جدیدترین روایت‌های میدانی از ماجرای خوزستان
آب کرخه قدری رهاسازی شده ولی می‌گویند این آبی که رها شده اگر بارندگی نداشته باشیم برای بحث آب شرب، کشت پاییزه و آبان و مهر دچار مشکل می‌شویم. حجم آبی که می‌آید محدود است و یک دهم‌حجمی است که مورد نیاز منطقه است ولی همین باعث شد حیات دوباره به شاخه‌های رودخانه کرخه بازگردد ولی هورالعظیم اتفاق خاصی در آن نیفتاده است.
  • ۱۴۰۰-۰۵-۰۲ - ۰۰:۳۲
  • 00
جدیدترین روایت‌های میدانی از ماجرای خوزستان
لبخند کم‌رنگ هور، خوزستان نگران پاییز
لبخند کم‌رنگ هور، خوزستان نگران پاییز
ابوالقاسم رحمانیدستیار سردبیری

ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه: شاید همه فهم ما از وخامت وضعیت خوزستان، محدود به این چند روز و روزهای مشابه این مدت در گذشته باشد که کارد به استخوان مردم می‌رسد و از شدت نارسایی‌ها به خیابان می‌ریزند و دوربین‌های داخلی و خارجی روی آنها زوم می‌کنند. شاید خیلی از ما‌ نمی‌دانیم که مساله و زخم خوزستان برای امروز و دیروز نیست و با این یک هفته و 10 روزی که صدای فریاد خوزستانی‌های باوفا و نجیب به گوش می‌رسد، نمی‌توان برای آنها نسخه پیچید و ادعای فریادرسی کرد. همین واکنش‌های دفعی و احساسی و ضربتی که خیلی از ما نشان می‌دهیم، همین ماشین‌ماشین آب‌معدنی‌هایی که می‌فرستیم و آنها برای ما پس می‌فرستند، موید همین ندانستن‌های ما و فهم نادرست ما از وضع خوزستان است. خوزستان سال‌هاست نه آب دارد، نه هوا و نه خاک! همه‌چیزش را با بی‌تدبیری از آن گرفته‌اند و در تمام این سال‌ها هم مردم نجیب این منطقه از کشورمان بودند که صبر و تحمل کردند. در تمام این روزها و سال‌ها نه خبری از ما و امثال ما بود و نه حتی آنهایی که ادعا می‌کنند مشکلات خوزستان را یک‌شبه و یک‌روزه حل خواهند کرد. جفای بزرگی است بزرگ‌ترین و پرآب‌ترین رودخانه‌های کشور در چند متری‌ات جاری باشد و تو از نعمت آب بی‌بهره، بزرگ‌ترین و استراتژیک‌ترین منابع نفتی کشور را در اختیار داشته باشی و حتی یک سیستم لوله‌کشی آب برای مردمت نساخته باشند، بزرگ‌ترین پلایشگاه‌های نفت و گاز و پتروشیمی را در خاکت جا داده باشی و جوانانت بیکار و مردمت در فقر و تنگدستی دست‌وپا بزنند، بزرگ‌ترین و بهترین درختان نخل و بیشترین احشام و... را داشته باشی ولی همه آنها به‌خاطر بی‌آبی جلوی چشمانت تلف شوند، بهترین و حاصلخیزترین خاک را داشته باشی و گردوغبار ناشی از خشکسالی نفس مردمانت را به شماره بیندازد و... . اینها همه‌ درد و زخم و ناراحتی است. اینها همه رنج‌نامه و غم و غصه‌هایی است که خوزستانی‌ها روزانه با خود مرور می‌کنند و حرصش را می‌خورند. سخت است از چنین سرزمینی مهاجرت کنی، سخت است ببینی نالایق‌ترین مدیران مسئولیت مدیریت امور را در دست بگیرند و خیره به چشمانت مدام دروغ تحویل بدهند و از وضعیت مناسب حرف بزنند. اینها همه‌ سخت است و سخت‌تر از اینها هم عدم تغییر است. سال‌ها مطالبه‌گری، سال‌ها جنگ و تحمل سختی‌های بعد از آن، برای اینکه شاید کمی وضعیت رو به بهبود بگذارد، اما دریغ از ذره‌ای گشایش و سامان! قبل از نوشتن این گزارش، گزارش‌های قبلی در ارتباط با خوزستان را مرور می‌کردم، در هیچ‌کدام از این گزارش‌ها و هیچ‌وقت مجبور به نوشتن از هیچ خبر خوشی در استان نبودیم، تا بوده خبر از فقر، بیکاری، خشکسالی و اعتراض! چه بر سر مردم این استان آمده و می‌آید را ما هم نمی‌دانیم، اما در همین مورد خشکسالی اخیر و تلف شدن احشام و نابودی کشاورزی مردم منطقه، بی‌تدبیری و سوءمدیریت شاکله اصلی بروز چنین اوضاعی است. از مردم که سوال می‌کنیم، از کشاورزی و معیشت ازدست‌رفته‌شان گلایه می‌کنند، از دام‌هایی که یکی‌یکی جلوی چشم‌شان تلف می‌شوند و آبی که دیگر برای نوشیدن خودشان هم نیست، با مسئولان که حرف می‌زنیم تغییرات اقلیمی را بهانه می‌کنند و وضعیت طبیعی آب‌وهوا، با کارشناسان که حرف می‌زنیم با پیوند سخنان مردم و ادعاهای مسئولان، بی‌تدبیری و سوءمدیریت را به‌عنوان علت اصلی بازگو می‌کنند. هواشناسی هشدار وقوع چنین وضعیتی را داده است، مردم هم حتی این را می‌دانستند و تصدیق می‌کنند، منتها مدیران استانی، نمی‌دانم بر پایه کدام استدلال و علتی، قید آب پشت سدها را می‌زنند و خارج از برنامه در فصل سرد سال، موعد آبگیری سد‌ها، دریچه را باز و به بهانه تولید برق آب را به هورالعظیم عراق روانه می‌کنند. در مسیر هم کشاورزان و برنج‌کاران منطقه سرخوش از آب فراوان برنج‌کاری را توسعه می‌دهند و غافل از این روزها تا می‌توانند آب را به زمین‌ها هدایت می‌کنند. در تمام این پروسه هم وزارت نیرو نظاره‌گر ماجراست. اشتباه برنامه‌ریزی می‌شود، اشتباه‌تر اجرا و خیلی اشتباه‌تر هم ادامه پیدا می‌کند و درنهایت به امروز می‌رسیم. امروزی که علی‌رغم رهاسازی آب کرخه، نگرانی‌ها در ارتباط با آینده بیشتر هم شده و با پیش‌بینی‌های موجود مبنی‌بر عدم بارندگی کافی در پاییز و... دل‌نگران پاییز می‌نشینیم. به قول یکی از کارشناسان مدیریت امور از دست مسئولان خارج شده و من‌بعد تمام تصمیمات احساسی و سیاسی است. فعلا هیچ راه منطقی و اثرگذاری به ذهن‌شان نمی‌رسد و باید منتظر معجزه بود. بگذریم، القصه برای اینکه اصول و چارچوب‌های گزارش‌نویسی را هم دستکاری نکرده باشیم، این چند خط ابتدایی را به پای لید گزارش نگذارید. تمام حرف و فهم نگارنده از آنچه در خوزستان گذشت و می‌گذرد، به‌علاوه چندخطی درباره روزهای پیش‌رو که ماحصل گفت‌وگو با مردم محلی، مطلعان و کارشناسان است. حرف‌های بیشتر و بهتر را خود مردم و کارشناسان گفته‌اند و در ادامه می‌خوانیم.

