نرگس حسینی، روزنامهنگار: اروپا کمتر از سه دهه پیش شاهد یکی از بزرگترین قتلعامهای تاریخ جهان بود. درحالیکه قلمها در قاره سبز با چرخش روی کاغذ همچنان بهدنبال تعریف از جلوه شکوهآمیز تمدن غربی بودند، صربها در سال 1992 به بوسنی حمله کرده و تا سال 1996 در برابر چشم جهان 200 هزار نفر از مسلمانان اروپاییتبار بوسنی را قتلعام کردند. در این زمان مهمترین اقدام سازمان ملل متحد تحریم تسلیحاتی طرفهای درگیر بود؛ موضوعی که جانبداری فریبکارانهای از قتلعامکنندگان بود. صربها بهدلیل آنکه در دوران یوگسلاوی سابق قدرت را در دست داشتند بهشدت مسلح بودند و به منابع تسلیحاتی دسترسی داشتند اما مسلمانان بوسنی از کمترین امکانات برخوردار بودند. نتیجه چنین وضعیتی کاملا مشخص بود. دهها هزار مسلمان به کام مرگ فرو رفتند.
برای فهم بهتر موضوع جنگ در بوسنی، باید دانست که جمعیت مسلمانان این کشور در دهه 1990 میلادی تنها 2 میلیون نفر بود که از میان آنها 200 هزار تن به شهادت رسیدند، چیزی حدود 10درصد از جمعیت مسلمانان این کشور. با وجود تمام جنایات صربها اما جنگ بوسنی دارای نقاط برجستهای بود. ایران بهعنوان نخستین کشور در جهان و دنیای اسلام در زمینههای نظامی، اقتصادی و سیاسی به کمک مردم مسلمان و تحت ظلم بوسنی شتافت. مستشاران نظامی ایران برای آموزش نظامیان بوسنیایی وارد این کشور محاصرهشده شدند و در سوی دیگر دولت ایران نیز در اقدامی متهورانه درحالیکه مرزهای بوسنی مسدود بوده و ورود موادغذایی به این منطقه نیز دشوار بود، ضمن ارسال تدارکات برای مردم تسلیحات لازم را نیز به دست ارتش بوسنی رساند. ارتش بوسنی که به کمک مستشاران ایرانی آموزش دیده بود با مسلح شدن به تسلیحات جدید موفق شدند تحت هدایت مستشاران ایرانی معادلات را تغییر داده و پاکسازی کشورشان را شروع کردند. چنین اقدامی ترس و نگرانی قدرتهای غربی را برانگیخت. آنها با محاسبه مجدد وضعیت میدانی شرایط را به ضرر خود دیده و پس از سکوتی طولانی در برابر نسلکشی بوسنیاییها بهناگاه خود را مدافع آنان نشان دادند. واشنگتن دست به بمباران صربها زد تا در جنگ ادراکی پس از جنگ خود را عنصری مدافع مظلوم جا بزند. بااینحال آمریکا در زمانی که قدرت داشت مانع از تقویت مسلمانان بوسنی شده و حتی اجازه داد برخی شهرهای مسلماننشین به صربها تحویل داده شود. با پایان جنگ اما ریشههای چنین جنایاتی همچنان باقی است؛ گرچه شرایط اجازه بروز واقعهای مشابه را بهطور کامل نمیدهد. مردم بوسنی همچنان نیز گرفتار تبعات جنگ هستند. بسیاری اکثر اعضای خانواده خود را در 25 سال پیش از دست داده و برخی دیگر نیز بهدلیل تجاوز سربازان صرب به زنان با مشکلات روحی دستوپنجه نرم میکنند؛ بهدلیل همین تجاوزات برخی خانوادههای بوسنیایی به شکل تکسرپرست و توسط مادرانی اداره میشوند که قربانی خشونتهای جنگی بودهاند. جنگ در میدان نظامی پایان یافته اما مردم بوسنی چیزی را فراموش نکردهاند. نمادهای حاصل از جنگ جزئی از زندگی سالانه ساکنان بوسنی است. آنها نقاط بزرگی را در تقویم برای خود نشانهگذاری کردهاند تا با رسیدن روز به آن نقطه واقعهای را گرامی بدارند. شاید در این جنگ بیشترین میزان فشار را زنان تحمل کرده باشند. به همین دلیل است که زنان در زنده نگاهداشتن یاد و نمادهای نسلکشی بوسنی جایگاهی محوری دارند. در این گزارش به مرور و معرفی برخی یادبودهای نسلکشی در بوسنی و همچنین نهادهای مسئول در آن پرداختهایم.
