مرتضی عبدالحسینی، روزنامه نگار: گزارش اخیر وزارت رفاه با عنوان «پایش فقر در سال 1399» از آن دست گزارشهای سازمانی است که خواندن آن شاید بر هر ایرانی چه عام و چه خاص واجب باشد. این گزارش را باید بخوانیم تا در حباب خود و اطرافیان و محلهای آمدوشد خود نباشیم و بدانیم درحال حاضر در بدترین وضعیت چنددهه اقتصادی کشور قرار داریم، حتی بدتر از وضعیت اقتصادی که در دهه 30 و دهه 60 داشتهایم. بماند که براساس قانون، این گزارش بایستی از سال 84 تابهحال بهصورت سالیانه منتشر میشده، اما به هر دلیلی برای اولینبار در 31 مرداد این اتفاق افتاده است. براساس این گزارش، خط فقر برای هر خانوار 3 نفری در سال 99 حدود 32 میلیون تومان بهصورت سالیانه بوده است. یعنی اگر خانواری در سال 99 کمتر از این مقدار درآمد داشته، فقیر مطلق بوده است. هرچند این عدد پایین به چشم میآید، اما با همین عدد در سال 98 حدود 3 و در سال 99 حدود 34 میلیون نفر در فقر مطلق بودهاند. باتوجه به انتظارات در سال 1400 احتمالا این تعداد به 40 میلیون نفر نیز خواهد رسید. نکته جالب این گزارش و این آمارها، توزیع فقر در کشور است که همانند توزیع امکانات، سهم استانهای محروم از آن بیشتر است. با اینکه از اواخر دهه 40 آمایش سرزمین (توسعه متوازن اقتصاد در تمام مناطق) مدنظر بوده و حتی بارها و بارها برنامههایی نیز برای آن مدون شده، اما محصول غیر از این را نشان میدهد. با استفاده از دو شاخص محرومیت در پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان (که در قسمت قبل بررسی شد) و سهم خوراک در اطلاعات شاپرک بانک مرکزی، رتبهبندی جامعی صورت گرفته که نتیجه آن شناسایی سیستانوبلوچستان بهعنوان محرومترین استان است. استان تهران در این شاخص ترکیبی بهترین وضعیت را در مقایسه با دیگر استانهای کشور دارد. براساس شاخص ترکیبی، درکنار سیستانوبلوچستان استانهای خراسان شمالی، لرستان، کهگیلویهوبویراحمد و گلستان بهعنوان محرومترین مناطق شناسایی شدهاند. همچنین 20 شهر محروم و فقیر کشور نیز شناسایی و معرفی شدهاند که نام 11 شهرستان از استان سیستانوبلوچستان و سه شهرستان از استان کرمان در آن دیده میشود. مرور این نتایج از آن جهت ضرورت دارد که وزیر و وزارت آینده اقتصاد بداند سیاستگذاری و برنامهریزی باید در راستای توسعه متوازن اقتصادی و توزیع عدالت اقتصادی باشد و نتیجه سیساستها را نهفقط در تهران، اصفهان و شیراز بلکه در سیستان، کردستان و لرستان نیز باید دید.
34میلیون نفر در فقر مطلق!
بر اساس آییننامه «چتر ایمنی رفاه اجتماعی» مصوب سال 84، وزارت رفاه موظف است در نیمه اول هرسال معادل درآمدی خط فقر مطلق را با استفاده از آمارهای مرکز آمار ایران و بانک مرکزی محاسبه و اعلام کند. بااینحال اعلام رسمی خط فقر، 23 مرداد امسال یعنی 17 سال بعد از تصویب قانون و در قالب گزارشی با عنوان «پایش فقر در سال 1399» به واقعیت پیوسته است. ظاهرا رفتن دولت دوازدهم توانسته قفل سکوت وزارت رفاه را که تقریبا درحالحاضر رئیس یا سرپرست جدی ندارد، بشکند. خواندن این گزارش و مرور چندباره آن از آن رو حیاتی و مهم است که بدانیم جامعه ایران در چه وضعیت اقتصادی بهسر میبرد. بسیاری از مردم حتی نخبگان آنها نیز چندان از دادههای اقتصادی جامعه مطلع نیستند و عمده تحلیلهای آنها به جامعه آماری اطرافیان و محلهای آمدوشد آنها محدود میشود.
