اردلان بزرگنیا، روزنامه نگار: پرسپولیس هنوز در مسیر قهرمانی گام برمیدارد. این اتفاق در روزهایی میافتد که این باشگاه پرطرفدار در بدترین روزهای مالی خود بهسر میبرد. البته خیلیها ریشه توقف این تیم مقابل فولاد را در همین بحران مالی میبینند، اما با توقف سپاهان هنوز برگ برنده قهرمانی در دست سرخپوشان پایتخت است. بازیکنان این تیم هنوز موضوع بیپولی را به بازیهای لیگ ربط ندادهاند و برای کسب عنوان قهرمانی تلاش میکنند. اما خیلی از طرفداران پرسپولیس خوب بهخاطر دارند که چندسال قبل بازیکنان وقت چطور جواب بیپولیها را در یک بازی مهم دادند تا قهرمانی از چنگ پرسپولیس برود. حضور تیم مدیریتی جوان این نوید را میداد که این باشگاه خودش را از تمام مشکلاتش رها کند، اما امروز مدیرعامل جوان چارهای ندارد جز اینکه بگوید بحرانیترین دوران مالی پرسپولیس را تجربه میکند. «فرهیختگان» نگاهی انداخته به اتفاقات خوب و بد دوران مدیریت جعفر سمیعی، جوانترین مدیرعامل پرسپولیس پس از انقلاب. مرور این دوران میتواند برآیند درستی از عملکرد این مدیر جوان را پیشروی هواداران این باشگاه قرار دهد.
ورود پرانتقاد
روز 8 آبان 1399 خبر مدیرعاملی جعفر سمیعیزفرقندی در پرسپولیس بهشکل رسمی منتشر شد. هواداران ناراحت پرسپولیس که برای برکناری مهدی رسولپناه لحظهشماری میکردند، به یکباره متوجه شدند وزارت ورزش مدیرکل حراست خود را بهعنوان مدیرعامل پرسپولیس انتخاب کرده است. پیش از سمیعی، ایرج عرب دیگر مدیرکل حراست وزارت ورزش به این سمت رسیده بود و البته عملکردش با جدایی برانکو از پرسپولیس در ذهن هواداران زیر سوال رفت و برای همین هواداران این تیم اخبار را با نگرانی و انتقاد از وزیر دنبال میکردند.
همان زمان محمدمهدی فروردین و قاضیزاده هاشمی، رئیس و عضو فراکسیون مجلس طی مصاحبههایی از این انتخاب بهشدت انتقاد کردند و گفتند سمیعی نه ورزشی است و نه اقتصادی. سمیعی در بدو ورود به پرسپولیس وعده مبارزه با فساد را داد، اما همین موضوع هم باعث انتقاد هواداران تیم شد و همه میگفتند اگر او قصد مبارزه با فساد را داشت، چرا در حراست وزارت ورزش کاری برای رفع این معضل انجام نداد.
جلبنظر با تمدید یک قرارداد مهم
شاید اگر مهدی رسولپناه که برای پرداخت طلب برانکو و نجات پرسپولیس از محرومیت سنگین اقداماتی کرد و البته بعدا گفته شد که بخشی از طلب بازیکنان این تیم را هم از جیب خودش پرداخت کرده، آن مکالمه زشت را در کف خیابان با چند هوادار و خبرنگار نمیکرد و در زمان یارگیری با بازیکنان موردنظر هواداران ازجمله علی علیپور و شجاع خلیلزاده و حتی محمد نادری وارد چالش نمیشد، شاید امروز این همه مخالفت و حتی دشمنی هواداران این تیم را با خودش نمیدید. وقتی سمیعی جایگزین مدیر مغضوب هواداران شد، جوانی این مدیر و درکش از خواسته هواداران به کمکش آمد و در روزهای کشمکش لفظی رسولپناه و یحیی گلمحمدی با تمدید قرارداد مربی مورد حمایت هواداران تاحدود زیادی توانست هم آرامش را به پرسپولیس بازگرداند و هم نظر هواداران این تیم را بهسمت عملکرد خود جلب کند.
