گزارش «فرهیختگان» از مراحل ساخت «روز واقعه» و حواشی آن
در علل ماندگاری «روز واقعه» سخن‌های بسیاری گفته شده است، اما پرتکرارترین دلیلی که از زبان افراد مختلف عنوان شده، فیلمنامه نکته‌سنجانه بهرام بیضایی بود؛ کارگردانی که نهضت ژرف‌اندیشانه او در دهه 50، به کام سینمادوستان خوش آمده بود و در دهه 60، به‌عنوان یکی از پیشقراولان سینمای معناگرا به فعالیت خود ادامه داد.
  • ۱۴۰۰-۰۵-۲۱ - ۰۱:۱۰
  • 00
گزارش «فرهیختگان» از مراحل ساخت «روز واقعه» و حواشی آن
ماجرای روز واقعه
ماجرای روز واقعه

مجتبی اردشیری، روزنامه‌نگار: در تاریخ فیلمسازی کشورمان، هیچ فیلمی به اندازه «روز واقعه» نتوانسته جستاری ژرف‌اندیشانه از کنه واقعه عاشورا را در قاب سینما به تصویر بکشاند؛ فیلمی که «شهرام اسدی»، 27 سال پیش از روی فیلمنامه «بهرام بیضایی» جلوی دوربین برد و توانست در تمام این سال‌ها، تحسین منتقدان و دیدگاه‌های مثبت مخاطبان را با خود همراه ببیند. اهمیت این فیلم به اندازه‌ای است که همچنان یگانه انتخاب مهم برای ایام محرم است و شبکه‌های متعدد تلویزیونی داخل و خارج از کشور، تاکنون صدها بار اقدام به نمایش این اثر کرده‌اند.

فیلمی که برخلاف بسیاری از فیلم‌های مذهبی و مناسبتی، برچسب «سفارشی» به آن نچسبید و دسته‌های مختلف هنرمندان با نگاه‌های متعدد، به‌عنوان تیم سازنده اثر، نقش‌آفرینی داشتند. قطعا همین حضور طیف‌های مختلف هنری در «روز واقعه» سبب شد تا این فیلم هیچ‌گاه در حریم جریانی خاص محصور نمانده و به‌عنوان یک اثر مردمی، محبوب گروه‌های مختلف و شبکه‌های متعدد تلویزیونی باشد.

«روز واقعه» چگونه ساخته شد

«روز واقعه» در سال 73 جلوی دوربین رفت. فیلمنامه این کار، در سال 61 توسط «بهرام بیضایی» به رشته‌تحریر درآمد و در سال 63، توسط انتشارات ابتکار چاپ شد و درطول سال‌ها، بارها مورد تجدیدچاپ قرار گرفت.
اما داستان ساخت این فیلم بسیار جالب است. در فاصله سال‌های 59 تا 62 که «عبدالله اسفندیاری» و «محمد بهشتی» در تلویزیون بودند، داستان جوان مسیحی که به کربلا می‌آید و مسلمان می‌شود را مطرح کرده و خواستار ساخت این داستان می‌شوند. آنها این موضوع را با «داریوش فرهنگ» در میان می‌گذارند. فرهنگ بلافاصله طرح 5 صفحه‌ای به نام خودش می‌آورد و موافقت ابتدایی مسئولان سازمان را کسب می‌کند. سازمان از فرهنگ می‌خواهد تا طرح را به یک فیلمنامه‌نویس حاذق بدهد تا کار را تکمیل کند.

برای کار فیلمنامه‌نویسی، افراد مختلفی کاندیدا می‌شوند ازجمله «کیهان رهگذار» و «محسن مخملباف» که تمام آنها، به‌دلیل عظمت کار، جرات پرداخت به آن را نمی‌یابند. یک ماه بعد از این اتفاق، فرهنگ یک فیلمنامه کامل را برای تلویزیون می‌آورد به نام «روز واقعه» که توسط «ع – سالک» به‌عنوان نویسنده نوشته شده بود. اسفندیاری و بهشتی پس از خواندن فیلمنامه، متوجه قلم «بهرام بیضایی» می‌شوند و وقتی از فرهنگ دلیل این پنهان‌کاری را می‌پرسند، وی می‌گوید به‌دلیل رفع‌حساسیت‌ها دست به چنین کاری زده است.

