میلادجلیلزاده، روزنامهنگار: یکی از مسائل مهم در حوزه محیطزیست، تعارضی است که در غالب موارد با موضوع توسعه پیدا میکند. توسعه همواره باعث میشود که محیطزیست در بعضی از بخشها با صدمات جدی مواجه شود اما خیلی از کشورهای توسعهیافته، پس از آنکه از نردبان توسعه بالا رفتند، به فکر مسائل زیستمحیطی هم میافتند. آنها توصیههایی که به خودشان در حفظ و حراست از محیطزیست میکنند را به کشورهای درحال توسعه هم ارائه میدهند که از این اقدام اصطلاحا به انداختن نردبان تعبیر شده است؛ یعنی آنها کره زمین را مصرف کردند تا بتوانند از نردبان توسعه بالا بروند و حالا که خودشان در جایگاه بالا قرار گرفتهاند، از بقیه میخواهند که این مصرف، متوقف شود. از همین رو معمولا در مورد توصیههای زیستمحیطی در کشورهای درحال توسعه، یکسری بدبینیهایی وجود دارد. شاید تمام این بدبینیها بیاساس نباشد اما قطعا نباید به راحتی از آن سوی بام افتاد. بیتوجهی به مساله محیطزیست، غیر از تمام جوانب دیگر، میتواند حتی به خود فرآیند توسعه هم صدمه بزند و نباید نسبت به این بخش از موضوع هم غافل شد. دولتها اما معمولا به فکر آرام و معتدل نگه داشتن فضای عمومی جامعه هستند و از هر چیزی که ماهیت و اساس فعالیتهایشان را زیر سوال ببرد، دلخوشی ندارند. برای همین آن بخش از اصحاب رسانه که در حوزه محیطزیست فعال هستند، ممکن است در اکثر موارد از نظر دولتها کسانی به نظر برسند که همیشه مزاحم هستند. یک نکته دیگر این است که فعالیت دولتهای مختلف در حوزههای عمرانی بیشتر به چشم میآید و در حوزه محیطزیست این حالت وجود ندارد. وقتی شما یک سد یا پل بزرگ میسازید، در حقیقت چیزی ساختهاید که همه آن را میبینند اما وقتی از نابودی جنگل جلوگیری میکنید، چیز جدیدی به فضا اضافه نکردهاید که اثر و محصول مدیریت شما باشد و به چشم بیاید. به دلیل همین جنبه تبلیغاتی است که مدیران اجرایی کمتر از هر چیز دیگری به رعایت مسائل زیستمحیطی علاقه دارند اما با ابزار رسانه و محصولات فرهنگی میتواند این بالانس تبلیغاتی را بههم بزند. اصولا تا به حال در مورد چند رئیسجمهور ایران، کارنامه فعالیت در حوزه محیطزیست، جزء موارد مهم قضاوت راجعبه یک فرد قرار گرفته است؟ در این شرایط چرا افراد و دولتها باید دغدغه و اهتمامی جدی در حوزه محیطزیست داشته باشند؟ در این نوع موارد است که باز هم اهمیت حضور فعال رسانهای فرهنگی و هنری حس میشود و آنها را بیشتر درک میکنیم. حالا که بحران بیآبی خوزستان دل تمام مردم کشور را به درد آورده است، میشود به این توجه کرد که چنین مسائلی میتوانست از مدتها پیش در کانون توجهات رسانهای و موضوعی برای ساخت مستندها یا حتی فیلمهای داستانی مختلف قرار بگیرد. حتی اگر این بحران هم در کوتاهمدت بهطور موقت فروکش کند، ما نباید توجهمان را از آن برداریم و نیاز به بازتاب رسانهای مستمر در این خصوص را فراموش کنیم.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید: