سلیمی، لژیونر فوتبال بانوان در گفت‌وگو با «فرهیختگان»: با ایمان سلیمی نسبت ندارم
لیگ فوتبال ایران کم‌کم دارد به‌سمت حرفه‌ای شدن پیش می‌رود. قبلا که اصلا بانوان رسانه‌ای نمی‌شدند و حرف‌هایشان به گوش هیچ فردی نمی‌رسید، ولی الان کم‌کم بانوان هم در رسانه‌ها قد کشیده‌اند و لیگ به‌صورت حرفه‌ای جلو می‌رود و حرفه‌ای نگاه می‌شود.
  • ۱۴۰۰-۰۴-۱۵ - ۰۰:۵۵
  • 00
سلیمی، لژیونر فوتبال بانوان در گفت‌وگو با «فرهیختگان»: با ایمان سلیمی نسبت ندارم
الگویم مسعود شجاعی است، رویایم بازی در بارسلونا
الگویم مسعود شجاعی است، رویایم بازی در بارسلونا

نسیم شیرازی، روزنامه‌نگار: سبا سلیمی، لژیونر فوتبال بانوان ایران در لیگ اروپایی است که این روزها با پیشنهاد خوب یک تیم بزرگ از کشور ترکیه احتمالا مجبور به ترک تیمی که دوستش دارد بشود. لژیونر فوتبال دختران کشورمان که این روزها برای شروع نیم‌فصل دوم لیگ جمهوری آذربایجان تمرین می‌کند و سال‌ها پیراهن تیم‌ملی فوتبال ایران را هم به تن کرده است، این روزها سخت‌تر از همیشه، حتی سخت‌تر از وقتی که در مناطق جنگی عراق پابه‌توپ می‌شد، تمرین می‌کند تا به رویایش در فوتبال برسد؛ رویایی که با پوشیدن پیراهن تیم بارسلونا برایش به‌دست می‌آید. گفت‌وگوی «فرهیختگان» با سلیمی را بخوانید.

دان سه کاراته، فوتسال و بعد فوتبال؛ از این مسیر ورزشی‌ات بگو.

به کاراته علاقه شخصی آنچنانی نداشتم، ولی از آنجاکه خانواده‌ام ورزش انفرادی را دوست داشتند، به همین خاطر تا دان 3 بین‌المللی رفتم و در مسابقات بین‌المللی هم مقام آوردم، ولی علاقه من فوتبال و مستطیل سبز بود که شکر خدا از 14 سالگی قرارداد حرفه‌ای فوتسال را با تیم شهرداری تبریز بستم و بعد از چندسال بازی در فوتسال، به تیم‌ملی فوتبال دعوت شدم و از آنجا زندگی فوتبالی‌ام شروع شد.

چطور به تیم‌ملی رسیدی؟

سختی‌های زیادی در این مسیر کشیدم؛ سختی‌هایی که حتی تصورش هم سخت هست. هروقت از زندگینامه فوتبالی‌ام تعریف کردم، خیلی‌ها می‌گفتند بیکار بودی؟ ولش می‌کردی، ولی دوست داشتم ادامه بدهم؛ چراکه یک حس غریزی و یک حس ششم در وجودم بود که می‌دانستم اگر تحمل داشته باشم، به جایی می‌رسم. در این مسیر شب و روز خواب نداشتم که البته با حمایت و کمک خانواده‌ام این سختی‌ها را می‌توانستم به جان بخرم. من وقتی در لیگ عراق بازی می‌کردم، در مناطق جنگی عراق تمرین کردم و مرگ را به جان خریدم. همه این سختی‌ها را برای مسیری که دارم به جان خریدم.

چطور لژیونر شدی؟

من از 13 سالگی در کوچه و خیابان با بچه‌های کوچک فوتبال بازی می‌کردم، ولی بعد از آن به مدرسه فوتبال شاهین رفتم و آنجا دوره‌های آماتور و حرفه‌ای را گذراندم. ازطریق آموزش‌وپرورش مرا برای مسابقه برده بودند که سرمربی شهرداری تبریز بازی‌ام را دید و از همان‌جا شروع حرفه‌ای فوتسالی‌ام بود که در تیم‌های شهرداری، ماشین‌سازی، انصار تبریز بازی کردم و بعد هم به تیم فوتبال بزرگسالان ایران در سال 97 دعوت شدم و بعد از اردو چند پیشنهاد از تیم‌های لیگ برتری داخل ایران و یک پیشنهاد هم از کشور عراق داشتم که لیگ عراق را برای ادامه مسیر انتخاب کردم. قبل از من وقتی که فوتسال بازی می‌کردم یک یا دو بازیکن دیگر لژیونر بودند. آن موقع‌ها من در لیگ ایران فوتسال بازی می‌کردم، ولی در سالی که من در عراق بازی می‌کردم، هیچ لژیونری نبود و بعد هم به باکو رفتم و در تیمی که در جام باشگاه‌های اروپا هست بازی می‌کنم که حس خیلی خوبی است. گاهی به گذشته‌ام و سختی‌هایی که کشیدم فکر می‌کنم، ولی با خودم می‌گویم الان که کمی به جاهای خوبش رسیده‌ام، خداراشکر و امیدوارم به جاهای بهترش هم برسم. عراق لیگ خیلی خوب، باشگاه منظم و با رفتار حرفه‌ای داشت.

