نرگس چهرقانی: به فاصله کمی از همهگیر شدن شبکه اینترنت، شبکههای نمایشخانگی نیز یکی پس از دیگری بهصورت قارچگونه تکثیر شدند و با خرید آثار تولیدشده و دریافت حق اشتراک از مخاطبان برای پخش سریالها و فیلمها شروع به فعالیت کردند، تا جاییکه استقبال از این پلتفرمهای خانگی باعث شده از تلویزیون و آثار تولیدشده در آن پیش بیفتند. همچنین باتوجه به شرایط کرونایی کشور و پیامدهایی که برای فعالیتهای فرهنگی کشور داشته است، توانستهاند به درآمد قابلتوجهی برسند. در این بین، شبکه نمایش خانگی نماوا از نوروز ۱۴۰۰ دست به تولید مسابقهای آنلاین با عنوان «هفتخان» به کارگردانی سعید رضایت و تهیهکنندگی مهدی نیری زده و شاید یکی از ویژگیهای مثبت برای جذب مخاطب در این برنامه، مجریگری محمدرضا گلزار است که چندی پیش در مسابقه «برنده باش» محبوبیت زیادی را کسب کرده بود. اما از جهتی دیگر، حضور مجدد محمدرضا گلزار در این برنامه رخداد جدیدی نیست که مخاطب را به تماشای این مسابقه ترغیب کند. همچنین باتوجه به اینکه این مسابقه از مسابقه «برنده باش» که از سال ۹۷ در شبکه سوم تلویزیون پخش شد، وام گرفته و اقتباس شده، جذابیت این مسابقه را به میزان زیادی از دست داده است. هرچند هفتخان، تفاوتهایی در مراحل و نحوه اجرای مسابقه با برنده باش دارد، اما ساختار برنامه، محوریت سوالات (اطلاعات عمومی) و حتی طراحی فضای کلی برنامه و طیفهای رنگی که از آن در ساخت برنامه استفاده شده، همان است که در «برنده باش» بود، با این تفاوت که هفتخان گوی تجملگرایی و هزینه تولید هنگفت را از برنده باش ربوده و تاکنون روندی نوسانی داشته است، بهگونهایکه در ۸ قسمت نخست، روند نزولی را شاهد بودیم، سپس در قسمت ۹ با دعوت از حامد برادران و علیرضا طلیسچی، دو خواننده پاپ، بهعنوان شرکتکننده سعی کردند تاحدودی برنامه بهاغمارفته را احیا کنند. هرچند با این احیا هم نتوانست حتی در جایگاه هفتمین ردهبندی پربینندهترین برنامههای شبکهخانگی قرار بگیرد. پس از این روند و نظرسنجی که در صفحه رسمی اینستاگرام این برنامه انجام شده بود، گمانهزنیها بر این بود که عوامل برنامه خواهان حضور مستمر سلبریتیها و کنار گذاشتن مردم عادی باشند، اما خوشبختانه در قسمتهای ۱۰ تا ۱۳ این برنامه شاهد مردمی بودن آن بودیم و باید دید هفتخان در ادامه راه بین دوگانه مشهوریت و مردمی بودن، کدامیک را انتخاب میکند.