شاید جالب باشد بدانید برای فیلمنامه‌ای که در کمتر از یک ماه نوشته شده بود، 10 سال زمان برد تا کارگردان پیدا شود. تقریبا تمامی نگاه‌ها روی این مهم استوار بود که بیضایی در کسوت کارگردان این فیلم ظاهر نشود. دیگر گزینه‌ها یا در اندازه ساخت این فیلم عظیم نبودند یا به‌دلایلی امکان همکاری برایشان میسر نمی‌شد.

عبدالله اسفندیاری در این‌باره می‌گوید: «طرح اول و فیلمنامه اولیه، پیشنهاد ما بود. ما تم اصلی قصه را دادیم. آقای فرهنگ طرح دادند و آقای بیضائی فیلمنامه را نوشتند. از زمانی که این طرح مطرح شد تا زمانی که ساخته شد 10 سال طول کشید. فیلمنامه بدون صاحب مانده بود و یک‌بار یکی از دوستان سمعی و بصری سپاه، آقای «اقارب‌پرست» قصد داشت تهیه‌کننده کار باشد و کارگردان‌های مختلفی ازجمله بیضائی و محمدعلی نجفی مطرح بودند. او تمایل داشت فرد دیگری جز بیضائی کار را بسازد و به نجفی راضی‌تر بود. پیشنهاد من «شهرام اسدی» بود؛ آقای نجفی می‌خواست فیلمنامه را تغییر دهد.»

شهرام اسدی اواسط دهه 70، در خارج از کشور حضور داشت، اما برای ارزیابی یک کار تلویزیونی که با آن قرارداد داشت، به ایران برگشت. بلافاصله پس از ورود به کشور، به فارابی می‌رود و آقایان بهشتی و اسفندیاری وی را قانع می‌کنند که اگر رفتنت از ایران به‌دلیل فیلمسازی است، خب در اینجا کارهای بسیاری هست که می‌توانی انجام دهی. اسدی موافقت می‌کند که کار خود را در ایران ادامه دهد. بهشتی و اسفندیاری در ابتدا، فیلمنامه‌ «آب را گل نکنید» که «انسیه شاه‌حسینی» آن را نوشته بود، به وی می‌دهند. اسدی از این فیلمنامه خوشش می‌آید و تصمیم به ساخت آن می‌گیرد.

چندروز از این تصمیم نمی‌گذشت که اسفندیاری به اسدی می‌گوید خیلی روی این کار متمرکز نباش. سه روز بعد، فیلمنامه دست‌نویس بهرام بیضائی به اسم «روز واقعه» را به اسدی می‌دهند و به او می‌گویند این را هم نگاه کن. اسدی بلافاصله شروع به خواندن متن می‌کند و هنگامی‌که هنوز به انتهای نوشته نرسیده، تصمیم به ساخت آن می‌گیرد. موضوع را با اسفندیاری درمیان می‌گذارد و به او می‌گوید که «روز واقعه» را بساز و « آب را گل نکنید» را کنار بگذار. شرایط مهیا می‌شود و فیلم با حمایت کامل وزارت ارشاد جلوی دوربین رفته و در همان سال نیز مراحل فنی‌اش به پایان می‌رسد.

این فیلم در جشنواره فجر همان سال توانست اغلب سیمرغ‌ها را درو کرده و با دریافت 5 سیمرغ از 10 نامزدی، شگفتی جشنواره سیزدهم لقب گرفت. روز واقعه توانست سیمرغ بهترین فیلم، بهترین موسیقی متن، بهترین چهره‌پردازی، بهترین فیلم دوم و بهترین صحنه‌آرایی را از آن خود کند. هرچند هنوز هم بسیاری معتقد هستند فیلم می‌توانست در برخی رشته‌های حتمی مانند بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد نیز به سیمرغ برسد، اما این سه‌عنوان به‌خصوص سیمرغ فیلمنامه، از فاحش‌ترین خطاهایی است که به هیات داوران جشنواره فجر در ادوار مختلف این رویداد وارد است و متاسفانه سبب جناح‌بندی‌های بیشتر اعضای سینما و دوری آنها از جریان غالب مدیریت سینمایی شد.

وزنه‌ای به‌نام بهرام بیضایی

در علل ماندگاری «روز واقعه» سخن‌های بسیاری گفته شده است، اما پرتکرارترین دلیلی که از زبان افراد مختلف عنوان شده، فیلمنامه نکته‌سنجانه بهرام بیضایی بود؛ کارگردانی که نهضت ژرف‌اندیشانه او در دهه 50، به کام سینمادوستان خوش آمده بود و در دهه 60، به‌عنوان یکی از پیشقراولان سینمای معناگرا به فعالیت خود ادامه داد.

همین سبک سخت‌پسندانه و هنری بیضایی در مواردی (به‌خصوص در دهه‌های 60 و 70) چندان به مذاق مدیران سینمایی وقت خوش نیامد. آنها، این گرایش هنری بیضایی را در راستای سینمای مستقل تفسیر کرده و در اعطای پروژه‌های دولتی، توجه چندانی به این چهره بی‌بدیل سینمای ایران نکردند.

همین نگاه سبب شد روز واقعه تا 12 سال پس از ساخت، نتواند کارگردان پیدا کند. در نگاه نخست، این انتظار می‌رفت که بیضایی خود پشت دوربین این فیلم ایستاده و کار را پیش ببرد، اما برخی مخالفت‌ها از درون و بیرون وزارت ارشاد، مانع از این تصمیم بزرگ شد.

این نخستین سوالی بود که شهرام اسدی پس از مطالعه فیلمنامه، از عبدالله اسفندیاری می‌پرسد. اسفندیاری به اسدی توضیح می‌دهد که در شورا تصمیم گرفته شده که چون خیلی روی این فیلمنامه که با موضوع امام‌حسین(ع) است، حساسیت وجود دارد، آقای بیضایی این را کار نکند. اسدی که به این پاسخ قانع نمی‌شود، درصدد دیدار با بیضایی برمی‌آید و زمانی که وی را می‌بیند، می‌گوید قصد دارد فیلم را کارگردانی کند و بیضایی نیز تنها به گفتن «چه خوب» بسنده می‌کند. وقتی اسدی اصرار می‌کند که چرا خودش این کار را جلوی دوربین نبرده، بیضایی می‌گوید: «خیلی دلم می‌خواست اما به من ندادند» و در اصرار بیشتر برای یافتن پاسخ، با جمله «حالا بماند» بیضایی مواجه می‌شود.

تا امروز این مهم رسانه‌ای نشده که چه افراد یا جریان‌هایی، به چه دلیل مانع از تولید این فیلم توسط بیضایی شدند. قدرمسلم آنکه نام بیضایی، در تمام این سال‌ها، پررنگ‌تراز نام شهرام اسدی مطرح بوده است. عده‌ای تنها به اتکای نام بیضایی، اقدام به تماشای فیلم کردند. برخی دیگر هم که رابطه چندان خوبی با بیضایی نداشتند، با تماشای این فیلم، دیدگاه خود را تغییر داده و نگاه مثبتی به وی پیدا کردند.

خود بیضایی اما در معدود موضع‌گیری‌هایش راجع‌به این فیلم گفت که اجازه ساخت روز واقعه را به او نداده‌اند. وی در این‌باره گفته است: «نگذاشتند خودم بسازم. لااقل ۱۰ کارگردان عوض شد و من تعجب می‌کردم که این همه آدم نمی‌توانند این فیلم را بسازند. حتی گفتند «واروژ کریم‌مسیحی» این فیلم را بسازد. خوشحال می‌شدم اگر او این فیلم را می‌ساخت. حتی اسم آقای محمدرضا اصلانی را آوردند. خیلی‌ها عقیده داشتند چند جای فیلم را باید عوض کنم، اما من برای عوض کردن نرفتم. به هرحال آقای اسدی مهارتش را داشت که لااقل تعداد جاهایی را که می‌خواستند عوض شود به سه برساند و فیلمی بسازد شبیه فیلم‌هایی که قرار است از تلویزیون پخش شود.»

اما همان‌گونه که پیش‌تر نیز اشاره شد، سهم فیلمنامه بیضایی در ماندگاری فیلم، بسیار زیاد است. مثلا جمشید مشایخی که یکی از بازیگران فیلم است، نوشته جز‌ءنگر «بهرام بیضایی» را دلیل ماندگاری این فیلم عنوان کرده و گفته که تابه‌امروز، نوشته‌ای قوی‌تر از این فیلمنامه، درباره واقعه عاشورا نیامده است.

هنر بیضایی، فارغ از تجسم یک داستان سوررئال، «خودانتقادی‌»هایی است که وی در قالب دیالوگ و منش کاراکترها، تداعی می‌کند؛ جایی که بیضایی با تبحری مثال‌زدنی، کنایه‌های پررنگی به افراد متخاصم در واقعه عاشورا می‌زند و امتداد آن را به آدم‌های روزگار ما نیز می‌کشاند. دریچه پرداختی بیضایی به واقعه عاشورا، به‌اندازه‌ای نوآر است که تاکنون اندیشمندی اینچنین ژرف‌نگرانه به آن نپرداخته بود. نویسنده از پرتو یک جوان مسیحی، پرسش‌هایی را مطرح می‌کند که در عین منطق ساختاری، رشادت و مظلومیت امام‌حسین(ع) را بر مخاطب خود مسلم کرده و اینچنین رسالت فیلم در اشاعه حداکثری، به یک نمود عملی می‌رسد.

در همین پارامتر، بیضایی فراتر از یک نویسنده، جذابیت و فراگیری اثر را تضمین کرده و به آن عمق می‌بخشد. به همین دلیل است که خیلی از منتقدان، موفقیت روز واقعه را حاصل یک تلاش فردی ازسوی بیضایی دانسته که با یک کست خوب و اجرای کم‌اشکال، به فیلمی کالت در تاریخ سینمای ایران تبدیل شده است.

موسیقی مسحورکننده مجید انتظامی

در فیلمی که همه‌چیز آن سر جای خودش است، موسیقی، نقطه‌عطف پررنگی در موفقیت آن اثر شمرده می‌شود. مجید انتظامی برای روز واقعه یکی از ماندگارترین آثار در حوزه نواهای عاشورایی را ساخت. آن‌قدر ماندگار که فارغ از این 27 سال، می‌توان تا سالیان دراز از آن به‌عنوان یک مرجع معتبر برای موسیقی مذهبی و آیینی نام برد.

موسیقی این فیلم به‌اندازه‌ای با اقبال مخاطبان مواجه شد که فارغ از درخشش در قامت فیلم، بعدها در چارچوب یک آلبوم مستقل به بازار آمد و بسیار موردتوجه قرار گرفت. این استقبال به‌اندازه‌ای بود که انتظامی تا سال‌ها پس از انتظار این فیلم و آلبوم، کنسرت‌هایش را هم با عنوان و برجستگی نام روز واقعه روی صحنه می‌برد و با استقبال زائدالوصف مخاطبان مواجه می‌شد.

این استقبال به‌اندازه‌ای است که یک‌بار یکی از تحلیلگران حوزه موسیقی با کنایه درباره آن گفت: «اگر قانون کپی‌رایت در ایران جدی گرفته می‌شد، بسیاری از سازمان‌ها، برگزارکنندگان مناسبت‌ها، نمایش‌ها و... باید مبلغی به انتظامی می‌پرداختند و این آهنگساز از همین راه می‌توانست به ثروت هنگفتی دست یابد.»

موسیقی روز واقعه که براساس گام شور عربی ساخته شده، مرزهای موسیقی مذهبی در سینمای ایران را به نفع خود جابه‌جا کرد و توانست تا امروز، برجسته‌ترین موسیقی مذهبی آثار سینمایی ایران نام بگیرد؛ ملغمه‌ای از تلخکامی‌های حادثه کربلا که در خود حلاوت یک تازه‌داماد در جشن عروسی‌اش را هم می‌توان درک کرد. بستری ملودیک که تناقض‌هایش به کام مخاطب، طعم عجیبی می‌بخشد که فراتر از یک موسیقی نواحی صرف، یک تلفیق هوشمندانه و بکر از موسیقی مدرن و سنتی اقوام ایرانی را به مخاطب گوشزد می‌کند.

خود انتظامی درباره تجربه ساخت موسیقی روز واقعه می‌گوید: «با خواندن سناریوی روز واقعه قسمت‌هایی که فکر می‌کردم نیاز به موسیقی دارد را مشخص کردم، ضمن اینکه در فضای سناریو ملودی‌های مختلفی را به‌صورت تم‌های کوچک کار کردم و مشخص شد در چه مسیری می‌خواهیم حرکت کنیم. اعتقاد داشتم وظیفه‌ام این نیست که مردم را به گریه بیندازم، چون اگر بنا به عزاداری است مردم به مسجد و تکایا می‌روند. برداشت من از روز واقعه، بعد حماسی آن بود که باید آن را نشان می‌دادم. من در موسیقی این فیلم از سازهای بومی، سنگ، قابلمه و چوب بهره بردم. شب، کیسه‌ای برمی‌داشتم و به کوه می‌رفتم و یک گونی سنگ، تمام قابلمه‌های خانه و یک‌سری از چوب‌هایی که اکوی خوبی داشتند را در صندوق عقب ماشین می‌گذاشتم و به استودیو می‌بردم. خاطرم هست زمانی که سنگ می‌زدیم، این سنگ‌ها خرد می‌شدند و می‌ریختند و ما چند سنگ دیگر برمی‌داشتیم و آن‌قدر این کار را انجام می‌دادیم که در آخر کل استودیو پر از خاک و سنگ می‌شد و فرهادی مدیر استودیو می‌گفت ما فقط دو، سه روز اینجا را جارو کردیم. قابلمه‌هایمان هم در پایان کار سوراخ شده بود.

برای ساخت موسیقی روز واقعه حدود ۴۰ نوازنده در گروه بودند و در آن ۲۵ روزی که کار به‌طول انجامید، هزینه‌های زیادی به ما وارد شد. من روز واقعه را به‌صورت بدوی نگاه کردم، اما این روزها دیده می‌شود که مثلا با گیتار می‌خواهند عاشورا را تصویرسازی کنند، درحالی‌که این ساز هیچ سنخیتی با آن نوع فضا ندارد.

آن زمان بحث بر سر این بود که اگر برخی صحنه‌ها گریه‌دار باشد بد نیست و با این استدلال که چون «روز واقعه» است باید گریه‌دار باشد، پیشنهاد می‌دادند. این در شرایطی بود که این فیلم حس گریه‌ای به من نمی‌داد که عاطفی کار کنم. نگاه من هم در ساخت موسیقی روز واقعه و هم به وقایع مذهبی کلا نگاه عزاداری نیست و اعتقاد دارم این واقعه اتفاق گریه‌داری نیست. وقتی ۷۲ نفر آگاهانه دست به شمشیر می‌برند و از حق دفاع می‌کنند، حماسه‌ای رخ داده که باعث پابرجایی اسلام شده و بر تعداد مسلمانان افزوده است.

اگر الان برای این کارها به من رجوع کنند، به‌سختی قبول خواهم کرد. آن زمان جوان بودم و سر نترسی داشتم و به‌نوعی ریسک کردم، اما این کارها حرکت بر لبه تیغ است که ممکن است به‌جای اینکه شما را بالا ببرد، به پایین پرت‌تان کند. به همین دلیل بسیار خطرناک است. این از انواع موسیقی خانوادگی نیست که وقتی خراب شد مشکلی پیش نیاید، بلکه شما با اعتقادات میلیاردها انسان روبه‌رو هستید.»

حاشیه‌های روز واقعه

البته که مخاطبان، روز واقعه را به‌عنوان یک فیلم تاریخی و مذهبی می‌شناسند، اما این فیلم هم مانند بسیاری از تولیدات آن‌سال‌ها، خالی از حاشیه و موارد عجیب نبوده است.  روز واقعه در لوکیشن شهر بافق و در خانه دوران کودکی امام‌جمعه این شهر فیلمبرداری شد.  لادن مستوفی و شهرام اسدی پس از این فیلم با یکدیگر ازدواج کردند و این اتفاق در همان زمان هم حسابی رسانه‌ای شد. این درحالی است که مستوفی، این نقش را در رقابت با هدیه تهرانی، بهاره رهنما و فریبا کوثری از آن خود کرد.  6سال پیش بود که محمد رحمانیان در نشست خبری نمایشنامه‌خوانی روز واقعه گفت که شهرام اسدی بخش‌هایی از متن بیضایی را در قالب فیلم روز واقعه کارگردانی کرده است.

رحمانیان ادعا کرد که در این فیلم، صحنه‌هایی حذف شده و نیمی از اسامی شخصیت‌ها نیز تغییر یافته است. البته که این ادعای رحمانیان بی‌پاسخ نماند و شهرام اسدی این‌گونه پاسخ داد: «این جملات ازسوی رحمانیان یا ناشی‌از سهل‌انگاری است یا شوخی و ان‌شاءالله این سخنان به‌خاطر فریب مسئولان برای دریافت مجوز نمایشنامه‌خوانی باشد.» گفته می‌شود در فیلمنامه‌ای که بیضایی نوشت، اتفاقات دیگری جز آنچه در فیلم رخ می‌دهد، روایت شده است. مثلا دیدار عبدالله با شهربانو همسر ایرانی امام‌حسین(ع) که به دستور امام از کربلا می‌رود و... همین تغییرات بود که باعث شد بیضایی حاضر به ساختن فیلم نباشد. درنتیجه شهرام اسدی دست‌به‌کار ساختن این فیلم می‌شود و اسدی بنا به گفته خودش برای اینکه بتواند فیلم را بسازد مجبور به اعمال این تغییرات بوده است.

