معین رضیئی، روزنامهنگار: مهمترین انتخاب یک رئیسجمهور در دوره چهارساله مسئولیتش، انتخاب اعضای کابینه است. این انتخاب، در شرایط فعلی کشور که عملکرد دولت انبوهی از مشکلات را بهبار آورده و به سرمایه اجتماعی نظام خدشه وارد کرده، حساستر از قبل است. با اینحال و باوجود تلاش سیدابراهیم رئیسی برای پیش بردن امور در آرامش، هرچه به روز تنفیذ و تحلیف نزدیک میشویم، گمانهزنیهای احزاب و رسانههای مختلف پیرامون ترکیب دولت سیزدهم افزایش پیدا میکند، اما میزان صحت این گمانهزنیها در هالهای از ابهام است. رئیسی همانطور که در بدو ورود به عرصه انتخابات اعلام کرد وابسته به هیچیک از جناحهای سیاسی در کشور نیست، در تشکیل کابینه نیز احتمالا محدود در یک جناح سیاسی نخواهد شد. کابینه او باید متفاوت از آنچیزی باشد که حسن روحانی و خیلی دیگر از روسایجمهور پیشین برگزیدهاند. او در شرایط سختی، رئیسجمهور شده؛ شرایطی که در تاریخ جمهوری اسلامی بیسابقه است. بحرانهای داخلی، فشارهای خارجی، اقتصاد تقریبا متلاشیشده، بحران کرونا و دهها مشکل دیگر، بخش کوچکی از آنچیزی هستند که دولت روحانی برای رئیسی به ارث گذاشته است. بهنظر نمیرسد در روزهای آتی بتوان از کابینهای که رئیسی بهدنبال ایجاد آن است، خبرهایی کسب کرد، اما میتوان تاحدودی پاسخ این پرسش را یافت که رئیسی برای تشکیل کابینه سیزدهم چه معیارهایی را باید لحاظ کند؟
نخست، هماهنگی وزرای کابینه
کارآمدی، فسادستیزی، روحیه انقلابی و مردمی بودن ازجمله ویژگیهایی است که رئیسجمهور منتخب برای تشکیل کابینهاش بر آن تاکید کرده است. اما جدا از این ویژگیهای فردی، کابینه باید ویژگیهای دیگری نیز داشته باشد. اولین ویژگی یک کابینه کارآمد هماهنگ و همفکر بودن اعضای آن بهویژه در مسئولیتهای اقتصادی ازجمله سازمان برنامهوبودجه، بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و وزارت صمت است. شاید یکی از دلایل عدم توفیق دو دولت روحانی در کنترل وضعیت هم همین موضوع بوده باشد. در هشتسال گذشته بارها وزرای دولت دچار اختلافات با یکدیگر شدهاند و این اختلافات به نامهنگاریهایی نیز منتج شده است. پای این اختلافات حتی به مناظرات انتخاباتی نیز کشیده شد؛ جاییکه عبدالناصر همتی، رئیس سابق بانک مرکزی با افشای نامه سال گذشتهاش خطاب به مقاممعظمرهبری بیان کرد پیرامون رشد حبابگونه بورس بارها به همکارانش در کابینه هشدار داده است، اما بازهم آنها بهجای توجه به این هشدارها مردم را دعوت به سرمایهگذاری در بازار بورس کردهاند. اگرچه هماهنگی وزرای اقتصادی دولت مهم است، اما رعایت این هماهنگی در وزارتخانههای غیراقتصادی نیز الزامی بهنظر میرسد. بهعنوان نمونه نمیتوان کابینهای را تصور کرد که وزیر کشورش قائل به آزادیهای مشروع حداکثری در چارچوب قانون برای شهروندان باشد و از آنسو، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بهدنبال پیاده کردن دیدگاه امنیتی بر عرصه فرهنگ و هنر و سانسور حداکثری باشد یا اینکه وزیر ارتباطات بدون درک درست از فضای مجازی، فیلترینگ را اولویت کاری خود قرار دهد.
دوم، سهمخواهی احزاب سیاسی
یکی از مهمترین مشکلات پیشروی رئیسی، سهمخواهی گروههای مختلف سیاسی برای حضورشان در کابینه سیزدهم است. رئیسی اگرچه بهطور کاملا مستقل وارد انتخابات ریاستجمهوری شد، اما در هرصورت، همه طیفهای اصولگرایی پشتسر او قرار گرفتند و از وی حمایت کردند. اگرچه ابهامات فراوانی درباره این وجود دارد که این حمایتها چه تاثیری در آرای رئیسی داشته، اما با اینحال نمیتوان این موضوع را ازنظر دور داشت که حامیان دیروز -صرفنظر از اینکه حمایتشان تبلیغ یا ضدتبلیغ بوده باشد- رایزنیهای گستردهای را برای حضور در دولت آغاز کرده باشند. استفاده از عناصر اصولگرا، مستقل و حتی اصلاحطلب در کابینه سیزدهم، دراختیار رئیسی است، اما اگر قرار باشد کابینه یک سهامی با حضور نمایندگان همه طیفهای اصولگرایی باشد، قطعا این کابینه توان عبور از این شرایط بحرانی را نخواهد داشت و در همان چاهی سقوط میکند که بسیاری از دولتهای پیشین در آن افتادند. در کابینه سهامی برای انتخاب وزرا، ارتباطات سیاسی جای خود را به «کارآمدی» و توانمندی افراد میدهد. همین موضوع فسادزا است. البته نگاهی به رویه گذشته رئیسی نشان میدهد او اهل چنین بدهوبستانهایی نیست. همچنین اگرچه اصولگرایان ظاهرا یک جناح واحد هستند، اما اختلافات درونی آنها بر سر مواجهه با مسائل مختلف کشور بیش از آنچیزی است که تصور میشود. اگر این اختلافات به درون دولت کشیده شود، هماهنگی وزرا بهعنوان اولین ویژگی یک کابینه کارآمد، همانطور که در بخش نخست به آن اشاره شد، از بین خواهد رفت. علاوهبر احزاب اصولگرا پیشبینی میشود تعدادی از نمایندگان فعلی مجلس یازدهم نیز که از قبل انتخابات در ستادهای رئیسی فعالیت میکردند، در سر سودای حضور در کابینه را داشته باشند. شنیدهها حکایت از آن دارد که نام برخی از آنها میان اسامی پیشنهادی برای چند وزارتخانه مطرح شده است. باتوجه به شرایط خطیر کشور، با وجود تاکیدات مقاممعظمرهبری مبنیبر حضور نمایندگان در سنگر مجلس، بهنظر نمیرسد بستن کابینه با برخی از نمایندگان مجلس، هوشیارانه باشد.
سوم، رقابت بر سر ایدههای حکمرانی
دولت سیزدهم در ابتدای مسیر خودش با انبوهی از مشکلات برجایمانده از هشتسال گذشته مواجه است. هرکدام از این مشکلات مانند کسری چندصد هزار میلیاردی بودجه درصورت عدم مدیریت و رسیدگی دقیق میتواند در کوتاهمدت تبدیل به یک بحران جدی در کشور شود، بنابراین برای اداره کشور لازم است ابتدا برنامه واقعبینانه دولت برای حل مشکلات باتوجه به ظرفیتهای داخلی کشور تنظیم شود، سپس متناسب با آن برنامه اعضای کابینه مشخص شود. در یک کلام توقع میرود در چینش دولت آینده برخلاف دورههای قبل رقابت بین ایدههای حکمرانی برای برونرفت از انسدادهای کنونی کشور جای خودش را به رقابت بین چهرهها و افراد بدهد. این نکته برای رئیسی نیز حائز اهمیت است. هفته گذشته «فرهیختگان» در گزارشی با عنوان «دولت رئیسی سند تحول مینویسد» نوشت که رئیسجمهور منتخب بههمراه تیم مشاورانش درحال تهیه سند تحول برای اداره کشور هستند. براساس تقسیمبندی، نگارش این سند در چندین کمیته انجام میگیرد. هر کمیته نیز دارای چندین کارگروه است. کارگروهها به تناسب عنوانشان به دولت معرفی شدهاند و در وزارتخانههای مرتبطشان استقرار یافتهاند تا یک صورتوضعیت از شرایط کنونی را تدوین و چالشها را تبیین کنند. کارگروهها جمعبندی خود را به کمیتهها منتقل میکنند و کمیتهها نیز پس از بررسی، آن را به کمیسیون تلفیق ارائه میدهند. اصلیترین وظیفه کمیسیون تلفیق، جمعبندی سند تحول دولت و نگارش یک برنامه عملیاتی برای دولت آینده پیش از مراسم تنفیذ است. این کمیسیون یک وظیفه مهم دیگر برعهده دارد و آن پیشنهاد افراد برای عضویت در کابینه آینده است. در این مرحله کمیسیون احتمالا به اسامیای که در سامانه یاران رئیسی پیشنهاد شده مراجعه خواهد کرد تا بدین شکل، افراد همسوتر برای حضور در دولت انتخاب شوند.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:
خط قرمز کارآمدی، ناهماهنگی کابینه است (لینک)