علی مزروعی، روزنامهنگار: چند ماهی است که اخبار پیشرویهای طالبان در افغانستان بهشدت فضای رسانهای را تحتتاثیر قرار داده است. سابقه بد حکومت این گروه در زمینه آزادیهای اجتماعی و برخوردهای سخت با مردم، بسیاری را نسبت به افغانستان و آینده مبهم آن نگران کرده است. از این جهت برای تحلیل فضای فعلی افغانستان و تحولات اخیر آن گفتوگویی داشتهایم با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
طالبان هر روز قدرتمندتر از قبل میشود. شما تحولات اخیر افغانستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که آن چیزی که الان در افغانستان درحال رخ دادن است خارج از توافق دوحه نیست. هرچند بخشهایی از آن در آن چارچوب که باید، حرکت نکرد. توافق بر سر این بود که بعد از اینکه شرایط مهیا شد دو اتفاق بیفتد؛ اول مذاکرات بینالافغانی و دوم هم اینکه شرایطی مهیا شود تا یک دولت موفق تشکیل شده و اشرف غنی از حکومت برکنار شود. اشرف غنی و تیمش حاضر نشدند این قسمت از توافق را عملی کنند و مدعی بودند آمریکاییها به ما خیانت کردهاند و ما به این سادگی کنار نمیرویم. روشی که طالبان درپیش گرفت نیز این بود که فشار جدی به دولت بیاورد.
در آن مراحل اول اصلا قرار بر این نبود که طالبان مراکز استانها را مورد هدف قرار دهد. صرفا بنا بود مراکز مرزی و ولسوالیها را بگیرند و وارد مراکز استانها نشوند، اما وقتی که طالبان دید اشرف غنی حاضر نیست از قدرت کنار برود تا زمینه تشکیل دولت موقت فراهم شود، فشار را افزایش دادند و برخلاف آن چیزی که راجعبه آن توافق شده بود به قندهار، مزار شریف، و مراکز استانها حمله کردند.
آمریکاییها در این ماجرا چه نقشی داشتند؟
آمریکاییها هدفشان این نبود که قدرت کامل را به دست طالبان بدهند، بلکه میخواستند ترکیبی از امارت اسلامی و جمهوری اسلامی به وجود بیاید. منتها در عمل آن چیزی که پیش آمد این بود که از یک طرف اشرف غنی و تیم لیبرال او در دولت حاضر نبود به طرح آمریکاییها تن بدهند و آمریکاییها را متهم به خیانت میکردند. و از طرف دیگر طالبان هم که میخواهند از طریق نظامی مساله را پایان دهند برای آمریکا دردسرساز شدهاند. مجموعه این عوامل یک شرایط پیچیده را به وجود آورده است و نمیشود اتفاقات را به سادگی تحلیل کرد که قرار است به کجا ختم شوند. آمریکاییها وقتی دیدند طالبان خلاف آن چیزی که توافق شده بود عمل کرد با مشورت با انگلیس بهطور مشترک تصمیم به اعزام نیرو به افغانستان گرفتند. آمریکاییها به بهانه تخلیه سفارتخانهها سه هزار نیرو را به همراه تجهیزات به کابل فرستادند که الان در فرودگاه کابل مستقر هستند. آنها با ارسال نیرو این پیام را به طالبان دادند که ما اجازه نمیدهیم که شما کابل را تصرف کنید.
طالبان در شمال هم پیشروی داشته است. شرایط جنگ در شمال افغانستان به چه صورت است؟
خطر حمله طالبان به کابل مقاومتی را در شمال به وجود میآورد که الان نیز نشانههای آن وجود دارد. بهعنوان مثال عطا محمدنور و ژنرال دوستم به همراه بخشی از نظامیان درحال به وجود آوردن یک جبهه متحد برای مقاومت در شمال افغانستان هستند.
و الان هم جنگ در مزار شریف در شمال متمرکز است. بنابراین الان بخشی از آن چیزی که در صحنه مشاهده میشود در چارچوب توافق دوحه است اما بخشی نیز خارج از توافق جلو رفته و آمریکاییها نیز بهشدت تحت فشار هستند تا بتوانند فکری برای سقوط نکردن کابل بکنند.
این روزها خبرهای نگرانکنندهای درباره هرات منتشر شده است. وضعیت میدانی هرات که سقوط کرده به چه صورت است؟
در هرات اسماعیلخان بنا داشت مقاومت کند. فکر میکنم توقع داشت تا مردم حمایتی از او داشته باشند که متاسفانه محقق نشد؛ چراکه او اعتبار اولیهاش را از دست داده بود، بهعلاوه اینکه گمان میکرد اگر یک مقاومتی شکل بگیرد ممکن است کشورهایی که متحد هستند از نظر فرهنگی و مسائل زبانی مثل ایران اینها نیز حداقل کمکهایی را داشته باشند که این اتفاق نیز نیفتاد و اسماعیلخان اسیر شد و در دست طالبان افتاد و معلوم نیست سرنوشتش چه خواهد بود؛ هرچند طالبان اعلام کردهاند که با او برخورد احترامآمیزی دارند. اما در هر صورت واقعیت او نامعلوم است و هیچ مقاومتی نه از طرف ارتش و نه از طرف مردم وجود ندارد. البته درحال حاضر رفتار طالبان مقداری عاقلانهتر است و به نظر میرسد افرادی که از ردههای بالا به نیروهایشان خط میدهند دستور دادهاند با مردم مدارا شود تا بتوانند خودشان را تثبیت کنند.
