حمیدرضا جعفری، معاون دفتر نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق: یکی از درسهای عاشورا، بهعنوان یک فرهنگ که در تمام شرایط و زمانها و منازل عاشورا دیده میشود و میتواند درسی برای سبک زندگی امروز ما باشد، ترجیح دادن خواست الهی بر درخواست و نیاز شخصی است. این فرهنگ و سبک زندگی حسینی تا حدی در حادثه عاشورا بروز و ظهور دارد که اباعبدالله الحسین(ع) ضمن اینکه که میداند با او و اهلبیت او چه رفتاری خواهند کرد باز برای رسیدن به یک حقیقت والا از همه اینها گذشته و عبور میکند و تسلیم خواست الهی میشود و اسارت خانواده، شهادت یاران، برادران و فرزندان خود را به جان میخرد.
آنچه در زندگی و سبک عاشورایی مهم است، تقدم خواسته الهی بر خواست و ارزشهای شخصی است تا جایی که حتی درخواست یاری ملائکه و اجنه و کائنات از اباعبدالله، در واپسین لحظات عمر شریف، توسط اباعبدالله قاطعانه رد میشود و حافظ به این نکته به زیبایی اشاره میکند؛
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان/ قال و مقال عالمی میکشم از برای تو فرهنگ اباعبدالله و عاشورایی فرهنگی است که تمام نیازهای دنیوی و اخلاقی و کمال ما را تحت پوشش قرار میدهد. در فرهنگ عاشورایی، ایثار، شهادت، نوعدوستی، محبت، همدلی، همدردی، همراهی، شور، حمایت، نظارت، بخشش، ارتقا، کمال و رشد، صبر، استقامت، حلم، بردباری، ولایتمداری و تمام ارزشهای اسلامی دیده میشود. فرهنگ عاشورایی و سبک زندگی عاشورایی باعث بیداری انسان و اسلام و حقطلبی و ارتقای شعور دینی و رشد معنوی و قرب خاص الهی میشود. یکی از القاب اباعبدالله الحسین(ع) «السلام علی الدلیل علی ذات الله» است این به این معناست که اباعبدالله مستقیما دست ما را در دستان خدا قرار میدهد، لذا الدلیل الی ذاتالله نفرمودند که همه بهنوعی بهسوی خدا راهنمایی میشویم و این از خصایص ویژه اباعبداللهالحسین است که بیواسطه و مستقیم ما را به خدا میرساند.
البته باید مدنظر داشت که اباعبدالله در مسیر بندگی و تسلیم دربرابر خواست الهی بهدنبال حقیقتی است که حاضر میشود برای آن از برادر بزرگوار خود قمر بنیهاشم نیز عبور کند و از جلوه عصمتالله، خواهر بزرگوار خود حضرت زینب کبری سلامالله علیها نیز بگذرد و برای رسیدن به آن ارزش و حقیقت، حاضر شود با رضایت کامل و تسلیمی بیبدیل اسارت خواهر خود و پرپر شدن فرزندان خویش را ببیند، رسیدن به حقیقتی که هرکس به این حقیقت نزدیک شود مورد آزمون و امتحان و بلایا قرار خواهد گرفت. لذا حتی خود امام حسین(ع) در راه رسیدن به آن حقیقت چاکچاک شده است که طبق نقلی ۱۹۵۰ ضربه بر بدن مطهر ایشان وارد شد. آن حقیقت چیست که حتی خداوند حاضر است از حسین خود بگذرد و او را خرج نهادینه شدن این حقیقت کند. حقیقتی که همه انبیا و ائمه در راه او جان دادند و از خود گذشتند و خواست الهی را بر خواست و نیاز و راحتی دنیای خود مقدم کردند.
حقیقتی که از طریق نور ولایت اباعبداللهالحسین در شیعیان خود ظهور و بروز دارد. حقیقتی که قرار است ما را به بندگی خالص و توحید حقیقی برساند.
هرچه به این حقیقت نزدیک میشویم، آزمونها و بلایا و سختیهای زندگی نیز گستردهتر و عمیقتر و شدیدتر خواهد شد بهنحویکه فرمودند أَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ؛ بلا، برای دوستی است یا اینکه بلا برای دوستان ما اهلبیت است و هرچه به ما نزدیکتر شوید آزمونها، سختیها و بلایا را یقینا باید بیشتر تجربه کنید.
عاشورا تبلور آیه شریفه وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ است. گذشتن از خود برای رشد دیگران، مسئولیتپذیری و پاسخگویی در قبال خداوند و خلق خدا و طبیعت، گذشتن از نفس و نفسانیات.
عاشورا یعنی گذشتن از حجاب عقل و عوالم دنیا و مثال و قیامت و اسما یعنی گذر از خود و خواسته دل و تلاش برای ظهور جلوه الهی و حضور خداوند در زندگی.
عاشورا یعنی تسلیم واقعی دربرابر امر و تصمیم الهی و اعتماد به مدیریت و تدبیر ربالعالمین و مطرح نکردن آرزو، تصمیم و حق و خواهش خود و خانواده.
تسلیم امر خداوند و ولیالله را در یاران باوفای حسینی میبینیم ازجمله عدماعتراض و سوال از امامحسین(ع) و تبعیت بیچونوچرا از مولا در جایجای فرهنگ و حادثه کربلا دیده میشود. بهنوعی که فقط رضای مولا اولین و آخرین ارزش وجود است که این امر باعث میشود حتی زهیر و سعید بن عبدالله بعد از چندین تیر که به جان میخرند تا امام زمانشان نماز بخواند لحظه شهادت به دنبال رضای ولیالله هستند، لذا سوال میکنند ارضیت منی؟ اَوْفَیْتُ یَابْنَ رَسُولِ اللّه؟
عاشورا یعنی وفاداری به عهد قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَآ و مسئولیتپذیری در انجام رسالت بندگی.
مرحله نازله عظمت واقعه عاشورا و سبک زندگی عاشورایی را در زندگی انبیای الهی مشاهده میکنیم، ازجمله تسلیم ابراهیم خلیلالله در امر ذبح فرزند و دست رد به سینه یاری جبرئیل امین در نجات از آتش نمرود و همچنین تسلیم حضرت مریم در تحمل شرایط.
عاشورایی زیستن و تسلیم محض بودن دربرابر خدا و ولی او یعنی اینکه حتی اگر تمام وجود و هستی ما چاکچاک شود و فشار زندگی و دنیا سینههایت را خرد کند، بازهم بدون اینکه لب به اعتراض بگشایی بگوییم إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ رِضًا بِقَضَاءِ اللهِ وَ تَسْلِیماً لِأَمْرِهِ