ابوالقاسم رحمانی، روزنامه نگار: نمیدانم چند نفر از شما که این صفحه را به انتخاب یا اتفاق میخوانید، این چند روز (یک هفته گذشته) از خیابان سپهبد قرنی عبور کردهاید یا اصلا چند نفر از شما از گذشته و حال این خیابان و وزارت آموزشوپرورش که در این محدوده واقع شده اطلاع دارید یا اصلا چند نفر از شما اخبار مربوط به تجمعات و تحصنهای گوناگون در ارتباط با موضوعات مختلف توسط معلمان و کارکنان آموزشوپرورش را جلوی وزارتخانه دیده یا خواندهاید. اما حدود یک هفته است تعداد زیادی از متقاضیان جذب در آموزشوپرورش موسوم به کارنامهسبزها که فارغالتحصیلان رشتههای مختلف دانشگاهی هستند و در آزمون استخدامی پذیرفته شدهاند، به دلیل عدمجذب در نظام آموزشی کشور، مقابل وزارت آموزشوپرورش تجمع و تحصن کردهاند و شبانهروز آنجا هستند. از اقصینقاط کشور هم آمدهاند و مطالباتی دارند. اینکه چقدر مطالباتشان بحق است یا نه در ادامه اشاره خواهیم کرد، اما اصل این تجمع آن هم در شرایط کرونایی و ورود به پیک پنجم کرونا و این شرایط اقتصادی و اجتماعی، جای تامل و نگرانیهای جدی دارد. نمیشود به هر دلیلی هفت شبانهروز عدهای اکثرا هم جوان، اینطور عمر و جوانی خود را صرف مطالبهای کنند و هیچ جای این مملکت هم تکلیف را یکسره نکند. اگر مطالبه بحق است که کاری شود و زودتر مشکل حل شود، اگر هم که بحق نیست، جوری بساط این تجمع و تحصن را جمع کنند. ما هر روز از منع تجمع و شلوغی حرف میزنیم، آن وقت به دلیل برخی ناکارآمدیها و عدمپاسخگوییها، اینگونه تجمعات، قارچگونه در نقاط مختلف کشور سبز میشوند. القصه، شاید یکی از مطالبات این تجمع و تحصنکنندگان همین باشد، همین که رسانه آنها را ببیند، حرفشان را بشنود و بزند و در آخر هم نتیجهای بگیرند. بخش اول را با هم مرور میکنیم و بخش دوم را هم میسپاریم به مسئولانی که هیچوقت از هیچ بحران و مشکلی پیشگیری نکردند.
ماجرا از چه قرار است؟
ماجرا از این قرار است که یک هفتهای، تعداد زیادی از افرادی که در آزمون استخدامی سال 99 شرکت کردند و نمره حدنصاب را کسب کردهاند و اصطلاحا کارنامهشان سبز شده است به دلیل عدمجذب در آموزشوپرورش مقابل این وزارتخانه در خیابان قرنی تحصن کردهاند و شبانهروز آنجا هستند. به گفته این افراد علت عدمپذیرش آنها ظرفیت کم وزارت آموزشوپرورش در جذب نیرو است. نکته اینجاست که خود وزارتخانه سالهاست از مساله کمبود نیرو زجر میکشد و برای آن مشکلساز شده است، منتها سازمان امور استخدامی ظرفیت را تعیین میکند و وزارتخانه طبق قانون دخل و تصرفی در این مساله ندارد. بهطوریکه براساس آمار حدود 60 هزار نفر سالانه از مجموعه آموزشوپرورش بازنشسته میشوند و سازمان امور استخدامی صرفا نیمی از این میزان را اجازه پذیرش میدهد و این یعنی زخم کمبود نیرو هرسال عمیقتر میشود و کمبودها جبران نمیشوند. همین موضوع یکیدیگر از مواردی است که مطالبهکنندگان و این کارنامهسبزها به آن استناد میکنند و میخواهند به بهانه این کمبود شدید، هرطوری که شده جذب آموزشوپرورش شوند و این کمبود از این مسیر جبران شود. این مطالبهکنندگان موسوم به کارنامهسبزها، فارغالتحصیلان برتر دانشگاهی با مدارک کارشناسی، کارشناسیارشد و دکتری متقاضی