مهدیه نامداری، پژوهشگر حوزه نوجوان: در امر تربیت درکنار مهارتهای حرف زدن، غذا خوردن و راه رفتن، «سوال پرسیدن» نیز به کودکان آموخته میشود؛ چراکه والدین معتقدند از راه سوال پرسیدن است که کودکان میآموزند و میدانند. نکته مهمی که در رابطه با پرسیدن وجود دارد، «موضوع»است. بعضی از موضوعات خط قرمز والدین هستند و کودکان و نوجوانان حق پرسش درباره آنها را ندارند، مثلا امور جنسی و در بعضی موارد، امور مقدس. در احادیث توصیه شده که از ذات خدا پرسش نکنید و خدا را به صفاتش بشناسید اما پرسیدن، تفکر و بهدنبال علتها بودن، آنقدر در نظر اسلام از مرتبه بالایی برخوردار است که گفته شده: «یک ساعت تفکر از 70سال عبادت برتر است» و این دقیقا برتری امر عقلانی بر امر عبادی را نشان میدهد.
اما بسیاری از مسائل مقدس، بنابر رسوم غلطی که سینهبهسینه منتقل شدهاند، درون یک خط قرمزی قرار دارند که سوال پرسیدن درباره آنها را ممنوع میکند. نوجوانی سن شناخت و مقایسه است. نوجوان پرسشگر است، مدام میپذیرد و رد میکند. هنوز چیزی در او درونی نشده است و برای پذیرش بسیار انعطاف دارد؛ در این برهه حساس سنی، آنچه به نوجوان عرضه میشود از اهمیت بالایی برخوردار است.
حالا تصور کنید، یکسری خط قرمزهایی بهغلط، برای نوجوان ترسیم شود و به او اجازه پرسش درباره این موارد داده نشود، از پای مینشیند؟ از خیر سوالش میگذرد؟ خیر، پاسخ را درجایی دیگر و از طریق منبع دیگری پیگیری میکند، مثال واضح و روشن این ماجرا مسائل دینی است؛ به نوجوانان گفته میشود باید نماز بخوانند، اما کسی به آنها دلیلی ارائه نمیدهد. به آنها گفته میشود که حجاب را رعایت کنند اما کسی نمیگوید چرا؟ محرم و صفر که میشود آنها را هیات میبرند، آیین عزاداری را به آنها میآموزند، اما باز هم کسی از چرایی حقانیت حسینابنعلی(ع) برایشان نمیگوید.
بله درست است، امور دینی دو بعد دارند؛ یک بعد عقلانیت است و دیگری عبودیت. در بعد دوم، حواس و عواطف آدمی درگیر میشود، اما اگر همه دیانت را به بعد دوم معطوف کنیم؛ اتفاقی که میافتد گاهی جبرانناپذیر است؛ چراکه ذهن نوجوان، پویا و کنجکاو است و مسائل را پس از بررسی میپذیرد یا رد میکند، بهعلاوه بارها خودش را با همسالان خود مقایسه میکند، اگر در این قیاسها به اختلافات جدی برخورد، اگر در مظان شائبه قرار گیرد، اگر کسی از او درباره چرایی عملش سوالی بپرسد و او جوابی نداشته باشد، بسیار محتمل است از راهی که برایش ترسیم شده منحرف شود! چرا؟ چون مساله برایش توجیه نشده است و ابعاد آن برای او روشن نیست.
بسیاری از ما این جمله معروف را شنیدهایم که شور حسین کسی را پرواز میدهد که پی شعور حسین بگردد. مراد از این جمله چیست؟ در همه امور دینی و بالاخص اموری چون مساله محرم و واقعه عاشورا که بخش عظیمی از آنها را عبودیت و عشق شکل میدهند، باید راه برای پرسش باز باشد. نمیشود این مسائل را از زاویهای کاملا احساسی روایت کرد و انتظار داشت نوجوانان درصورت روبهرو شدن با شبهههایی که برایشان ایجاد میشود، مقاوم باشند؛ زیرا این مسالهها درصورتی درونی میشوند که در قالب امری قدسی سوالناپذیر به آنها نگاه نشود، نهتنها باید راه را برای پرسشهای نوجوانان باز کرد، بلکه باید تفکر انتقادی و نگاه پرسشگر را بهعنوان یک اصل مهم زندگی به آنان آموخت.
تفاوت اسلام با اندیشههایی مثل کمونیسم همین اجازه پرسشگری است. در چنین رویکردی افراد فقط موظف به اطاعت از رئیس حزب هستند، بدون آنکه اجازه سوال داشته باشند اما در اسلام باب سوال گشوده است. برای اینکه نهضت عاشورا، وظایف شرعی و خود دین در شکلگیری هویت نوجوانان نقش قابلتوجهی داشته باشند، باید نگاهی دقیقتر به آنها داشت، صرف درگیری احساسی نوجوانان با این مسائل، ممکن است عمر اهمیت آنها را کاهش دهد و بهسادگی با مسائلی دیگر جایگزین شوند.
باید به نوجوانان اجازه سوال داد و برای پاسخ سوالهایشان از منابع دقیق و آگاهی استفاده کرد. چرا برای کسی که بیش از 1300سال از شهادت او میگذرد، همچنان گریه میکنیم؟ چرا به حج میرویم؟ چرا جهاد میکنیم؟ اگر این سوالها از طریق منابعی درست پاسخ داده نشوند، از راههای ناامن و بهواسطه افراد نااهل پاسخ داده خواهند شد و دین برای همیشه، از زندگی فرزندانمان حذف میشود.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:
مروری بر کتاب «ماه به روایت آه» (لینک)