اگر توصیه‌ها موردتوجه قرار می‌گرفت، این وضع ایجاد نمی‌شد

روز گذشته رهبر انقلاب پس از دریافت نوبت دوم واکسن کووایران‌برکت با اشاره به مشکلات عمیقا دردآور مردم وفادار استان خوزستان در زمینه آب، مسئولان دستگاه‌های دولتی و غیردولتی را موظف کردند به‌صورت جدی رسیدگی به مشکلات و مسائل مردم خوزستان را دنبال کنند. ایشان به مشکلات مردم خوزستان اشاره کردند و گفتند: «در روزهای اخیر یکی از نگرانی‌های واقعا دردآور، مساله آب خوزستان و مشکلات مردم بود.» آیت‌الله خامنه‌ای با گلایه از رعایت‌نشدن توصیه‌های متعدد قبلی درباره آب خوزستان و فاضلاب اهواز افزودند: «اگر آن توصیه‌ها موردتوجه قرار می‌گرفت مسلما این وضع ایجاد نمی‌شد که مردم وفادار خوزستان را با وجود این‌همه امکانات و استعدادهای طبیعی و کارخانه‌ها در استان، ناراضی و ناراحت کند. مردم ناراحتی خود را بروز دادند اما هیچ گله‌ای از آنها نمی‌توان داشت؛ چراکه مساله آب آن‌هم در آن آب‌وهوای گرم خوزستان مساله کوچکی نیست.» ایشان با اشاره به حضور وفادارانه و فداکارانه مردم خوزستان در خط مقدم مشکلات هشت سال دفاع مقدس، گفتند: «این مردم نباید دچار مشکلات باشند و اگر به‌موقع و در وقت خود به کار مردم رسیدگی می‌شد، این وضعیت ایجاد نمی‌شد. اکنون که دستگاه‌های دولتی و غیردولتی مشغول کار شدند، و همچنین دولت بعدی که بر سر کار خواهد آمد، کارها را به‌صورت جدی دنبال کنند.»

مساله اصلی تشنگی مردم نیست، تشنگی زمین‌ها و دام‌هاست؛ معیشت مردم نابود شده است

سعی شد از مناظر مختلف به مساله ورود کنیم و هم روایت‌های مردمی، هم رسانه‌ای و هم کارشناسی از ماجرا داشته باشیم تا مخاطب به فهم و درک درست‌تر و واقعی‌تری نسبت به اتفاقات استان خوزستان برسد. ازهمین‌رو ابتدا چند روایت از خوزستانی‌های عزیز می‌خوانیم. روایت‌هایی که شاید در برخی اطلاعات و آمار تناقض‌هایی داشته باشد خصوصا با گفته‌های کارشناسان اما به هرحال نقطه‌نظرات و شواهد عینی مردم منطقه از آن‌چیزی است که بر سرشان آمده است. ابتدا یکی از محلی‌ها در ارتباط با شبکه مسائلی که در خوزستان وجود دارد و شاید برخی از آنها هم خیلی این روزها موردتوجه قرار نگرفته باشد به «فرهیختگان» گفت: «مهم‌ترین موضوع در بحث صورت‌بندی ماجراست. روایتی که در فضای افکار عمومی از کم‌آبی خوزستان شکل گرفته، روایت غلطی است. مردم فکر می‌کنند اینجا آب آشامیدنی نیست. درصورتی‌که این‌طور نیست. از ابتدا هم آب آشامیدنی کم بود و مردم هم می‌خریدند. آب لوله‌کشی هم اگر در جایی بود چون کیفیت آب پایین است، مردم آب آشامیدنی را خریداری می‌کردند و می‌کنند. این اعتراضات برای این نیست که آب آشامیدنی مشکل دارد، کمبود وجود دارد ولی در اصل، مساله زراعت و احشام مردم است که نارضایتی را به وجود آورده. این صورت‌مساله مهم است که خیلی دقت نمی‌شود، با دو عکس وایرال‌شده همه تصور کردند اینجا مردم از تشنگی تلف می‌شوند. نکته دیگر این است که چرا هور خشک شده و آب برای احشام وجود ندارد؟ بخشی فقط به ماجرای کم‌آبی و اینکه رودخانه کرخه کم‌آب شده، برمی‌گردد. بخشی دکل‌هایی است که شرکت‌ نفتی‌ها بنا کردند. هور را خشک کردند که بتوانند دکل بزنند یا سطح آب هور را پایین آوردند چون هزینه تمام‌شده استخراج در جایی که آب نباشد یا سطح پایین‌تری داشته باشد، کمتر است. این که چه لابی‌ای بین شرکت نفت و سازمان‌های مرتبط با تامین آب صورت گرفته، چه بده‌وبستانی اتفاق می‌افتد صرفا با توجیه اقتصادی قابل‌فهم است. نکته بعدی این‌که گفته می‌شود دریچه‌های سد کرخه باز شد و هور آبگیری شد خیلی قریب به واقعیت نیست، یعنی اگر آنها آب را هم باز کرده باشند، معلوم نیست با چه دبی باز شده است. ممکن است با دبی کمی باشد تا در ظاهر ادعایی کنند. الان سطح آب قدری بالا آمده اما این راکد است یعنی سد کرخه را نمایشی باز کردند و بعد بستند و تا هفته دیگر باقی نمی‌ماند چون شدت گرمای هوا بالاست. دوباره همان اتفاقات تکرار می‌شود و بدبختی مردم باقی می‌ماند. فضای نمایشی اکنون نهایتا یک هفته دوام دارد و باز اهالی مصیبت‌های تکراری را دارند. این فضاسازی که آب باز شد، بازی تبلیغاتی است. در یک جاهایی از ماه اردیبهشت و خرداد به بعد آب کم شد به اندازه‌ای که آب در هور قطع شد. گاومیش‌دارها هم دو دسته‌اند. یک‌سری گاومیش‌ها جاندار هستند و بالغ، 12-10 کیلومتر روزانه راه می‌برند تا به اولین نقطه آبگیر برسند و می‌توانند گاومیش را به آب برسانند. حیات گاومیش به آب بستگی دارد و اصطلاحا 24ساعت آب نخورد، کمر آن می‌شکند. آنهایی که جاندار نیستند و گوساله، با ماشین اطراف حمیدیه می‌برند و با آب لوله‌کشی آب می‌پاشند در حدی که خیس شوند و حیوان تلف نشود. این یک بحث انسانی دارد و یک بحث اقتصادی؛ چون 90-80 میلیون ارزش حیوان است. در جاده گاومیش می‌بینید که تلف شده است. با یکی از دامداران صحبت می‌کردم می‌گفت گاومیش به یک پهلو می‌خوابد روی آن را خیس می‌کنند و به پهلوی دیگر می‌چرخانند و پهلوی دیگر را خیس می‌کنند؛ به این اندازه وضعیت اسفناک است. عمده مشکل موجود برای احشام در بوستان و سوسنگرد است و در شرب در منطقه غیزانیه و نیسان ایراداتی وجود دارد. یکی از نکاتی که مطرح می‌شود این است که غیزانیه آب دارد (این روایت را بعد از آن ماجراهای غیزانیه مدام تکرار می‌کنند) و مشکل حل شده، درحالی‌که حل نشده است. آب می‌آید و لوله‌کشی است و طرح غدیر انجام شده ولی به‌قدری است که حوضچه‌هایی که آنجا دارند، پر شود، و دوباره قطع می‌شود. دوباره آب ندارند و دوباره آب می‌ریزند. باز هم سیستم حوضچه‌ای است. این‌طور نیست که آب شرب در خانه به‌راحتی در دسترس باشد. این تصور غلطی است که مشکل غیزانیه به‌طور کامل حل شده است. بدترین اوضاع را منطقه نیسان و روستاهای اطراف منطقه نیسان دارد که در آب شرب هم مشکل دارند یعنی مساله آب شرب آنها با تانکر حل می‌شود و غیر سازوکار تانکر سازوکار دیگری وجود ندارد. مساله دیگر این است که زمانی که در غیزانیه مشکل آب داشتیم این سروصدا وجود نداشت، الان اما کارد به استخوان مردم رسیده چون آب احشام و زراعت به مشکل برخورده؛ چراکه معیشت مردم است. آب آشامیدنی درنهایت خریداری می‌شد و همین الان هم آب آشامیدنی تهیه می‌شود. ما که قشر متوسط هستیم هم تصفیه‌کن در خانه‌ها داریم و آن بندگان خدا که تصفیه‌کن ندارند، آب را خریداری می‌کنند. از ابتدا مساله شرب آنها همین مدلی بود. الان که به چالش خوردند به‌خاطر مساله معیشت است. یک‌شبه 80 میلیون از سرمایه شما از بین می‌رود. تجمعی درخصوص برق داشتیم که جمع شد. برق اینجا قطع نشد. بلافاصله مشکل آب پیش آمد و این چالش‌ها ایجاد شد. مساله دیگری که به نظر می‌رسد این است که در منطقه زراعتی که وجود دارد 50 هزار هکتار شلتوک است. این میزان کلی برنج است و چند تن برنج از این زمین خارج می‌شود؟ چه اشتغالی با این ایجاد می‌شود؟ همه اینها بلافاصله ماند و نتوانستند بکارند. جماعتی که اشتغال خود را از دست دادند، الان معترضند. یک بحث حیات گاومیش‌هاست که به آب بستگی دارد و بحث دیگر کشاورزی است که نابود شده.»

مشکل آب کم بود، کمبود آرد و نان هم بیداد می‌کند! گفتند برنج نکارید، نکاشتیم، جایگزینش چه کار کنیم؟

در ادامه با بوعذار، یکی‌دیگر از مردم بومی منطقه حرف زدیم. او نیز گلایه‌های مشابهی داشت و به «فرهیختگان» گفت: «یکی از مشکلات ما مشکل آب شرب روستاهاست. درست است که در گذشته هم آب تصفیه نبود اما به اهالی آب می‌رسید و می‌توانستند از آن استفاده کنند. الان تصفیه‌خانه‌های بخش مرکزی با توجه به اینکه در رودخانه نصب شدند، رودخانه هم آب ندارد، اینها هم آب نمی‌کشند درنتیجه خاموش هستند. این از نظر آب شرب اهالی روستاهاست. از نظر آب برای کشاورزی و احشام دو رودخانه هم در بخش نیستان و هم در بخش مرکزی کرخه رودخانه‌ها خشک است و برخی از مردم شلتوک کاشتند و درنهایت رها کردند، زندگی بیشتر اهالی بستگی به احشام، گاومیش، شتر و... دارد. احشام آب می‌خواهد. مثلا گاومیش اگر 24 ساعت آب به‌ آن نرسد کمر آن می‌شکند و می‌افتد. طبیعت زندگی گاومیش اینچنین است. گوسفندان هم قبلا همین آب کشاورزی را که کشاورزان برای زمین‌ها می‌بردند، استفاده می‌کردند. اگر آب نبود به خانه‌ها می‌رفتند. به هور رسیدیم، شهری اینجا داریم که زندگی روزمره مردم آنجا به هور بستگی دارد. هور خشک شده است. زمین هم آب نمی‌آید. اینکه چرا الان آب نمی‌آید خدا می‌داند، چرا فقط این منطقه آب نمی‌آید خدا می‌داند؟ اگر قرار است کم‌آبی در ایران باشد باید برای تمام کشور باشد. چرا برای قشر خاصی یا طیف خاصی است؟ آنجا با توجه به گرمایی که داریم و تبخیر، آب زندگی روزمره مردم که بستگی به این دارد دچار مشکل شده است. آب مایه حیات است. وقتی آب نباشد یعنی حیاتی نیست؛ حیاتی که باید از آب استفاده کرد. ماهی از آب است، گاومیش‌ها با آب زنده هستند، تلف‌شدن گاومیش‌ها عذاب‌آور است. وضعیت این روزها به جایی رسید که شتر مرد. شتری که می‌تواند یک هفته در صحرا راه برود و تشنگی را تحمل کند. این شتر از تشنگی مرد. تشنگی در خوزستان بیداد می‌کند. نمی‌گوییم یک قطره می‌آید. رودخانه خشک است. زندگی ما بستگی به آب دارد. تمام دنیا همین است و نیاز ما هم همین‌طور است؛ چون زندگی روزمره ما به هور بستگی دارد. سال گذشته نمونه داریم که در منطقه نزدیک به 55هزار هکتار شلتوک شد. این سبب اشتغال چندین نفر شد؟ نمونه کوچک می‌آورم که 7-6 نفر سوله‌ای احداث کردند، خشک‌کن خریدند، 60-50 نفر را بر سرکار بردند. نزدیک به 500 کشاورز سرکار بودند. از نظر مذهبی خمس و زکات این 55هزار هکتار اگر پنج تن باشد، به من داده نمی‌شود بلکه به فرد فقیر داده می‌شود. اینها سبب شد چند خانواده بی‌بضاعت برای سه، چهار ماه برنج خوردند. از نظر اینکه منطقه بیکاری است ناهنجاری کاهش یافت. تمام ناهنجاری‌ها و تخلفات اجتماعی از بیکاری است. جوانی که بیکار نباشد به فکر این نیست که خلافی کند یا ناهنجاری انجام دهد که موجب رعب در شهر شود. با توجه به قصوراتی که در حق ما شده شهر هویزه از نظر آرامش و امنیت نمونه است. من نمی‌خواهم بقیه شهرها را مذمت کنم، چون چیزی که مطالبه می‌کنند حق است. افراد اغتشاشگر هم میان مردم آمدند و معاند نظام هستند، هویزه دروازه تشیع جهان است. هویزه خود بانی و مسبب 800-700 عالم جهانی در نجف، شیراز و... است. خواهشی که داریم این است اگر می‌توانید کاری برای این مردم کنید هم ثواب معنوی و هم ثواب اخروی دارد، کسی که 700 گاومیش دارد می‌دانید با تورم موجود قیمت هر گاومیشش چقدر است. گاومیش از آب لجنی که در رودخانه می‌ماند، می‌خورد و بچه گاومیش از بین می‌رود. زندگی گاومیش مختص این منطقه است. مثل شلتوک برای مناطق دیگر نیست، باید آب و هور باشد. آب کرخه از دو سمت می‌آید، از بخش نیسان و از بخش مرکزی. بخش مرکزی که تا الان یک قطره هم آب نیامده است. بخشی که به هور می‌رود و هنوز به هور نرسیده هرچند اذعان دارند قدری رسیده است، از بخش نیسان می‌آید. از این بخش می‌آید مشکل گاومیش برای هور حل می‌شود ولی در بخش مرکزی که گوسفند و احشام دیگر است حل نمی‌شود، چون آب در رودخانه نیامده که حل شود. دو بخش ما نزدیک به خیلی از روستاهاست. جمعیت بیشتر در روستاهاست. جمعیت هویزه 24هزار نفر است و 15-14هزار نفر در روستاها زندگی می‌کنند. این شهرستان با نیسان 40هزار نفر می‌شود. از نظر آب شرب خود شهر حداقل 6-5 ساعت آب قطع می‌شود. چندین سال است که آب تصفیه می‌خریم، از آب لوله‌کشی استفاده نمی‌کنیم چون قابل‌استفاده نیست. در شهر کمبود نانوایی و آرد هم وجود دارد. مشکل حادی است و از طریق فضای مجازی رسانه‌ای شده است. شرکت‌های نفتی چهار، پنج کیلومتر تا روستاها فاصله دارند. همه آب تصفیه دارند. بهترین امکانات را دارند. اصلا کمکی به مردم نکردند. تصفیه‌خانه‌ای به نام شرکت زلال برای خود احداث کردند. به صورت جدا تصفیه‌خانه دارند. حدود 400 چاه نفت دارند. 120 شرکتی که در منطقه فعال هستند. میدان‌های فعال نفتی را می‌توان نام برد. این تبعیض است. در هورالعظیم عملیات اکتشاف می‌کنند. کسی مطالبه‌گر ما نیست. نه مسئول قوی داریم که مطالبه کند. قضیه رودخانه برای اکنون نیست، به مردم به حدی فشار آمد که تا الان این کار را کردند. دو ماه است که رودخانه خشک است. برای الان نیست. مردم منتظر بودند دو، سه هفته‌ای مشکل حل شود ولی نشد. مسئولی نیامد شهرستان که مشکلات را ببیند. فرماندار نیامد بیانیه‌ای صادر کنند. فقط گفتند شلتوک نکارید. ما هم شلتوک نکاشتیم. جایگزین این شلتوک باید چه کنیم؟ این میزان بیکار کجا بروند؟ این میزان آدم بیکار شده باید چه کنند؟ این یک سوی امر است. از نظر اجتماعی، امنیتی و... می‌توان به این مساله نگاه کرد. آب مسبب قضایای دیگری می‌شود.»

