نیروهای مقاومت لبنان در تحولی بی‌سابقه 14 سال پس از اتمام جنگ 33روزه سال 2006 به شکلی رسمی خاک فلسطین اشغالی را راکت‌باران کردند
تحرکات اخیر صهیونیست‌ها با این نقشه انجام می‌شود که رژیم‌صهیونیستی بتواند پای آمریکا را به یک درگیری منطقه‌ای کشانده و واشنگتن را یا به‌صورت عملی در منطقه نگاه دارد یا این کشور را وادار به اقدامی کند که موجب ایجاد بازدارندگی برابر محور مقاومت شود.
  • ۱۴۰۰-۰۵-۱۶ - ۰۰:۵۲
  • 00
نیروهای مقاومت لبنان در تحولی بی‌سابقه 14 سال پس از اتمام جنگ 33روزه سال 2006 به شکلی رسمی خاک فلسطین اشغالی را راکت‌باران کردند
«نیم‌فاصله» تا گشودن درهای جهنم روی صهیونیست‌ها
«نیم‌فاصله» تا گشودن درهای جهنم روی صهیونیست‌ها

صهیونیست‌ها تنها نیم‌گام دیگر تا فروافتادن در جنگی خانمان‌سوز فاصله دارند. نیروهای مقاومت لبنان 14 سال پس از پایان جنگ 33روزه سال 2006، روز گذشته به شکلی رسمی مناطقی از سرزمین‌های اشغالی را راکت‌باران کردند. در این حملات 21 راکت به‌سمت سه هدف صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی شلیک شد. این حملات پاسخی به حمله هوایی روز پنجشنبه صهیونیست‌ها به خاک لبنان بود. این حمله نیز اولین حمله نظامی صهیونیست‌ها به لبنان پس از جنگ 33روزه به حساب می‌آمد.

تحولات جدید در مرزهای سرزمین‌های اشغالی در شرایطی به وقوع پیوسته است که طی هفته‌های گذشته صهیونیست‌ها تلاش داشته‌اند دست به آتش‌افروزی‌های جدیدی بزنند. حمله به مواضع نیروهای مقاومت در سوریه و تهدید مواضع ایران توسط صهیونیست‌ها با همراهی آمریکا و بریتانیا پس از هدف قرار گرفتن نفتکش صهیونیستی «مرسر» در نزدیکی عمان، بخشی از تنش‌آفرینی محور غربی-عربی در روزهای اخیر بوده است. این تحولات در منطقه دارای دلایل متعدد و متداخلی است اما بخش بزرگی از آن به ترس راهبردی صهیونیست‌ها از عقب‌نشینی آمریکا از منطقه بازمی‌گردد که در ادامه به آن می‌پردازیم.

  چرایی اقدامات اخیر صهیونیست‌ها و جبهه غربی

صهیونیست‌ها به‌دلیل برهم خوردن توازن در غرب آسیا و رویکردی که آمریکایی‌ها بالاجبار برای خروج از منطقه اتخاذ کرده‌اند، بسیار هراسناک هستند. سیاست جدید خروج آمریکا از منطقه بیشتر رویکردی ذهنی و مبتنی‌بر عقب‌نشینی از رویکرد تهاجمی نسبت به تحولات منطقه است. تا پیش از این، آمریکایی‌ها دربرابر هرگونه تحولی در منطقه غرب آسیا دست به سلاح می‌بردند. این رویکرد باعث شد آمریکا دست‌کم به مدت حداقل دو دهه درگیر نبردهای نظامی در سطح غرب آسیا باشد. البته آمریکایی‌ها از جنگ نخست خلیج‌فارس در سال 1991 وارد رویکرد تهاجمی مستقیم در منطقه شده بودند اما این سیاست با اشغال افغانستان در سال 2001 و اشغال عراق در سال 2003 وارد فاز جدیدی شد و از حملات کوبنده به اشغالگری مستقیم رسید.

این درگیری‌ها که بعدها وارد زدوخوردهای نظامی در دیگر نواحی منطقه ازجمله سوریه و حتی لبنان نیز شد، باعث شد واشنگتن پس از صرف هزینه‌های بسیار سنگین به این درک برسد که رویکرد تهاجمی درمنطقه برای منافع آمریکا ثمربخش نخواهد بود.

