3 ابر چالش نظام پزشکی به روایت آمار
با اینکه آمار دقیقی از پزشکان فعال کشور در دسترس نیست، اما با محاسباتی می‌توان به حدود این عدد دست یافت که چیزی حدود 98هزار پزشک است. همچنین با توجه به جمعیت ایران که حدود 84.5 میلیون نفر است، سرانه پزشک کشور چیزی حدود 11.7پزشک به ازای هر 10هزار نفر برآورد می‌شود که سهم پزشکان متخصص تنها 5.7پزشک به ازای هر 10هزار نفر و باقی سهم پزشکان عمومی است. اما نکته‌ای که باید توجه داشت آن است که 34درصد کل پزشکان کشور و 45درصد پزشکان متخصص در شهر تهران حضور دارند، درحالی‌که تهران دارای 11درصد جمعیت کشور است.
  • ۱۴۰۰-۰۴-۲۸ - ۰۰:۳۳
  • 20
3 ابر چالش نظام پزشکی به روایت آمار
کمبود پزشک، توزیع ناعادلانه، زیرساخت ناکافی
کمبود پزشک، توزیع ناعادلانه، زیرساخت ناکافی

امیرحسین پناهی، پژوهشگر سلامت: برای بسیاری از ما که زندگی در شهرها و شهرستان‌های کوچک را تجربه کرده‌ایم، کمبودها، صرف بیان و مرورشان، نمود عینی و تجربی هم دارند. یعنی ما تمام آنچه را که این روزها ذیل محدودیت‌ها و کمبودها می‌شماریم، به چشم دیده‌ و تجربه کرده‌ایم. همین خود من در دوران کودکی خوب به یاد دارم که برای دسترسی به پزشک، حتی پزشک عمومی، در یکی از شهرهای حاشیه‌ای تهران چه مکافاتی داشتیم و خانواده چه مسافتی را طی می‌کردند که بتوانند احتیاجات ساده بهداشتی و درمانی خود را مرتفع کنند. الان هم که سال‌های زیادی از آن ایام می‌گذرد، شاید نیاز به پزشک عمومی مرتفع شده باشد، منتها نیاز به پزشک متخصص همچنان پابرجاست و باوجود فیزیک بیمارستان، آن هم نه یکی، بلکه دو تا سه بیمارستان، این اماکن تبدیل به محلی برای شب‌خوابی و پناهگاه معتادان و کارتن‌خواب‌ها شده‌اند. این یعنی دسترسی به پزشک، چه عمومی و چه متخصص، علی‌رغم تمام انتقادات و نیازها، هنوز در حد ابتدایی خود مانده و پیشرفت چشمگیری نداشته است. این ادعا هم صرف مشاهدات شخصی و گلایه‌های عمومی نیست (هرچند اینها هم مرجع خوبی برای استناد هستند) بلکه آمارهای موجود و مقایسه وضعیت کشور با سایر کشورها و حتی با گذشته کشور خودمان هم این مساله را تایید و تصدیق می‌کند. همه‌گیری کرونا هم که بیش از هر چیزی چهره عریان‌تری از این فضا را به ما نشان داد و لزوم گسترش و افزایش تعداد پزشکان، پرستاران و متخصصان در کنار بیمارستان‌ها و مراکز درمانی، خصوصا در مناطق محروم را گوشزد کرد. البته این را هم باید بدانیم که اگر قرار بر این باشد پیش از بررسی و بیان علل وجود این کاستی‌ها در یک جمله علت وجود چنین وضعی را ذکر کنیم، انحصار وجود در پذیرش و گزینش نیرو یا همان پزشک شاید اصلی‌ترین مشخصه‌ای باشد که چنین وضعی را سبب شده است. بااین‌همه کمی به اعداد و آمار رجوع کنیم و به آسیب‌شناسی وضع موجود بپردازیم، ببینیم در آینده چه تغییری در وضع موجود ایجاد خواهد شد.