دچار یک مدیریت بی‌تدبیر هستیم

ماهر صابری از نیروهای جهادی بومی در منطقه هم نکات قابل‌تاملی از وضعیت داشت و به «فرهیختگان» گفت: «برخی روستاها آب شرب ندارند، برخی روستاها آب شرب دام ندارند، برخی روستاها نه آب شرب دارند و نه آب دام دارند و نه بحث کشاورزی را دارند. اولویت‌بندی در منطقه این سه مورد است. اولویت اول آب شرب است که در برخی روستاها انجام نشده است. مرحله دوم آب شرب دام است که تلف می‌شود. بحث سد کرخه انجام شده و دیروز و امروز قدری آب رسیده است. نسبت به رودخانه کرخه که از هویزه می‌گذرد هنوز خشک است. با این معضل مواجه هستیم که در این منطقه که سمت هویزه و روستاهای هویزه است، هم دام تلف می‌شود و هم بیماری می‌آید و کشاورزی هم از بین رفته است. حتی کشت تابستانه از بین رفت. مردم می‌گویند اگر آب بود چرا این چند روز به روی مردم باز نشد، اگر نبود پس این رهاسازی آب چیست؟ دوستان در بحث مدیریت بی‌تدبیری کردند که اوضاع به اینجا کشیده شد. قبل از اینکه مردم به خیابان بیایند می‌توانستند این سد را باز کنند. چرا وقتی مردم به خیابان ریختند و بعضا معاندین سوءاستفاده کردند و خرابکارها خرابکاری کردند بعد آب باز شد؟ دوستان در بحث مدیریت بی‌تدبیری کردند که اوضاع به اینجا رسید و به مردم و اهالی توهین شد. در همایشی که در سد کرخه بود یکی از فعالان محیط‌زیست صحبت کرد و آنجا به مردم توهین کرد. الان آب باز شده و امیدواریم پایدار باشد تا مشکلات برطرف شود و این آب هم زودتر به هور برسد.»

