نرگس چهرقانی، روزنامهنگار: در سینمای ایران مانند سینمای جهان اقتباس یک بعد اساسی در ساخت فیلم و سریال است، بهگونهای که حتی در مراسم اسکار، جایزه فیلمنامه اقتباسی هم داده میشود. در این بخش به پنج فیلم از مهمترین فیلمهای اقتباسی خواهیم پرداخت.
۱- تنگسیر: این فیلم توسط امیر نادری در سال ۱۳۵۲ بر اساس رمان «تنگسیر» نوشته صادق چوبک ساخته شده است که تنها اقتباس نادری از یک رمان است و بسیاری آن را یک اقتباس موفق از یک اثر ادبی در سینمای ایران میدانند که با حذف و تمرکز بخشهایی از داستان باعث تقویت و تمرکز روایت درام شده است. خلاصه داستان به اینصورت است که «زائرمحمد هنگامی که میخواهد ورزای سکینه را که فرار کرده است رام کند، به گاو صدمه میزند و مورد سرزنش سکینه واقع میشود که او اگر زور و بازو دارد برود و طلبش را که بزرگان بوشهری خوردهاند، بگیرد. این حادثه، پرخاش و تحقیر سکینه نسبت به زائرمحمد، موجب میشود تا زائرمحمد برای گرفتن طلبش از آقاعلی وکیل، عبدالکریم حاجحمزه، ابول گنده رجب و شیخ ابوتراب برازجانی اقدام کند. آنها زائرمحمد را تحقیر کرده بیرون میکنند و میگویند که سرمایهاش در معامله سوخت شدهاست. زائرمحمد تفنگ قدیمی و تبر زنگزدهاش را از زیر خاک بیرون میآورد و پس از خداحافظی از همسرش شهرو درصدد انتقام برمیآید» که در نمایش این اثر داستانی، شاهد به تصویر کشیده شدن یک انتقام هستیم.
۲- اینجا بدون من: فیلم محبوب و مشهور ساخته بهرام توکلی اقتباسی از نمایشنامه «باغ وحش شیشهای» اثر تنسی ویلیامز است که توکلی با مهارت و تجربه توانست این فیلم را از جهاز هاضمه ایرانی عبور دهد، بهطوری که داستان را باب میل مخاطب عام و خاص پیش ببرد. خلاصه داستان به این صورت است که «خانوادهای متشکل از مادر و دو فرزندش، احسان و یلدا، که در آرزوی دستیابی به رویاهای خود هستند و امیدوارانه تحولی را انتظار می کشند. یلدا معلول است و تمام دغدغه مادر تامین آینده اوست. ورود رضا دوست احسان با بازی به فیلم و عشق یلدای معلول به او زندگی آنان را تغییر می دهد.»
۳- درخت گلابی: این فیلم محصول سال ۱۳۷۶ سینمای ایران اثر داریوش مهرجویی است. که از یکی از داستانهای گلی ترقی، به نام درخت گلابی که در کتاب «جایی دیگر» او آمده، اقتباس شده است. در این فیلم میبینیم که «محمود نویسندهای است که برای نوشتن باقیمانده کتاب جدید خود درپی یک کمکاری طولانی، به باغ پدری خود در دماوند پناه آوردهاست. اما در باغ درخت گلابی قدیمی که برای محمود سرشار از خاطره است، میوه نداده و باغبانان از او میخواهند در مراسمی آیینی برای ترساندن درخت و به بار نشستن دوباره آن شرکت کند و محمود میپذیرد و در این بین او بهمرور خاطرات نوجوانی خود میپردازد، زمانی که شیفته دختر عمهاش بوده و با اینکه دختر از او بزرگتر است به او ابراز عشق میکند و برایش اشعار عاشقانه میگوید و با او ساعتها در باغ به اجرای نمایشنامههای مختلف میپردازد؛ چراکه هر دو به ادبیات علاقهمندند اما روزی دختر برای خداحافظی میآید چون قصد دارد نزد پدرش که خارج از کشور است، برود و محمود از او میخواهد که صبر کند و دختر میپذیرد، اما سالها بعد که محمود وارد جریانات سیاسی میشود، نامههای دختر را پاسخ نمیدهد و رفتنش را به تاریخی بعد موکول میکند تا اینکه بر اثر فعالیتهای سیاسی به زندان میافتد و آنجا با دیدن یکی از اقوام دختر خبر فوت او را دریافت میکند. محمود حالا در آستانه شصت سالگی همانند درخت گلابی که هنوز بوی کفشهای کتانی میم را میدهند بیبار شده و نمیتواند کتاب آخرش را تمام کند.»
۴- سارا: فیلمی که به کارگردانی داریوش مهرجویی، با اقتباس از نمایشنامه «خانه عروسک» هنریک ایبسن در سال ۱۳۷۱ ساخته شد. این فیلم علاوه بر ناب بودن سوژهاش با کارگردانی داریوش مهرجویی در زمره فیلمهای مشهور زمان خود واقع شده است. بهگونهای که مهرجویی به نام شخصیتهای کتاب هم وفادار بود. داستان از این قرار است که «حسام برای درمان بیماریاش مجبور است به خارج از کشور سفر کند. سارا همسر او مخارج سفر او را تامین میکند، اما میگوید که این پول را از محل ارثیه پدرش بهدست آورده است. حسام بهبود مییابد و گشتاسب مردی که به سارا کمک مالی کرده است، متهم به جعل اسنادی شده که سارا امضای پدرش را در آنها جعل کرده بوده. وقتی حسام پی به واقعیت امر میبرد، در جریان یک نزاع لفظی میگوید که او را لایق زندگی و معاشرت با خود و فرزندانش نمیداند. سارا آزرده از بیرحمی شوهرش در قبال رنجی که به خاطرش متحملشده ناگزیر خانه را ترک میکند.»
