ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
برخی جریان‌های سیاسی تلاش کردند با ایجاد هراس، از یکدست شدن سه قوه جلوگیری کرده و بعد به اهداف سیاسی خود دست یابند. مساله یکدست شدن در کشور بی‌سابقه نبوده است و در مقاطعی قوه مجریه و قوه مقننه همسو بوده‌اند، پس این امر سابقه دارد.
  • ۱۴۰۰-۰۴-۱۲ - ۰۱:۱۰
  • 00
ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
اقتصاد و سیاست خارجی اولویت باشد
اقتصاد و سیاست خارجی اولویت باشد

معین رضیئی، روزنامه‌نگار: سابقه سیاسی آقایان رئیسی، اژه‌ای و قالیباف نشان‌دهنده همسویی این سه‌نفر در مواجهه با مسائل مهم کشور است. به همین دلیل انتظار می‌رود روسای قوا برای حل مشکلات و تغییر فضای حکمرانی کشور تصمیماتی مهم و قاطع با همفکری یکدیگر بگیرند؛ تصمیماتی که اجرایی شدن موفق آن نیاز به همراهی و هماهنگی کامل سه‌قوه دارد. در این راستا با ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی پیرامون چگونگی تعامل قوای سه‌گانه و تصمیمات کلان ملی گفت‌وگو کرده‌ایم که مشروح آن را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

در کمتر از یک‌سال‌ونیم، روسای قوای سه‌گانه به‌طور کامل تغییر کرده‌اند. عده‌ای از صاحب‌نظران معتقدند در سال ۱۴۰۰ با یکدستی حاکمیت و قوا مواجه هستیم. این گزاره را چقدر صحیح می‌دانید؟

تعبیر یکدست شدن سه قوه، مانند بسیاری از تعابیر در کشور ما به‌شکل ناشیانه و سیاسی مطرح و قدری باعث کج‌فهمی شده است. به‌عبارت دیگر، برخی جریان‌های سیاسی تلاش کردند با ایجاد هراس، از یکدست شدن سه قوه جلوگیری کرده و بعد به اهداف سیاسی خود دست یابند. مساله یکدست شدن در کشور بی‌سابقه نبوده است و در مقاطعی قوه مجریه و قوه مقننه همسو بوده‌اند، پس این امر سابقه دارد. همچنین در دنیا اساسا اصل بر این است که حکومت یکدست باشد. کشورهایی که با روش پارلمانی اداره می‌شوند همچون انگلستان و کشورهای دیگر دنیا که نظام پارلمانی دارند، یک حزب در انتخابات پیروز می‌شود و اکثریت مجلس را به‌دست می‌گیرد. بعد نخست‌وزیر را که در اصل مسئول اجرایی کشور است، انتخاب می‌کند. بنابراین مجلس و دولت همسو می‌شوند. اصل طراحی نظام پارلمانی نیز بر یکدستی این دو قوه است تا انرژی کشور هدر نرود. در کشورهایی که دارای نظام ریاستی هستند نیز همچون ایالات‌متحده آمریکا، در مواقع متعددی قوا یکدست می‌شود؛ یعنی یک حزب همچون دموکرات‌ها هم مجلس و هم دولت را دراختیار دارد. این اتفاق بسیار زیاد رخ می‌دهد. تقریبا چندسالی کاملا حکومت یکدست می‌شود. چنین اعتراضاتی که در کشور ما نسبت‌به این موضوع وجود دارد را از علمای علم سیاست در غرب نمی‌شنوید. در ایران یک جریان سیاسی به‌محض اینکه رقیبش می‌تواند مجلس و دولت را دراختیار بگیرد، فریاد وایکدست شدنا سر می‌دهد. این موضوعی نیست که بخواهیم روی آن حساسیت نشان دهیم. یکدست شدن تنها ممکن است یک ضرر داشته باشد که آن را در زمان غیریکدست شدن هم می‌توان دید. منظورم سرکوب منتقدان سیاست‌های دولت و مجلس است. این خطر در زمانی که دولت و مجلس همسو نیستند هم وجود دارد. برای جلوگیری از چنین اتفاقی ما به مطبوعات و منتقدان آزاد نیاز داریم. من مثال نغزی برای شما در رابطه با سوال‌تان بزنم؛ اگر به یاد داشته باشید در دولت دوم آقای احمدی‌نژاد یعنی سال‌های 92-88، مجلس هشتم که به‌ظاهر همسو با دولت بود بر سر کار بود، اما ما بزرگ‌ترین و تندترین انتقادات را علیه عملکرد دولت احمدی‌نژاد در خود مجلس هشتم دیدیم؛ یعنی مجلس اپوزیسیون دولت شد با اینکه یکدست بودند.

برخی معتقدند مجلس یازدهم که نمایندگانش از رئیسی برای ثبت‌نام در انتخابات ریاست‌جمهوری دعوت کردند، در آینده نمی‌تواند بر عملکرد دولت نظارت لازم را داشته باشد.

به هیچ‌وجه اقدام نمایندگان درست نبود و نباید آن را تائید کرد، ولی اینکه بخواهیم نتیجه‌گیری کنیم، به‌دلیل نوشتن چنین نامه‌ای در آینده هم مجلس بله‌قربان‌گوی دولت است، به‌نظر من نتیجه‌گیری عجولانه و نادرستی است. چرا باید چنین نتیجه‌ای گرفت؟ مجلسی‌ها تصور می‌کردند و می‌کنند بهترین فرد برای اداره کشور در این شرایط بغرنج یک نفر است، به همین دلیل از وی دعوت کردند رئیس‌جمهور شود. البته کار آنها ناصحیح است، چون به صفت نمایندگی خود نباید این کار را می‌کردند، اما اینکه این عمل آنها را به‌معنای چشم‌پوشی مجلس از اشتباه‌های دولت آتی بگیریم، درست نیست. شما در روز‌های آتی خواهید دید کابینه‌ای که آقای رئیسی معرفی می‌کند، مجلس با آن به‌صورت چالشی مواجه خواهد شد، البته ممکن است همه کابینه هم رای بیاورند و یکدست هم رای بیاورند.

در شرایط کنونی که روسای هر سه قوه همسو هستند و برای حل مشکلات کشور عزمی جدی دارند، به‌نظر شما چه تصمیمات مهمی در تغییر فضای حکمرانی کشور باید توسط آنها گرفته شود؟

الان کشور چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی به‌خاطر مساله تحریم‌ها که هنوز لغو نشده است، در شرایط بحرانی به‌سر می‌برد. کشور شرایط ویژه‌ای دارد و شاید بتوان گفت دولتی که آقای رئیسی از آقای روحانی قرار است تحویل بگیرد، تا الان هیچ رئیس‌جمهوری از دولت قبلی خود تحویل نگرفته است. ما با مجموعه‌ای از مشکلات حاصل از تورم بالا، نرخ بیکاری بالا، نرخ رشد نقدینگی بسیار زیاد، کاهش ارزش پول ملی و تحریم‌های جهانی روبه‌رو هستیم؛ یعنی درواقع چیز دیگری نیست که در این مجموعه نباشد و آقای روحانی بخواهد تحویل دولت بعد از خود بدهد. این نکته مهمی است و باید همگان بدانند که دولت جدید در چه شرایطی کار را تحویل گرفته است. معتقدم یکی از کارهایی که باید دولت جدید انجام دهد این است که یک ترسیمی از شرایط کشور در این وضعیتی که دولت را تحویل گرفته به مردم ارائه دهد تا آنها با زبان آمار و ارقام و واقعیت‌ها بدانند در چه شرایطی هستیم که اگر فرداروزی این دولت همین شرایط را تحویل داد، بگوییم همان شرایطی را که تحویل گرفت، حفظ کرد و اگر بهتر کرد بگوییم بهتر شده است. در این وضعیت به‌نظر من تمام هم‌وغم مسئولان هر سه قوه فعلا باید روی مسائل اقتصادی باشد. روی این موضوع تردیدی نیست. الان نقطه‌ضعف ما در حکومت که باعث نارضایتی مردم و واگرایی آنها نسبت‌به مجموعه حاکمیت شده و نقطه‌ضعف ما حتی در عرصه سیاست خارجی نیز، اقتصاد است. بنابراین اولویت اصلی به‌نظر من پرداختن به مسائل اقتصادی است که آن‌هم قاعدتا در دو عرصه کوتاه‌مدت و درازمدت است. در کوتاه‌مدت هم مجلس و هم دولت باید تدابیری در راستای حمایت از برخی اقشار مردم که درواقع الان دوسوم جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، بیندیشند. طبقه متوسط ازلحاظ اقتصادی از بین رفته است. یک فکر عاجلی باید برای دوسوم جامعه شود. البته در راستای سیاست کلی اقتصادی باشد و در درازمدت نیز به‌سرعت باید مساله تولید در کشور را ترمیم کنیم؛ یعنی طبق گفته رهبری موانع تولید را برداریم که تولید به‌سرعت در کشور رشد کند. اگر تولید رشد کند هم مشکل اشتغال تاحدودی کم می‌شود و هم قدرت خرید به خانواده‌ها برمی‌گردد و هم تورم کاهش می‌یابد و ما می‌توانیم وضعیت اقتصادی خود را از این شرایط خارج کنیم. این کار به درد سیاست خارجی ما هم می‌خورد، چون در سیاست خارجی برخلاف آنچه فکر می‌کنند، ممکن است مذاکرات وین به نتیجه برسد و باز در آینده از این‌طور اقدامات ایذایی توسط غرب خواهیم داشت. منتها ما باید در عرصه سیاست خارجی، توازنی بین شرق و غرب به‌وجود بیاوریم. اکنون به‌شدت دچار عدم توازن هستیم. باید شرق را با سرعت و تدبیر وارد معادلات سیاست خارجی و اقتصاد خود کنیم تا آسیب‌پذیری ما دربرابر ضرباتی که غرب در آینده می‌زند، کم شود. بنابراین به‌طور خلاصه اولویت دوم کشور سیاست خارجی است که باید در آن موضوع رابطه با شرق و همین‌طور حل مساله مذاکرات برجام همزمان باهم انجام شود که کشور از آسیب‌های خارجی در امان بماند.

در برخی گمانه‌زنی‌ها پیرامون ترکیب کابینه دولت سیزدهم، نام برخی نمایندگان مجلس در دولت ایشان دیده می‌شود، فارغ از اینکه این گمانه‌زنی‌ها تا چه حد درست است، اساسا شما در شرایط فعلی با حضور تعدادی از نمایندگان موثر و کارآمد مجلس در کابینه موافق هستید یا خیر؟

ما این مساله را در دوره‌های گذشته هم داشته‌ایم. 3-2 نفری از نمایندگان مجلس به دولت جدید می‌روند و در این دوره هم در این حد اتفاق می‌افتد که در این حد خیلی هم اشکالی ندارد، ولی من دو نکته را بیان کنم؛ نخست اصل بر این است که نماینده مجلس در مجلس بماند و به دولت نرود. دوم در دوره فعلی ماندن نمایندگان در مجلس بسیار حیاتی‌تر از دوره‌های قبل است. به‌خاطر اینکه به‌لحاظ توانایی‌ها و تجربیات، نمایندگان این دوره نسبت‌به ادوار قبلی مجلس ضعیف‌ترند، این را همگان می‌دانند. ازطرفی نمایندگانی می‌خواهند به دولت آقای رئیسی بروند که از نخبگان مجلس هستند که خود این مساله باعث تضعیف قوه مقننه می‌شود و به‌صلاح نیست و کار را برای آقای قالیباف در اداره مجلس سخت‌تر می‌کند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