تاریخچه کمبود پزشک در کشور

برای ورود به مساله شاید بد نباشد اول به تاریخچه کمبود پزشک در کشور اشاره کنیم. تعداد پزشکان در اواخر حکومت پهلوی 13هزار نفر بود که تنها 6هزار پزشک ایرانی را شامل می‌شد و 7هزار پزشک دیگر خارجی بودند که از کشورهای مختلف مانند هند در کشور به طبابت می‌پرداختند. پس از انقلاب اسلامی و در پی آن انقلاب فرهنگی، خروج پزشکان خارجی خصوصا هندی، کشور با معضل کمبود نیروی درمانی و پزشک عمومی و متخصص مواجه شد. ستاد سلامت شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در جهت حل این معضل، تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را در سال 64 مصوب کرد. دولت نیز در پی اقدامی عقلانی، دست به افزایش ظرفیت دانشگاه‌ها در رشته پزشکی زد. کارآمدی ولو اندک نظام سلامت کنونی را مدیون افزایش ظرفیت‌های دهه 60 هستیم. اما با توجه به کمبود پزشک در کشور، سال 73 نظام کارانه‌ای اجرا شد. نظامی که با هدف افزایش بهره‌وری از تعداد محدود پزشکان طراحی شد. طرحی که در جمله «ویزیت بیشتر، درآمد بیشتر» خلاصه می‌شد. اجرا شدن طرح کارانه‌ای، اولین قدم‌ها در مسیر افزایش درآمد پزشکان بود. مسیری که با افزایش هزار درصدی تعرفه‌های خصوصی در سال 83 و 84 و چند برابر شدن آن در گام سوم طرح تحول سلامت، به درآمد نجومی پزشکان ختم شد. درآمدی که منشأ بسیاری از انحرافات تحصیلی کنونی کشور و گرایش والدین دانش‌آموزان به این رشته شده است.

واقعا کمبود پزشک داریم؟

با اینکه آمار دقیقی از پزشکان فعال کشور در دسترس نیست، اما با محاسباتی می‌توان به حدود این عدد دست یافت که چیزی حدود 98هزار پزشک است. همچنین با توجه به جمعیت ایران که حدود 84.5 میلیون نفر است، سرانه پزشک کشور چیزی حدود 11.7پزشک به ازای هر 10هزار نفر برآورد می‌شود که سهم پزشکان متخصص تنها 5.7پزشک به ازای هر 10هزار نفر و باقی سهم پزشکان عمومی است. اما نکته‌ای که باید توجه داشت آن است که 34درصد کل پزشکان کشور و 45درصد پزشکان متخصص در شهر تهران حضور دارند، درحالی‌که تهران دارای 11درصد جمعیت کشور است. این نشان‌دهنده آن است که سرانه پزشک کشور خصوصا برای پزشک متخصص بسیار پایین‌تر از این مقدار است. به این صورت که بیش‌از 50درصد جمعیت کشور با سرانه‌ای کمتر از 5 گذران زندگی می‌کنند. اما این سوال مطرح است که آیا همین سرانه 11.7 پزشک به ازای هر 10هزار نفر در کشور کم است یا تعداد پزشکان مناسب است و تنها در توزیع پزشک در کشور ضعف وجود دارد؟ در جواب آن باید گفت با نگاهی گذرا به سرانه پزشکان در کشورهای مختلف جهان و منطقه می‌توان تفاوت آشکار بین سرانه ایران و آنان را دید.

مقایسه سرانه پزشک ایران و کشورهای منطقه

همان‌طور که مشاهده شد، جایگاه ایران در نمودار از بسیاری از کشورهای جهان پایین‌تر است و این مساله بین کشورهای منطقه بیشتر به چشم می‌خورد تا جایی‌که ایران بین این کشورها در جایگاه بیستم از بیست‌وهفت کشور آسیای میانه و آسیای غرب قرار دارد.

قابل‌توجه آنکه وضعیت سرانه پزشک متخصص از این هم فاجعه‌بارتر است. به‌طوری‌که از سرانه کشورمان یک‌چهارم کشور مغولستان است و نام کشورمان بعد از ارمنستان و عربستان سعودی به چشم می‌خورد.

