ابوالقاسم رحمانی، روزنامهنگار: هلالاحمر، یکی از بزرگترین موقوفهداران ایران است، به قولی بعد از سازمان اوقاف و آستان قدس سومین موقوفهدار بزرگ کشور است، این یعنی سرمایه و املاک زیادی در این مجموعه وجود دارد، هلالاحمر اصلیترین واردکنندههای دارو بهخصوص داروهای خاص برای بیماریهای خاص در کشور است، یعنی اهمیت استراتژیکی دارد و مرگ و زندگی خیلیها به انجام وظایف این سازمان در کشور بستگی دارد. هلالاحمر در چندین کشور دنیا بیمارستان دارد، بیمارستانهایی که پایگاههای خوبی برای کشورمان هستند و این یعنی این مجموعه قدرت نفوذ و دسترسیهای خاصی هم دارد و دارای سرمایههای زیادی حتی در خارج از کشور هم هست. در هر نقطهای از کشور، در جاده و کوه و بیابان، هلالاحمر پایگاه و نیرو دارد. در بلایا و حوادث اولین گروهی که در نقطه حادثه و اتفاق حاضر میشوند همین نیروهای هلالاحمر هستند. بسیاری از اقلام امدادی و پزشکی، بسیاری از مراودات مالی و... در نظام بهداشت و سلامت کشور در این مجموعه انجام میشود. تجهیزات لجستیکی بسیاری دارد؛ از خودرو و هلیکوپتر تا خیلی چیزهای دیگر، سازمانی غیردولتی است و تحتنظر صلیب سرخ جهانی؛ و همین موضوع امتیازات خاصی را برای آن به وجود آورده که در کمتر سازمان و نهادی وجود دارد و... اینها بخشی از توانمندیها و سرمایههای هلالاحمر است، اما نه مهمترین آنهاست و نه همهشان. نظر من، یا هرکس دیگری را که بپرسید، مهمترین سرمایه هلالاحمر را یک چیز نام میبرند و آن هم اعتماد عمومی به آن است. اعتماد عمومی به خدماتی است که این مجموعه در بحرانها به مردم و آسیبدیدگان ارائه میکند و باعث میشود در شرایط خاص، اولین تصویر، تصویر نیروهای هلالاحمر باشد که خودشان را به مردم رساندهاند. منتها این اعتماد عمومی بهعنوان اصلیترین سرمایه هلالاحمر بهعلاوه تمام آن چیزهایی که بهعنوان سرمایههای ثانویه این مجموعه نام بردیم و نبردیم، فرصتها و تهدیدهایی هستند که حول آن وجود دارند. فرصتها و تهدیدهایی که با کوچکترین سهلانگاری، نبود نظارت صحیح و عدم سپردن آن به یک مدیریت سالم و قدرتمند میتواند فقط کفه تهدید آن را سنگین کند و ذرهذره آن فرصتها را از بین ببرد. نتیجه بدوی آن هم اینکه در بحرانها و در شرایطی که این مجموعه به اعتماد عمومی رجوع میکند، آنها نسبت به آن رویگردان شوند و خاطر آسودهای نسبت به هلالاحمر نداشته باشند. زلزله کرمانشاه را یادتان هست؟ هم هلالاحمر بود، هم سایر نهادهای کمککننده، اما حجم زیادی از کمکهای مردمی روانه حسابهای سلبریتیها شد. همانموقع پرسیدیم چرا؟ همانموقع هم پاسخ دادیم که مجموع رفتارها و اقدامات مجموعههایی نظیر هلالاحمر و عدم شفافیت کافی در روندها باعث شده بخشی از مردم اعتمادشان را از دست بدهند. اصلا نقل قول معروفی هم هست که مجموعهای شبیه هلالاحمر حیاطخلوت جریانات سیاسی و دولتها هستند. اصلا و اساسا انتخاب ریاست این مجموعه توسط رئیسجمهورها هم خود به این شبهه و نقل دامن میزند. با وجود تمام اینهایی که گفتیم و در مسیر همان پررنگ شدن تهدیدها، چندسالی است که اقدامات و سهلانگاریهای مدیریتی در هلالاحمر شتاب و سرعت گرفته و سکانداری آن به افرادی داده شده است که تا توانستهاند، خود و