وضع فعلی نمود سوءمدیریت است

امین غفاری از فعالان اجتماعی و رسانه‌ای خوزستان هم روایت مشابهی از منطقه داشت و ضمن گلایه از وضع موجود و روایت مشاهدات خود، همچنین تاکید بر این نکته که اکثریت معترضان مردم خوزستان بودند نه معاندان و اغتشاشگران به «فرهیختگان» گفت: «آب کرخه قدری رهاسازی شده ولی می‌گویند این آبی که رها شده اگر بارندگی نداشته باشیم برای بحث آب شرب، کشت پاییزه و آبان و مهر دچار مشکل می‌شویم. حجم آبی که می‌آید محدود است و یک دهم‌حجمی است که مورد نیاز منطقه است ولی همین باعث شد حیات دوباره به شاخه‌های رودخانه کرخه بازگردد ولی هورالعظیم اتفاق خاصی در آن نیفتاده است. اینکه آب به درستی وارد هورالعظیم شود، عملا این را می‌توان مطرح کرد حقابه تالاب هورالعظیم وارد شاخه‌های کرخه شده است، البته بحث شالی‌کاری وجود دارد و حجم زیادی از آب وارد زمین‌های کشاورزی می‌شود. طبق مشاهدات من در استان خوزستان 900 روستا در حالت عادی دچار مشکلات تامین آب شرب بودند و این تنش آبی اخیر باعث شد حدود هزارو200 روستا تنش آبی پیدا کنند و تعدادی از روستاها وضعیت بحرانی داشتند که با ورود ارتش، سپاه و نیروهای جهادی و باز کردن بخشی از حقابه هورالعظیم بخشی از مشکل برطرف شد ولی مشکل تامین آب شرب یک مساله عادی در روستاهاست. هم در روستاهای غرب استان و هم شمال استان و هم جنوب استان و هم شرق اهواز که غیزانیه می‌شود، این مشکل وجود دارد. داستان عادی است که روستاهای استان با تانکر آب شرب را تامین می‌کنند و همیشه مجبورند آب شرب را خریداری کنند. الان به‌خاطر وضعیتی که پیش آمد تانکر‌ها محدود بود و امکان پوشش تمام روستاها نبود که با ورود نیرو‌های جهادی این مساله قدری به کنترل درآمد. الان روستاهای بسیار کمی هستند که این موضوع بی‌آبی در آنها مطرح می‌شود. با یکی از گروه‌های جهادی به یکی از روستاهایی رفتیم که فاصله زیادی با حمیدیه داشت و جزء این بخش بود، شرایط آنجا عادی بود، گرچه آب معدنی به آنها داده شد ولی وضعیت بحرانی ندیدیم. شاید این آب معدنی‌های پرتعدادی که مجموعه مردمی در روستاها ارسال می‌کنند یک معضل را در منطقه به وجود می‌آورد چون با بطری ارسال می‌کنند و اینها روستایی هستند و اینها در فضای طبیعت رها می‌شود و این معضلی را در منطقه به وجود می‌آورد، برای همین از تریبون‌هایی که داشتیم این مساله را مطرح می‌کردیم که بطری نفرستند و اگر می‌خواهند کاری کنند با تانکر آبرسانی کنند یا به نیروهای جهادی در منطقه حمایت‌ها را انتقال دهند تا اینها بتوانند سامان دهند. البته چند گروه جهادی به صورت کلان سعی کردند در منطقه فعال شوند تا تانکر آب تهیه شود، بحث احداث مخزن هم بوده است؛ هم برای شرب و هم برای دام انجام می‌شود. اینها فعالیت می‌کنند و گروه جهادی هم مخصوص روستایی است که دام آنها تلف شد. 400 دام را اعلام کردند که در روستاها تلف شده است. مطالبه آب و حقابه هور، انتقال آب، مدیریت منابع آبی و... رنگ و بوی امنیتی و اعتراضی به خود گرفته است و مطالبات مردم نادیده گرفته شده است. اینکه چرا تا به‌حال آب کرخه رهاسازی نشده بود سوالی بود که نماینده ولی‌فقیه استان هم در صداوسیما مطرح کرد که فقط حقابه را می‌خواستند و دام مردم تلف نمی‌شد. یکی دو ماه مردم اعتراض می‌کردند و گزارش‌های خبری منتشر می‌شد، چرا دستگاه مسئول اقدامی صورت ندادند؟ چرا حجم پایین آب کرخه را بهانه کردند و اصلا زیر بار رهاسازی آب نرفتند؟ تا زمانی که اغتشاش ایجاد شد و خون مردم و مامور نیروی انتظامی ریخته شد آب را باز کردند. داستان هورالعظیم که الان به این وضعیت رسیده از زمان سیل 98 است که هورالعظیم آبگیری شد تا بهمن 99 مرز عراق باز مانده بود و بهانه این بود که شکسته است و اداره محیط‌زیست معترض شد و سازمان آب خوزستان اعلام کرد سال 1400 سیل خواهیم داشت و برای همین عجله‌ای برای این موضوع نداشت که مرز عراق را ببندد. در هفته دوم بهمن ماه مرز بسته شد، در شرایطی که هورالعظیم وضعیت نامناسبی داشت. اردیبهشت ماه هم دوباره همین اتفاق افتاد و مرز شکسته شد و دو هفته طول کشید تا ترمیم شود که حجم زیادی از آب هور تخلیه شد. بحث تولید نیرو و برق در سد بود که معمولا در فصل تابستان و پاییز رهاسازی آب انجام می‌شد ولی باز این اتفاق در زمستان انجام شد که عجیب بود. زمستانی که زمان آبگیری سد است این آقایان برای بحث تولید برق آب را رها کردند و زمانی که مردم نیاز به آب داشتند هیچ آبی در سد نیست. چیزی که متوجه شدیم بی‌تدبیری مدیران وزارت نیرو و استان خوزستان است که منجر به این وضعیت شده است. همان‌طور که در سیل 98 به هشدارهای دستگاه‌های امنیتی درباره بحث بارندگی ابتدای سال 98 بی‌توجه بودند و تخلیه انجام ندادند و باعث شد بسیاری از شهرهای استان زیر آب برود و مردم دچار سیل شوند، این میزان آب که برای مدیریت سیلاب و تولید برق و برای تامین برق ساخته شده در زمان سال پربارش مردم با سیل روبه‌رو شدند و در زمان کم‌بارش مردم با خشکسالی مواجه شدند. این چیزی جز سوءمدیریت دستگاه مسئول نبود. که خوش‌بینانه است که بگوییم سوءمدیریت است. ضمن اینکه صریح در رسانه رسمی واقعیت را نمی‌گویند. بحث گاومیش‌ها را طور دیگری بیان می‌کنند. بنزین روی آتش خشم مردم می‌ریزند و مردم به خیابان می‌آیند و اعتراض می‌کنند، چون صدای آنها شنیده نمی‌شود و گوش شنوایی برای مردم وجود ندارد و با پاسخ محکم روبه‌رو می‌شوند و بدبین نسبت به انقلاب و نظام می‌شوند. هنوز این شرایط وجود دارد. این ناراحتی و خشم هنوز از بین نرفته است.برخی متاسفانه در تریبون‌های رسمی مطرح می‌کنند که اینها شورشی هستند و همه اینها آدم‌های الاهوازیه هستند اما طبق بررسی ما اکثرا مردم عادی بودند که تعداد محدودی ضدانقلاب بین مردم نفوذ می‌کنند و دست به اقدامات خرابکارانه می‌زنند ولی در کل مردمی هستند، حرف و مطالبه و صدایی دارند که آن صدا شنیده نمی‌شود و رسانه ملی و دستگاه‌های مسئول اینها را انعکاس نمی‌دهند به اسمی که بحران را مدیریت می‌کنند. بعد که رسانه‌ها مطالبه کردند، صداوسیما گزارش بدی درباره هورالعظیم منتشر کرد و دو هفته پیش صداوسیمای استان و کشور گزارش داد که آب وارد هور شد. الان که خدمت شما هستم و از منطقه به سمت اهواز برمی‌گردم هنوز آب کامل به هور نرسیده است، آب هنوز در مسیر هور است و آن هم به صورت آب‌باریکه است.»