مقصد بعد از عراق لیگ باکو بود، چرا جمهوری آذربایجان را انتخاب کردی؟

چون لیگ اروپا و خیلی حرفه‌ای‌تر از لیگ خودمان ایران و عراق بود و خیلی به بازیکن بها و ارزش می‌دهند، ازنظر فرهنگی و زبانی هم به همدیگر نزدیکیم که خیلی باعث آرامش و راحتی‌ام است و به‌هیچ‌وجه احساس غریبگی نمی‌کنم. آنقدر با مسئولان و کادر فنی باشگاه حس راحتی دارم که دوست دارم سال‌های زیادی اینجا باشم. خیلی به من احترام می‌گذارند و گاهی فکر نمی‌کنم فقط بازیکن این تیم هستم، به اندازه کادر تیم یا کاپیتان تیم احترام می‌گذارند.

از تیم‌های دیگر کشورها هم پیشنهاد داشتی؟

سال اول باکو آمدنم از انگلیس پیشنهاد خوبی داشتم، ولی به‌خاطر همین صمیمیتم با باشگاه آذربایجانی و به‌خاطر اینکه ازنظر فرهنگ و زبان اینجا اخت‌تر بودم و دوست داشتم استارت فوتبال اروپایی‌ام را اینجا بزنم، آن پیشنهاد را رد کردم. آن موقع تصمیمم انتخاب اینجا بود و الان هم از ترکیه، روسیه و استرالیا پیشنهاد خوبی دارم، ولی فعلا نظر جدی برای رفتن ندارم؛ چراکه از اینجا خیلی راضی هستم، ولی اگر یک‌درصد به جای دیگر بروم، با همفکری خانواده‌ام و بزرگان این کار را انجام می‌دهم.

رویای ورزشی سبا؟

رویای ورزشی‌ام این است که یک روز خودم را در فوتبال بانوان بارسلونا ببینم و به امید خدا اگر تلاشم را بیشتر کنم، امکان‌پذیر است. فقط باید بتوانم آن پتانسیل را در خودم جمع کنم تا این اتفاق بیفتد.

 فوتبال بانوان ایران را چطور می‌بینی؟

لیگ فوتبال ایران کم‌کم دارد به‌سمت حرفه‌ای شدن پیش می‌رود. قبلا که اصلا بانوان رسانه‌ای نمی‌شدند و حرف‌هایشان به گوش هیچ فردی نمی‌رسید، ولی الان کم‌کم بانوان هم در رسانه‌ها قد کشیده‌اند و لیگ به‌صورت حرفه‌ای جلو می‌رود و حرفه‌ای نگاه می‌شود. در تیم‌ملی هیچ‌وقت برای ما کم نگذاشتند و رسیدگی در اردوها و امکانات خیلی خوب بود و امیدوارم همیشه همین‌طور باشد.

فوتبال ایران را اگر بخواهی با فوتبال آذربایجان مقایسه کنی چه چیزی در آن پررنگ‌تر است؟

درمورد مسائل رسیدگی به بازیکنان است که مربوط به مسائل حرفه‌ای فوتبال دنیا است، مثلا بعد از بازی، ریکاوری و یک‌سری دستگاه‌ها برای بازیکنان لازم است و اینکه باشگاه‌هایی به‌نام لیگ ایران باید زیرسازی‌هایی را برای ورود به دنیای حرفه‌ای فوتبال در بخش بانوان داشته باشند تا دیگر این کلمه مقایسه را نتوانیم در این میان بگذاریم.

از تیمت راضی هستی؟

من عضو تیم مارخال شکی آذربایجان هستم. «شکی» اسم شهری است که تیم متعلق به آنجاست. در جدول لیگ هم چهارم هستیم و خیلی تیم خوبی ازنظر فنی، آنالیزور، مربی و سرمربی به‌خصوص مدیرعامل باشگاه هستیم که مدیر باشگاه خیلی شخص خوب و حرفه‌ای ‌است که سمت مدیرعاملی بحق برازنده اوست.

نظر کادر فنی تیمت درباره بازی‌ات چیست؟

چه در تمرینات و چه روز اولی که به باشگاه برای دیدن بازی‌ام رفتم نظرشان این است که نقش نگه‌دارنده تیم را دارم، می‌گویند می‌توانی تیم را نگه داری.

باحجاب بازی کردنت هم موردتوجه قرار گرفته است. در این‌مورد حمایت هم‌تیمی‌ها و باشگاهت را داری؟

بله، اتفاقا خیلی این موضوع را دوست دارم و یک‌بار هم که روی من خطا کردند و مقنعه‌ام کمی عقب رفت، سریع یکی از بچه‌ها آمد و به‌جای اینکه طبق رسم فوتبال دستم را برای بلندشدن بگیرد، خیلی سریع مقنعه‌ام را مرتب کرد و رفت! که این همیشه خاطره‌ای است که با به یادآوردنش ناخودآگاه از احساس مسئولیتش لبخند می‌زنم، خودشان هم با من هماهنگ هستند و در این مسیر حمایتم می‌کنند که خیلی این حس را دوست دارم.

وضعیت قراردادهای آنجا در مقایسه با فوتبال بانوان ایران چگونه است؟

قراردادهای اینجا با ایران آنچنان تفاوتی ندارد، ولی خب به‌خاطر ارزش پول آنها نسبت‌به ایران باعث می‌شود باارزش دیده شود. البته من با واحد پولی خود کشور آذربایجان قرارداد بستم که خب می‌توانم بگویم تفاوت دارد، ولی این تفاوت خیلی‌خیلی کم است.

الگوی فوتبالی داری؟

بله، طرفدار پروپا قرص تیم تراکتور هستم و خیلی این تیم را دوست دارم، الگوی فوتبالی‌ام مسعود شجاعی است.

وضعیت الان فوتبال بانوان در شهر خودت تبریز را چطور می‌بینی؟

وضعیت فوتبال در تبریز خوب است و امیدوارم از این هم بهتر باشد. امیدوارم باشگاه‌های بنام تبریز هم در آینده خیلی نزدیک در بخش بانوان تیم‌داری کنند.

از لیگ قهرمانان اروپا چه خبر؟ شما با تیم در این مسابقات خواهی بود؟

بله، صددرصد که هستیم و قرار است. چند تغییر درمورد بازیکنان داشته باشیم و یک‌سری کلاس‌های توجیهی و آنالیزی غیر از کلاس‌های خود مربیان است تا برای بهترین عملکرد در سطح لیگ اروپا، دانش‌افزایی داشته باشیم.

یک نیم‌فصل دیگر با تیمت درپیش داری و گفتی پیشنهادهای خوبی هم داری. فصل بعد هم تمدید می‌کنی؟

همان‌طور که گفتم، اینجا خیلی احساس خوبی دارم و این تیم را دوست دارم، خیلی نزدیکیم به‌هم و به‌خاطر همین دوست دارم بمانم. البته همان‌طور که گفتم، پیشنهادهایی دارم و چرا دروغ بگویم که اصلا به آنها فکر نمی‌کنم؟ حتما فکر می‌کنم، چون معتقدم گاهی با یک طرز فکر غلط تمام آینده‌ات را به‌هم می‌ریزی، ولی از آنجاکه اینجا هم خیلی احساس خوبی دارم، فعلا قصد دارم با تیم بمانم.

پیشنهادی هست که الان فکرت را مشغول کرده باشد؟

پیشنهادی از تیم ترکیه‌ای دارم که یکی از تیم‌های بزرگ و مطرح این کشور است و صد درصد اگر صحبتم نهایی بشود که هنوز نهایی نشده و گفتم دلم با باشگاه فعلی‌ام است، ولی تیم ترکیه لیگ‌برتری است و اگر در مذاکره نهایی راضی شوم، خیلی برای پیشرفت من خوب خواهد شد، ولی فعلا اسمش را نمی‌گویم تا قطعی شود.

حرف آخر؟

همیشه از من می‌پرسند که با یک فوتبالیست به‌نام ایمان سلیمی نسبت دارم یا فامیل من است که می‌خواهم همین‌جا بگویم نسبتی با او ندارم. آن‌قدر این سوال را پرسیدند که دوست داشتم درباره‌اش بگویم.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