در دنیای امروز کشور‌های بسیاری درگیر تله درآمد متوسط هستند، کشور‌های مختلف آسیایی و آمریکای لاتین و... که در تولید با خلق ارزش افزوده‌های پایین مواجهند و درآمد سرانه‌هایشان رشد بسیاری نمی‌کند. کشور ما هم از بد روزگار جزئی از همین گروه است و حتی در یک دهه اخیر سیر نزولی هم درپیش داشته و به‌شدت در حیطه خطر است که به سطح‌های پایین‌تر درآمدی هم سقوط کند.
  • ۱۴۰۰-۰۵-۲۴ - ۰۲:۵۵
  • 40
تحقیق و توسعه؛ حلقه مفقوده اقتصاد ایران

امیرعباس محمدلو، پژوهشگر اقتصادی: در دنیای امروز کشور‌های بسیاری درگیر تله درآمد متوسط هستند، کشور‌های مختلف آسیایی و آمریکای لاتین و... که در تولید با خلق ارزش افزوده‌های پایین مواجهند و درآمد سرانه‌هایشان رشد بسیاری نمی‌کند. کشور ما هم از بد روزگار جزئی از همین گروه است و حتی در یک دهه اخیر سیر نزولی هم درپیش داشته و به‌شدت در حیطه خطر است که به سطح‌های پایین‌تر درآمدی هم سقوط کند و زمانی این خطر تشدید می‌شود که بدانیم قابلیت حکمرانی ایران نیز از چندسال پیش روندی نزولی داشته و از نمره 5 از 10 به 4.5 از 10 تنزل داشته؛ امری که همه دلبستگان به توسعه کشور را نگران می‌کند، اما چطور می‌توان از این تله درآمد متوسط خارج شد؟ چطور امکان این هست که سطح درآمد‌های سرانه را بالا برد؟ در قدم اول باید دانست این امر کار ساده‌ای نیست، کمااینکه این وضعیت به تله تعبیر می‌شود، خروج از آن مشکل است و اندک کشورهایی توانسته‌اند از این سطح درآمد‌ها به سطح درآمد‌های بالا ارتقا بیابند و بعد توسعه صنعتی را تجربه کنند؛ کشور‌هایی مثل کره جنوبی، ژاپن، چین، با اغماض هند و شاید حتی تایلند و سنگاپور. این کشور‌ها که بعضا برخی از آنها را هم به‌نام ببر‌های آسیای شرقی می‌شناسند، جزء تجارب اندک و انگشت‌شماری بودند که از سطح درآمد‌های پایین و متوسط خود را به سطح درآمد‌های بالا رساندند.

اما چگونه؟ آیا ممکن است ما هم این مسیر را طی کنیم؟ روند معمول بین این کشورها تقریبا چندین‌دهه به‌طول انجامیده و این روند دارای سیاست‌های متفاوتی نیز بوده و بررسی تمامی این موارد قطعا در این نوشته کوتاه شدنی نیست، اما بین تمامی این سیاست‌ها برخی موارد هست که شاید برای تقریر سیاست‌های ما جهت رشد اقتصادی در بلندمدت و حتی در برنامه‌وبودجه سالانه‌مان در کوتاه‌مدت می‌تواند حائز اهمیت و قابل‌توجه باشد، خصوصا که این امر در جهان روزمره ما نقش پررنگی دارد. قرن 21 خصایص و ویژگی‌های مختلفی دارد؛ یکی از این خصایص اهمیت فناوری و علم یا به‌قولی سرمایه‌های انسانی در تولید است که فناوری را در میان سایر نهاده‌های تولید بسیار پررنگ می‌کند.