اطرافیانشان به آن اعتماد عمومی ضربه زدهاند. ضربات مهلک و جبرانناپذیری که همین مقدار اعتماد باقیمانده را پیش از هر چیزی نشانه گرفته است. پیرو همین ماجرا و بعد از کشوقوسهای فراوان و چندینساله این مجموعه (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به گزارشهای سابق صفحه اجتماعی «فرهیختگان» در ارتباط با حواشی هلالاحمر که از سال 99-98 در ارتباط با آنها توضیح داده شده است) و سکون و آرامش نسبی که حاکم شده بود، دوباره حواشی اطراف هلالاحمر آزاردهنده شده است و گویا این چند مدت ریاست کریم همتی که به جای علیاصغر پیوندی سکاندار هلالاحمر شده بود، آتش زیر خاکستری بوده که حالا زبانه کشیده است. آتشی که هرچه بیشتر زبانه میکشد، بیشتر به این نتیجه میرسیم که این ظرفیت عظیم و آن همه توانمندی سرمایه آنطور که باید زیر ذرهبین نهادهای نظارتی نیست و هرکسی هرکاری دلش میخواهد در ساختمان صلح میکند و از دوست و آشنا تا باجناق و فامیل را هم بر سر سفره آوردهاند و در ایام پایانی مسئولیت، حسابی عزمشان را برای بریز و بپاشها جمع کردهاند.
بازخوانی ماجرای عزیمت رئیس هلالاحمر و باجناقش به دبی
ماجرا از یک خبر منتشرشده در سایت تابناک آغاز شد. خبری با این محتوا: «کریم همتی که فروردینماه سال گذشته و پس از گذشت دورهای طولانی از نابسامانی در جمعیت هلالاحمر کشورمان، با حکم رئیسجمهور رسما با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خداحافظی کرده و بر صندلی ریاست جمعیت هلالاحمر کشورمان نشست؛ اما مدتی است با برخی اقدامات عجیب، موجبات شگفتی بسیاری را فراهم آورده و عزمش را برای شگفتی بزرگتری جزم کرده است. ازجمله نخستین تصمیمات عجیب وی، صدور حکم ماموریت خارج کشور برای «م.م»، یکی از مدیران جمعیت هلالاحمر در یکی از شهرهای غربی کشورمان است که اگر بدانیم با همتی نسبت سببی دارد و باجناق وی است، عجیب به نظر میرسد، اما عجیبتر آنجاست که بدانیم این فرد با نزدیک به ۳۲ سال سابقه کاری، در آستانه بازنشستگی است، حال آنکه حکم ماموریت صادره برای وی، سهساله است! از آن مهمتر، مقصد وی کشور اماراتمتحده عربی در آنسوی خلیجفارس است، درحالیکه این فرد اساسا به زبان عربی و حتی انگلیسی آشنایی ندارد. نکاتی به غایت عجیب که موجب میشود، این سوال پیشروی شنونده قرار گیرد که هدف از این ماموریت سهساله و پرهزینه چیست؟ اما بشنوید از اقدام دیگر رئیس جمعیت هلالاحمر کشورمان که برخلاف نمونه قبلی، عزل یکی از معاونان چندماههاش است. اقدامی که منجر به اعتراض نمایندگان استان اصفهان شد و نتیجه شگفتآور دیگری رقم زد؛ اعزام فرد معزول به اماراتمتحده عربی، درحالیکه این فرد پزشک عمومی است و مرکز پزشکی هلالاحمر کشورمان در همسایه آنسوی خلیجفارس بهشدت نیازمند پزشکان متخصص و فوقتخصص است، نه پزشک عمومی. مستندات از تلاش رئیس جمعیت هلالاحمر کشورمان برای دریافت اقامت این کشور حکایت دارد؛ آن هم در شرایطی که ازجمله مصوبات و مقررات وضعشده توسط شورایعالی امنیت ملی کشورمان، عدم بهکارگیری مدیرانی است که اقامت کشورهای دیگر را دارند. مدیرانی مانند همتی که قرار است بهزودی راهی اماراتمتحده عربی شود تا امور اقامتیاش را به فرجام برساند! ظاهرا