پر و خالی لیوان قرضهای کمرشکن
سمیعی در بدو ورود تلاش زیادی کرد تا منابع مالی لازم را برای پیشبرد برنامههایش در پرسپولیس فراهم کند. البته دولتی بودن پرسپولیس و مصوبه مجلس درمورد عدم اجازه استفاده از بودجههای دولتی توسط این باشگاه برایش دردسر ساخت و مجبور شد از طرق دیگری بهدنبال تامین منابع مالی باشد. باتوجه به پیشخور شدن پول کارگزار برای حل مشکل شکایت برانکو که گفته میشود این رقم درحدود ۸۲ میلیارد تومان بوده و برای مدیر جدید فقط ۲۸ میلیارد تومان باقی مانده بود (با این ارقام بهنظر میرسد شایعات منتشره درمورد بدهی کارگزار در پایان فصل که رقمی درحدود ۲ میلیارد است به حقیقت بیشتر نزدیک باشد)، سمیعی چارهای جز قرض کردن نداشت. همان ایام خبر رسید که سمیعی به کمک وزیر جوان ارتباطات پولی را از اپراتور همراه اول دریافت کرده است که میگفتند رقمی بین 15 تا 30 میلیارد تومان بوده است. اطرافیان سمیعی ازجمله ابراهیم شکوری، قائممقام او اصرار ویژهای داشتند که این پول قرض نبوده و طلبی از گذشته بوده است! البته بعدا مجبور شدند به قرض گرفتن اقرار کنند. وجود پاداش آسیایی باعث شد تا آنرا پشتوانه این قرضها قرار دهند، اما تحریمها مانع از دستیابی پرسپولیس به این پاداش کلان شد. این روند با رویکار آمدن سیدمجید صدری در هیاتمدیره ادامه پیدا کرد. صدری که سابقه مدیریت شرکت مخابرات و اپراتور رایتل را در کارنامه کاریاش داشت، توانست منابع مالی مناسبی ازطریق برخی شرکتهای واردکننده تجهیزات مخابراتی برای پرسپولیس تهیه کند، اما این کار هم فقط بر قرضهای باشگاه پرسپولیس در دوران مدیریت جعفر سمیعی افزود. البته هرچه نگاه میکنیم، باتوجه به همه مسائل ازجمله دولتی بودن پرسپولیس، نبود ردیف بودجه، نبود حقپخش و نبود بلیتفروشی و البته نبود یک قانون درست برای درآمدزایی تیمهای فوتبال ازطریق تبلیغات فوتبال و قهرمانیها خیلی نمیتوانیم به مدیریت سمیعی و صدری ایراد وارد کنیم. اما باوجود این، خیلیها هم میگویند مدیریت کردن به این شیوه را بلد هستند و توانایی مدیریت، زمانی به چشم میآید که یک مدیر بتواند در اوج این مشکلات راههای درآمدزایی بهتری برای باشگاه پیدا کند.
در این میان حضور صدری در انتخابات شورای شهر نشان داد این مدیر بیجهت پا به باشگاه پرسپولیس نگذاشته است. شاید راه رسیدن به شورا ازطریق پرسپولیس راحتتر بود، اما درنهایت این اتفاق نیفتاد تا صدری هم پرسپولیس را ناخواسته زیر قرض ببرد و هم انتفاعی از این حضور نصیب خودش نشود.
در این اتفاقات، هم نیمه پر لیوان باید دیده شود هم نیمه خالی. به هرحال بخشی از نیاز مالی پرسپولیس برطرف شد، اما حالا بازپرداخت این پولها دردسر تازه پرسپولیس است.