علاوه‌بر این، سرانه دندانپزشک در کشورمان چیزی حدود 3.29دندانپزشک به ازای هر 10هزار نفر است. در این حوزه هم کشورمان از جایگاه مناسبی در جهان برخوردار نیست و پایین‌تر از کشورهایی چون لبنان و قزاقستان قرار دارد. کمبود دندانپزشک در شهرهایی چون تهران نیز قابل‌لمس است و حتی پایتخت‌نشینان در دسترسی به دندانپزشک با مشکل روبه‌رو هستند.

 


اما فارغ از پایین بودن سرانه پزشک کشورمان نسبت به دیگر کشورها و تعداد کم پزشک در کشور، دسترسی همه مناطق کشور به پزشک یکسان نیست و این سرانه را نمی‌توان به تمام کشور تعمیم داد. لذا پراکندگی پزشکان در سطح کشور خود عامل دیگری است که نیاز کشور را به پزشک بیش ‌از پیش نمایان می‌کند.

سرانه پزشک در ایران بسیار پایین‌تر از کشورهای پیشرفته

با نگاهی گذرا به سرانه پزشک کشورهای جهان در سایت سازمان جهانی بهداشت(WHO) می‌توان دریافت وضعیت کشورمان در مقایسه با دیگر کشورهای جهان اسفناک است. سرانه پزشک در کشورمان 11.7پزشک به ازای هر 10هزار نفر است، درحالی‌که اکثر کشورهای اروپایی سرانه‌ای بین 30 تا 50 دارند. همان‌طور که مشاهده می‌شود، سرانه ایران از کشورهایی همچون استونی و بلغارستان بسیار پایین‌تر است.

همچنین در نمودار زیر می‌توان مقایسه سرانه پزشک ایران و کشورهایی با درآمد ناخالص ملی (GDP) را مشاهده کرد. نمودار زیر نشان می‌دهد سرانه کشورهایی چون بوسنی و مقدونیه نیز از ایران وضعیت بهتری دارد.

وضعیت کشورمان در سرانه پزشک متخصص نیز مانند سرانه کل پزشکان خوب نیست و با سرانه 5.9پزشک متخصص به ازای هر 10هزار نفر در کشور پایین‌تر از شمار زیادی از کشورهاست. همان‌طور که در نمودار  قابل‌مشاهده  است، سرانه پزشک متخصص در کشورهای اروپایی بین 20 تا 50 پزشک است.

پراکندگی کشوری پزشکان

همان‌طور که قابل پیش‌بینی است، پراکندگی پزشکان در کشور یکسان نیست و برخی مناطق از پزشکان بیشتری برخوردار هستند. لکن بسیاری از مناطق سرانه پزشکی بسیار پایینی دارند. به‌طور مثال 34درصد کل پزشکان کشور و 45درصد پزشکان متخصص در شهر تهران با 11درصد جمعیت کشور مشغول طبابت هستند اما در استان سیستان‌و‌بلوچستان سرانه پزشک کمی بیشتر از 6 پزشک به ازای هر 10هزار نفر است.


همان‌طور که مشهود است، سرانه شهر تهران بسیار بیشتر از دیگر شهرهای کشور است و نشان از آن است که پایتخت‌نشینان دسترسی بهتر و راحت‌تری به پزشک عمومی و متخصص دارند. همچنین از نمودار زیر می‌توان دریافت که حدود نیمی از جمعیت کشور در دسترسی به پزشک متخصص با مشکل شدید مواجهند و تنها 2.4پزشک به ازای هر 10هزار نفر از آنان وجود دارد.


همچنین نکته‌ای که قابل‌توجه است اینکه وجود دانشگاه علوم‌پزشکی در شهرها باعث شده است دسترسی مردم به پزشک در آن شهر نسبت به شهر مشابه بدون دانشگاه‌ علوم‌پزشکی بهتر و مناسب‌تر باشد.