با تحقیق درباره کشور‌های ذکرشده در بالا هم می‌توان به‌راحتی به این نتیجه رسید که تمامی کشور‌های بالا برای ارتقای سطح علمی خود برنامه‌های دقیقی داشتند و سطح تکنولوژی خود را ارتقا می‌دادند تا به تولید انبوه با ارزش افزوده بالا برسند، با برنامه‌های مختلف که می‌توان به پروژه‌های مشترک این کشور‌ها با کشور‌های توسعه‌یافته، مهندسی معکوس روی تکنولوژی‌های خارجی و حتی خرید فناوری اشاره کرد، اما جدای از همه اینها یکی از ارکان بسیار مهم برنامه این کشورها برای ارتقای فناوری در دل تولید، تمرکز و سرمایه‌گذاری در بخش تحقیق و توسعه بوده (R&D) است. تحقیق و توسعه از دو جهت به کمک این کشور‌ها می‌آمد: 1- ارتباط برقرار کردن بین بخش‌های آکادمیک علمی و بنگاه‌های تولیدی در راستای ارتقای سطح فناوری تولید، 2- از بین بردن شکاف علمی بین کشور‌های توسعه‌یافته و درحال توسعه با ابزار‌های مختلف. درمورد نکته اول این موضوع کاملا برای همگان در ایران مشخص است که این بحث عدم ارتباط بخش آکادمیک ما با بخش تولید باعث عدم استفاده بهینه از ظرفیت سرمایه انسانی در کشور شده و قطعا با ارتقای جایگاه سرمایه‌گذاری تحقیق و توسعه در ایران این مشکل می‌تواند تاحدودی رفع شود. اما جزئیات این نوع از سرمایه‌گذاری در کشور‌های درحال توسعه چه بوده و در چه بخش‌هایی این سرمایه‌گذاری انجام شده است؟

تحقیقات مختلف حاکی از آن است که بیشترین بخش سرمایه‌گذاری‌های R&D در کشور‌های ذکرشده مانند کره‌جنوبی در بخش تولیدات و صنایع نیازمند فناوری‌های با عمر کوتاه انجام شده است؛ فناوری‌های با طول عمر کوتاه مانند خدمات الکترونیکی و بخش‌های آی‌تی و حتی بعضا صنایع پیشرفته کامپیوتری. اما دلیل تمرکز این کشور‌ها روی این صنایع چه بوده است؟ شاید بتوان گفت مهم‌ترین دلیل این تمرکز این بوده که این بخش‌ها مداوم با فناوری‌های نوین دگرگون می‌شوند و هرروز با بخش‌های جدیدی از علم نوین دچار تحول می‌شوند و همین، سلطه دائم یک فناوری انحصاری توسط یک کشور یا یک بنگاه را سلب و میدان را برای ورود بازیگران جدید مهیا می‌کند و حتی تاحدودی هم از موانعی همچون حقوق مالکیت معنوی شرکت‌های بزرگ کشور‌های توسعه‌یافته، برای عدم استفاده کشور‌های درحال توسعه از آن فناوری جلوگیری می‌کند، اما داستان به همین سادگی‌ها هم نیست! برای همگام شدن و حتی پیشرو شدن در این بخش از تولیدات و فناوری‌ها مسلما نیاز شدیدی به پروژه‌های مشترک، خرید فناوری و در صدر آن تحقیق و توسعه‌های R&D است و متاسفانه آمار و ارقام نشان از این دارد که کشور‌های درحال توسعه ضعف شدیدی در سرمایه‌گذاری در بخش تحقیق و توسعه دارند. یکی از عوامل قطعا ضعف بنیادین تولید در این کشورهاست و نهاد‌های ناکارا، اما بخشی از مشکل هم اینجاست که معمولا تولیدکنندگان کوچک و ضعیف کشور‌های درحال توسعه حاضر به سرمایه‌گذاری در این بخش نیستند، چون نه توان پذیرش ریسک موفقیت یا عدم موفقیت پروژه را دارند و نه سرمایه کافی برای این کار را. البته این مشکل منحصر به کشور‌های درحال توسعه امروز نیست، بلکه حتی کره در 1960 یا حتی چین در دهه 1990 همین مشکل را داشته و شرکت‌ها معمولا توان و قدرت ارتقای فناوری با تحقیق و توسعه را به‌تنهایی نداشتند. پس چطور کره، چین، هند و... از این مانع گذشتند؟