۵- زخمکاری: به کارگردانی محمدحسین مهدویان از خرداد ۱۴۰۰ بهصورت سریال در شبکه نمایش خانگی شروع به پخش شد و تاکنون پنج قسمت از این مجموعه منتشر شده است. این اثر اولین مجموعه نمایش خانگی و اقتباسی مهدویان است. که اقتباسی از رمان بیست زخمکاری از محمود حسینیزاد است که با حواشی زیادی همراه بود و این رمان از آذر سالگذشته با شروع تهیه سریال ممنوعالانتشار شد. هماکنون اسم کتاب از روی آن برداشته شده است و صرفا به جمله «الهام گرفتهشده از رمان محمود حسینیزاد» در تیتراژ ابتدایی اکتفا شده است. که در این پنج قسمت ابتدایی شاهد جذابیت و همراه کردن مخاطبان بسیاری با این سریال بودهایم بهگونهای که میتوان گفت حتی با یک حساب سرانگشتی، این سریال از خود داستان اصلی نیز محبوبیت بیشتری کسب کرده است.
6- شیار 143: نرگس آبیار شیار 143 را ساخت و قبل از آن هم کتابی را که میگویند کمی اقتباس این فیلم از آن انجام شده در انتشارات سوره مهر چاپ کرده بود، اما فیلمنامه اصلی این فیلم سینمایی از خاطرهای با نام «شیار ۱۴۳» از کتاب «تفحص» حمید داوودآبادی اقتباس شده است. آبیار درمورد اقتباس در این اثر سینمایی میگوید: «پیش از هرچیز باید بگویم معتقد نیستم «شیار 143» اثری اقتباسی است! این فیلم با نگاهی به داستان «اختر و روزهای تلواسه» ساخته شده است که معنی اقتباس نمیدهد. البته من تاکید میکنم «اختر و روزهای تلواسه» یک داستان بلند است که در مجموعه داستانی به همین نام، چند سال پیش به قلم من منتشر شد و این اثر رمان نیست. در فیلم شخصیتهایی وجود دارند که شما آنها را در داستان من نمیبینید. به بیان دیگر «شیار 143» خیلی به متن داستان «اختر و روزهای تلواسه» وفادار نبوده است اما نمیتوان گفت این داستان نقش مهمی در شکلگیری فیلم نداشت.» به گفته محمد احمدی، کارشناس ادبی نوع کاری که نرگس آبیار در این اثرش انجام داده در همه دنیا متداول است و کارگردان با نگاه به یک کتاب الهام میگیرد و فیلمش را میسازد اما خیلی هم به متن کتاب وفادار نیست و فقط داستان کلی را از کتاب برداشت کرده است.
7- 23 نفر : گاهی برخی اقتباسها از ماجراهای واقعی اتفاق میافتد که هم در دنیا زیاد این موضوع را میبینیم و هم در کشور خودمان. در این سالها با نگاهی به کتابهایی که براساس ماجراهای واقعی نوشته شدهاند یا به صورت خاطره هستند، میبینیم که آثار جذابی ساخته شده است. فیلم سینمایی آن بیستوسه نفر هم یکی از این موارد است. اثری که براساس کتاب احمد یوسفزاده که خودش یکی از آن 23 نفر بود، بسیار توانست مخاطب را تحتتاثیر قرار دهد. مهدی جعفری، کارگردان این فیلم سینمایی چون خودش هم دستی در فیلمنامه نوشتن دارد، علاقه زیادی به ساخت اثرهای واقعی دارد، برای همین این اثر توانست در ساخت هم موفق باشد. جعفری درمورد این اثر و نوشتن از قهرمانان و تبدیل این آثار داستانی به فیلم سینمایی میگوید: «سالهاست که با این موضوع درگیر هستم و برای اولینبار حدود 14سال قبل مجموعه مستندی با همین موضوع ساختهام. وقتی هم که میخواستم فیلم سینمایی آن را بسازم به دلیل نوع رخدادها طبعا فیلم به ژانر دفاع مقدس بیشتر نزدیک بود، ولی از آنجا که هم قهرمانان اصلی آن نوجوانان کم سن و سال هستند و هم موضوع و دعوای اصلی بر سر بچه بودن آنهاست و اینکه چرا بچهها به جبهههای جنگ میرفتند، به نوعی یک فیلم مناسب برای مخاطبان نوجوان هم به شمار میآید. اتفاقا مهمترین مضمون برای من تعریف متفاوت قهرمانان این داستان از گذار کودکی به جوانی است. قهرمانان فیلم ۲۳ نوجوان هستند با خصوصیات و اخلاقیات مختص این دوران سنی ولی در دل دشمن مجبور میشوند تا به بلوغ سیاسی و رفتاری زودرسی برسند و صحنهای را به نمایش بگذارند که شاید اگر ۲۳ مرد بزرگسال در مواجهه با آن چالش قرار میگرفتند، چنین حماسهای خلق نمیشد. ببینید نکته مهم در ساخت این مدل اقتباس که به یک ماجرای واقعی برمیگردد، وفادار بودن به متن است، باید این را درنظر گرفت که این وفاداری میتواند نویسندهها را ترغیب کند که خودشان پیشنهاد بدهند تا کتابهایشان به فیلم تبدیل شود.»