قرارداد دردسرساز کارگزار
تنها منبع مالی دمدست و بیدردسر سمیعی قطعا قراردادی بود که پرسپولیس با کارگزار بست. سمیعی وقتی به این قرارداد رسید که بخشی از پرداختیها برای حل مشکلات مالی زودتر انجام شده بود! اما این موضوع ایراد اصلی این قرارداد نبود. این قرارداد رسما همه دست و پای مدیریت سمیعی را برای درآمدزایی بسته بود. رقمی در این قرارداد وجود داشت که افزایش پیدا نمیکرد، بخشی از آن اصطلاحا پیشخور شده بود و باشگاه پرسپولیس اصلا روی این قرارداد تسلط لازم را نداشت. حتی توان فسخ یکطرفه را نیز نداشت. این کارگزار است که میتواند قرارداد را فسخ کند و هر درآمدزایی باید فقط توسط کارگزار صورت بگیرد و ظاهرا حتی اگر درآمدزایی کارگزار بیشتر باشد بازهم همان رقم 110میلیارد تومان که بخشی از آنهم پرداخت شده بود، دست سرخهای پایتخت را میگرفت. سمیعی چندبار برای حل این مشکل اقدام کرد و حتی مکاتباتی هم با وزارت ورزش و معاونت امور حقوقی مجلس داشت، اما درنهایت متوجه شد کاری از پیش نمیتواند ببرد. البته کارگزار هم سعی کرد روی همه بندهای قراردادش متعهد باشد تا به این شکل همه اعتراضات را بیثمر کند.
حرکت موثر
از اقدامات خوب سمیعی میتوان به یارگیری تیم در نیم فصل گذشته اشاره کرد. سمیعی در این ایام موفق شد مهدی ترابی را به تیم برگرداند و این کار را با حداقل پرداخت انجام داد. البته موفق هم شد جلوی دخالت برخی دلالها را در این ماجراها بگیرد. همچنین جذب شهریار مغانلو هم یکی از اتفاقات خوب دوران مدیریت سمیعی در یارگیریها بود. بازیکنی که اول فصل به پیشنهاد پرسپولیس جواب رد داد، در نیمفصل به پرسپولیس آمد و عملکردش به مانند عملکرد ترابی عالی بود. در آن روزها مذاکره با شاهین طاهرخانی، مدافع میانی پیشین استقلال هم صورت گرفت و بهخاطر درخواستهای نامعقول این بازیکن مذاکرات به بنبست رسید. در این میان سخنان یکی از مدیران باشگاه استقلال که گفته بود با سمیعی توافق کرده تا دو تیم از هم یار نگیرند، با انتقادهایی ازسوی هواداران پرسپولیس همراه شد، چون استقلالیها محمد نادری را اول فصل جذب کردند!
اتفاق دیگری که در نقلوانتقالات صورت گرفت، جدایی ناگهانی بشار رسن بود که با انتقاد شدید گلمحمدی و هواداران پرسپولیس همراه بود؛ توافقی که بین هیاتمدیره و رسولپناه و این بازیکن صورت گرفت، باعث این جدایی بود، اما بعدا عنوان شد سمیعی هم زیر این توافق را امضا کرده است. البته جهت انتقادها بیشتر بهسمت رسولپناه بود. برآیند تمام این اتفاقات همان نقش موثر سمیعی در یارگیریها بود و این موضوع در ذهن هواداران پرسپولیس ثبت شد.
جلب اعتماد بازیکنان
پرداختی به بازیکنان اتفاقی بود که سرخها میخواستند در زمان مدیریت سمیعی اصلاح شود. این مدیر جوان هم سعی کرد این پرداختیها مطابق میل بازیکنان باشد. در ابتدای کار بدهیهای مانده از گذشته را به آنها پرداخت کرد و آرامش را به تیم برگرداند. این فصل هم پرداختیها را به 60 درصد رساند و البته پاداشهایی هم که پرداختشان دیر شده بود و اعتراضاتی را هم بههمراه داشت، پرداخت کرد تا به این شکل اعتماد بازیکنان را جلب کند. البته هنوز بخش زیادی از مطالبات بازیکنان باقی مانده و پولی هم در بساط نیست. بازیکنان هم اعتراضاتی را داشتهاند. باید دید این اعتماد و اعتراض کی با هم درگیر میشوند!