آمریکایی‌ها برای تنظیم ساختار منطقه طبق منافع خود به وسیله رژیم بعث عراق یک جنگ بزرگ 8ساله را به ایران تحمیل کردند و پس از آن در سال 1991 برای نخستین‌بار به عراق حمله و زیرساخت‌های آن را نابود کردند. واشنگتن سپس در آغاز قرن بیست‌ویکم عراق و افغانستان را به اشغال درآورده و در سال 2006 از طریق رژیم صهیونیستی جنگ را به لبنان تحمیل کرد. در فلسطین نیز آمریکا به کمک صهیونیست‌ها چندین جنگ علیه غزه به راه انداخت، سوریه را نیز از سال 2011 با ترتیب دادن یک توطئه داخلی و بین‌المللی به ورطه درگیری کشاندند. کاخ سفید همچنین در سال 2015 ائتلافی از کشورهای عربی را برای تجاوز به یمن تحریک کردند.

این اقدامات پرهزینه نه‌تنها فایده چندانی از نظر راهبردی برای آمریکا نداشته است بلکه همزمان با این اقدامات واشنگتن، گروه‌های مقاومت رشد کرده و ضمن افزایش تعداد اضلاع خود دست به کنترل جغرافیایی بیشتری از منطقه زده و در دولت‌ها نیز نفوذ به دست آورده‌اند. این رشد چنان بوده است که در هر نقطه‌ای از غرب آسیا دشمنانی برای مقابله با نفوذ غرب سربرآورده و منطقه را به تله‌گاهی برای واشنگتن تبدیل کرده‌اند. آمریکا می‌داند درصورت دست‌زدن به اقدامی نظامی در نقطه‌ای از منطقه دور جدیدی از تخاصمات به‌سمت این کشور و منافعش جلب خواهد شد؛ تا جایی که احتمال دارد واشنگتن مجدد به یک درگیری منطقه‌ای جدید کشانده شود. چنین وضعیتی باعث شده آمریکا از ورود به درگیری‌های جدید منطقه شدیدا اجتناب کند.

بالاترین اقدامات آمریکا در برابر محور مقاومت مانند جنگ، تحریم، جنگ اقتصادی، خرابکاری و ترور سران آن که بزرگ‌ترینش ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس در روزهای ابتدایی سال 2020 بود، نیز نتوانسته‌اند بر شرایط راهبردی منطقه اثر قابل‌توجهی داشته باشند و این محور همچنان با قدرت درحال پیشروی است. محور مقاومت که پس از ترور سرداران مقاومت در بغداد رسما از سیاست اخراج آمریکا از منطقه رونمایی کرده بود، در طول سال 2020 و 2021 موفق شده است آمریکا را از بسیاری از پایگاه‌هایش در منطقه خارج کرده و ضمن ترتیب دادن حملاتی به مواضع این کشور در سوریه ضرباتی را نیز به منابع و پایگاه‌های واشنگتن در دیگر کشورها وارد آورد. این مساله موجب شده آمریکا به این درک برسد که بالاترین اقداماتی که در منطقه انجام داده است نیز بی‌فایده بوده‌اند.

آمریکا تحت‌فشار شدید مجبور شده است اعلام کند تا 11 سپتامبر از افغانستان خارج خواهد شد و تا ماه آخر سال 2021 نیز از عراق خارج خواهد شد. واشنگتن تلاش دارد با اعمال فشار تحت‌عنوان فعالیت مستشاری همچنان امکاناتی را برای خود در عراق حفظ کند؛ اما فشار گروه‌های مقاومت عراقی نهایتا واشنگتن را به خروج کامل از عراق مجبور خواهد ساخت. در همین راستا رسانه‌ها می‌گویند آمریکا قصد دارد با تخلیه پایگاه عین‌الاسد در غرب عراق به‌عنوان بزرگ‌ترین پایگاهش در این کشور نیروهای خود را به اردن ببرد. انتقال این تجهیزات به اردن نیز تحت‌فشار تل‌آویو صورت می‌گیرد؛ زیرا این رژیم به‌دلیل ترس از محور مقاومت خواهان تضمین حضور آمریکا در کنار خود است. تحرکات اخیر صهیونیست‌ها نیز با این نقشه انجام می‌شود که رژیم‌صهیونیستی بتواند پای آمریکا را به یک درگیری منطقه‌ای کشانده و واشنگتن را یا به‌صورت عملی در منطقه نگاه دارد یا این کشور را وادار به اقدامی کند که موجب ایجاد بازدارندگی برابر محور مقاومت شود.

در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید:

اسماعیل النجار، کارشناس مسائل سیاسی از لبنان در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

حمله محدود به لبنان ضعف رژیم‌صهیونیستی را برملا کرد (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