چه تضمینی وجود دارد تغییری که در رفتار طالبان مشاهده میشود ادامهدار باشد درحالی که پایگاه ایدئولوژیک آنها طبیعتا به این سادگی عقایدشان تغییر نمیکند؟
ببینید در طالبان شورای کویته یک بخش است و همان چیزی است که درحال حاضر با آمریکا مذاکره میکند، اما شبکههای تروریستی مثل داعش و القاعده نیز در افغانستان وجود دارند که آنها خط خودشان را جلو میبرند و تحت امر شورای کویته فعالیت نمیکنند. درست است که طالبان در مقابل دولت دارای انسجام و اتحاد بیشتری هستند اما آنها در داخل خودشان فرماندهان نظامی دارند که اصلا از مرکزیت پیروی نمیکنند و خودشان مستقلا عمل میکنند. بنابراین تا آنجایی که ایجاب بکند طالبان مدارا خواهد کرد؛ چراکه آنها میخواهند حکومت کنند. اما یک جاهایی ممکن است ایدئولوژی سفت و سختشان این اجازه را ندهد و ما دیدیم که آنها در قندهار نزدیک به 400 نفر را قتلعام کردند و بعد هم اعلام شد که دلیل این کشتار اختلافات یکی از اقوام با یکی از فرماندهان طالبان بوده است. این واقعیت وجود دارد که خیلی نمیشود روی این مدارای ظاهری طالبان حساب باز کرد.
بین طالبان افغانستان و پاکستان چه ارتباطی وجود دارد و پاکستان از این ارتباط چه اهدافی را در افغانستان دنبال میکند؟
طالبان پاکستان با دولت پاکستان میجنگد و دولت پاکستان نیز معتقد است که این دستگاههای امنیتی هند و افغانستان هستند که از آنها حمایت میکنند. طالبان افغانستان علیه افغانستان میجنگد و مورد حمایت پاکستان است. در اینجا یک تناقضی بین دو گروه طالبان وجود دارد اما نقطه اشتراک این است که هر دوی این گروهها از قومیت پشتون تشکیل شدهاند و هر دو یک هدف دارند. هدف طالبان پاکستان اسلامی کردن پاکستان و هدف طالبان افغانستان نیز اسلامی کردن این کشور است. بنابراین هدف هر دوی آنها یکی است اما شیوهها، کارکردها و رفتارهای آنها متفاوت است. پس تردیدی در اینکه این 2 گروه از طالبان با هم ارتباط دارند وجود ندارد اما این ارتباط از طریق داعش و القاعده صورت میگیرد. بنابراین آن چیزی که وجود دارد دو گروه متفاوت از طالبان در افغانستان و پاکستان است که اهداف و پایگاه اجتماعی آنها یکی است اما هر یک از آنها مورد حمایت طرفهای متفاوتی در منطقه مثل هند، افغانستان و پاکستان هستند.
چه عواملی باعث شده است که طالبان بتواند بهسرعت در خاک افغانستان پیشروی کند؟
بزرگترین خطایی که آمریکاییها کردند این بود که آنها ارتش افغانستان را خیلی مجهز نکردند و این باعث شده است تا در شرایط فعلی طالبان از امکانات نظامی بیشتر و بهتری نسبت به دولت افغانستان برخوردار باشد. جدای از این طالبان انگیزه دارند. فردی که بهعنوان طالب در این گروه فعالیت میکند دارای ایدئولوژی است و معتقد است که درحال جهاد در راه خداست. بهعلاوه آنها پول زیادی دارند که با استفاده از همین پول و تطمیع بسیاری از فرماندهان آنها را به تسلیم وا داشتند و چون دولت امکاناتی را که طالبان در اختیار دارد در دست ندارد، نمیتواند به قدر کافی از خود مقاومتی نشان دهد. از طرفی طالبان در بین قبایل پشتون طرفدار دارند. به همین دلیل در خیلی از مناطقی که مشاهده میشود فرماندهان تسلیم طالبان شدهاند، درحقیقت آنها بهنوعی با طالبان به یک تفاهم رسیدهاند و این همان تاثیر پول و پشتوانه قومی طالبان است که میتوانند با استفاده از آن فرماندهان را بخرند و شرایط میدان را تغییر دهند و این پول هم به نظر بنده از کشورهای غربی تامین میشود و تدارکات، آموزش و تسلیحات نیز از پاکستان تامین میشود.