پراکندگی سنی پزشکان

یکی از جنبه‌های بررسی مساله کمبود پزشک که کمک به آینده‌اندیشی در این حوزه می‌کند، بحث پراکندگی سنی پزشکان کشور است. با توجه به افزایش جمعیت سالمندان کشور در 20-10 سال آینده بی‌شک نیاز کشور به پزشک افزایش می‌یابد. همچنین باید توجه داشت در همین بازه زمانی بیش از 50 هزار نفر از پزشکان فعلی از چرخه خدمت خارج می‌شوند.

با نگاهی گذرا به این نمودار می‌توان فهمید اکثر پزشکانی که امروزه درحال ارائه خدمت هستند، پزشکانی در سنین 60-45 سال را تشکیل می‌دهند. پزشکانی که با یک حساب سرانگشتی می‌توان فهمید فارغ‌التحصیلان سال‌های ابتدای انقلاب و دهه 60 هستند که اکنون در آستانه بازنشستگی قرار دارند.

آثار و آسیب‌های کمبود پزشک در کشور

کمبود پزشک در کشور آثار و آسیب‌های فراوانی در پی خواهد داشت که به اختصار به چند مورد از آنها می‌پردازیم.

فشار کاری کادر درمان در مناطق محروم

کمبود پزشک در مناطق مختلف، خصوصا مناطق محروم، باعث می‌شود پزشکان تعداد مراجعان بسیار زیادی داشته باشند. این مساله باعث می‌شود پزشک مجبور باشد تا 60 بیمار در روز ویزیت کند و باعث تحمیل فشار کاری فراتر از توان به پزشکان می‌شود که حاصل آن فرسودگی همین تعداد پزشک محدود در این مناطق است.

تاخیر در شروع سیکل درمان

یکی دیگر از آسیب‌های کمبود پزشک آن است که به‌دلیل تعداد بالای مراجعان به پزشکان، نوبت‌دهی برای چند ماه آینده است.

افزایش خطاهای پزشکی

بیمارانی که برای درمان درد خود به پزشک مراجعه می‌کنند؛ اما سهوا دردی به دردهایشان اضافه می‌شود. تحمیل بیش ‌از حد فشار کاری بر پزشکان و خستگی دائمی آنها احتمال وقوع خطاهای پزشکی را بالا می‌برد که این مساله نیز می‌تواند جان بیماران را بیشتر به خطر بیندازد.

کاهش کیفیت ارائه خدمات

میانگین زمان ویزیت در کشورهای مختلف تفاوت چشمگیری با کشورمان دارد که در نمودار زیر نیز مشهود است. با وجود آنکه طبق قانون در کشورمان حداقل زمان ویزیت برای پزشک عمومی، متخصص و فوق‌تخصص به ترتیب 15، 20، 25 دقیقه است اما در واقعیت به‌دلیل کمبود پزشک و حجم کاری زیاد پزشکان و تعداد زیاد مراجعان، میانگین زمان ویزیت پزشک در کشور ایران به زیر 5 دقیقه رسیده است. کم بودن زمان ویزیت پیامدهای ناگواری در پی خواهد داشت؛ که به عدم تشخیص بیماری یا تشخیص اشتباه بیماری، عدم اطلاع از تاریخچه پزشکی بیمار، تجویز اشتباه و اختلالات دارویی می‌توان اشاره کرد.

سفر درمانی و شیوع بیماری

اگر از کنار بیمارستان‌های بزرگ شهرهایی مثل تهران گذر کرده باشید، قطعا همراهان بیمار را مشاهده کرده‌اید که در ماشین یا چادر گذران شب و روز می‌کنند و مجبور به خیابان‌خوابی کنار بیمارستان‌ها شده‌اند. مساله‌ای که در عدم دسترسی مناسب به پزشک و کمبود پزشک ریشه دارد و آنان را مجبور به سفر به شهرها با فاصله چند صد کیلومتر و بعضا در استان‌های مرزی به کشورهای دیگر می‌کند.

کنکور

یکی از نقاط‌عطف زندگی نوجوانان و جوانان کشور، کنکور است. سالیانه بیش ‌از 600 هزار نفر در کنکور رشته تجربی با آرزوی قبولی در رشته پزشکی شرکت می‌کنند. اما شرایط به‌گونه‌ای است که کمتر از یک درصد داوطلبان به مراد خود می‌رسند و این رقابت را بین دانش‌آموزان بسیار سخت می‌کند. عدم قبولی در رشته مطلوب، آسیب‌های فراوانی را برای دانش‌آموزان به‌همراه دارد. بااین‌حال هرساله چند‌صد هزار نفر از داوطلبان به انتظار کنکور سال بعد، پشت کنکور می‌مانند.

