اگر در گذشته ما سبک پوشش‌مان را از دوستان‌مان در مدرسه یاد می‌گرفتیم، امروز اجتماعات همسالان در اینستاگرام این کار را می‌کند. به‌عبارتی تیپ‌سازی‌ و هویت‌یابی نوجوانان به‌واسطه دو عامل بصری شدن و گسترش فضای مجازی روند سریع‌تری نسبت‌به گذشته پیدا کرده است و بیشتر به چشم می‌آید. از طرفی امروزه آن چیزی بیشتر دیده می‌شود که متفاوت‌تر است. یعنی علاقه نوجوانان به خاص و متفاوت بودن با اقتضائات فضای ‌مجازی پیوند خورده و باعث می‌شود نوجوانان بیش از پیش ازنظر ما عجیب‌وغریب به‌نظر برسند.
  • ۱۴۰۰-۰۵-۲۰ - ۰۰:۱۴
  • 00
نوجوان امروز را در دنیای امروز بفهمیم
نوجوان امروز را در دنیای امروز بفهمیم

مهدیس عباسی، فعال حوزه نوجوان: حدودا ۱۳ ساله بودم که نام یاهو مسنجر به گوشم خورد. فضای مدرسه پر بود از تعریف و تمجیدها. برای من که از یک کامپیوتر اشتراکی بین همه اعضای خانواده، فقط برای جست‌وجوی تحقیقات کلاسی استفاده می‌کردم و از اینترنت فقط صفحه گوگل را می‌شناختم، پیدا کردن پاسخ اینکه یاهو مسنجر چیست تبدیل به یک مساله لاینحل شده بود و ازطرفی غرور نوجوانی‌ام اجازه نمی‌داد دربرابر دوستانم کم بیاورم. درنهایت هم همان صفحه گوگل به نجات من آمد و من را به قافله همسالانم رساند. بماند که چه جنگ‌هایی بر سر فعالیت من در این فضا در خانه اتفاق افتاد، اما در گیرودار همین اختلافات بود که اندک‌اندک وبلاگ‌ها در جهان نوجوانی‌مان جایگاه مهمی کسب کردند. برخلاف مسنجر پیشنهاد وبلاگ با اقبال بسیاری از خانواده‌ها مواجه شد. وبلاگ آن روز‌ها حکم اینستاگرام الان را داشت با این تفاوت که وبلاگ هر شخص برند و برچسب آن شخص بود. رنگ‌وبوی هر وبلاگ بسته به هر فرد متفاوت بود و در آنجا پنهانی‌ترین و عمیق‌ترین دل‌نوشته‌هایمان را به اشتراک می‌گذاشتیم. در مدرسه همدیگر را به اسم وبلاگ‌هایمان صدا می‌زدیم و وبلاگ‌مان جهان کوچک درون‌مان بود. بعدها رفته‌رفته کامپیوتر اشتراکی خانواده جای خود را به لپ‌تاپ‌ها داد و آرام‌آرام گوشی‌های هوشمند در ابتدایی‌ترین فرم خود وارد خانواده‌ها شدند. دیگر فقط پدر نبود که آخرین و بهترین مدل تلفن همراه را می‌خرید، بلکه هرکدام از ما فرزندانش نیز دنبال خرید مدل‌های جدید موبایل بودیم.

وقتی گوشی هوشمند به روزمره‌ اضافه شد، پیام‌رسان‌ها هم‌ شکل جدیدی به خود گرفت. وایبر و وی‌چت در بین نوجوان‌ها گل کرده بود. موجی از آی‌دی‌ها و شماره تماس‌ها ردوبدل می‌شد و هرکس در این فضا نبود، یک اجتماع مهم خارج از مدرسه را از دست می‌داد که طبیعتا ارتباطات روزانه او را در داخل مدرسه تحت‌تأثیر قرار می‌داد. من نیز تمام تلاشم را کردم که از قافله عقب نمانم. با هزار شرط و تعهد صاحب یک گوشی هوشمند شدم و به دنیای جدیدی از ارتباطات راه یافتم.

