهای با ایران، از کشورهای غربی مهم برای محمد بن سلمان [جهت رهایی از ادعاهای حقوق بشری علیه ریاض و ولیعهدش] و همچنین یک شریک تجاری جذاب برای بغداد و برنامههای الکاظمی است. بنابراین سپردن زعامت و رهبری این نشست به فرانسه، دلایل بسیاری داشته که مهمترینشان وجود ارتباطات سیاسی و اقتصادی برای پاریس در منطقه و کشورهای مورد هدف این کنفرانس است. فرانسه بهعنوان نماینده اروپا، محور آمریکایی و نهادهای بینالمللی حضور و دخالت خود را در منطقه از طریق بغداد، عادی خواهد کرد تا بتواند در آینده پای ثابت پروندههای مهم غرب آسیا باشد. تیم سیاست خارجی بایدن در شرایطی دست به انتخاب پاریس برای نمایندگی سیاستهای واشنگتن زدند که خود را مقبول تمام طرفها و واجد شرایط میانجیگری ندیدند؛ خصوصا در شرایطی که صحنه سیاسی ایران در دست اصولگرایان قرار گرفته است. بنابر آنچه گفته شد فرانسه بهعنوان چهره دیگر آمریکا در منطقه و برای حفظ منافعش عمل خواهد کرد؛ روی دیگر این نقشآفرینی، تلاش برای نفوذ یا پا گرفتن در منطقه و در برهه پساآمریکایی است.