بدهیهای گذشته بلای جان
امروز پرسپولیس باید بدهیهای گذشتهاش را صاف کند. بدهی به کالدرون، خواکین، جری بنگستون، اوساگونا و طلبکاران داخلی ازجمله سوشا مکانی، شایان مصلح، باشگاه پدیده و... و خالی بودن حساب، باشگاه را در گوشه رینگ قرار داده است. سمیعی در این شرایط راهی برای درآمدزایی پیدا نمیکند و زمان برای بازپرداخت این طلبها بهسرعت رو به اتمام است. البته سمیعی با طرحهایی همچون دریافت کمک از هواداران و فروش بلیتهای مجازی سعی کرد کمی از مشکلات مالی بکاهد، اما رقمهای بهدستآمده که از دفعات قبل بیشتر بوده بازهم کفاف این همه مشکل مالی را نداده است.
انتخابهای حاشیهساز
سمیعی در دوران مدیریتش انتخابهایی داشته که البته کمکی به پرسپولیس نکرده است. انتخاب ابراهیم شکوری بهعنوان قائممقام هرچند بهنظر تحمیلی وزارت ورزش بود، اما برای سمیعی نتیجهای دربر نداشت. شکوری که زمانی در فدراسیون فوتبال حضور داشت، قبلا از حضور در پرسپولیس حرفهایی درمورد دریافت پاداش آسیایی میزد که درنهایت در انجام این کار موفق نشد. بعدا تبدیل به سخنگوی باشگاه شد و کارش شد مصاحبه کردن که آخرینش منجربه افزایش اختلاف رادوشویچ با باشگاه شده است! در چندروز اخیر هم برخی رسانهها از انتخاب مدیر و مربیان تیمهای پایه براساس رفاقت با شکوری انتقادهای تیزی را مطرح کردند. گفتند در یارگیریها نقشهایی داشته است، اما هنوز نتوانسته بازیکنان آزاد آخر فصل را به تمدید مجاب کند.
انتخاب در بخش حقوقی هم هنوز نتوانسته برای مدیریت سمیعی دستاوردهای چشمگیر داشته باشد. بخش حقوقی پرسپولیس نتوانست محرومیت آلکثیر را کاهش دهد و تا امروز هم تکلیف شکایت از استوکس و شجاع خلیلزاده باوجود گذشت ماهها از جداییهای عجیب آنها هنوز به نتیجه نرسیده است. خلیلزاده حتی برای دیدن بازیهای پرسپولیس راحت به ورزشگاه میرود، اما پرسپولیس نمیداند در جدایی این بازیکن از جمع سرخها خودش مقصر است یا این بازیکن تخلف کرده است.
جهنمی در میان بهشت!
مدیریت سمیعی نه بد بوده و نه خوب. با این وجود، این سوال را باید پرسید معیار انتخاب او ازسوی وزارت ورزش چه بوده است؟ آیا نیت این بود که این مدیر جوان را از در باغ بهشت بهسمت جهنمی سوزان هدایت کند؟ آیا توانایی او را برای درآمدزایی محک زده بودند و انتخابش کردند؟ سمیعی پیش از حضور در این باشگاه چقدر بر مسائل و مشکلات پرسپولیس اشراف داشت؟ آیا از میزان بدهیها خبر داشت؟ امروز چرا میگوید تنها است؟ آیا این اعتراضی است به انتخابش توسط وزارت ورزش؟
تنهایی یک مدیر وسط یک جهنم سوزان میتواند تبعات بدی برای مدیریت ورزش ما در آینده داشته باشد. هنوز هم مدیریت در پرسپولیس برای خیلیها جذاب است و این مدیریت را سکوی پرتاب خود میدانند، اما این وضعیت میتواند خیلی از مدیران جوان را هوشیار کند. این وضعیت آیا انگیزه مدیران را برای حضور در یک باشگاه دولتی پر از دردسر و قرض و بدهی افزایش میدهد؟ این سوالی است که حتما باید بهدنبال جوابش بود.