

سه سال از زمان تصویربرداری سریال «زندگی زیباست» گذشته است و این شبها از شبکه دو پخش میشود. چه واکنشهایی داشتید؟
تا حالا 23 قسمتش پخش شده است، خدا را شکر مردم هم راضی بودند من هم بازخورد خوبی گرفتم.
بله واکنشها مثبت بوده اما اگر بهموقع پخش میشد شاید شرایط بهتری ایجاد میشد.
اگر آن موقع که کار آماده پخش بود پخش میشد، هم جذب جامعه نسبت به حرفهای پرامید و پرانرژی زندگی خیلی بهتر بود و هم مخاطبان بیشتری جذب تلویزیون میشدند. الان فضای جامعه خیلی متشنج است مردم مثلا میگویند وسط این همه مشکل شما چه سریال شاد و عاشقانهای ساختید. من میگویم این برای سه سال پیش است. بازهم معتقدم اگر زمان خودش پخش میشد جذابتر و پربینندهتر از الان میشد.
برای بازیگرانش هم بهتر میشد و زودتر دیده میشدند و شاید مثلا مقداری این راه موفقیتشان سریعتر طی میشد.
بله، حتما تاثیر داشت برای بازیگران و اینکه بالاخره خستگی به تن آدم میماند. البته امسال خودمان هم قبل از پخش متوجه شدیم که قرار است پخش شود.
و تلویزیون اصلا برای «زندگی زیباست» تبلیغ نکرد.
نه تیزری بود و نه تبلیغی. حتی در برنامهای که خود آقای معاون سیما آمد و برنامه سریالهای تابستان را اعلام کرد، اصلا سریال ما نبود. ما هی چک میکردیم و میدیدیم که خبری نیست و فکر میکردیم قرار است که آرشیو شود. حالا مثل اینکه به این نتیجه رسیدند که پخش کنند و با ممیزیای که مدنظرشان بوده این سریال را پخش کردند.
با توجه به نسبتتان با کارگردان، شما اولین نفری بودید که این فیلمنامهرا خواندید؟
نه، اتفاقا من آخرین نفری بودم که فیلمنامه را خواندم. من در جریان پروسه کار بودم، چون بالاخره پدرم کارگردان کار بود و ایده اصلی هم برای خودشان بود و ایدهای بود که شبکه داده بود و با ایده فیلم سینمایی که خودشان داشتند میکس کرده بودند و جزئیات را در جریان بودم. حتی به من گفته بود من بازیگر جوان حرفهای میخواهم که خیلی بازی نکرده باشد که من هر کسی از دوستان سراغ داشتم معرفی میکردم. چندبار هم به دورخوانی رفته بودم، بهعنوان مشاوره و کمک و... یعنی قصد بازی نداشتم چون سریال، خیلی طولانی و انرژیبر است تا اینکه به نقش شوکا رسیدیم. در فیلمنامه اسمش باران بود و گفتند که ما هنوز برایش بازیگر پیدا نکردیم. میخواهیم تست بگیریم ولی در ترکیب بچهها خوب هماهنگ نشده بود و آن بازیگرهایی که با آنها تست زده بودند به هم نمیآمدند. به من گفتند بیا یک تست بزن چون من قبلا تجربه بازی در فیلمهای سینمایی را داشتم.
چند تا کار قبلا کرده بودید در کارهای پدر.