با این وضع تا 20 شهریور آب کرخه خشک می‌شود و با بحران جدی‌تری مواجه می‌شویم

با وجود برخی تناقض‌ها که اشاره کردیم، اینها روایت‌هایی بود که مردم و فعالان منطقه در اختیار «فرهیختگان» قرار دادند، اما در ادامه سراغ کارشناسان رفتیم. ابتدا مهدی قمشی، عضو هیات‌علمی دانشگاه شهید چمران اهواز و از مسئولان اسبق استانداری خوزستان به «فرهیختگان» گفت: «اگر در حوضه کرخه مطابق برنامه‌ای که برای وضعیت خشکسالی درنظر گرفته شده بود، شلتوک‌کاری انجام نمی‌شد، این برنامه‌ای که سازمان آب و برق خوزستان برای ذخیره کرخه تنظیم کرده بود جواب می‌داد و آب به هورالعظیم می‌رسید. حتی با دبی 80 مترمکعب یا 90 مترمکعب آب به هورالعظیم می‌رسید ولی الان ما در این حوضه به‌شدت کشت شلتوک داریم و اسم آن را هر چه بگذاریم کاری به مبانی ندارم و دلایل هر چند معیشت مردم، سودآوری بالا یا عدم برنامه‌ریزی صحیح! عملا در این حوضه بیش از 18 هزار هکتار زمین زیر کشت شلتوک داریم و همین‌طور درحال گسترش است. با وجود اینکه فصل کشت گذشته ولی چون برنامه از دست دولت خارج شده است کشاورزان زمین‌ها را زیر کشت می‌برند و حتی آنهایی که برنامه‌ای نداشتند با توجه به اینکه عده زیادی کاشتند و تعرضی به آنها نشد و خسارت جدی پرداخت نشد، در هر صورت مردم و کشاورزان و کسانی که دست از کشت شلتوک برداشتند، الان همراه با دولت تشویق شدند و کشت می‌کنند. با توجه به اینکه دبی را زیاد کردند عده‌ای به وسوسه افتادند تا زمین‌های کشت شلتوک را توسعه دهند. مساله این است که الان با وجود اینکه 5 روز دبی آزادسازی از سد کرخه را به 160 مترمکعب در ثانیه رسانده‌اند، ولی دبی خوبی به تالاب نرسیده است. هر چند خبرهایی داشتم که آبی هم به تالاب رسیده است ولی ممکن است حقابه کم شود با این گسترش بی‌رویه‌ای که دامن زده می‌شود. در هر صورت الان این 160 مترمکعب در ثانیه از 800 میلیون مترمکعب ذخیره ماه‌های تیر، مرداد، شهریور، مهر، آبان و آذرماه سد کرخه به پایین هدایت می‌شود. الان 160 مترمکعب که آزادسازی می‌شود تا 25 شهریورماه می‌تواند تامین‌کننده این حوضه باشد، البته با این وضعیت فعلی که وجود دارد. بنابراین بعد از بیستم شهریورماه عملا پشت سد کرخه آبی نیست که بخواهند به پایین تزریق کنند لذا به‌شدت دبی آب حداقلی کاهش می‌یابد و در حد 30 مترمکعب در ثانیه می‌رسد که این برای حوضه در حد صفر است. لذا حتی از شوش به پایین‌دست رودخانه کرخه آبی نخواهد داشت و لذا معضل عجیبی را دامن می‌زند. امیدوارم تا آن زمان فکر جدی برای تامین این کمبود آب سد کرخه شود یا فکر جدی در حوضه شود و از کشت‌های شلتوک جلوگیری کنند تا بتوانند با پرداخت خسارت، این کشت را از بین ببرند و نهایتا حقابه هورالعظیم به انتها برسد. الان عملا و منطقا هیچ راهکاری نیست. مدیریت از دست مدیران کلان خارج شده و بیشتر سیاسی و لابی شده است ولی اگر از من سوال کنید نهایتا به‌عنوان یک بحران چطور می‌توان این مساله را حل کرد، من قبلا هم با رسانه‌هایی مطرح کردم که راه این است که از سد سیمره که یک میلیارد مترمکعب ذخیره حجم مرده دارد بتوانند به پایین‌دست کرخه تزریق کنند و قدری ذخیره آب پشت سد کرخه را بالا ببرند و بتوانند برای انتهای شهریور، مهر، آبان و آذرماه آمادگی داشته باشند که معضل مسیر و همین‌طور تالاب را شاهد نباشند. در زمان سیلاب مقدار زیادی از آب سد کرخه را رهاسازی کردیم و از دایک مرزی قسمت زیادی از آب را به هورالعظیم عراق انتقال دادیم. البته حتی ابتدای سال 99 چون واهمه ترسالی بود مقدار زیادی از آب را به هورالعظیم هدایت کردند و شاید بین یک تا 2 میلیارد مترمکعب را می‌توانستند صرفه‌جویی کنند ولی پیش‌بینی‌های اقلیمی این اشکال را دارد. وقتی پیش‌بینی می‌کردند ترسالی باشد من هم جای مسئولان باشم نگرانی‌ام از بابت ترسالی بالا می‌رود چون این نگرانی بود که خودبه‌خود سد کرخه را خالی کردند. البته من اعتقاد دارم می‌توانستند بهتر مدیریت کنند و می‌توانستند دست به عصا بروند و آنقدر شتابزده تخلیه نکنند ولی در هر صورت متاسفانه ذخیره آب سد کرخه را پایین آوردند به امید اینکه زمستان جبران شود و ما در زمستان متاسفانه خشکسالی شدید داشتیم و بارندگی به‌شدت کم بود و در بهمن، اسفند و فروردین‌ماه ما همیشه منتظر سیلاب‌های خوبی هستیم ولی تقریبا بارندگی در استان خوزستان صفر بود و در حوضه‌های کرخه و کارون هم نزدیک به صفر بود لذا عدم نزولات آسمانی مشکل را مضاعف و ما را با شرایط امروز مواجه کرد.»