ورود به وزارت آموزشوپرورش از طریق ماده 28 در سال 99 هستند که این روزها حسابی خیابان قرنی را قرق کردهاند. حرفشان را هم باز تکرار میکنیم، آنها مدعی هستند چون امتیاز لازم در آزمون استخدامی را کسب کردهاند و از لحاظ علمی و سازمان سنجش پذیرفته قلمداد میشوند و مصاحبه و معاینات پزشکی را هم از سر گذراندهاند، به هرشکل جذب شوند و مانعی سر راهشان نباشد. آنها شرایط حاکم بر بومیگزینی و جعل مدرک بومی، عدم رعایت ماده ۱۰ (انتخاب چند کدمحل) و ماده ۲۴ دستورالعمل برگزاری آزمون استخدامی دستگاههای اجرایی، ضعف در مصاحبهها، عدمتکمیل و پرکردن ٣٣هزار ردیف خالی نیروی استخدامی که هماکنون وجود دارد را عوامل اصلی مشکلات پیش آمده و عدمجذب خودشان در وزارت آموزشوپرورش میدانند. به نوشته مهر آنها میگویند: «ماده ۲۴ تبصره یک میگوید: «بهکارگیری کارنامهسبزها درصورت نیاز و در شرایط بحران هیچ منع قانونی نداشته و نیاز به بخشنامه و مصوبه جدید نیز ندارد، چنانچه امسال هم شرایط حاد کرونایی و هم نیاز شدید آموزشوپرورش به ٢٢٠ هزار نیرو را داریم. کمااینکه آموزشوپرورش برای سونامی جبران نیروهایش دست به استثمار بازنشستگان زده است و آنها را به اجبار نگه داشته و به استخدام نیروهای غیردولتی رو آورده است.» یکی از تجمعکنندگان هم به این رسانه گفته است: «من دانشجوی دکترا هستم و گواهی صلاحیت حرفهایام را از تربیتمدرس گرفتهام و مقاله و تالیف هم دارم. با درصد تخصصی ۶۱ درصد کارنامهسبز شدم. هرساله نیممیلیون نفر در آزمون استخدامی آموزشوپرورش شرکت میکنند. سال ۹۹ در شرایط کرونایی ما آزمون دادیم و بعد از مصاحبه ۱۷هزار نفر جذب نشدند، یعنی ظرفیت تکمیل شد و قانون هم میگوید تا دوسال میتوانیم جذب شویم. اینها درحالی است که در سال ۹۹ تخلفات آشکاری در گزینشها بود. مثلا به هر دلیل فرد تیک مربوط به بومیبودن را زده و ۲۰ نمره بیشتر کسب کرده و بعد هم با استشهاد تقلبی آن امتیاز را جذب کرده و هیچ راستیآزمایی هم صورت نگرفته است. الان که آموزشوپرورش کمبود نیرو دارد حرف ما این است که چرا از کارنامهسبزها استفاده نمیکند که همهشان فارغالتحصیلان ممتاز دیگر دانشگاهها هستند.» این اظهارات اما یک مشکل و موضوع دیگر را هم پررنگ کرد و آن هم شبهه در بخش مصاحبه آزمون استخدامی! بود. نمیتوان در اینباره اظهارنظر کرد و آن را رد یا تایید کرد، منتها انتظار این است که مراجع متولی و نظارتی به این مساله رسیدگی کنند. اما سادهترین و به نظر من مطالبهای که میتوان بیهیچ حرف پس و پیش آن را بحق دانست مطالبه توجه و پاسخگویی مسئولان وزارت آموزشوپرورش و در رأس آنها محسن حاجیمیرزایی وزیر آموزشوپرورش است. این افراد بیش از یک هفته است جلوی وزارت آموزشوپرورش تحصن کردهاند، شبها آنجا میخوابند و از صبح علیالطلوع اعتراضاتشان را شروع میکنند، اما هیچ اشارهای نه از سوی وزیر نه از سوی خیلی از مسئولان وزارت آموزشوپرورش در ارتباط با آنها صورت نمیگیرد. چرا؟ نمیدانیم! فقط این را دوباره تکرار میکنم در این شرایط کرونایی و آغاز موج پنجم کرونا، در این گرمای طاقتفرسا و مشکلات عجیب و غریب، نه رواست و نه عادی که این تعداد آدم در خیابان و جلوی یک وزارتخانه تحصن کنند.