بله، از 18سالگی کار کردم و در آثاری مانند سینمایی «دختران»، سینمایی «مجنون لیلی» و یک فیلم سینمایی که هنوز پخش نشده و اسمش «عین شین قاف» است و برای تلویزیون یکی دو اپیزود در «شاید برای شما اتفاق بیفتد» بازی کردم. در کنارش کارهای تئاتر، لباس و گرافیک را هم انجام میدادم که همین لوگوی سریال و پوسترهای تبلیغاتی فضای مجازی هم کار خودم است، یعنی فعالیتی بهجز بازیگری هم بوده و در کنار اینها مدیر سالن تئاتر شهرزاد هم بودم. در سالن تئاتر شهرزاد من با نمایشهای زیادی که اجرا میشد با بچههای جدید تئاتری آشنا بودم و اکثر بازیگرهایی که تو این کار هستند از دوستان من بودند، بهواسطه آن سالن با سعید زارعی، حمید رشید و آزاده سیفی آشنا شدم. حتی سارا مقربی را در یکی از نمایشهای آن سالن دیدم و به او گفتم تست گریم سریال بدهد که دنبال بازیگر میگردیم. اینها همه از دوستانم بودند و به این واسطه وارد جمعیت این بچهها شدم بهعنوان آخرین نفر گروه. همه گفتند تو هم بیا یک تست گریم بده و درنهایت به جمعبندی که رسیدند گفتند که نقش شوکا که باران بود را شما بازی کنید که بعد شد شوکا.
این نقش ویژگی خاصی دارد؟ یعنی برای خودت نقش شوکا جذابیتی داشت؟
هرکسی این فیلمنامه را میخواند انتخابش قطعا نقش شوکا بود. حالا شاید نقشهای دیگر هم جذاب باشد، ولی از لحاظ اینکه مثل یک لیدر و رهبر گروه بود و جذابیت کار هم این بود که تمام رابطه بچهها که تو این سریال شکل میگیرد در محوری که بهواسطه شوکا و ماهان که خواهر و برادر هستند شکل میگیرد. شوکا یکجور مثل نخ تسبیح این گروه است. این خودش یک بخش خیلی جذابش بود.
چند قسمت فیلمنامه سریال را آماده داشتید؟
فکر کنم نصفش بود؛ حدود 20 قسمت. بقیهاش تقریبا هر روز میآمد. صبح همان روز که میرفتیم سر تمرین فیلمنامه میآمد و حین کار درحال نوشتن بود و نمیدانستیم اتفاق نهایی و سرنوشت شوکا چه میشود. وقتی که انتخاب کردم نمیدانستم آخرش چه میشود، ولی درنهایت با مشورتی که با نویسنده داشتیم و با یکسری عوامل مثل کارگردان، تهیهکننده و با بازیگرها مثل سعید زارعی که پارتنرم بود و پیشنهادهایی که دادیم درنهایت سرنوشت جالبی برایش اتفاق میافتد که آن هم نقش و کاراکتر این آدم را داخل قصه خیلی جذابتر کرده است.
فکر میکنید حذفیات سریال چقدر به نقش خودت لطمه زده، سهم نقش خودتان از این حذفیات چقدر بوده است؟
خیلی زیاد، از همه بیشتر به نقش من ضربه زده است. 90 درصد به نقش من و سعید لطمه زده است. شخصیت و معرفی شخصیتها و روابطشان با همدیگر حذف شدند و ما یهویی وارد یک قصهای شدیم که هیچ ایدهای راجعبه آن بچهها نداشتیم. یعنی وسط یک قصه وارد شدیم. خب این اتفاق یک ذره کار را سخت کرد و روزهای اول همه با سریال ارتباط برقرار نمیکردند و گیج میشدند. چون آن بخش اصلی شخصیتپردازی ما حذف شده بود و همه احساس کردیم که شوکا یا آرش چطوری با هم آشنا شدند و اصلا از کجا آمدهاند.
حذفیات دیالوگی هم زیاد دارید؟
بله، حذفیات دیالوگی که خیلی زیاد داریم. اگر بخواهم مثال بزنم مثلا همین چند شب پیش سعید و شوکا سر یک میز در کافه نشسته بودند بعد آمدند یک قهوه بخورند و بعد سریال تموم شد. درحالی که در ادامه در کافه دیالوگهایی داشتند. اصلا محیط جور خاصی نبود که بخواهد حذف شود؛ واقعا بدآموزی هم ندارد.