شهرام اسدی درباره حجم تغییرات فیلم گفته است: «درباره تغییرات فیلمنامه باید بگویم چیزهایی در فیلمنامه بیضایی بود که به من ایراد گرفتند. مثلا اینکه ندای یاری‌طلبانه به یک آدم عادی نمی‌رسد و چنین چیزی در احادیث نیست، مگر آنکه جزء اولیا و انبیا باشد یا به‌واسطه‌ای باشد در خواب یا رویا. این شد که من شخصیت تازه‌ای به نام «اسود آهنگر» را به داستان وارد کردم؛ آهنگری سیاه‌پوست که در روایات هم نامش آمده که جزء شهدای کربلا است. من او را رابطی میان شخصیت اصلی و ندایی که می‌رسد قرار دادم و این همان آهنگری است که وقتی عبدالله به‌تاخت از کناره مغازه‌اش می‌گذرد، می‌گویند دو روز است مغازه‌اش را بسته و درنهایت نیز عبدالله در کربلا بر بالین او حاضر می‌شود.» اسدی می‌افزاید: «تغییر بعدی، حذف کامل فصل «شهربانو» از فیلمنامه بود. من مجبور شدم فصل شهربانوی فیلمنامه را حذف کنم. من علاقه زیادی به این فصل از فیلمنامه بیضایی داشتم، اما متاسفانه باز هم ایراد گرفتند که حتما باید سندی معتبر مبنی‌بر وجود این فصل در حالت واقع بیاوری و من‌هم که سندی نیافتم مجبور شدم این فصل را حذف کنم و وقتی این فصل حذف شد، عبور از طاق کسرا و ایوان مدائن که در فیلمنامه بود هم لغو می‌شد، اما من سعی کردم دوستان فارابی و شورای فیلمنامه را راضی کنم که تا حدودی اینها در فیلم بیاید، اما وقتی فصل شهربانو حذف شد طبیعتا این فصل ایوان مدائن هم مرخص می‌شد.»

شهرام اسدی در یکی دیگر از معدود گفت‌وگوهای خود عنوان کرده بود: «پس از آنکه قرار شد فیلم را بسازم، از حوزه هنری، از قم زنگ می‌زدند. همه فیلمنامه را خوانده بودند. کتاب را خوانده بودند. مرتب تماس می‌گرفتند که فلان‌جا ایراد دارد. من عادت دارم اتفاقات روزمره‌ام را یادداشت می‌کنم. 108 مورد به جاهای مختلف فراخوانده شدم.»  مجید انتظامی هم حکایت جالبی درباره واکنش پدرش (عزت‌الله انتظامی) پس از شنیدن موسیقی این فیلم دارد. او می‌گوید: «یادم می‌آید قبل از اینکه پدرم موسیقی فیلم را بشنود، یکی که نمی‌دانم چه کسی بود، به او گفته بود «موسیقی فیلم، بد است.» پدرم به من گفت: «بچه این چه کاری بود کردی؟» گفتم: «چی؟» گفت: «این کاری که درست کردی گویا خیلی بد است.» گفتم: «چه کسی این را گفته؟» گفت: «حالا یکی گفته.» خلاصه که من نفهمیدم آخر سر چه کسی این جمله را به پدرم گفت. تا اینکه در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر بود که همراه با مرحوم علی حاتمی در طبقه بالای سینما فلسطین مشغول تماشای فیلم شدم. البته مرحوم حاتمی به‌دلیل دوستی‌ای که با پدرم داشت، به‌طور کامل من را می‌شناخت و با کارهایم آشنا بود و خوب یادم هست وقتی تیتراژ این فیلم درحال تمام شدن بود، او دستانم را گرفت و گفت: «چقدر موسیقی این فیلم خوب است.» گفتم: «راست می‌گویی؟» و او گفت: «دروغی ندارم که بگویم.» ولی با تمام این احوال همچنان نمی‌دانم چه کسی به پدرم گفت موسیقی متن روز واقعه بد است.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