حالا دیگر منتشر کردن عکس‌های روزمره درکنار ساعت‌ها چت کردن پای گوشی و وارد شدن به دنیای لایک گرفتن و کامنت گذاشتن‌ها، جهانی پر از جذابیت را روی ما باز کرده بود. دیگر ساعات بیشتری از زمان مدرسه را کنار دوستان‌مان بودیم و با تصاویر گوناگونی که منتشر می‌شد، سرگرم می‌شدیم. بعدها با آمدن فیس‌بوک و درنهایت اینستاگرام رفته‌رفته رسانه‌های اجتماعی تأکید بیشتری بر تصاویر داشتند. ما هم بالطبع با این فرآیند همراه شدیم، نسل نوجوانان وبلاگ‌نویس امروز جوانان اینستاگرامی کپشن‌نویس شده‌اند. نوجوانی ما را باید با مختصات آن زمان سنجید و طبعا برای درک دنیای نوجوان امروزی باید فضایی که او در آن زندگی می‌کند را به‌درستی شناخت. نوجوان امروز از ابتدا در یک فضای بصری اصلی‌ترین اوقات خود را سپری می‌کند. در اینستاگرام استوری و پست می‌گذارد، در یوتیوب ویدئوهای طولانی و در تیک‌تاک ویدئو‌های کوتاه بارگذاری می‌کند. نوجوان امروز در دوران کرونا و قرنطینه اوقاتش را سپری می‌کند و بیشتر ارتباط او با جهان اطرافش به‌واسطه رسانه‌ها شکل می‌گیرد. در فضای مجازی درس می‌خواند، با دوستانش ارتباط می‌گیرد‌، تفریح می‌کند و آموزش می‌بیند. ازطرفی نوجوان امروز با انبوهی از محتوای رسانه‌ای روبه‌رو می‌شود که هرکدام نوعی از کاربرد و جذابیت را دربر دارند. انواع فیلم‌ها و سریال‌های ساخت کشورهای مختلف، انواع موسیقی‌ها و گروه‌های طرفداری، تعداد زیادی شبکه و پلتفرم ارتباط جمعی جهانی، هزاران بازی آفلاین و هزاران چیز دیگر نوجوانان را از هرگونه محتوای دیگر غنی کرده است. اگر در گذشته ما سبک پوشش‌مان را از دوستان‌مان در مدرسه یاد می‌گرفتیم، امروز اجتماعات همسالان در اینستاگرام این کار را می‌کند. به‌عبارتی تیپ‌سازی‌ و هویت‌یابی نوجوانان به‌واسطه دو عامل بصری شدن و گسترش فضای مجازی روند سریع‌تری نسبت‌به گذشته پیدا کرده است و بیشتر به چشم می‌آید. از طرفی امروزه آن چیزی بیشتر دیده می‌شود که متفاوت‌تر است. یعنی علاقه نوجوانان به خاص و متفاوت بودن با اقتضائات فضای ‌مجازی پیوند خورده و باعث می‌شود نوجوانان بیش از پیش ازنظر ما عجیب‌وغریب به‌نظر برسند. حکایت امروز ما حکایت مادربزرگان زمان قدیم است که نوه‌هایشان را از دیدن تلویزیون منع می‌کردند. اینکه به نوجوان امروز بگویی گردش در شبکه‌های اجتماعی را کم کن و جای آن کتاب بخوان، درست شبیه این حرف است: «تلویزیون نبین مادر، دستگاه شیطانه!» در اصل مواجهه ما با نوجوانان یک مواجهه بیرونی است، همان‌طور که مادربزرگان قدیم اساسا تلویزیون را درک نکرده‌اند، ما نیز باوجود زندگی در این عصر، اقتضائات آن را به‌درستی نفهمیده‌ایم.

مشکل اینجاست که ما نمی‌دانیم نوجوانی را که اغلب تفکر و بینشش از جهان به‌واسطه رسانه‌ها شکل می‌گیرد، در این فضا با دیگران تعامل دارد، اوقات فراغت و همچنین اوقات جدی روزانه خود را در آن سپری می‌کند و به‌عبارتی در این فضا زندگی می‌کند، چطور ببینیم، تحلیل کنیم، با او ارتباط بگیریم و بتوانیم در پیدا کردن مسیر زندگی‌اش به او کمک کنیم.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

چنگ الگوریتم‌های تیک‌تاک بر گلوی سلیقه موسیقی نوجوانان‌ (لینک)

 

ما، مالک فرزندان خویش نیستیم (لینک)

 

«فقط» تا وقتی ۱۳ ساله نشدید، وارد نشوید! (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