روز گذشته مراسم تنفیذ ابراهیم رئیسی بهعنوان هشتمین رئیسجمهور ایران برگزار شد. در این مراسم که بهواسطه کرونا بهشکل متفاوتی با دورههای پیشین برگزار شد رهبر انقلاب با اشاره به شعارهای انتخاباتی آقای رئیسی مبنیبر «مردمی بودن و از مردم شنیدن و در میان مردم بودن»، گفتند: «مردمی بودن موضوع بسیار مهمی است و رئیسجمهور محترم و همکارانشان باید تلاش کنند این شعار در واقعیت محقق شود و بهمعنی واقعی و بدون درنظر گرفتن امتیازهای طبقاتی و گروهی، در میان همه مردم باشند.» ایشان همچنین افزودند که البته حضور در میان مردم نباید موجب غافل شدن از ارتباط با نخبگان شود و ارتباط و تبادلنظر با نخبگان لازم و مفید است.
جملاتی که در صورت تحقق، میتواند برگ برنده رئیسی برای دولت سیزدهم باشد. یکی از بسترهای مهم برای تحقق این شعار، بخش فرهنگ و هنر است. بخش بزرگی که متاسفانه و با وجود قولهایی که توسط دولت دوازدهم داده شد در چهارسال اخیر و بهطور خاص در دوسال اخیر یکی از بدترین دوران خود را سپری کرد و حالا فرصت مناسبی است که بتواند جان بگیرد و همان نقشهایی را ایفا کند که از آن انتظار میرود. محفلی کردن و جزیرهای نگاه کردن به فرهنگ و هنر مشکل بزرگی بود که شاهد آن در سالهای اخیر بودیم. بخش کوچکی از هنرمندان بهواسطه ارتباطات خوبی که داشتند توانستند در این دوره اصطلاحا بار خود را ببندند و بخش اعظم هنرمندان در شرایط خوبی نبودند.
نگاه سطحی به هنر در دولت دوازدهم و پایین آوردنش در حد پخش ربنا یا پرداختن به مسائل جزئی و کماهمیت، عامل دیگری بود که هنرمندان را ناامید، دلسرد و حتی عصبی کرد. این ناامیدی و عصبانیت بهحدی بود و هست که تعدادی از آنها حتی حاضر به صحبت درباره دولت بعدی نشدند و صراحتا میگفتند که امیدی بهآینده ندارند و دلیلی برای پیشنهاد دادن به دولت جدید نمیدیدند. حالا و در این شرایط دولت ابراهیم رئیسی، هم وظایف سلبی دارد و هم ایجابی. مهمتر از اینها اقداماتی است که خارج از وظایفش باید درقبال هنر و هنرمندان انجام دهد. در این مجال و در گفتوگو با اهالی فرهنگ و هنر نگاهی داریم به وضعیت موجود و اصلاحاتی که باید در نوع نگاه و همینطور اقدامات فرهنگی و هنری دولت سیزدهم ایجاد شود.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:
باغ سرسبز، زمین سوخته (لینک)