آموزشوپرورش به بنگاه کاریابی تبدیل شده است
در ارتباط با این ماجرا و وصف و بررسی جزئیات آن اما با حجتالله بنیادی، عضو هیاتعلمی دانشگاه فرهنگیان و از کارشناسان آموزشی کشور گفتوگویی انجام دادیم. بههرحال این افراد تمایل به ورود به وزارت آموزشوپرورش و امکان معلمی را دارند. این فضا هم شرایط و اقتضائات خود را دارد و از طرفی باید یک شرحی بر چرایی و چگونگی جذب وزارت آموزشوپرورش هم داشته باشیم. بنیادی ناظر به همین مسائل به «فرهیختگان» گفت: «تحصنکنندگان و معترضان عده بیشتری بودند، تقریبا دو، سه برابر تعدادی که الان مدعی استخدام هستند، بودند و برای مصاحبه هم دعوت شدند منتها در این مصاحبه حد نصاب مصاحبه را کسب نکردند یا برخی به دلایل دیگر در گزینش رد شدهاند. برای پذیرش و ورود به حرفه معلمی دو شرط وجود دارد؛ یک شرط قبولی در آزمون استخدامی و علمی است که سازمان امور استخدامی میگیرد و آنها در این آزمون قبول شدند. برای مصاحبه هم دعوت شدند. در برگزاری مصاحبه عدهای از اینها به تناسب رشته و نیاز و ظرفیت پذیرش شدند و در فرآیند گذراندن دوره یکساله رفتهاند. یک عده دیگر که مدعی کارنامهسبز هستند پذیرش نشدند، یعنی حد نصاب مصاحبه را کسب نکردند. حرف اینها این است که آموزشوپرورش آزمون استخدامی برگزار نکند و چون نمره آزمون علمی را داریم درواقع تعیینتکلیف میشود و یکبار دیگر از ما مصاحبه گرفته شود، یکبار دیگر به نوعی حق مصاحبه را برای خود قائل هستند. این یک خواسته فراتر از حق است. اگر حق است یکبار آزمون دادید و یکبار هم مصاحبه شدید، یعنی یکبار این فرآیند استخدام را طی کردید و پذیرفته نشدید. آموزشوپرورش نیاز دارد و نیاز آن بسیار قابلتوجه است، بناست آزمون استخدامی دیگری برگزار کند. اگر در این آزمون استخدامی توانستید حد نصاب علمی و حد نصاب مصاحبه را کسب کنید در فرآیند استخدامی وارد میشوید. ولی اینکه بگوییم آموزشوپرورش یک آزمون علمی برگزار کرد، دیگر آزمون علمی برگزار نکند و آنقدر این مصاحبه را تکرار کند تا تمام کسانی که در آزمون علمی قبول شدند استخدام شوند غیرمنطقی و خواسته زیادی است. رنگ کارنامهای که به این افراد داده میشود نه سبز است و نه کارنامهای به این شکل در کار است. این جزء ابداعات این افراد است. شاید مساله اصلی این است که آموزشوپرورش بحث آموزش شفافی برای جذب و تامین شایستهترین افراد را طراحی نکرده است، هرکسی به هر شکلی مطالبه استخدام را دارد. از سویی کمبود قابلتوجهی در استخدام معلم داریم، ظرفیت اندک دوره چهارساله را داریم. یکسری آدم متقاضی شغل که تنها راه ورود و دستیابی به شغل حداقلی و معیشت نسبی ورود به آموزشوپرورش و استخدام بهعنوان معلم است. به نوعی یک نگاه بنگاه کاریابی صرف برای ورود به آموزشوپرورش دارند، نه نگاه اینکه آینده بچههای این کشور در گروی استخدام بچههای شایسته است و باید سازوکاری فراهم کنیم، رقابت باید به حدی فشرده و سنگین باشد که شایستهترین افراد را هم از نظر علمی و هم از نظر مهارتهای دیگری که در آزمون علمی سنجیده نمیشود جذب کنیم و دوره استخدامی برای آنها برگزار کنیم.»