نمایندهای از مجلس هم وی را همراهی خواهد کرد! تدارکاتی که شامل صدور قریبالوقوع حکم ماموریت امارات برای نماینده سابق و بازمانده از عضویت در شورای شهر تهران در انتخابات هم میشود!» به هر دلیلی، که خب میدانیم چه دلایلی(!) این خبر آنطور که باید دیده نشد و جریانی هم به راه نیفتاد و کسی هم ملزم به پاسخگویی نکرد. بعد از آن گزارش مبسوطی در همین صفحه در «فرهیختگان» منتشر شد و ابعاد تازهای از ماجرای مسافرت رئیس سازمان هلالاحمر و باجناقش، به امارات منتشر شد. اسنادی هم بههمراه گزارش پیوست شده بود که حسابی ذهن رسانهها و مردم را نسبت به مساله حساس کرد. در آن گزارش و در ادامه خبری که بالا آن را آوردم، نوشتم، همتی، «م.م» که باجناق اوست و یک «م.م» دیگر هر سه در گرفتن مجوز جهت عزیمت و حضور در امارات موفق بودهاند. در آن گزارش گفتیم و نوشتیم که در امارات چیزی به نام درخواست اقامت نداریم، همین که یک شخص ویزای کار درخواست کند و موافقت شود، ویزای سهساله همراه با کارت ملی امارات را دریافت میکند که به آن مجوز اقامت گفته میشود. در وهله اول ویزای کار بهصورت کاغذی اعطا میشود که در اولین ورود به امارات (مثل سفر کنسلشده روز شنبه همین آقایان!)، ویزای اصلی به پاسپورت الصاق میشود و شخص پس از چند روز کارت اقامت را هم دریافت میکند. این را هم گفتیم که کارگران در امارات هم میدانند که اعطای ویزای کار به معنای مجوز اقامت است و تکذیب و فرافکنی همتی و باجناق و رفقا در اصل اقدام عجیب آنها تاثیری ندارد.
واکنش رئیس و دبیرکل هلالاحمر به حواشی بهوجودآمده
بعد از این اخبار و اطلاعات و پیگیری رسانهای، صدای مسئولان هلالاحمر هم درآمد و اما همانطور که انتظار میرفت، پاسخ قانعکنندهای نداشتند و بیشتر دست به فرافکنی زدند. ابتدا محمدحسن قوسیان، سخنگو و دبیرکل هلالاحمر گفت: «برای مدت ۵۰ تا ۶۰ سال است که هلالاحمر بیمارستانی را برای ایرانیان ساکن دبی در امارات تاسیس کرده است. با توجه به اینکه این بیمارستان در بانکهای دبی شماره حساب دارد، لذا با تغییر معاونت اداری و مالی این بانک نیاز است که حسابی جدید به نام رئیس این جمعیت افتتاح شود، ازاینرو برای افتتاح این حساب نیاز به ویزای این کشور وجود دارد و این اقدامات در این راستا صورت گرفته است.» در ادامه هم کریم همتی خود به این اخبار واکنش نشان داد و گفت: «این حساب به نام رئیس قبلی این سازمان بود که با تغییرات ایجادشده در معاونت اداری و مالی این بانک نیاز است که افتتاح حساب از سوی رئیس جدید سازمان جمعیت هلالاحمر و همچنین با ویزای این کشور باشد. مدیران جمعیت هلالاحمر در سنوات گذشته از سال 89 تا 92 ویزای اقامت، 92 تا 93 ویزای اقامت و کار، 93 تا 96 ویزای اقامت و کار، داشتهاند و این یک مساله طبیعی و مرسومی است که در زمان فعالیت مدیرعامل انجام میشود و درواقع این ویزا، جایگاه حقوقی دارد و برای همه مدیران بوده است. اگر بنده میخواستم ویزایی را بگیرم، ویزای یک کشور بزرگ را میگرفتم، نه کشوری مثل امارات! عنوان شده است که آقای «م.