عدم قبولی در کنکور سراسری پیامدهای بسیار ناگواری برای جوانان کشور دارد؛ از‌جمله سرخوردگی دانش‌آموزان، اتلاف عمر یک‌ساله خود در انتظار کنکور سال بعد، ورود دیرتر به بازار کار و سرمایه و تاخیر در تشکیل زندگی و رخداد بحران‌های جمعیتی تابعه. با افزایش ظرفیت پزشکی در دانشگاه‌ها می‌توان از این‌دست مسائل پیشگیری کرد.

پذیرش محدود دانشگاه‌ها، علت اصلی بروز کمبود پزشک

ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی مهم‌ترین عامل در تعیین سرانه در درازمدت است. به‌رغم سرانه بسیار پایین پزشک در ایران در مقایسه با کشورهایی همچون استرالیا، فرانسه، آلمان و انگلستان هم‌اکنون سرانه پذیرش دانشجوی پزشکی در ایران هم در مقایسه با این کشورها پایین‌تر است. جالب آنکه پذیرش رشته پزشکی از سال 73 تا 83 با توجیه اشباع بودن جامعه از پزشک روند کاهشی داشته است. ظرفیت پزشکی نیز طی پنج سال اخیر تقریبا ثابت مانده است. همان‌طور که اشاره شد، متوسط سرانه پزشک در کشورهای پیشرو حدود 30پزشک به ازای هر 10هزار نفر است. با ادامه روند فعلی پذیرش دانشجویان پزشکی (6500 نفر در سال)، رسیدن به وضعیت مطلوب بیش از 30سال به طول می‌انجامد. ضمن اینکه در دهه‌های آینده جمعیت سالخورده کشور و به تبع آن نیاز به خدمات درمانی افزایش قابل‌توجهی خواهد داشت. قریب‌به‌اتفاق داوطلبان گروه تجربی به امید رسیدن به ردای پزشکی دست به انتخاب این گروه می‌زنند، حال آنکه بنابر اعلام مسئولان، تنها حدود یک درصد از آنان به هدف خود می‌رسند. لذا نیاز است بازنگری جدی و اساسی در پذیرش رشته پزشکی در دانشگاه‌ها داشته باشیم.

پذیرش دانشجوی پزشکی در سال‌های اخیر

روند پذیرش دانشگاه‌ها از کنکور سراسری در رشته پزشکی فراز و نشیب بسیاری از سال‌های بعد انقلاب داشته است. در سال‌های ابتدایی با توجه به خروج پزشکان هندی از کشور و تشدید نیاز کشور به پزشک، ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی در سال‌های ابتدایی دهه 60 افزایش یافت.

اما پس از مدتی و با روی کار آمدن دولت سازندگی، روند نزولی پذیرش دانشجوی پزشکی آغاز شد. به‌طوری‌که در سال‌های 84-80 که دکتر پزشکیان متولی وزارت بهداشت بود، این میزان به حداقل رسید. اگر ظرفیت دانشگاه‌ها در آن سال‌ها آن‌قدر کم نبود، امروز شاهد تعداد بسیار بیشتری از پزشکان جوان 40-35 ساله در کشور بودیم. نکته دیگر که در نمودار قابل‌مشاهده است آنکه علی‌رغم توسعه گسترده زیرساخت‌های نظام سلامت پذیرش سال‌های اخیر تفاوت چندانی با 30 سال پیش ندارد. به‌طوری‌که سال 67 با 27 دانشکده پزشکی و 82هزار تخت بیمارستانی، 4640دانشجوی پزشکی پذیرش داشتیم و سال 90 نیز با 50دانشکده پزشکی و 130هزار تخت بیمارستانی، 4638نفر پذیرش دانشگاه‌ها در رشته پزشکی بوده است. به‌عبارت دیگر با دوبرابر شدن امکانات و زیرساخت‌ها ظرفیت آموزش پزشک کشور ثابت مانده است.