پاییز خوبی در پیش نداریم، قبلا به وزیر و بالاتر از وزیر هم هشدار داده بودیم

یکی از نکاتی که بارها در طول گزارش و در خلال صحبت مردم و کارشناسان به آن برخوردیم مساله پیش‌بینی‌های اقلیمی بود که باعث تخلیه آب سد کرخه از ترس ترسالی شد و ذهن را به این سمت هدایت می‌کرد که نکند سازمان هواشناسی کوتاهی و قصوری کرده باشد. از همین رو با احد وظیفه، رئیس مرکز خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی کشور گفت‌وگویی انجام دادیم و او در ارتباط با بحران خوزستان و شبهاتی که پیرامون پیش‌بینی‌های اقلیمی وجود دارد به «فرهیختگان» گفت: «درباره آن چیزی که سازمان هواشناسی اعلام کرده بخشی که مربوط به خشکسالی و شرایط اقلیمی است حداقل اگر در اینترنت هم سرچ کنید در مصاحبه‌ای در تابستان گذشته تا الان بیان کردم، جدا از گزارش‌هایی که به وزارتخانه ارائه می‌دادیم. به صورت جلسات هفتگی و ماهانه وضعیت اقلیم را گزارش می‌دادیم. ضمن اینکه اگر به وب‌سایت مرکز ملی خشکسالی مراجعه کنید بولتنی منتشر می‌کنیم و وضعیت بارش را هر روز چک می‌کنیم. از بیش از دو هزار و 700 ایستگاه از مجموعه سازمان هواشناسی وزارت نیرو اطلاعات دریافت می‌کنیم و این اطلاعات را پردازش می‌کنیم، اطلاعات غلط را دور می‌ریزیم و نقشه پهنه‌بندی بارش تهیه می‌کنیم. نقشه منحصر به‌فرد است و کمتر جایی این را منتشر می‌کند و به دلیل این مساله است که نبض بارندگی و دمای هوا را هر روزه گزارش می‌کنیم که چقدر بارندگی داشتیم و نسبت به دوره مشابه چند درصد پایین‌تر است. شاخص‌های خشکسالی را حساب و درج می‌کنیم و این آمار در اختیار عموم ازجمله نهادها و وزارتخانه‌ها اعم از جهاد کشاورزی، نیرو، محیط‌زیست و... قرار می‌گیرد. این وضعیت کم‌بارشی غالب مدل‌های عددی از سال قبل بوده است. یک نکته دیگر این است پیش‌بینی اقلیمی مثل پیش‌بینی 24 ساعت آینده یا 48 ساعت آینده یا هفتگی نیست. عدم قطعیت و خطا در آن وجود دارد. کم‌وبیش همه جای دنیا این را پذیرفته‌اند و به خاطر همین پیش‌بینی اقلیمی را به صورت پیش‌بینی گروهی انجام می‌دهند یعنی به صورت یقینی امکان ندارد پیش‌بینی شود چون تغییراتی وجود دارد که به صورت یقینی کسی نمی‌داند چطور می‌شود. در کل دنیا وضعیت همین‌طور است و مختص ایران نیست. تغییراتی وجود دارد. کسی می‌دانست در کوتاه‌مدت در اروپا یا چین و... چنین سیل‌های مهیبی بیاید؟ این مقدار بارندگی یا یک‌باره بارش می‌شود و پیش‌بینی ماهانه را کلا عوض می‌کند. به خاطر همین پیش‌بینی یقینی برای پیش‌بینی‌های اقلیمی معنی ندارد چون تغییرات به حدی زیاد است که می‌تواند دچار خطا شود. به‌طور کلی با احتمال پیش‌بینی می‌کنند. مثلا 30 سال گذشته را اگر به سه قسمت سال‌های پربارش، سال‌های نرمال و سال‌های کم‌بارش تقسیم کنیم، بعد بگوییم این بارش سه ماهه آینده در حد یک‌سوم پایینی است یعنی کمتر از آن است. یعنی با احتمال 70-60 درصد کمتر از متوسط بارش‌های کم 30 سال گذشته است. الان مدل‌های اقلیمی در دنیا این‌چنین کار می‌کنند. به خاطر اینکه سخت است بگوییم بارش دقیقا این‌چنین می‌شود چون این مساله خطا دارد. برنامه‌ریزی نباید یقینی باشد یعنی بگویید اصلا نکارید یا آب را رها کنید. این به مدیریت برمی‌گردد، به اینکه نظرها در کشاورزی، وزارت نیرو، یا... چگونه باشد. او می‌گوید ما بارانی که دریافت می‌کنیم به اندازه کمترین سال‌های مشاهده شده است یعنی بارانی است که خوب نیست و کم است. بنابراین باید مدیریت آب و کشاورزی را در حدی کنم که نه اینکه نکارم ولی در کمترین حجم بکارم تا کمترین آسیب را ببینم. اینها را سازمان‌ها تصمیم می‌گیرند یعنی ریسکش را خود می‌پذیرند که چگونه کار کنند. ممکن است کسانی بیان کرده باشند ترسالی است چون اول سال اگر به یاد داشته باشیم بارندگی خوب بود و بسیاری شایعه کردند ترسالی است. واقعا من ایستادم و در همه مصاحبه‌ها بیان کردم این چنین نیست. حتی به یاد دارم آخر پاییز خوزستان بارش سنگینی داشت و گفتند حرف‌های شما درست نیست. من گفتم فقط یک نقطه را نبینید بلکه کل کشور را ببینید. درست است که بارندگی خوزستان زیاد شد و سیلاب راه افتاد و شهر را در آب غرق کرد ولی این یک مورد است همانند مورد بارش آلمان و چین است. با این یک مورد نمی‌توان نتیجه گرفت که خشکسالی نیست. ممکن است سیل بیاید ولی منافاتی با خشکسالی ندارد. خشکسالی کار خود را می‌کند و غالب کشور در شرایط بد بارندگی است. برای دو هفته میزان بارندگی عدد بالای نرمال رفت، در مجموع کشوری را بیان می‌کنم به خاطر حجم بارندگی‌ای که در خوزستان داشتیم ولی دوباره بارش‌ها بعد از دو هفته سرشکن شد و یکی از خبرنگاران به من گفت شما گفتید این چنین نیست ولی من گفتم جوجه را آخر پاییز می‌شمارند. پاییز هواشناسی اول تابستان است. الان حقیقتا اینکه چگونه مدیریت کردند مشخص نیست، نمی‌دانم در زمستان چقدر رهاسازی شد چون مدیریت آب دست وزارت نیرو است و جهاد کشاورزی مصرف را تنظیم می‌کند. آمار بارش و وضعیت اقلیم محتمل پیش رو را بیان می‌کنیم. دقیق نمی‌توان بیان کرد. ایستگاه هواشناسی آمریکا که توسعه یافته‌ترین کشور است و حتی انگلیس هم مراجعه کنید پیش‌بینی‌ها را به صورت احتمالی می‌دهند. می‌گویند احتمال اینکه سه ماهه آینده پربارش شود چقدر است. ریسک کار خود را براساس این بارش‌ها در نظر می‌گیرند. این که کم‌بارش شود بالاتر از این است که نرمال باشد. بنابراین کار را با توجه به کم‌بارشی تنظیم می‌کنیم. مثلا سطح زیرکشت و نوع کشت و نیاز آبی را براساس آن برنامه‌ریزی می‌کنیم. این کاری است که در توان داریم و ادعای بیش از این نداریم. همین شرایط را آن‌گونه که در دنیا معمول است بیان کردم. الان تقریبا در خوزستان بارندگی نداریم تا اینکه آبان‌ماه بارندگی انجام شود. ولیکن لرستان و ایلام شاید اوایل آبان بارندگی شروع شود و در آن مناطق بارندگی داشته باشیم. قدر مسلم تا پایان آبان‌ماه رودخانه‌ها آنچنان دبی پیدا نمی‌کنند که آورده قابل ملاحظه‌ای در رودخانه‌ها ایجاد شود چون زمین تشنه است و باران شدید نیست و اگر جبهه بارندگی آن زمان جبهه قابل ملاحظه‌ای باشد می‌توان انتظار بارش خوبی را داشته باشیم. سال قبل هم بارش‌های پاییزه دیرتر شروع شد و اکثر بارش‌ها انتهای پاییز انجام شد. متاسفانه چیزی که الان می‌توان پیش‌بینی کرد با توجه به خروجی مدل‌های عددی که 8-7 مرکز جهانی داریم که مدل‌های عددی به صورت گروهی اجرا می‌کنند یعنی با توجه به عدم اطمینانی که در ورودی‌ها وجود دارد خروجی‌ها هم با احتمال بیان می‌شود. فرض کنید به صورت اقلیمی مناطق مختلف جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهند. یک جا در شرایط خاص پربارش است و درست در همان شرایط منطقه دیگر کم‌بارش است. براساس همین‌ها بیان کردم احتمال کم‌بارشی خیلی بیشتر از سال نرمال و پربارش است. بنابراین باید دقت کنیم. امسال هم به نظر می‌رسد شاخص اقیانوس هند در فاز منفی است. بر این اساس کم‌بارشی را برای پاییز آینده پیش‌بینی می‌کنیم. به احتمال زیاد تا آخر پاییز بارش‌ها دیرتر شروع می‌شود و هم مقدار بارش کمتر از حد نرمال می‌شود. اگر بخواهیم به صورت احتمالی بیان کنیم 70-60 درصد در پاییز دیرتر بارندگی شروع می‌شود و به‌طور کلی بارش کمتر از نرمال است. این تصویری از پاییز آینده است. در زمستان الان هیچ مدلی نداده و نمی‌توان اظهارنظر کرد. اینکه انتظار داشته باشیم دقیقا بتوان بیان کرد امکان ندارد. در همه جای دنیای کم‌وبیش عدم اطمینان‌ها و عدم قطعیت‌ها وجود دارد ولی با توجه به عدم قطعیت ریسک کار درنظر گرفته می‌شود و با توجه به آن اقدام می‌شود. اگر انتظار داریم کم‌بارشی باشد کشاورزی انجام دهیم ولی نه اینکه برنج بکاریم یا حداکثر کشت را انجام دهیم. مثلا یکی در میان بکاریم و یک نوع بذر دیگر بکاریم و برنج نکاریم. اینها اقداماتی است که باید از قبل انجام می‌شد. اینها مورد انتظار بود و کم‌وبیش این مسائل را با مسئولان امر درمیان گذاشتیم و حداقل من در چندین جلسه اینها را به این صراحت به مسئولان بالاتر در حد وزیر و حتی بالاتر هم رساندم. امیدوارم پیش‌بینی من برای پاییز اشتباه باشد و پاییز خوبی داشته باشیم. متاسفانه چشم‌اندازی که دارم این است که پاییز آینده هم دیرتر بارش داریم و هم کم‌بارش است.»