م» در هلال مشغول کار شده است که باید بگویم که اصالتا اسم این فرد محسن مومنی و بچه گلپایگان است و بیش از 20 سال است که در هلال فعالیت دارد؛ همچنین عنوان شده که باجناق بنده آقای ملکمیرزایی یکی از چهار نفری است که در بیمارستان دبی مشغول فعالیت است که در رابطه با باجناقم باید بگویم این فرد نیز کارمند هلال بوده و 24 سال سابقه مدیریتی دارد و انتصاب وی نیز در این بیمارستان برای نظارت بر فعالیت بیمارستان و ارائه گزارش دقیق به بنده بوده است!» همتی در ادامه موضوع دیگری را هم مطرح کرد و گفت: «اگر دوستان نگرانند بهتر است به ماجرای 17 میلیون دلار که از بیمارستان ایرانیان دبی به عمان منتقل شد، بپردازند که هیچ سرنوشتی از آن وجود ندارد؛ البته اخیرا در شعبه 4 بازپرسی دادسرای مفاسد اقتصادی به آن پرداخته شده و تحقیقات از این پروژه توسط معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات درحال انجام است. موضوع انتقال 17 میلیون دلار با چمدان از بیمارستان ایرانیان به عمان در یک بازه زمانی بین 94 تا 96 انجام شده است و بهتر است آقایان به این موضوع بپردازند.»
برخلاف ادعای قوسیان برای ایجاد حساب در بانک دبی هیچ الزامی جهت حضور رئیس هلالاحمر نیست
خب همانطور که دیدیم، رئیس و دبیرکل هلالاحمر نسبت به حواشی ایجادشده موضوعاتی را طرح کردند که به ترتیب به آنها اشاره میکنیم. مساله اول لزوم ایجاد حساب جدید بانکی در دبی به نام رئیس جمعیت هلالاحمر در پی تغییر معاونت اداری و مالی این بانک است. بههرحال این اتفاق جدیدی نیست و در سنوات گذشته هم این مساله وجود داشت. منتها برای این امضا و ایجاد حساب بانکی جدید اصلا مرسوم نبوده است که رئیس هلال خود شخصا در دبی حاضر شود. براساس سوابق موجود و رویه چند دهه گذشته بیمارستان ایرانی دبی در بانک ملی ایران و همچنین بانک خارجی حساب مفتوح فعال دارد. برای افتتاح حساب در بانک ملی و بانک عامل نامه رسمی به زبان فارسی و انگلیسی با امضای رئیس جمعیت و خزانهدار و دبیرکل صادر شده و پس از تایید کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دبی مبنیبر اصالت و صحت امضا مقامات ارشد هلالاحمر بانک عامل این نامه را ملاک عمل قرار داده و برای بیمارستان افتتاح حساب میکند. درصورت تغییر ریاست بیمارستان و یا مدیر مالی بیمارستان (صاحبان امضای حساب) نیز هرگونه تغییرات مجدد با امضای این سه نفر به بانک عامل ابلاغ میشود و هرگونه تغییرات در صاحبان امضا مجاز با نظر هلالاحمر خواهد بود. بیمارستان در بانک عامل دارای 2 نوع حساب است. حساب ذخیره که تمام درآمدها به این حساب واریز میشود و حق برداشت از آن فقط بهصورت ماهانه و براساس مجوز خزانهدار هلالاحمر و براساس بودجه سنواتی خواهد بود و حساب هزینه جاری که پول بهصورت ماهانه از حساب ذخیره به حساب هزینهای واریز و از حساب هزینهای بهتدریج خرج میشود. پس بهانه جمعیت هلالاحمر و توضیحات دبیرکل این مجموعه موضوعیت ندارد و هیچ الزامی برای این سفر همتی به دبی آن هم در ایام پایانی مسئولیت در هلالاحمر وجود نداشت و ندارد. اما از همه اینها مهمتر طبق اسناد موجود همه مدارک برای امضاهای بانک دبی با مجوز همتی و خزانهدار هلالاحمر رسما تغییر یافته است و به تایید کنسولگری هم رسیده و هیچ نیازی به حضور همتی و یا ویزای ایشان نیست و نبود و این اظهارات قوسیان، دبیرکل هلالاحمر، کذب است.