گزارش اخیر وزارت رفاه نشان میدهد که در اسفبارترین شرایط اقتصادی در هشتدهه اخیر قرار گرفتهایم و درآمد سرانه به میزان آن در دهه 60 سقوط کرده و نرخ فقر نیز با سرعت بالایی خانوارهای کشور را تحتپوشش خود قرار میدهد. ابتدای این گزارش با ارائه خط فقر آغاز شده و محاسبات نشان میدهد که هر خانوار سهنفره که در ماه درآمدی کمتر از دومیلیون و 700 هزار تومان و در سال درآمدی کمتر از 32میلیون و 400 هزار تومان داشتهاند، زیرخط فقر بودهاند. برخیها با دیدن این عدد که بهظاهر بهچشم نمیآید، احتمالا از پایین بودن تعداد خانوارهای مطلقا فقیر در ایران صحبت خواهند کرد اما ادامه این گزارش این صرافت را از بین خواهد برد. بر اساس آمارهای ارائهشده در این گزارش، در سال 98 تقریبا 32درصد خانوارهای ایرانی که 9 میلیون و 500 هزار خانوار تخمینزده میشوند زیرخط فقر بودهاند. درواقع در این سال بیش از 28 میلیون نفر فقط مطلق داشتهاند، رقمی که احتمالا با بدتر شدن شرایط اقتصادی در سال 99 به بیش از 34 میلیون نفر نیز رسیده باشد. افت تولید ناخالص داخلی و بالطبع درآمد سرانه از دلایل یورش فقر به ایرانیهاست. بر اساس این گزارش میزان درآمد سرانه ایرانیها در سال 99 کمتر از پنجمیلیون تومان بوده که برابر با این رقم در دهه 60 و کمتر از دهه 50 است. بااینوجود چرا در سالهای اخیر فقیرها فقیرتر و پولدارها ثروتمندتر شدهاند؟ پاسخ بسیار راحت است و ملموس؛ پولدارها داراییهای بیشتری دارند (طلا، سکه، دلار، مسکن، خودرو، سهام و...) و حادث شدن تورم درآمد آنها از داراییهایشان را بیشتر خواهد کرد اما طبقات پایین بهدلیل عدم برخورداری از این داراییها، حادث شدن تورم صرفا خشمگینی آنها را بیشتر خواهد کرد و درآمد حاصل از دارایی یا حتی دستمزد حقیقیشان عقب خواهد افتاد. حال اما متاثرترین نکته گزارش توزیع این فقر در کشور است. فقیر بودن جامعه یا کشور کار را سخت خواهد کرد اما متمرکز بودن این فقر در برخی مناطق کار را بهمراتب سختتر خواهد کرد؛ چراکه اختلافات داخلی، قومی، زبانی یا هر آتش زیرخاکستری را بالقوه نگه خواهد داشت. نرخ فقر بهترتیب در هشت استان سیستانوبلوچستان، خراسان شمالی، هرمزگان، گلستان، کهگیلویهوبویراحمد، آذربایجان غربی، لرستان و کردستان در بالاترین وضعیت در مقایسه با کل کشور قرار دارد.