انجمن مادران سربرنیتسا
کشتار سربرنیتسا نقطهعطفی در جنگ بوسنی است، بهگونهای که گفته میشود در این شهر 8هزار تن قتلعام شدهاند. به همین دلیل نام این شهر در بیشتر یادبودها و نهادها دیده میشود. «انجمن مادران سربرنیتسا» معروفترین گروه فعال زنان در زمینه نسلکشی مسلمانان است که مسئولیت اداره آن برعهده خانم «منیرا سوباشیچ» قرار دارد. برخی اعضای این انجمن خود در جنگ حضور داشتهاند و بهنحوی از آن آسیب دیدهاند. ازجمله اقدامات زنان عضو این انجمن سفر به کشورهای مختلف و سخنرانی در آنهاست. اعضای انجمن مادران سربرنیتسا همچنین در سفرهای خود میکوشند با مقامات دولتی کشورهای مقصد خود نیز دیدار کنند که نمونه آن دیدار وزیر امور خارجه بریتانیا در گذشته است. زنان این انجمن از مستندسازی برای گزارش اتفاقات هولناک سربرنیتسا نیز بهره بردهاند و مستندهایی از آسیبدیدگان جنگ تهیه کردهاند. با تمام این اقدامات اما سختترین بخش کار انجمن مادران سربرنیتسا پیگیری قصاص عاملان جنایت نسلکشی در بوسنی بهخصوص جنایت شهر سربرنیتسا است. علیرغم سکوت یا پیگیری منفعلانه سازمانهای بینالمللی دنیا در رابطه با تعقیب جنایتکاران جنگ بوسنی اما پیگیریهای سازمانهای مردمی بوسنی مانند انجمن مزبور فشاری گسترده میان افکارعمومی برای تعقیب جنایتکاران ایجاد کرده است. در هفتههای اخیر پس از گذشت حدودا ۲۷سال از جنایات «راتکو ملادیچ» فرمانده پیشین صربهای بوسنی معروف به «قصاب سربرنیتسا» حکم حبس ابد برای وی صادر شده است؛ اقدامی که نتیجه پیگیریهای مردم بوسنی در سطوح بینالمللی است.
ننا فاطا
علاوهبر گروههای فعال مردمی در بوسنی بسیاری از زنان آسیبدیده در جنگ خود بهصورت فردی همانند یک رسانه قوی فعالیت داشتهاند. برخی از این زنان نسبت به دیگران شاخصترند؛ یکی از این افراد شاخص که از لحاظ روحی زنی قدرتمند است با نام «ننا فاطا» مشهور است. او یکی از زنانی است که در جریان جنگ مجبور به ترک وطن شدند. ننا فاطا پس از پایان جنگ به شهر خود بازمیگردد اما در مراجعه به خانه متوجه میشود که صربها در خانه او بدون اجازهاش کلیسا ساختهاند. او از همان زمان تا چندینسال بعد این مساله را به طرق مختلف پیگیری کرد تا آنکه سرانجام پس از سالها آن کلیسا تخریب شد. ننا فاطا با پیگیری مجدانه خود که در افکارعمومی بالکان و اروپا مشهور شد، توانست ضمن دستیابی به حق قانونی خود ثابت کند خودکامگی و بیقانونی نمیتواند برای همیشه پایدار بماند. او به نمایندگی از ملت بوسنی خانهاش را که پس از اشغال به کلیسا تبدیل شده بود پس گرفت تا مشخص شود روحیه مقاومت میان اهالی بوسنی کمرنگ نشده است.
سربرنیتسا و راهپیمایی مارش میرا
شهر سربرنیتسا که در شرق بوسنیوهرزگوین واقع شده است در جریان جنگ در این کشور از روز ۱۶آوریل ۱۹۹۳ توسط شورای امنیت سازمانملل طی قطعنامه۸۱۹ بهعنوان منطقه امن اعلام شد و پس از آن نیز شاهد حضور نیروهای حافظ صلح سازمانملل متحد بود. اندکی پیش از جنگ در یازدهم جولای سال۱۹۹۵ هنگامی که خشونت صربها علیه مسلمانان اوج گرفته بود، ارتش جمهوری صرب بوسنی به فرماندهی راتکو ملادیچ پس از چندین هفته محاصره شهر سربرنیتسا موفق شد وارد این منطقه شود. نیروهای صرب در مقابل چشمان 400صلحبان هلندی سازمانملل متحد بیش از 8هزار نفر از مردان 14 تا 77سال را از میان مردم جدا کرده و به خارج از محدوده تحت حفاظت سازمانملل انتقال دادند. تنها ظرف 10روز تمام افراد منتقلشده توسط صربها قتلعام شدند.