چندمرجعی بودن تصمیمات؛ بلای جان آموزشوپرورش
بنیادی اما در ادامه به سراغ ایرادات موجود در زمینه جذب معلم در نظام آموزشی کشور رفت و گفت: «در مساله جذب آموزشوپرورش، خود وزارت آموزشوپرورش و مجلس و هر نهاد دیگری که میخواهد ورود پیدا کند یا ورود پیدا کرده باید دو راهبرد را مدنظر داشته باشند. هرچند این چندمرجعی بزرگترین بلای جان آموزشوپرورش است؛ هم در حیطه جذب منابع انسانی و هم در حیطه محتوای درسی و هم در حیطه برگزاری کنکور و مسائل دیگر اینچنین است. شورای عالی انقلاب فرهنگی یک مصوبه میگذراند، شورای عالی آموزشوپرورش مصوبه دیگری دارد، مجلس مصوبه دیگری دارد و هیات دولت مصوبه دیگری دارد؛ این چندمرجعی بودن نهادهای تصمیمگیر بزرگترین بلای جان آموزشوپرورش است. برخی از این نهادها خود را سیاستگذار میدانند و برخی خطمشیگذار میدانند و برخی قانونگذار میدانند و هیچ شفافیتی در این زمینه وجود ندارد. پس اگر این حل نشود تکلیف آموزشوپرورش مشخص نیست و هر وزیر هم بیاید بسته به این است که بیشتر به چه سمتی گرایش دارد. برخی در هیاتدولت و برخی شورای عالی انقلاب فرهنگی و برخی شورای عالی آموزشوپرورش و... پیگیری میکنند. این نابسامانی وضعیت منابع انسانی آموزشوپرورش محصول این چندمرجعی است. اولین مسالهای که باید حل شود این است. اگر فرض کنیم یکی از این مراجع بخواهند ورود کنند، مثلا مجلس یا شورای عالی انقلاب فرهنگی و... که به نظر من تنها مرجع قانونی برای این کار مجلس است و هیچ یک از نهادهای دیگر صلاحیت طبق قانون اساسی ندارند، گام اول این است که چشمانداز و مسیر جذب نیروی انسانی را به وضوح مشخص کنند یعنی بگویند ما 224هزار برای مهر 1400 نیاز داریم. امسال این تعداد خرید خدمات شده یا استخدام آموزشیار تامین کنیم. از مهر 1400 چشمانداز ما معلوم است. حساب میکنیم برای مهر 1401 چه تعداد معلم نیاز داریم. از الان اگر بناست برای سال آینده اینها را به کلاس بفرستیم برای جذب آن از طریق دوره یکساله ردیف استخدامی را میگیریم. سازوکار و ظرفیت تربیتی را مهیا میکنیم، بودجه را نیز آماده کردیم و چشمانداز آینده تربیتمعلم باید مشخص باشد. الان چشمانداز ما روشن نیست. اینکه در دوره چهار ساله باید چه تعداد معلم جذب کنیم، چه تعداد معلم نیز باید از طریق ماده 24 جذب کنیم، چه تعداد سربازمعلم و چه تعداد خرید خدمات باید جذب کنیم. این امر مشخص نیست. اگر تمام مصوبات مجلس، شورای انقلاب فرهنگی، مستندات مرکز برنامهریزی نیروی انسانی را رصد کنید، هیچ چشمانداز روشنی ندارند.»