افزایش پذیرش دانشجویان تعهدی

دانشجویان تعهدی دانشجویانی هستند که در ابتدای پذیرش خود در دانشگاه، متعهد می‌شوند سه‌برابر طول تحصیل خود را در مناطق محروم مشغول خدمت‌رسانی به مردم آن مناطق شوند. طبق قانون (قانون اصلاح بند(3) ماده واحده قانون برقراری عدالت آموزشی در پذیرش دانشجو در دوره تحصیلات تکمیلی و تخصصی) وزارت بهداشت 30درصد ورودی‌های رشته‌های پزشکی عمومی، دستیاری تخصصی پزشکی را از طریق این دانشجویان پذیرش کند. قانونی که هیچ‌گاه اجرایی نشد. با نگاهی گذرا به روند پذیرش دانشجویان پزشکی کنکورهای سراسری سال‌های اخیر می‌توان دریافت که این میزان هیچ‌گاه به 30درصد نرسید و در بهترین حالت خود به 18درصد در سال 94 رسید.

اجرایی شدن این قانون به‌طور مستقیم در رفع محرومیت مناطق محروم در حوزه بهداشت و درمان اثر خواهد داشت؛ چراکه استقرار تمام‌وقت پزشک در این مناطق به مدت حداقل 21 سال، از نتایج این قانون خواهد بود.

افزایش ظرفیت پذیرش دانشگاه آزاد

دیگر نهادی که می‌تواند به‌عنوان یک نهاد غیردولتی در حل مساله کمبود پزشک در کشور تاثیر بسزایی داشته باشد، دانشگاه آزاد اسلامی است. با توجه به ظرفیت و پتانسیلی که دانشگاه آزاد در سراسر کشور دارد، می‌تواند با افزایش ظرفیت پذیرش خود در رشته پزشکی و البته پذیرش دانشجو در مقطع دستیاری، به بالابردن تعداد پزشک در کشور کمک کند.

افزایش دانشجویان بورسیه

یکی از روش‌هایی که می‌تواند به تامین پزشک در مناطق محروم بینجامد، پذیرش دانشجوی بورسیه توسط نهادهایی است که محرومیت‌زدایی در کشور را برعهده دارند؛ افزایش ظرفیت دانشجویان بورسیه که موظف‌اند پس از تحصیل در مناطق کم‌برخوردار به رفع محرومیت در این حوزه فعالیتی خود بپردازند. با نگاهی گذرا در پیکربندی ظرفیت پذیرش دانشجویان پزشکی در سال‌های اخیر متوجه می‌شویم که این میزان بسیار کمتر از توانایی این نهادها بوده و بسیارند نهادهایی که محرومیت‌زدایی دارند، لکن در این زمینه ورودی نداشته‌اند.

در این زمینه نهادهایی چون بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌توانند به‌خوبی نقش ایفا کرده و راهگشای این مسیر باشند. کمااینکه در سال 95 سپاه پاسداران در این حوزه ورود کرد و نتایج آن به‌زودی مشهود خواهد بود.


کمبود پزشک نداریم!

همان‌طور که در قسمت‌های قبلی هم اشاره شد، سرانه‌ تعداد پزشک در کشور هنوز با کف موردقبول 30پزشک به ازای 10‌هزار نفر جمعیت فاصله‌ زیادی دارد. و تعداد 98هزار پزشک برای جمعیت 85میلیونی ایران ناکافی است. اظهارات نمایندگان مختلف نیز از عدم دسترسی مردم مناطق مختلف کشور به پزشک حکایت دارد.