موضوع مهم در این قتلعام، نقش نیروهای هلندی حافظ صلح سازمانملل متحد در آن است. از میان 8هزار کشتهشده جنگ، 5هزار تن از آنان پیش از دستگیری توسط صربها به سربازان هلندی پناه آورده بودند اما این نیروها به صربها اجازه دادند در مقابل آزادی 14سرباز هلندی دستگیرشده توسط صربها، 5هزار مسلمان را دستگیر کرده و از منطقه خارج کنند. این مساله انتقادهای زیادی را علیه سازمانملل متحد و دولت هلند برانگیخت. فشار افکارعمومی نهایتا در جولای2014 باعث شد دادگاهی در هلند مسئولیت قتل تنها ۳۰۰مرد و کودک مسلمان بوسنیایی را برعهده دولت هلند تشخیص دهد. این حکم در شرایطی صادر شد که موضوع نقش هلند در قتلعام مسلمان بوسنی بسیار شفاف بود و نیاز به زمانی 19ساله برای اثبات آن وجود نداشت. با این حال نیز هلندیها تنها مسئولیت 300نفر را پذیرفتهاند درحالی که آنها 5هزار را در شهر سربرنیتسا به دست صربها سپرده بودند. هلند میگوید بهجز 300نفر، دیگران خود از دست صربها فرار کردهاند و دولت هلند آنها را به صربها تحویل نداده است بلکه شبهنظامیان صرب آنها را بیرون از اردوگاه و حین فرار یافتهاند. «رادووان کاراجیچ» رئیسجمهوری صرب بوسنی در دوران جنگ و «راتکو ملادیچ» فرمانده اسبق ارتش از اصلیترین عاملان نسلکشی سربرنیتسا هستند. کاراجیچ که سالها در پوشش یک طبیب سنتی در مناطق صربنشین بوسنی و صربستان زندگی میکرد ۲۱جولای ۲۰۰۸ در بلگراد دستگیر شد. ملادیچ نیز در ۲۶می ۲۰۱۱ در لازاروو بازداشت شد. این دو تن توسط دادگاه به حبس ابد محکوم شدهاند.
جمعیت ناحیه شهری سربرنیتسا در سال۱۹۹۱ برابر با ۳۶٬۶۶۶ نفر بود. از این تعداد ۲۷٬۵۷۲ نفر بوسنیایی بودند که 75درصد جمعیت را تشکیل میدادند. پس از جنگ ترکیب جمعیت این شهر نیز بهسمت صربها چرخش کرده است اما با وجود این، مردم بوسنی بههمراه مدافعان بینالمللی صلح هرساله در راهپیمایی بزرگداشت کشتهشدگان سربرنیتسا با نام «مارش میرا» شرکت میکنند.
در این راهپیمایی طی سهروز مسیری از شهر نزوک تا شهر سربرنیتسا طی میشود که در آن زنان و مردان از بوسنی و کشورهای دیگر جهان حضور دارند. پس از پایان سهروز نیز مراسمی در قبرستان سربرنیتسا برگزار میشود و شهدای تازهتفحصشده تشییع میشوند. زنانی که برادر، همسر، پدر و... خود را گم کردند میان شهدا بهدنبال نام شهید خود میگردند.