چرا امکان استفاده از ویزای رئیس هیاتمدیره کماکان برقرار است؟
نکته دیگر اما مربوط به توضیحات همتی است. او مدعی است این حساب به نام رئیس قبلی این سازمان بود که با تغییرات ایجادشده در معاونت اداری و مالی این بانک نیاز است که افتتاح حساب از سوی رئیس جدید سازمان جمعیت هلالاحمر و همچنین با ویزای این کشور باشد. مدیران جمعیت هلالاحمر در سنوات گذشته از سال 89 تا 92 ویزای اقامت، 92 تا 93 ویزای اقامت و کار، 93 تا 96 ویزای اقامت و کار، داشتهاند و این یک مساله طبیعی و مرسومی است که در زمان فعالیت مدیرعامل انجام میشود و درواقع این ویزا، جایگاه حقوقی دارد و برای همه مدیران بوده است. اما طبق اطلاعاتی که «فرهیختگان» به دست آورده است در زمان مرحوم وحید دستجردی و پارهای از ادوار دیگر بیمارستان بهصورت هیاتامنایی و یا هیاتمدیرهای اداره میشد و رئیس جمعیت هلالاحمر بهعنوان رئیس هیاتمدیره بیمارستان به مقامات دبی معرفی و برای او ویزای اقامت درخواست میشد. در یک دهه گذشته ترکیب هیاتمدیرهای کاملا منتفی شده ولی امکان استفاده از ویزای رئیس هیاتمدیره کماکان برقرار بوده است. جز یک دوره سایر روسا استفادهای از این ویزا نداشتهاند و ضرورتی هم نداشته است. درحالیکه این سوال ایجاد میشود کریم همتی در آخرین روزهای خدمت در جمعیت هلالاحمر به جز قصد اقامت و کار در امارات پس از ترک صندلی هلال و متعاقب آن عزیمت به سایر بلاد، چه استفاده دیگری میخواهد از ویزای امارات داشته باشد؟ اصلا این رویه که برخلاف ادعاهاست خصوصا در شمایل جدید مدیریت بیمارستان دبی، چه توجیه و استدلالی دارد؟
نظارت باجناقها!
نکته بعدی حکم ماموریت همتی برای باجناقش در بیمارستان دبی است! ملکمیرزایی، باجناق همتی که بالاتر وصف توانمندیهایش را هم نوشته بودیم، با چه توجیه و علتی حکم ماموریت در بیمارستان دبی را گرفته است؟ خود همتی میگوید: «این فرد نیز کارمند هلال بوده و 24 سال سابقه مدیریتی دارد و انتصاب وی نیز در این بیمارستان برای نظارت بر فعالیت بیمارستان و ارائه گزارش دقیق به بنده بوده است!» یعنی هیچکس دیگری در هلالاحمر در بیمارستان و دبی یا... نبوده است که گزارشهای دقیق را برای آقای رئیس ارائه و ارسال کند؟ حتما باید باجناق ایشان عازم دبی میشد؟ این سطح از استدلال و این دلیل برای حکم ماموریت برای باجناق آنقدر عجیب و شاذ هست که بیش از این لازم به توضیح در ارتباط با آن نباشیم. اما در ارتباط با دریافت ویزای کار، بد نیست به این نکات هم اشاره کنیم و بنویسیم که این ویزا چه مزایایی را برای دارنده آن بهدنبال خواهد داشت. ۱- اشتغال به کار و کسب درآمد ارزی. ۲- افتتاح حساب بانکی، اجاره و یا خرید منزل. ۳- تاسیس شرکت تجاری و دادوستد با شرکتهای مختلف در همه کشورها. ۴- اخذ اقامت برای همسر و فرزندان. ۵- ادامه تحصیل، کار و سایر مزایا برای خود فرد و خانواده. ۶- امکان اخذ ویزای طلایی ۱۰ساله و سایر مزایا؛ حالا شاید کمی بیشتر و بهتر متوجه این ماموریت خارج از کشور با مجوز آقای رئیس بشویم!