تعارض منافع در تعیین ظرفیت رشته‌های پزشکی

هم‌اکنون نزدیک به 50درصد شرکت‌کنندگان کنکور سراسری (550هزار نفر) از گروه آزمایشی علوم تجربی و متقاضی تحصیل در این رشته‌ها هستند. از این تعداد درمجموع تنها 9هزار نفر (کمتر از 1.5درصد) موفق به قبولی در رشته‌های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی می‌شوند. تعیین ظرفیت دانشگاه‌های علوم پزشکی، به پیشنهاد وزارت بهداشت و تأیید شورای‌عالی انقلاب فرهنگی صورت می‌گرفت. در سال 1377 دولت وقت با توجیه رسیدن سرانه نیروهای پزشکی به استانداردهای بین‌المللی و حد مطلوب، لایحه واگذاری اختیار تعیین ظرفیت رشته‌های پزشکی را تقدیم مجلس کرد. این لایحه در مجلس به تصویب رسید، اما شورای نگهبان به‌دلیل مغایرت با قانون اساسی این قانون را رد کرد. در سال 1394 اما شورای‌عالی انقلاب فرهنگی با تصویب «سیاست‌ها و ضوابط آمایش آموزش عالی در عرصه سلامت در جمهوری اسلامی ایران» تعیین ظرفیت رشته‌های پزشکی را به‌طور کامل به دانشگاه‌های علوم پزشکی و وزارت بهداشت واگذار کرد.

پزشکان گمشده

سازمان نظام پزشکی کشور، سرانه پزشک را نزدیک به ۱۶ اعلام می‌کند، درصورتی‌که همان‌طور که گفته شد، حدود 11 است؛ اختلاف فوق ناشی از عدم تفکیک پزشکان فعال و غیرفعال است. به‌طور مثال 14000 پزشک در فعالیت‌های ستادی و مدیریتی مشغول فعالیت هستند و توان ارائه خدمات پزشکی را به‌طور تمام‌وقت ندارند.

راهکارهای معضل کمبود پزشک

همان‌طور که اشاره شد، تعداد پزشکان موجود در کشور به‌هیچ‌عنوان جوابگوی جمعیت 84میلیونی ایران نیست و این کمبود پزشک چه آسیب‌هایی را به مردم وارد می‌کند. همچنین اشاره شد با افزایش پزشک، چه فرصت‌هایی پیشروی کشور قرار دارد. با استناد بر موارد فوق افزایش تعداد پزشک در کشور امری واجب و عقلانی است. در همین راستا نیاز است تربیت پزشک در کشور افزایش پیدا کند. این رویکرد در بازه زمانی میان‌مدت (حداقل 7سال) پاسخگو است؛ اما راهکاری پایدار خواهد بود. بر همین اساس راهکارهایی برای حل این مساله ارائه می‌شود:

افزایش ظرفیت پذیرش در رشته پزشکی

ورودی نظام آموزش پزشکی کشور سالانه نزدیک به 9 هزار نفر است و هما‌نطور که اشاره شد، افزایش این میزان امری اجتناب‌ناپذیر است.

مشکل در توزیع است، نه تعداد

برخی معتقد هستند به تعداد کافی پزشک وجود دارد و مساله اصلی توزیع نامناسب پزشک در کشور است. بنابراین افزایش سرانه پزشک منجر به افزایش دسترسی در مناطق کمتربرخوردار نخواهد شد. اما مقایسه شاخص سرانه پزشک در ایران و سایر کشورها به‌وضوح نشان‌دهنده کمبود شدید پزشک در ایران است. به‌عبارتی اگر توزیع پزشکان در کشور به‌صورت مطلوب هم انجام می‌گرفت، مساله کمبود پزشک باز هم پابرجا بود. نکته حائز اهمیت آنکه توزیع نامتوازن، معلول کمبود پزشک است نه علت آن. یعنی به‌دلیل شکل‌گیری انحصار در ارائه خدمات درمانی، بخش زیادی از پزشکان و دندانپزشکان در شهرهای بزرگ از درآمد بسیار مطلوبی برخوردار هستند و انگیزه‌ای برای اقامت در مناطق محروم هرچند با درآمد بیشتر ندارند. بسیاری از پزشکان پس از چند سال کار در مناطق محروم و پس از کسب سرمایه کافی به شهرهای بزرگ مهاجرت می‌کنند.