با نقشی که دولت در این بخش تقبل کرد و حتی هنوز هم تقبل می‌کند. دولت‌های کره‌جنوبی و چین معمولا هزینه‌های بسیاری در بخش R&D انجام داده و می‌دهند و با ریسک‌پذیری دولت در این بخش و همچنین توان برقرارکردن ارتباط بین بخش‌های مختلف تولیدی در کشور و به‌اشتراک گذاشتن فناوری‌ها و نتایج پروژه‌ها سطح تولیدات خصوصا تولیدات با ارزش افزوده بالای خود را ارتقا می‌دهند. شرکت‌های سامسونگ، ال‌جی و خیل عظیم شرکت‌های دولتی بزرگ چین در همین طیف هستند که از این نتایج برای ارتقای جایگاه تولید فناورانه خود استفاده می‌کردند. برای مثال و اطلاع بیشتر شاید جالب باشد بدانید کشور چین بعد از چرخش از کمونیسم و دوره گذاری که امروز این کشور را جزء ابرقدرت‌ها کرده، از سال 1995 که تمام بخش R&D اش 0.5 درصد از تولید ناخالص(GDP) این کشور بوده، پس از سیاستگذاری‌های توسعه‌ای در این کشور در سال 2010 این نسبت را به 1.72 درصد از تولید ناخالص و در سال 2018 این عدد را به نزدیک 3درصد رسانده است؛ یعنی در نزدیک به دودهه مقدار تحقیق و توسعه فناورانه خود را نزدیک 6 برابر کرده که خب در رشد تولیدات این کشور هم مشهود است. خصوصا اینکه کشور چین امروز به یکی از واردکنندگان اصلی مواد خام همچون نفت (300 میلیارد دلار سالانه) و صادرکننده اصلی کالاهای سرمایه‌ای (نزدیک 600 میلیارد دلار) و کالاهای مصرفی (500 میلیارد دلار) تبدیل شده و به‌قولی نیمی از جمعیت کشورش را از فقر نجات داده و کالاهای با ارزش افزوده بالا تولید می‌کند. این حجم از رشد تحقیق و توسعه‌ها در چین باعث شده امروز این کشور با اینکه 50 شرکت بزرگش دولتی است و بخش بزرگی از اقتصاد را هم دولت دربر می‌گیرد، مشکلی از حیث تولید کالا و سوددهی نداشته باشد و همچنین جزء بزرگ‌ترین اقتصاد‌های جهان باشد.