باید یک سازوکار عادلانه و شایستهسالار تدوین شود
این کارشناس آموزشی ادامه داد: «لازمه این چشمانداز این است که اختلافنظر درباره محاسبه نیروی انسانی که بین سازمان اداری و استخدامی و آموزشوپرورش وجود دارد حل شود. دوستان سازمان اداری و استخدامی باور دارند که آموزشوپرورش کمبود نیرو ندارد. اگر هم کمبود نیرو دارد در حد و اندازهای که اعلام میکنند، نیست. از سوی دیگر آموزشوپرورش میگوید 230هزار معلمی که کم دارم برای حفظ تراکم موجود است و اگر بخواهم وضعیت را به استاندارد نزدیک کنم قریب 400هزار معلم کم دارم و استخدام این تعداد معلم عدد بزرگی است، یعنی نصف کارکنان موجود است. یک پایه برای روشن کردن چشمانداز این است که چارچوب محاسبه نیاز کدام چارچوب است؟ کجا مصوب کرده است؟ همه سازمانهای وابسته به دولت باید از این چارچوب تبعیت کنند. سازمان برنامه و بودجه برمبنای آن بودجه بدهد، سازمان اداری و استخدامی ردیف استخدامی بدهد، وزارتخانههای علوم و آموزشوپرورش ظرفیت دانشگاهی ایجاد کنند. این یک راهبرد کلان برای بحث تامین نیروی انسانی است. افراد دیگری هستند که تحصن میکنند که ما کارنامهسبز هستیم، یکسری افراد میگویند خریدخدمات هستیم، یکسری میگویند آموزشیار نهضت هستیم. هریک به نوعی خود را صاحب حق میدانند. اینها شاید گفته درستی داشته باشند ولی مساله مهمتر این است که هر کسی به شکل موقت و ناصحیح چند سال کار کرد، ممکن است در بلندمدت شایستگی معلم شدن را نداشته باشد. باید سازوکار عادلانهای که به حق این افراد توجه شود طراحی شود که کسانی که شایستگی معلمی را دارند را استخدام کنیم، یعنی 200هزار معلمی که کم داریم را بگوییم حق دارید مطالبه استخدام داشته باشید و ما هم این کار را انجام میدهیم، ولی مساله این است کسی که شایستگی معلمشدن دارد باید بیاید. فرصت هم میدهیم، اگر کسی در این آزمون نمره خود را نیاورد دوره میگذاریم یا خودشان دوره طی کنند. آن مهارتها و شایستگیهای معلمی را اگر کسب کردید استخدام میشوید ولی استخدام این افراد بدون احراز شایستگیهای معلمی یک خیانت بزرگ به آینده کشور است. درحالیکه باید حق این آدمها را محفوظ دانست، چون چند سال کار کردهاند و به نوعی این حق برای آنها ایجاد شده است ولی در عین حال باید به شکلی باشد که آینده یک میلیون دانشآموز را تامین کند. اگر 200هزار نفر باشند ضرب در 20 دانشآموز کنیم قریب چهارمیلیون دانشآموز میشود و ضرب در 30 سال کنید عدد بزرگی میشود. آینده این تعداد دانشآموز را نباید فدای استخدام یکسری افراد کنیم که شایستگی معلمی ندارند. پس بخش دوم مساله این است که آدمهایی که مطالبه حق و حقوق دارند به شکل منطقی و درست و در فرآیند یکی، دو ساله انتخاب کنیم و مساله استخدام را حل کنیم. از سال 1402 به بعد آموزشوپرورش به هیچ عنوان کمبود نیرو ندارد. نیرویی که برای 1402 میخواهد چهار سال قبل دانشگاه برده و تربیت کرده و ردیف استخدامی را گرفته است و مهر 1402 وارد کلاس درس میشود. حتی کلاس آن هم معلوم است ولی تا زمانی که آن چشمانداز روشن نشود و از این سو نیروها را به شکل موقت بهکار بگیریم، موقت بهکار گرفتن مطالبه استخدامی ایجاد میکند، این هم به معنای تحصن جلوی مجلس و وزارتخانه است و این مطالبات به معنای صدور مجوز توسط مجلس است، چون مجلس نمیتواند بپذیرد یکسری آدم پنج، شش سال مطالبه کنند و آموزشوپرورش جایگزین اینها نیرو تامین نکند، یعنی شاید یکی از مسائل مهم این است که میگوید اگر آموزشوپرورش نیاز نداشت چرا من را پنجسال بهکار گرفت و اگر شایسته نیستم چرا پنجسال کار کردم؟ اگر موقت بهکار میگیرد 6 ماه تا یک سال است. بگوید من موقت شما را نیاز داشتم و قرارداد موقت بود و بعد از یکسال نیروی شایستهتر از شما را بهکار گرفتم و این غائله تمام میشود. کمبود نیرو داریم و به شکل موقت هم بهکار میگیریم ولی اگر این موقت هر سال تکرار شود معضل بزرگی است.»
در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید: