مرتضی عبدالحسینی، روزنامه نگار: علی چشمی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد در گفتوگویی با «فرهیختگان» در پاسخ به این سوال که یک تیم اقتصادی خوب چه ویژگیهایی باید داشته باشد، میگوید: «اقتصاد ایران درحالحاضر در تنگنای توسعه گیر کرده و مسیر فعلی نتایج مناسبی نداشته و چندین دهه تورم و رشد اقتصادی منفی را تحمیل کرده و باید این مسیر تغییر کند. بر همین اساس سه ویژگی برای تیم اقتصادی دولت بسیار مهم است؛ اول اندیشهای است که پشت ذهن این تیم وجود دارد. دوم توانمندی این تیم و مورد سوم نیز هماهنگی آنهاست. درواقع این سه ویژگی نیاز است تا یک تیم اقتصاد مطلوب قلمداد شود و بتواند ما را از چالشها و ابرچالشهای فعلی خارج کند.» این اقتصاددان مورد اول یعنی اندیشه را اینگونه توضیح میدهد : «بهلحاظ اندیشهای نیازمند حضور افرادی در تیم اقتصادی دولت آینده هستیم که بتوانند اندیشههای آزمونشده جهانی را پیگیری کنند، بهعبارتی مسیرهای توسعه کشورهای دیگر مخصوصا کشورهایی را که به ما شبیه بودهاند در ذهن داشته باشند تا بتوانند از آنها درس بگیرند و تصمیمسازی کنند. کشورهایی مانند کرهجنوبی که بالاخره باید بدانیم چه نگرشهایی آنها را بهمراتب توسعهیافتهتر از قبل کرده است و ما باید آزمونهای را که کرهجنوبی پس داده است با دقت پیگیری کنیم. برای توسعه به یک دولت توانمند و چابک نیاز داریم که درواقع رهیافتی از مسیر توسعه کرهجنوبی است و تا حدودی به مسیرهای توسعه ژاپن و آلمان شباهت دارد. اقتصاد ایران باید بپذیرد که اندازه دولت در اقتصاد ایران بزرگ است و باید دولتی را دنبال کنیم که ویژگیهایی مانند چابکی، ضدفساد، تقسیم کار تمرکززدا و بروکراسی با کیفیتی را داشته باشد.» چشمی با تاکید بر توانمندی بهعنوان ویژگی دوم ادامه میدهد: «توانایی هم باید برگرفته از تجربه باشد و همه شبکه ارتباطی فرد. تجربه یعنی بالاخره کسی که تا بهحال در سمتهایی مانند مدیرکلی یا معاون وزیری نبوده، نمیتواند بهعنوان وزیر اقتصاد یا رئیس سازمان برنامه و بودجه مطرح شود. شبکه ارتباطی هم از آن جهت اهمیت دارد که در ساختار سیاسی و سنتی کشور یک فرد بهعنوان وزیر اقتصاد بتواند نخبگان و حامیانی را جذب کند تا بتوانند با او کار و مسائل را حل کنند. درواقع توانمندی حل مساله هم یکی از شرایط تیم اقتصادی خوب است. در کشور ما افرادی که بدون شبکه ارتباطی نخبگان و کارشناسی هستند نمیتوانند که با نهادهای بالادستی چانهزنی کنند و از پس حل مسائل برآیند.»
سیاستهای تعدیلی اولویت ایران نیست
استاد دانشگاه فردوسی مهمترین مسائل پیش روی اقتصاد کشور را روابط خارجی پایدار میداند و توضیح میدهد: «نکته مهم این است که باید قبول کنیم که ایران با کشور های مانند کرهشمالی متفاوت است و به روابط خارجی پایدار نهتنها با کشورهای همسایه و اطراف بلکه با کل دنیا نیاز دارد. درواقع نیاز داریم که تیم اقتصادی آینده و نفرات آن بتوانند این مهم را در نظام تصمیمگیری رعایت کنند و به مردم منافع این مساله را نشان دهند. مورد دوم ثبات اقتصادی داخلی است که باید از کانالهای متفاوت مانند نرخ ارز (که مجدد به مورد اول یعنی روابط خارجی برمیگردد) به آن کمک شود. مورد بعدی داشتن نهاد های پولی و مالی با کیفیت است که توانمندی اخذ و اجرای چنین سیاستهایی را داشته باشد. پیگیری استراتژی توسعه صنعتی نیز مساله چهارمی است که میتوان از آن نام برد، بههرحال ما باید بدانیم که هدفمان تقویت کدام صنایع و تولید و صادرات کدام کالاست. بهبود وضعیت کسب و کارها با هدف تحول در بروکراسی ناکارآمد فعلی هم موردی است که در صورت همراه شدن با موارد قبلی میتوانند مسیر اقتصاد و پیشرفت ما را تغییر دهند. در این میان مسائلی مانند اصلاح قیمت یارانههای انرژی و اصلاح یارانههای پنهان نیز عنوان میشود که بهنظر من این مورد در اولویت های اقتصادی ما نمیتواند باشد و چهبسا اجرای آن ثبات اقتصادی را بر هم بزند. درواقع سیاستهای تعدیلی و آزادسازی انرژی آزمون خود را پس دادهاند و از اواخر دهه 70 تا به حال چندین بار تکرار شدهاند و هربار اقتصاد را وارد یک مارپیچ تورمی کردهاند. افزایش قیمت حاملهای انرژی باعث افزایش تورم و افزایش تورم باعث صعود قیمت ارز خواهد شد و در نهایت باز هم مجبور تعدیل قیمتهای انرژی هستیم. اجرای این سیاستها در سال های اخیر منجر به بروز اعتراضات اجتماعی گسترده شده که نشان میدهد هزینههای آن درحالحاضر بسیار بیشتر از منافع است.»
بهترین نفرات برای هدایت اقتصاد؟
چشمی اضافه میکند: «یک اقتصاد وقتی سالم کار خواهد کرد که تولیدکنندگان در راس امور باشند و کسانی باید تصمیمات مهم اقتصادی را بگیرند که نقش اساسی در تولید کشور داشته باشند اما درحالحاضر تولیدکنندگان از ساختار سیاسی فاصله دارند و نمیتوان از آنها استفاده کرد. اما بهطورکلی بهتر است تیم اقتصادی آینده از نفراتی تشکیل شده باشد که بتوانند ما را بهسمت اندیشههای «دولت حامی تولید ملی» که یک سر مبانی آن در مکتب تاریخی آلمان و سر دیگر در اندیشه کرهجنوبی و افرادی مانند ها جون چانگ است، هدایت کنند. درواقع نوعی اندیشه نهادگرایی جدید منظور است که در ایران افراد کمی وجود دارند که در این چارچوب فکری توانمندی خوبی داشته باشند.»