• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۰۴-۲۴ - ۰۱:۱۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

کارگردانی ایستاده در غبار

مهدویان نشان داده از آن دست فیلمسازانی است که می‌تواند بازی متفاوتی از بازیگران بگیرد. در این میان بازی کوتاه اما به‌شدت چشمگیر و خیره‌کننده جواد عزتی نقطه عطف این ماجراست که اتفاقا در فیلم قبلی مهدویان «ماجرای نیمروز» هم خوش درخشید.

رضا صائمی، منتقد سینمایی: محمدحسین مهدویان یکی از عجیب‌ترین فیلمسازان بعد انقلاب و نسل جدید است که هم خودش و هم سینمایش در یک خوانش بینامتنی میان تکنولوژی و ایدئولوژی قرار دارد. برخی او را تکنسین سینما می‌دانند که از پیوند فیلم مستند و داستانی به یک برساختگی فرمی رسیده که به سینمایش هویت می‌بخشد اما فاقد تفکر و اندیشه مستقل است و برخی دیگر نیز سینمای او را مظهر سینمای ایدئولوژیک می‌دانند که تکنیک را به خدمت گرفته و مخاطب را مرعوب می‌کند نه اقناع. واقعیت این است که فارغ از هرگونه خوانشی از مهدویان و سینمایی‌اش او زبان سینما و روان مخاطب را می‌شناسد و می‌داند که مخاطب امروز را چگونه باید با درام و فرآیند آن همراه کند. به‌عبارت دیگر او سینما را می‌شناسد و آن را بلد است. شاید بیش از هر چیز ساخت فیلم «لاتاری» مناقشه بر سر این کارگردان جوان شمالی را بیشتر کرده است. لاتاری هم پیوست و هم گسست از سینمای مهدویان است. او در سومین فیلم بلند خود به سینمای اجتماعی با رویکرد انتقادی تغییر مسیر داده که این را می‌توان نوعی گسست یا چرخش سینمایی نسبت به فیلم‌های قبلی او ازجمله مستندهای «آخرین روزهای زمستان» دانست اما فرم و ساختار روایی فیلم به‌ویژه در نوع تصویربرداری، رنگ‌آمیزی و فضاسازی، پیوست و استمرار همان جهان سینمایی است که با نام و امضای مهدویان شناخته می‌شود. از این‌رو لاتاری را هم می‌توان برساخته جهان سینمایی مهدویان دانست و هم یک تجربه تازه در این مسیر. فارغ از اینکه با نوع نگاه و محتوای و پردازش مضمونی قصه موافق یا مخالف باشیم. فیلم‌های او واجد جذابیت‌های سینمایی است و می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند؛ چه مخاطب همسو با جهان‌بینی اثر را و چه منتقد و مخالف با آن را. ریتم مناسب، بازی‌های چشمگیر، التهاب ذات قصه و هیجانی که در تعقیب و گریز آن وجود دارد، فیلم‌هایش را به آثاری سرپا و سرحال تبدیل کرده است و نشان می‌دهد مهدویان دست‌کم در تبدیل جهان ذهنی خود به جهان سینمایی موفق است، حتی اگر با ذهنیت و جهان‌بینی او مخالف باشیم. به‌عبارت دیگر می‌توان با او و سینمایش مخالف بود اما نمی‌توان انکارش کرد. همچنین مهدویان نشان داده از آن دست فیلمسازانی است که می‌تواند بازی متفاوتی از بازیگران بگیرد. در این میان بازی کوتاه اما به‌شدت چشمگیر و خیره‌کننده جواد عزتی نقطه عطف این ماجراست که اتفاقا در فیلم قبلی مهدویان «ماجرای نیمروز» هم خوش درخشید. طبیعتا نمی‌توان از بازی خوب ساعد سهیلی نام نبرد که حجم بیشتر قصه روی دوش نقش او و بازی اوست.  محمدحسین مهدویان از آن فیلمسازانی است که فیلم‌هایش در پیوند با نامش تحلیل می‌شود. به این معنا که در پس نقد آثارش همواره ردپای او و تفکرش و تعلقش به جریان‌های فکری و سیاسی در نقد آثارش دخیل است و با آنها سنجیده می‌شود. گویی نظریه مرگ مولف درباره او به‌کار نمی‌آید و این البته به‌ضرر او منجر شده و البته خودش نیز در این وضعیت موثر بوده است. اگر او برای ساخت فیلمش پشت جریانی خاص یا حمایت از آنها قرار نمی‌گرفت و تکلیفش با خط‌مشی فکری و سیاسی‌اش روشن بود، آنقدر در هاله‌ای از ابهام قرار نمی‌گرفت که از هر دو سوی ماجرا مورد نقد یا شک و تردید قرار گیرد. اینجا مثل همه‌چیز سایه سیاست بر سینما حاکم است و فیلم‌های او نیز در دل این میدان ساخته شده. به‌نظر می‌رسد که او قصد دارد در میانه چپ و راست بایستد و خود را وامدار هیچ‌گروهی نداند. گاهی بین خوانش‌های او در فیلم‌های مختلفش و تجربه‌گرایی در ژانر باعث شده وضعیت شترگاو پلنگی پیدا کند که گاهی از این‌سو و گاهی از آن‌سو مورد نقد قرار بگیرد. شاید هیچ‌فیلمسازی در یک‌دهه اخیر به‌اندازه او در میان ستایش و نکوهش قرار نگرفته باشد. با این همه نه می‌توان منکر توانمندی‌اش شد، نه فیلم‌هایش را مورد توجه قرار نداد. کاش این غبارها کنار برود تا بتوان با عینک سینما به فیلم‌های او نگریست. او نه فقط کارگردان ایستاده در غبار که کارگردانی ایستاده در غبار است.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