کمبود هیات‌علمی و زیرساخت‌های آموزشی

همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، کشور به‌شدت نیازمند افزایش ظرفیت تربیت پزشک است. نکته حائز اهمیت آنکه بیش از دو دهه با القای اشباع بازار از پزشک ظرفیت‌ پذیرش این رشته‌ها به‌شدت محدود شده است. بنابراین بحث نبود زیرساخت برای افزایش ظرفیت ثانویه است. زیرساخت اصلی آموزش پزشکی کلاس درس، هیات‌علمی و بیمارستان و کلینیک آموزشی است. هزینه ساخت و یا تأمین کلاس درس در برابر هزینه‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی بسیار ناچیز است. همچنین وزارت علوم و دانشگاه آزاد دارای ظرفیت‌های آموزشی هستند که می‌توانند آن را به آموزش پزشکی اختصاص دهند. با توجه به اینکه دانشگاه‌های علوم پزشکی علاوه‌بر آموزش، نقش نظارتی و ارائه خدمات درمانی را برعهده دارند، بخش زیادی از ظرفیت هیات‌علمی به درآمدزایی و تصدی پست‌های مدیریتی معطوف می‌شود. همچنین با توجه به اجرا نشدن قانون تمام‌وقتی پزشکان، بخش زیادی از وقت هیات‌علمی در بخش خصوصی سپری می‌شود. پزشکان جوان زیادی انگیزه فعالیت به‌عنوان هیات‌علمی و کار در بیمارستان‌های دولتی دارند که در بخش دولتی جذب نشده‌اند. بااین‌حال نسبت دانشجو به استاد هیات‌علمی در دوره پزشکی عمومی حدود 5دانشجو به ازای هر عضو هیات‌علمی است و این نسبت در مقطع تخصص طوری است که به ازای هر دانشجوی تخصص دو عضو هیات‌علمی وجود دارد. به‌طور تقریبی 30درصد بیمارستان‌های دولتی کارکرد آموزشی دارند. بنابراین بیمارستان برای استفاده در جهت آموزش دانشجوی پزشکی وجود دارد، اما از این ظرفیت به‌درستی استفاده نمی‌شود. ضمن اینکه بسیاری از بیمارستان‌های نیروهای مسلح و سازمان تأمین اجتماعی قابلیت استفاده برای اهداف آموزشی را دارند. ذکر این نکته ضروری است که از ظرفیت همین تعداد بیمارستان آموزشی نیز به‌درستی استفاده نمی‌شود.

لازم به ذکر است افزایش پذیرش دانشجوی دوره دستیاری (تخصص) نیاز به هیچ زیرساخت جدیدی ندارد و با توجه به فشار کاری بیش از حد معمول در این دوره و انحصار شدید در پذیرش رشته‌های تخصصی، افزایش ظرفیت پذیرش به افزایش کیفیت آموزش در این دوره منجر خواهد شد. همچنین به دانشگاه آزاد اسلامی با داشتن ظرفیت بیش از حد فعلی در توسعه آموزش پزشکی اجازه افزایش ظرفیت داده نمی‌شود. از طرفی دیگر «ادعای نبود زیرساخت برای افزایش ظرفیت رشته‌های پزشکی درحالی مطرح می‌شود که پذیرش دانشجوی خارجی رشته‌های پزشکی از سال 1392 تا 1395 چهار برابر شده است!»

کاهش کیفیت آموزش

اکثر پزشکان فعلی کشور، فارغ‌التحصیل سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی در دهه 60 هستند. دقیقا سال‌هایی که امکانات تقریبا نصف امکانات کنونی، ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی تقریبا یکسان با سال‌های دهه 90 بوده است. و بدیهی است که پزشکان کنونی کشور از لحاظ کیفیت آموزش با مشکلی روبه‌رو نبوده‌اند. در همین راستا ظرفیت پذیرش چند دانشگاه در سال‌های اخیر مقایسه می‌شود. همان‌طور که در نمودارها نیز مشهود است در سال‌های گذشته پذیرش این دانشگاه‌ها بیشتر بود و مشکلی در آموزش دانشجویان رشته پزشکی را شاهد نبودیم.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