توزیع استانی فقر؛ سیستان و بلوچستان رکورددار است
باوجود بیش از 6 دهه سابقه برنامهریزی و تدوین اسناد فرادستی در کشور، آنچه عیان است توزیع نامتعادل امکانات و خدمات اقتصادی، اجتماعی و... بین مناطق و استانهای مختلف کشور است. بیتوجهی به این مهم کشور را به توسعهای کاریکاتوری و متمرکز محکوم کرده که بهقول قدیمیترها پول در خیابانهای تهران و چند استان دیگر مانند اصفهان، یزد و شیراز ریخته و در استانهای دیگر خبری نیست. یکی از مهمترین ارکان عدالت اقتصادی، توزیع عدالت بوده که بر توزیع عادلانه منابع و منافع جامعه بین اقشار مختلف در مناطق مختلف تاکید دارد. اما گزارش اخیر وزارت رفاه مهر تاییدی است بر بیتوجهی به توسعه فضایی، آمایش سرزمین و توسعه عادلانه غیرمتمرکزگرا که باعث شده 18 استان نرخ فقری بالاتر از نرخ فقر میانگین کشور داشته باشند. این استانها شامل سیستانوبلوچستان، خراسان شمالی، هرمزگان، گلستان، کهگیلویهوبویراحمد، آذربایجان غربی، لرستان، کردستان، خراسان رضوی، کرمانشاه، کرمان، خراسان جنوبی، گیلان، اردبیل، همدان، خوزستان، چهارمحالوبختیاری و ایلام خواهد بود. وزارت رفاه در گزارش خود با استفاده از دادههای «پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان» و با استفاده از شاخصهای موجود در این پایگاه یک شاخص ترکیبی ساخته که نمایانگر فقر و رفاه خانوار است. عضو بودن در پنج دهک پایین جامعه، فاقد شغل (فاقد بیمه) و تحتپوشش کمیته امداد بودن سه معیار اصلی است که جهت شناسایی خانوارهای محروم در استانهای مختلف استفاده شده است. در توضیح این شاخص آمده است؛ با توجه به تفاوتهای منطقهای قیمتها و هزینهها ممکن است افرادی در پنج دهک پایین قرار گیرند، درحالیکه با توجه به کم بودن هزینههای آن منطقه دارای وضعیت رفاهی مناسبی باشند. علاوه بر این فاقد شغل بودن، براساس وضعیت بیمهای افراد صورت میگیرد و ممکن است افرادی که شغل آزاد دارند و بدون بیمه هستند و از درآمد مناسبی نیز برخوردار هستند، بهاشتباه در جرگه افراد فاقد شغل قرار بگیرند و فقیر شناسایی شوند.
برای جلوگیری از این اشتباهات، اگر شخصی دو شرط از سه شرط فوق را داشته باشد، بهعنوان محروم درنظر گرفته میشوند. با استفاده از این شاخص ترکیبی نتایج نرخ محرومیت در سال 99 نشان میدهد که سیستانوبلوچستان با نرخ فقر 62 درصد، خراسان شمالی با 46 درصد، هرمزگان با 44 درصد، گلستان و کهگیلویهوبویراحمد نیز با نرخ فقر 42 درصدی، محرومترین استانهای کشور در سال گذشته بودهاند. نرخ فقر سنگین استانهای مذکور درحالی است که نرخ فقر کل کشور بهطور متوسط 32 درصد بوده است. استانهای آذربایجان غربی، لرستان و کردستان هم بهترتیب با نرخ فقر 42، 41 و 40 درصدی در رتبههای بعدی محرومیت قرار دارند. بر اساس جدول همچنین مشاهده میکنید که استانهای اصفهان، سمنان، البرز، تهران و یزد با نرخ فقر کمتر از 20 درصد بهترین وضعیت را در مقایسه با کل کشور دارند. نرخ فقر 62 درصدی در سیستانوبلوچستان به این معنی است که بیش از 60 درصد خانوارها و افراد این استان در فقر و محرومیت به سر میبرند، درحالیکه این رقم برای تهران تنها 17 درصد است.