جلوی طرح‌های انتقال آب را بگیریم، 8 میلیارد مترمکعب آب را از رودخانه‌های خوزستان برمی‌دارند

در پایان اما محمد درویش، فعال و پژوهشگر حوزه محیط‌زیست به یکی از نکات اصلی و مغفول‌مانده کم‌آبی در خوزستان اشاره کرد؛ موضوعی که وزارت نیرو هم بدش نمی‌آید خیلی به آن پرداخته نشود و آن هم مساله انتقال آب از خوزستان به سایر نقاط کشور خصوصا فلات مرکزی است. درویش با گلایه از این موضوع به «فرهیختگان» گفت: «دولت باید خسارت کشاورزان و شالیکاران را بدهد و یک‌بار برای همیشه کشت برنج را تعطیل کند. این استخوان لای زخم را نباید نگه دارند. اگر این کار را انجام دهند و خسارت کشاورزان را بابت اتفاقی که افتاده بپردازند، خیلی خردمندانه‌تر است تا سروصدا را بخوابانند و آب رها کنند و ممکن است سال آینده هم با خشکسالی روبه‌رو باشیم و بحران شدیدتر شود. درمیان‌مدت باید کشت‌ها و معیشت‌های جایگزین برای مردم معرفی کنیم تا آنها برای خود منبع درآمد داشته باشند و مجبور نباشند از محل کشت برنج ارتزاق کنند. نکته سوم این است که طرح‌های انتقال آب که در بالادست حوضه آبخیز کرخه، دز و کارون اجرا می‌شود، آنهایی که تکمیل شده‌اند که تمام شد، ولی آنهایی را که اجرا نشده‌اند و هنوز این فرصت وجود دارد، جلوگیری کنیم. الان حدود 4 تا 5 میلیارد مترمکعب طرح انتقال آب نیمه‌کاره وجود دارد که اجرا می‌شود. این 5 میلیارد مترمکعب واقعا می‌تواند رژیم آب‌شناختی رودخانه‌های منتهی به خوزستان را به‌شدت با تنش روبه‌رو کند. همین الان که سد خرسان را می‌سازند حدود 200 میلیون مترمکعب آب را می‌خواهند از آن بردارند و برای کرمان و یزد ببرند. به همین ترتیب این طرح‌ها ادامه دارد. این باید درس عبرتی برای دولت شود که اصولا طرح‌های انتقال آب را متوقف کنند و برای تامین آب در استان‌های مقصد سراغ بازچرخانی آب و احداث تصفیه‌خانه‌ها بروند و سراغ این بروند که اجازه ندهند آب در شبکه لوله‌کشی شهری فرسوده و از دسترس خارج شود. سراغ ارتقای بخش کشاورزی بروند و اجازه ندهند ضایعات بخش کشاورزی 30درصد باشد، یعنی 6برابر استانداردهای جهانی. اینها اتفاقاتی است که باید رقم بخورد. کشت و صنعت نیشکر در خوزستان و شالیکاری در خوزستان بین 30 تا 60هزار مترمکعب در هکتار آب مصرف می کند. این فاجعه برای کشوری است که به‌طور متوسط 10هزار مترمکعب آب در کشاورزی مصرف می‌کند که رقم دوبرابر متوسط جهانی است یعنی در دنیا 5هزار مترمکعب در هر هکتار است و در ایران 10هزار مترمکعب است و در خوزستان بین 30 تا 60هزار مترمکعب است. اینها واقعا فاجعه است و باید جلوی آن را گرفت. چرا در مساله خوزستان حرفی از انتقال آب نیست؟ به‌خاطر اینکه تنش‌های منطقه‌ای را زیاد می‌کند و الان یادداشتی نوشتم که خوزستان چگونه خشک شد و آماری که ارائه دادم 7.8میلیارد مترمکعب طرح‌های انتقال آب در بالادست اجرا می‌شود. امروز فهمیدم 8میلیارد مترمکعب است، یعنی سد خرسان3 را اضافه کردند. این میزان به‌معنای رودخانه‌ای 10برابر زاینده‌رود است. این عجیب است! فقط مجازیم برای آب شرب انتقال آب اجرا کنیم. 8میلیارد مترمکعب یعنی نیاز آب 80میلیون ایرانی است که از روی رودخانه‌های منتهی به خوزستان برمی‌داریم. این را به این ربط می‌دهند که تغییر اقلیم است، این درست نیست. یکی از مشکلات در اهواز، آبادان و خرمشهر این است که شبکه آب و فاضلاب و تصفیه‌خانه ندارند. آب بسیار زیادی هدر می‌رود و این بقیه آب سالم را هم آلوده می‌کند و سال‌هاست این سوال است که چرا شبکه آب و فاضلاب و تصفیه‌خانه نداریم، حتی بانک جهانی هم بابت این اقدام پول داد که آن هم از بین رفت.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