سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: ایران بهشکلی واضح، با صراحتی بیمانند، به دفعات و بدون انکار، حمایتهای اعلامی و اعمالی گستردهای از اندیشههای مقاومتی در منطقه انجام داده است. تهران این مساله را با افتخار اعلام کرده و جایگاه فعلی خود را نیز مرهون اندیشههای مقاومتی میداند که باعث شده مردم ایران از سلطه غرب درآمده و مانع از تجزیه کشور شوند. با اینحال این مساله بهمعنای «ارتباط مستقیم» و صد درصدی تمام اقدامات مقاومتی در منطقه با ایران نیست. بهعنوان نمونه صهیونیستها بارها هرگونه اقدامی را در سرزمینهای اشغالی به ایران مرتبط کردهاند و مدعیاند تهران در پشت هر حرکت ضدصهیونیستی در فلسطین قرار دارد. این درحالی است که مبارزه با دشمن صهیونیستی پیش از انقلاب اسلامی و پاگرفتن اندیشههای مقاومت، در سرزمینهای اشغالی جریان داشته و حتی بسیاری از اسلامگرایان و حتی چپگرایان ایرانی در اردوگاههای گروههای نظامی فلسطینی آموزش نظامی دیده و تسلیح شدهاند. با چنین سابقهای بین ایران و قضیه فلسطین نمیتوان ادعا کرد پشت هر حرکت ضدصهیونیستی در سرزمینهای اشغالی، تهران قرار دارد. ازسوی دیگر مرتبط دانستن تمام اقدامات مقاومت فلسطین، نادیده گرفتن رنجهای مردم فلسطین و انگیزه آنها برای مبارزه با ظلم است. این طبیعی است که مردم هر سرزمینی که توسط بیگانگان مورد حمله قرار گیرند، انگیزه بالایی برای دفاع از خود و مبارزه با مهاجمان دارند. نمونه دیگر مقابله طولانیمدت (302 سال) سرخپوستان (بومیان) آمریکا و مهاجران اروپایی است که درجریان آن کشور آمریکا تاسیس شد. باوجود اختلاف معنادار در ابزار دفاعی و ضعف سرخپوستان، آنها 3 قرن با سفیدپوستان متجاوز برای حفظ خاکشان جنگیدند. کشورهای اروپایی و بهخصوص انگلیس نیز درطول حضور چند صدساله خود در هند همواره با مقاومت ساکنان این سرزمین روبهرو بودهاند. بریتانیا از اوایل قرن شانزدهم میلادی حضور خود در هند را آغاز کرده و در سال 1599 شرکت استعماری هند شرقی را تاسیس کرد. تا زمان استقلال هند در سال 1947 که بهدلیل مبارزات هندیها به موفقیت رسید، انگلیس در مدت 400 سال بیوقفه با مقاومت حکومتهای محلی هند دربرابر نفوذ خود و پس از آن با جنبشهای گوناگون استقلالطلبی علیه تسلط لندن روبهرو بود.
باوجود تجربه تاریخی مقاومت دربرابر اشغالگران، آمریکاییها بهگونهای موضعگیری کرده و سخن میگویند که گویی مردم کشور 40 میلیونی عراق، اشغالگری آنها را قبول کردهاند و در این کشور مخالفتی با آمریکا وجود ندارد. این درحالی است که بخش بزرگی از جریانات ملیگرای عراقی بهویژه ملیگرایان اهلسنت این کشور، جاهطلبیهای زیادی دارند و بر همین اساس نیز به ایران و کویت حمله کردند. این گروه که بعثیها نمایندگی آنان را برعهده داشتند، پس از اشغال عراق به مبارزه با آمریکاییها، که حکومتشان را ساقط کرده بود، روی آوردند و پس از مدتی نیز در قالب القاعده و داعش مجددا دست به کشتار شیعیان و کردها زدند. این گروههای ملیگرای عرب و سنی اساسا با ایران مخالف بوده و بارها علیه تهران دست به اسلحه بردهاند، اما باوجود برخی مقاطع همکاری با آمریکا، چندینبار نیز علیه واشنگتن دست به مبارزه زدهاند. این گروهها گرچه از شدت و تواناییهایشان به میزان زیادی کاسته شده است، اما همچنان نیز بهطور همزمان با کردها، شیعیان و کشورهایی که در عراق حضور نظامی دارند مانند ترکیه و آمریکا درحال جنگ مسلحانه هستند.
علاوهبر این، دستههایی از گروههای مقاومت عراقی نیز هستند که از میان شیعیان به مبارزه با اشغالگران برخاستهاند. این گروهها در دوران تسلط صدام بر عراق علیه حکومت دیکتاتوری او دست به اسلحه بردهاند و پس از اشغال عراق در سال 2003 نیز وارد درگیری با اشغالگران آمریکایی شدهاند، زیرا تسلط واشنگتن را تقریبا معادل حکومت بعثیها میدانند. با اینحال نمیتوان این واقعیت را پنهان کرد که ایران از تضعیف و خروج آمریکا از عراق خرسند است، اما این خرسندی بدین معنا نیست که ایران در پس پرده مشغول صحنهگردانی تحولات عراق است.
مقاومت عراق از چه سلاحهایی استفاده میکند؟
برای اثبات این گزاره که ایران نقشی در حملات به منافع آمریکا در عراق ندارد، میتوان به سلاحهایی اشاره کرد که گروههای مقاومت و بعضا ناشناس عراقی علیه آمریکا بهکار میبرند. این گروهها در دوران نخست اشغالگری آمریکا در سالهای 2003 تا 2011 با کلاشینکف، مسلسل سبک و آرپیجی به پایگاههای مشخص و معلوم آمریکا حمله کرده و سربازان این کشور را از نزدیک هدف قرار میدادند. اقدام دیگر آنها حملات خمپارهای از راه دور به این پایگاهها بود. راه دیگر نیز بمبهای کنار جادهای بودند که گروههای مقاومت عراقی آنها را با استفاده از مهمات برجای مانده از دوران حکومت بعث میساختند. پس از سقوط رژیم صدام سربازان عراقی پادگاهها را رها کردند و گروههای عراقی با استفاده از این فضا وارد پادگانها شده و به انبارهای تسلیحاتی آنها دست پیدا کردند. گروههای عراقی بهجز سلاحهای سبک موفق شدند مقادیری سلاح سنگین و مهمات نیز بهدست آورند، اما بهدلیل شرایط آن زمان امکان استفاده از چنین سلاحهایی را نداشتند. بهعنوان مثال توپخانه بهدلیل قابلیت تحرک کم درصورت استفاده بهسرعت توسط آمریکا شناسایی شده و بمباران میشد. گروههای مقاومت اما گلولههای توپخانه را میتوانستند برای برخی از ماموریتهایشان بهکار ببرند. آنها این گلولههای توپ را در جادهها کار گذاشته و با انجام اقداماتی از آنها بمبهای کنار جادهای ساده میساختند. این بمبها باعث کشته شدن دهها نظامی آمریکا شدند. بمبهای کنار جادههای اما چیزی بیش از یک یا دو گلوله توپ متصلشده با سیم چیز دیگری نبودند. گروههای مقاومت عراقی امروزه برای مقابله با نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاهها و کاروانهای لجستیکی آنها همچنان از سلاحهایی بسیار ساده استفاده میکنند. کاروانهای تدارکاتی آمریکا با بمبهای معمولی کار گذشتهشده در مسیر کاروانها نابود شده یا آسیب میبینند و ازسوی دیگر راکتهای مینیکاتیوشا و کاتیوشا بههمراه پهپادهای سبک وظیفه حمله به پایگاههای آمریکایی را برعهده دارند.
بیشترین سلاح استفادهشده در حمله به پایگاههای آمریکایی راکتهای مینیکاتیوشا هستند که سلاحی بسیار ساده بهحساب آمده و تقریبا همه کشورها و گروههای کوچک و حتی برخی افراد قادر به ساخت آنها هستند. پیشرفتهترین سلاح مورداستفاده در حمله به پایگاههای آمریکایی پهپادها هستند، اما این پهپادها نیز جز آن نوع از ریزپرندههایی هستند که از فناوری و روشهای ساخت سادهای بهره میبرند.
این پهپادها را پیشتر نیز گروههای کوچک و کمتوان ساختهاند و این پرندههای تهاجمی به شکلی بسیار ساده با تغییر کاربری «هواپیماهای مدل» قابل دستیابی هستند. گروه پ.ک.ک با استفاده از تغییر کاربری این هواپیماها موفق به تولید پهپاد انتحاری شده است و چندماه پیش با استفاده از دو فروند از آنها به یکی از پایگاههای نظامی ارتش ترکیه حمله کرد.