کشور بعدی که موردبررسی قرار می‌گیرد، کره‌جنوبی است. این کشور از سال 1960 در روند توسعه قرار گرفت و سیاست‌های مختلفی را به اجرا گذاشت. در باب تحقیق و توسعه وضعیت کشور کره‌جنوبی در سال 1960 عددی نزدیک به 0.5 درصد از تولید ناخالص بوده، اما با گذر از دهه 1960 و 1970 این کشور در ابتدای سال 1991 درصد R&D خود را نسبت‌به تولید ناخالصش به عدد 2.24درصد رساند. چیزی نزدیک به 5 برابر که خود را در ارتقای تولیدات فناورانه کره نشان داد، اما این کشور به همین مقدار هم اکتفا نکرد و با ادامه افزایش دادن مقدار تحقیق و توسعه خود روند افزایش تولیدات با ارزش افزوده بالا را دنبال کرد و امروز این مقدار را به نزدیک 5درصد از GDP رسانده! البته درکنار این هزینه‌های تحقیق و توسعه، کره ابزار دیگری را هم به‌کار می‌برد که بتواند فناوری را به بهترین شکل استفاده کند، مثلا چایبول‌ها که شرکت‌های بزرگ و دارای زیرمجموعه‌های فراوان در کره بودند با داشتن شرکت‌های تحت مالکیت فراوان، همیشه چرخش فناوری در سطح بالایی داشتند و همین همکاری بین اجزای چایبول‌ها خود یک عامل برای جهش بودند و نتایج تحقیق و توسعه‌ها را در سطح بالایی به اشتراک می‌گذاشتند. سایر کشور‌های جداشده از سطح درآمد‌های متوسط هم همین امر را نشان می‌دهند و رشد بسیاری در مقدار هزینه‌های تحقیق و توسعه داشتند؛ برای مثال هند گرچه با رشد آهسته، اما سطح این هزینه‌ها را از سال 1996 که 0.5درصد از تولید ناخالص بوده، در سال 2019 به نزدیک 1 درصد رسانده، یا ژاپن مقدار تحقیق و توسعه خود را از 1درصد در سال‌های دهه 1980 به 2/2درصد در سال 1996 و به عدد 3.6درصد از تولید ناخالص در سال 2015 رسانده. همه این تحقیقات نشان از سطح اهمیت سرمایه‌گذاری‌های R&D در این کشور‌های نوظهور با درآمد بالا دارد که امروز هم نتایج این هزینه‌ها را می‌بینند و استفاده می‌کنند و هم تمرکز بیشتری بر این بخش دارند. اما متاسفانه زمانی‌که ما آمار و ارقام ایران را بررسی می‌کنیم، با یک عقب‌افتادگی شدید مواجه می‌شویم. ایران طی دهه‌های گذشته مداوم در سطح تقریبی 0.5 درصد از تولید ناخالص برای تحقیق و توسعه گیر کرده و حتی گاهی از همین عدد کوچک هم تنزل کرده است! دولت به‌عنوان یک بخش جدی به این بخش نگاه نکرده و معمولا در بحران‌ها هم همین مقدار بسیار کم را کاهش داده و همین قطعا نه کلیت ولی بخش بزرگی از مشکلات صنایع ماست که نه با بخش آکادمیک ارتباط سازنده دارد نه توان سرمایه‌گذاری‌هایی برای خرید تکنولوژی. به‌نظر می‌رسد زمان آن باشد که دولت ما با دید دولت توسعه‌گرا بخش R&D را جدی‌تر بگیرد و از این حوزه به‌عنوان یکی از پرتگاه‌ها برای جهش تولیدات با ارزش افزوده بالا و در ادامه افزایش سطح درآمد‌ها استفاده کند، گرچه این حوزه تنها محل برای ارتقای سطح علمی و فناوری تولید نیست، اما بدون شک یکی از مهم‌ترین ارکان است که حتی کشور‌های توسعه‌یافته همین امروز هم از آن بهره می‌برند و این فناوری‌ها را سرریز به صنایع می‌کنند. ماهم سال‌هاست به ارزش تولیدات فناورانه پی برده‌ایم، اما باید بدانیم بدون اندیشیدن به بحث سطح فناوری تولیدات و راهکاری برای ارتقای آن ما در دور باطل هستیم؛ دور باطلی که یک بخش از آن را می‌توان با R&D رفع کرد.

دولت سیزدهم هم می‌تواند از ابتدای کار بودجه‌ای خود در نیم‌سال آینده سال 1400 به این مساله اهتمام بورزد و به‌مرور این بخش را چه ازلحاظ کمی و تزریق سرمایه و چه از بعد کیفی و تغییراتی در سطح ارتباطات نهادهای تولیدی_آکادمیکی این وضعیت را تغییر بدهد، قطعا این سیاست با تکمیل‌کنندگی سیاست‌های دیگر می‌تواند از بعد علمی و فناوری آینده‌ای مطلوب‌تر را نوید بدهد که ایران با افزودن بر سطح فناوری خود سطح ارزش افزوده تولیدات خود را بالا ببرد و از تولیدات سطح پایین و صادرات با ارزش افزوده کم با اتکا بر نفت و معادن و... جدا شود، این‌کار گرچه سخت اما با برنامه صحیح و دید توسعه‌طلبانه شدنی خواهد بود و می‌تواند ایران را از مصرف‌کننده کالاهای سرمایه‌ای به‌مرور زمان به تولیدکننده این نوع از کالاها و کالاهای مصرفی تبدیل کند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