یحیی یثربی، نویسنده: خوشحالم که هنوز هم به «قلندر و قلعه» توجه میشود و دربارهاش حرف میزنیم. نخستین جرقههای نوشتن این کتاب از حدود ۴۰ سال پیش در دلم زده شد، آن دوره هنوز در حال و هوای عرفان بودم و با خودم تصمیم گرفتم شخصیتهای عرفانی را بهعنوان سرمشق معرفی کنم و ابتدا قصد داشتم روی شخصیت و زندگی عینالقضات همدانی کار کنم، اما در ادامه حال و هوای شیخ شهابالدین یحیی سهروردی به سراغم آمد و تصمیم گرفتم روی شخصیت شیخاشراق کار کنم و حاصل این تصمیم هم کتاب «قلندر و قلعه» شد.
متاسفانه منابع تاریخی چندانی درباره زندگی و شخصیت سهروردی وجود ندارد و تنها آثار معدودی به مکان و نحوه زندگی او اشاره داشتهاند. در واقع کتاب «قلندر و قلعه» نتیجه مطالعات من در حوزه عرفان و بهرهگیری از آثار خود سهروردی است که البته با بهکارگیری تخیل داستاننویسی همراه شده است؛ البته این کتاب را نمیتوان با اصول و مبانی داستاننویسی تطبیق داد؛ چراکه من داستاننویس نبوده و نیستم، اما زندگی شیخ شهابالدین یحیی سهروردی بهصورت شعری در دل و زبان من جاری شد.
از زمان انتشار این کتاب دوستان و عزیزان بسیاری میپرسیدند که من هنگام نوشتن این اثر چه حالی داشتم، باید بگویم با اینکه روایت داستانی این اثر براساس تخیل و خیالپردازیهای شخصیام بود، اما آن را با اشک و آه مینوشتم. مانند شاعری که چند بیت ظریف میگوید و خود نیز تحتتاثیر آن قرار میگیرد.
به نظرم انسان با خواندن این کتاب با یک صفای باطنی که در روح کتاب وجود دارد، روبهرو میشود. از جهتی مطالب این اثر اصلا حسابشده نیست و جنبه تاریخی ندارد و بیشتر منعطف به تجربههای زندگی خودم بهخصوص در دوران تحصیل در حوزه بوده است. اخیرا نیز با همان حال و هوا کتابی با موضوع منصور حلاج را نوشتهام با عنوان «صلیب و صلابت» که در بازار کتاب موجود است. معتقدم اگر اینگونه کتابها خوانده شود، بدون شک تاثیر خود را بر مخاطب خواهد گذاشت.