سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار: هنرمندان در دورههای پیشین انتخابات ریاستجمهوری، حضوری پررنگ داشتند. یکی از این حضورهای موثر مربوط به دورههای یازدهم و دوازدهم انتخابات است. جایی که هنرمندان و بهطور خاص، بازیگران و خوانندگان بهمیدان آمدند و زمینه را برای پیروزی حسن روحانی در کارزار انتخابات ایجاد کردند، کمی بعد از دوره دوم روحانی، صدای اعتراضات و اعلام پشیمانی آنها بلند شد. هشتگهای «پشیمانیم» خیلیزود همهگیر شد و پستهای اعتراضی اینستاگرامی هم به آنها اضافه شدند. با اینکه کرونا عاملی بود برای پنهان شدن دولت و پوشاندن ضعفهایش، اما این را اهالی فرهنگ و هنر خوب میدانند که وضعیتشان تا قبل از کرونا هم تعریفی نداشت. سینماهایی که تغییر کاربری میدادند، کتابفروشیهایی که تبدیل به اغذیهفروشی میشدند و هنرمندانی که به دلایل اقتصادی از ایران مهاجرت میکردند نمونههایی از این وضعیت بغرنج بودند. در این میان طرح بحثهای حاشیهای مانند لغو تعداد محدودی از کنسرتها یا پخش قطعه ربنای مرحوم شجریان از تلویزیون هم نتوانست کاستیها را مخفی کند.
با شیوع کرونا در کشور و تعطیلی مراکز فرهنگی، مشکلات اقتصادی بیشتر شد و شکایت هنرمندان از وضعیت خود و شغلشان بههمان اندازه بالا رفت. وضعیت اکثر هنرها مناسب نبود و اقدامات آنلاینی هم نتوانست مرهمی برای زخمهای بزرگ هنر و فرهنگ کشورمان شود. بسیاری از هنرمندان مجبور شدند برای گذران زندگی دست به فعالیتهای دیگری بزنند و کمکهای هرازگاهی دولت به هنرمندان و وازیر مبالغ اندک بهحساب آنها هم نمیتوانست دردشان را دوا کند. کرونا روزبهروز قویتر میشد، هنرمندان روزبهروز ضعیفتر و دولت هم روزبهروز ضعیفتر و منفعلتر، این شرایط ادامه پیدا کرد و رسیدیم به وضعیتی که هماکنون با آن مواجهیم. زمین سوختهای از هنر و فرهنگ در اختیار دولت بعدی قرار میگیرد و حتما همراهش دلهای سوختهای نیز هستند که افسوس میخورند بابت «محفلبازی» ناکارآمدی و بیتفاوتی کارگزاران فرهنگی دولت و آنچه از هنر این مملکت از بین رفته است. هنر باغ سبزی بود که تبدیل به زمین سوخته شده و حتی کمتر هنرمندی حوصله میکند بذری در آن بکارد.
خداحافظی با جناحیبازی
حالا که زمین بازی فرهنگ در این وضعیت قرار دارد، اولین اقدام مهم دولت سیزدهم- فارغ از انتخاب هر وزیر فرهنگ و ارشادی- باید اعتمادسازی بین همه هنرمندان و رفع مشکلات فوریشان باشد. هنرمندان دلزده و خسته شدهاند. این وضعیت، اختصاص به گروه یا تفکر خاصی ندارد، روح غالب بر زندگی هنرمندان اینچنین است. قرار نیست از هنرمندانی که در انتخاباتهای یازدهم و دوازدهم ریاستجمهوری از روحانی حمایت کردند، انتقام گرفته شود، آنها هم چوب بیتدبیری را خوردند و هنوز هم میخورند. در چنین شرایطی، دعوت از همه گروهها با هر تفکری و همچنین حمایت از آنها و سهیم شدنشان در تصمیمگیریهای فرهنگی میتواند آبی باشد بر پیکر سوخته فرهنگ و هنر این کشور. هنرمندان بارها گفتهاند که اعتماد میخواهند و صداقت و استانداردهای اولیه برای زندگی، طبیعی است که اطراف رئیسجمهور انتخاب شده، شلوغ باشد و هر گروه و جناحی بخواهد بهزعم خودش، سهمش را از این انتخاب بگیرد اما اگر دولت و وزارتخانهای تبدیل به یک شرکت سهامی شود، همان چیزی اتفاق خواهد افتاد که در این هشتسال شاهدش بودیم. هر فردی که وزیر شود باید در چارچوب سیاستهای دولت حرکت کند. پیوند با هنرمند و گستردهتر کردن افق دید مسئولان فرهنگی و همچنین توجه ویژه به معیشت آنها میتواند روزگار خوش گذشته را تکرار کند. حتما یکی از جلوههای صحبتهای رهبری درباره «مردم یعنی همه مردم و بدون امتیازات طبقاتی و گروهی» همین نگاه کلان به هنرمندان است. نگاهی که محدود به خط سیاسی، تفکر، ظاهر و حتی صحبتهای قبلیاش نمیشود و همهشان شریک در بازسازی ویرانه فرهنگی کشور هستند. باید در این شرایط دقت شود که شایستهسالاری در عمل مورد توجه قرار بگیرد و از توجه به چاپلوسانی که تنها قصدشان رسیدن به قدرت و مال است و در همه دولتها هم حضور دارند، پرهیز شود. مجموعه این اقدامات میتواند به دولت آینده درحوزه فرهنگ و هنر کمک شایانی کند.