آمایش نداریم؛ تهران بهترین وضعیت را دارد
در قسمت دیگر این گزارش، محرومیت استانها براساس شاخص؛ دادههای اطلاعاتی خرید و فروش شاپرک و همچنین سهم خوراک از کل هزینه خانوارها رتبهبندی شده است. در توجیح استفاده از این شاخص آمده است: «بهتریــن تخمیــن موجــود درخصوص هزینههای مصرفی خانوار را میتوان از اطلاعات شــاپرک که مربــوط به اطلاعات شــبکه الکترونیکی پرداخت کارتی بانک مرکزی اســت اســتخراج کرد. امکانســنجی این مساله نشــان داد که اطلاعات شــبکه الکترونیکــی پرداخــت کارت (شــاپرک) از قابلیــت مناســبی بــرای ایــن منظور برخوردار اســت. جمــعآوری اطلاعــات مالــی افــراد از کانــال پایانههای فروش و حســابهای بانکی، این امــکان را در اختیار قــرار میدهد که با کمترین هزینه و سریعترین زمان ممکن به تحلیل روند رفاهی در مناطق مختلف کشــور، پرداخته شــود. برآورد شــاخصهایی از قبیل کل هزینههای ســرانه، هزینههای خوراک و آشــامیدنی ســرانه و ســهم گروه خوراک و آشــامیدنی از کل هزینهها با استفاده از اطلاعــات تراکنشهای فــروش میتوانــد در تبیین وضعیت فقر در ســطوح ملی، اســتانی و شهرســتان، اطلاعات ارزشــمندی را در اختیار قرار دهد. همچنین شــاخصهایی از قبیل میانگین مانده حســاب، واریزی ســالانه و متوســط سود بانکی دریافتی، نیز میتواند جهت رتبهبندی شهرستانهای فقیر، استفاده شود. با توجه به بررسیهایی که در سطح استان و شهرستان انجام گرفت در انتها بهمنظور ارائه تصویری کلی از وضعیت نابرابری اســتانی و شهرســتانی، از تمام شــاخصهایی که در این ســطوح قابل احصا بودهاند، بهره گرفتیم تا از ترکیب این شــاخصها به رتبهبندی جامعتری دستیابیم.» درواقع در این قسمت از گزارش که بخش پایانی آن نیز هست، با استفاده از دو شاخص محرومیت در پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان(که در قسمت قبل بررسی شد) و سهم خوراک در اطلاعات شاپرک بانک مرکزی، رتبهبندی جامعی صورت گرفته که نتیجه آن شناسایی سیستانوبلوچستان بهعنوان محرومترین استان است. استان تهران در این شاخص ترکیبی بهترین وضعیت را در مقایسه با دیگر استانهای کشور دارد. براساس شاخص ترکیبی، در کنار سیستانوبلوچستان استانهای خراسان شمالی، لرستان، کهگیلویهوبویراحمد و گلستان بهعنوان محرومترین مناطق شناسایی شدهاند. با توجه به اینکه حدود 25 درصد تولید ناخالص داخلی، 25 درصد اشتغال و همچنین عمده تسهیلات بانکی در استان تهران جریان دارد، انتخاب تهران بهعنوان بهترین استان ایران از لحاظ شاخصهای ترکیبی اقتصادی منطقی است. همین موضوع است که نشان میدهد توسعه و توزیع همزمان اقتصاد و عدالت اقتصادی در کشور رخ نداده و استان تهران تبدیل به نقطه ماکروسفالی در کشور شده است. ماکروسفال بیماری است که باعث بزرگتر شدن سر انسان به صورت غیرعادی میشود.
محرومترین شهرهای ایران را بشناسید
اجماعی در میان اقتصاددانان به وجود آمده است که اگرچه رشد اقتصادی شرط لازم کاهش فقر است، ولی شرط کافی نیست. براین اساس باید سبد نیازهای پایهای خانوارهای فقیر تامین شود تا آنان نیز بتوانند در فرآیند رشد و توسعه کشور شرکت کنند. اما برای این امر به شناسایی دقیق خانوارهای فقیر نه به صورت استانی بلکه به صورت شهری و روستایی نیز هستیم. در گزارش وزارت رفاه و در بخش آخر 20 شهر محروم و فقیر کشور براساس شاخصهای ترکیبی(که در قسمت قبل توضیح داده شد) شناسایی و معرفی شدهاند. جالب است که 11 شهر از این 20 شهر از استان سیستانوبلوچستان است که عمق محرومیت این استان را نشان میدهد. همچنین 3 شهر از استان کرمان نیز در ردهبندی حضور دارند. 10 شهر فقیر و محروم ایران شامل شهرهای: بشاگرد(هرمزگان)، قصرقند، هامون، فنوج، سرباز و دلگان( سیستانوبلوچستان)، کوهرنگ(چهارمحالوبختیاری)، میرجاوه، نیک شهر و نیمروز(سیستانوبلوچستان) است.