و اما ادعای آخر و عجیب کریم همتی در ارتباط با شبهات و تخلفات گذشته در مجموعه هلالاحمر؛ قبل از بیان هر نکته و موضوعی در ارتباط با این مجموعه با این بدنه مردمی و اعتماد عمومی، ابتدا باید صحت و سقم و بعد هم لزوم بیان آن را سنجید. سوا و البته مهمتر از آن هم اینکه بر فرض وجود تخلفات در گذشته، آیا این مجوزی برای ایجاد شبهه و تخلف در آینده هم خواهد بود؟ اصلا چه چیزی باعث شد که همتی الان رئیس هلالاحمر باشد؟ جز اینکه تخلفات تیم قبلی باعث شد رئیس هلال و بسیاری دیگر از مدیران این مجموعه بازداشت شوند و او بهعنوان فرد جدید معرفی شود؟ همتی میگوید: «اگر دوستان نگرانند، بهتر است به ماجرای 17 میلیون دلار که از بیمارستان ایرانیان دبی به عمان منتقل شد، بپردازند که هیچ سرنوشتی از آن وجود ندارد که البته اخیرا در شعبه 4 بازپرسی دادسرای مفاسد اقتصادی به آن پرداخته شده و تحقیقات از این پروژه توسط معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات درحال انجام است. موضوع انتقال 17 میلیون دلار با چمدان از بیمارستان ایرانیان به عمان در یک بازه زمانی بین 94 تا 96 انجام شده و بهتر است آقایان به این موضوع بپردازند.» خب اینکه تخلفات و شبهات آینده را تطهیر نمیکند. بهتر است ساختمان صلح به جای این مدل واکنش دادنها و نمکپاشیدن بر زخمهای قدیمی، نگاهی به حال و آینده و اقدامات دوره جدید مدیریت هلالاحمر داشته باشد تا خداینکرده آیندگان همین موارد را در ارتباط با مدیران فعلی بازگو نکنند.
علاوه بر بکارگیری باجناق آقای فریدون ملک میرزایی در بیمارستان دبیکه برخلاف نظر معاونت بین الملل درمان و ذیحسابی جمعیت بوده است. خواهرخانم خانم خود سرکار خانم شریفی را در سازمان تدارکات پزشکی هلال احمر، میثم عبدی را در کنیا و پسردایی را در هلال احمر قم به کار گرفته اند.
لابد ظن باطل است اگر فکر کنید روابط بر ضوابط ترجیح دارد
نهادای نظارتی مواظب باشند در این ماه پایانی احتمالا نوبت دخترخاله و پسر عمو و خان باجی و نوه دایی و ...است
البته نظری هم به دوستان ایشان در دانشگاه ایران و بیمارستان فیروزگر هم داشته باشید. چون ایشان تمام دوستان خود در این مکان ها را به جمعیت وارد کرده اند.
خدا ذلیلش بکنه.
برای زدن بنزین از صدقه هایی که کنار گذاشته بودم برداشتم. ننگ و مرگ بر همتی