یک معیار، یک نگاه
شعار «ایران برای همه» در سالهای گذشته توسط برخی گروههای سیاسی مطرح شد و جالب اینکه همین گروهها وقتی به قدرت رسیدند به آن نگاه دوباره هم نکردند چه برسد به عمل! الان شاید مناسبترین زمان ممکن برای عمل به آن شعار است و فرهنگ و هنر نیازمندترین و دست به نقدترین حوزه برای تحقق این شعار. تعامل با «همه» گروههای فرهنگی، نیازمند یک تصمیم و یک راهبرد است. این تصمیم باید اولویت همه زیرمجموعههای فرهنگی قرار بگیرد و از مراکز کلانشهرها تا دورترین نقاط کشور هم باید به این اولویت عمل شود. مساله «نگاه یکسان» و تعامل با همه گروهها البته کجفهمیهایی هم ممکن است ایجاد کند. بدیهی است که مساوات و عدالت یکسان نیستند و گاهی عمل به مساوات، میتواند منجر به بیعدالتی محض شود. اگر معیار همکاری و تعامل با گروههای فرهنگی و هنری کشور، یک یا چند ویژگی ثابت باشد میتوان از آن بهعنوان «تراز» استفاده کرد. بازی ندادن هر عقیده یا تفکری و حتی به حاشیه راندن آن میتواند منجر به ضررهای جبرانناپذیری در کوتاهمدت و بلندمدت شود.
مساله دولت دیگر دهه هفتادیها نیستند، این دولت با متولدین دهه هشتادی روبهرو است که تا حد زیادی، سلایق هنریشان را بهدست آوردهاند. مدیران فرهنگی نمیتوانند و نباید به سلایق آنها بیتفاوت باشند. نگاه دستوری و تحکمی روی دیگر سکهای است که دولت روحانی در مساله فرهنگ به آن عمل کرد. اگر همه سلایق محترم شمرده نشوند و برایشان خوراک کافی تهیه نشود یک خواننده جوان به نام «ساسی مانکن» هر ساله با انتشار یک آهنگ میتواند تمام ساختار آموزشی و فرهنگی ما را تهدید کند. حتما باید این سلایق هم دیده شوند. به حاشیه رانده شدن موسیقی سنتی و فاخر ما در دوران روحانی با وجود مانور دادنش روی مرحوم شجریان، مساله دیگری است که مدیران فرهنگی کشور و نه فقط موسیقی با آن مواجهند. چاره مقابله با افزایش تولید و پخش فیلمهای مبتذل و سخیف، تنها توقیفشان نیست. سینما باید آنقدر فیلم خوب و جذاب و فاخر داشته باشد که خودبهخود این فیلمهای سخیف به حاشیه بروند. بررسی دقیق وضعیت فرهنگ و هنر در دو دوره دولت روحانی، شاید راه را به مدیران فرهنگی کشور بهخوبی نشان دهد. جابهجایی یک مدیر، مساله اصلی نیست. مساله بزرگ و مهم، اصلاح نگاه به هنر و هنرمندان است. پرهیز از نگاه آماری توسط مدیران فرهنگی و اتکا به تولیدات قوی با حضور همه هنرمندان، راه نجات کمهزینه و فوری از شرایط فعلی است. تاریخ معاصر ما نشان میدهد هرگاه مرزبندیهای سیاسی وارد تصمیمگیریهای فرهنگی شده، دچار مشکلات فراوان شدهایم و عدهای هم از این آب گلآلود ماهیهای خودشان را گرفتهاند. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، باید وزیر همه هنرمندان باشد و وزیر هنر این کشور. او قرار نیست نماینده یک تفکر خاص سیاسی یا مذهبی باشد. در اتاقش باید روی همه هنرمندان باز باشد و میزان صدور مجوز برای هنرمندان باید یکسان باشد. هنر و فرهنگ ایران در وضعیت فعلی، نیاز به انتقام و تسویهحساب ندارد، باید این دایره را بزرگتر کرد و مشکلات واقعی هنرمندان را اولویتبندی و حل کرد. مشکلات واقعی هنرمندان، ممکن است آن چیزی نباشد که توسط رسانههای مجازی نمایش داده میشود. دیدارهای حضوری و ارتباط نزدیک با هنرمندان میتواند مدیران را با مشکلات آنها آشنا و از وجود و بروز سوءتفاهمها جلوگیری کند.