پریدور و روبانهای سفید
اعضای صربتبار «حزب دموکرات صربستان» از ژانویه سال1992 تلاشهای خود را برای تسلط بر شهر پریدور (Prijedor) در شمال بوسنیوهرزگوین آغاز کردند. با دراختیار گرفتن کنترل شهر توسط صربها در ۳۱می ۱۹۹۲ مسئولان شهری از طریق رادیو به مردم اعلام کردند شهروندان کروات و مسلمان باید روی ساختمان خود ملحفه یا روبان سفید وصل کنند و به دستان خود نیز در سطح شهر روبان سفید ببندند. روبانهای سفید نمادی از جداسازی قومیتها در شهر پریدور بود تا اقوام غیرصرب از صربها متمایز شوند. کسانی که چنین طرحی را در شهر پریدور اجرا کردند قصد داشتند طعمههای خود را که مردم عادی بودند بهراحتی تشخیص داده و آنها را کشته یا راهی بازداشتگاه و اردوگاههای کار اجباری کنند. نسلکشی پریدور پس از قتلعام سربرنیتسا دومین واقعه بزرگ کشتار مردم در جنگ بوسنی است بهگونهای که در این جنگ سههزار و 176بوسنیایی کشته شدند که میان آنها 256زن و 102کودک وجود داشتند. بیشتر این قتلها در بازه زمانی می تا آگوست1992 صورت گرفت. همچنین گفته میشود 31هزار نفر از مردم غیرصرب این شهر به اردوگاههای کار اجباری این منطقه فرستاده شدهاند. سه اردوگاه اومارسکا (Omarska)، کراترم (Keraterm) و ترنوپوجه (Trnopolje) ازجمله معروفترین اردوگاههای کار اجباری منطقه پریدور در دوران جنگ بودهاند. پیش از جنگ 50هزار بوسنیایی و 6هزار کروات در شهر پریدور حضور داشتند اما پس از آن تنها 6هزار بوسنیایی و 3هزار کروات در شهر باقی ماندند. پس از جنگ سازمانهای بینالمللی از طریق جمعآوری اطلاعات از سربازان صربتبار حاضر در جنگ موفق شدند دهها گور دستهجمعی کشتهشدگان پریدور را شناسایی کنند. محققان و جستوجوگران بینالمللی در سال2013 موفق شدند یکی از بزرگترین گورهای دستهجمعی جنگ بوسنی را بیابند. اطلاعات از دو غیرنظامی صرب بهدست آمده بود که در دوران جنگ در اطراف اردوگاههای کار اجباری کار میکردند. جستوجوگران با استفاده از این اطلاعات به یک مجتمع معدنی رسیدند و با بررسیهای بیشتر موفق به کشف بیش از 1000جسد در دو نقطه از منطقه شدند. مسلمانان بوسنیوهرزگوین هرساله تاریخ 31 ماه می با بستن روبانهای سفید به بازوهای خود تلاش دارند یاد کشتهشدگان پریدور را گرامی بدارند. با وجود این در شهر پریدور بهدلیل تسلط صربها بر شهر چنین اقدامی همچنان با خطر دستگیری روبهرو است.
ویشگراد و 3 هزار شاخه گل
شهر ویشگراد در شرق جمهوری بوسنی و در داخل جمهوری خودمختار صربسکا واقع شده است. این شهر نیز همانند سربرنیتسا و پریدور شاهد بزرگترین کشتارها بود. ویشگراد پس از این دو شهر شاهد سومین قتلعام بزرگ در جنگ بوسنی بوده است. در جریان قتلعام ویشگراد حدود 3هزار بوسنیایی در این شهر و روستاهای اطراف آن کشته شدند که میان آنها 600زن و 119کودک نیز حضور داشتند. یکی از شیوههای قتلعام مسلمانان این شهر انداختن آنان به رودخانه «درینا» و شلیک به آنها بود. پس از جنگ جستوجوگران صدها جسد را در پاییندست رودخانه شهر ویشگراد کشف کردهاند طبق سرشماری سال1991 کشور یوگسلاوی سابق، از 21هزار نفر جمیعت شهر، 63درصد بوسنیایی و 33درصد صرب بودهاند ولی درحال حاضر با وجود بازگشت تعدادی از بوسنیاییهای آواره به شهر، جمعیت بسیار کمی از مسلمانان در این شهر حضور دارند. بهدلیل جنگ بسیاری از اماکن مسلمانان در این شهر از بین رفته است. در طول جنگ، صربها مساجد شهر ازجمله دو مسجد جامع آن را تخریب کردهاند. با وجود تسلط صربها بر شهر ویشگراد اما هرساله بهمناسبت بزرگداشت کشتهشدن 3هزار بوسنیایی در ویشگراد 3هزار شاخه گل به داخل رودخانه درینا انداخته میشود. صربها گرچه با اقدام خود در نسلکشی مردم بیگناه شهر ویشگراد را به شهری صربنشین تبدیل کردند اما مردم بوسنی با اقدامات نمادین خود یاد و خاطره قتلعامی را زنده نگه داشتهاند که نقطهای ننگین در تاریخ صربها به حساب میآید.
تصاویری از جنایات علیه مسلمانان در بوسنی
در ژوئیه 1995 یک مادر و دو فرزندش از شهر سربرنیتسا در زمینی خارج از پایگاه سازمان ملل در توزلا خوابیده اند. (عکس از رویترز)
صرب ها یک بازار را در شهر تحت محاصره سارایوو در 28 اوت 1995 با خمپاره هدف قرار داده اند که به دنبال آن 40 نفر کشته شدند. (عکس از رویترز)
تک تیراندازان صرب یک کودک خردسال بوسنیایی را در کنار سربازان حافظ صلح سازمان ملل به قتل می رسانند.