پیشگو، اقتدار نماوا؟
یکی دیگر از برنامههایی که در پلتفرم نماوا درحال پخش است، برنامه «پیشگو» به کارگردانی رضا بهاروند و امین انتظاری، تهیهکنندگی محمدشریفی و مجریگری پژمانجمشیدی است؛ برنامهای به صورت تاکشو که گفتوگومحور است و دومین تاکشوی نماوا بعد از «همرفیق» شهاب حسینی محسوب میشود که بهصورت ترکیبی است و چندین بخش دارد. یکی از بخشهای آن؛ حضور یک گروه موسیقی بههمراه تماشاگران که از اجزای اصلی این برنامه است. همچنین مجری برنامه ابتدا کمی درمورد میهمانش صحبت کرده و بهنوعی او را معرفی میکند. کمی بعد گفتوگو بین آن دو شروع شده و دو بخش اصلی پیشروی میهمان و بیننده قرار میگیرد. این برنامه با دعوت از میهمانان مطرح و صحبت با آنها درخصوص گذشته و آینده، سعی در تولید برنامهای متفاوت داشته است. پژمان جمشیدی نیز با محبوبیتی که از سریالهای خوب، بد جلف و زیرخاکی بهدست آورد، توانست تاحدی بر جذابیت این برنامه بیفزاید، هرچند در این برنامه از نقشهای کمدی خود فاصله زیادی دارد. در این بین، «پیشگو» اشتباهی را که همرفیق مرتکب شد و هنوز هم با آن دستوپنجه نرم میکند، یعنی تکبعدی بودن موضوع و روند بحث را تکرار نکرد. به همین علت پیشگو موضوع گفتوگوها را آزاد با محوریت سوالاتی با شیب سخت گذاشته است. فایده این روند، چالشی شدن و چندبعدی بودن مباحثه است. در ادامه این برنامه نیز شاهد این هستیم که مجری و میهمان شروع به پیشبینی آینده میهمان میکنند که شاید جذابترین قسمت برنامه باشد. همچنین طراحی صحنه و گروه موسیقی پیشگو بسیار بهتر و منظمتر از همرفیق است. برای مثال گروه موسیقی دارکوب با موسیقی و آوازهای جذابش ازنظر موسیقایی، پیشگو را درمقایسه با همه تاکشوهای پخششده تا به امروز درصدر قرار میدهد. تاکنون پنج قسمت از سریال پیشگو پخش شده است که سه قسمت با میهمانان ویژهای همراه بوده و تقریبا میتوان آنها را جزء کمحضورترین هنرمندان و ورزشکاران کمحرف دانست. در قسمت اول، شاهد حضور امیر آقایی بودیم که از آن دسته بازیگرانی است که راحت تن به دعوت نمیدهد. گفته شده او پس از اصرارهای زیاد در این برنامه شرکت کرده است. در قسمت دوم، باران کوثری میهمان این برنامه بود. جالب اینکه وی هم جزء بازیگرانی است که حاضر به مصاحبه نیست. همچنین میهمانهای قسمت سوم تا پنجم، سردار آزمون، ژاله صامتی و آرمان گرشاسبی (خواننده گروه چارتار) بودند و البته کاملا عیان است که نماوا برنامههای تاکشو و مسابقات خود را عمدتا با سلبریتیها پیش میبرد و مهمترین نکتهای که باید در این زمینه موردتوجه قرار گیرد این است که با اتکا بر چهره بودن، نباید اجرای تاکشوها را به افراد مشهور سپرد، بلکه باید میزان توانمندی، قابلیت انجام این کار و دانش این افراد را درنظر گرفت. تاکنون این امر بسیار موردغفلت واقع شده است و همین امر سبب شده تا درنهایت خروجی ضعیفی از تاک شوها بیرون بیاید. نمونه این مورد را میتوان در تاکشوی همرفیق مشاهده کرد که شهاب حسینی، آنگونه که باید بهعنوان مجری نقش خود را خوب ایفا نکرد و ما بار دیگر چنین تجربهای را در قسمت اول تاکشوی پیشگو نیز شاهد هستیم که حتی استرس و رفتار پژمان جمشیدی از چشم مخاطبان دور نماند. اما در قسمتهای آتی این روند تغییر کرده و پژمان جمشیدی روند روبهرشدی را در مجریگری طی میکند، به گونهایکه تجربه برنامه پیشگو، بهنسبت تاکشوهای پیش در نماوا، خروجی قویتری داشته است.
اندر مزایای برنامههای اینچنینی؛ جیب مردم یا ارتقای فرهنگ؟!
سوال اساسی که در این بین شاید خیلی به آن پرداخته نشود، این است که روند فعالیت این پلتفرمها درقالب شبکه نمایش خانگی اعماز نماوا، فیلیمو و... بهدنبال جیب مردم هستند یا رشد مردم؟! در پاسخ به این سوال میتوان گفت ساخت سریالها و محتواهای فرهنگی سمتوسوی سلیقه فرهنگی جامعه را تعیین میکنند و با توجه به اینکه این پلتفرمها بهلحاظ شرایط اقتصادی، مشکلات خاص خود را دارند، درنتیجه کار آنها بیشتر جنبه تجاری دارد تا فعالیت فرهنگی؛ به همین دلیل تلاش میکنند به سهلالوصولترین روش به درآمد برسند و خود را به فرهنگ جامعه ایرانی مسئول و متعهد نمیدانند. همچنین نگاه انحصارطلبی در این نمایش خانگی ایجاد شده که بسیار برای جامعه مضر است. بهطور مصداقی برای ساخت یک برنامه در این پلتفرمها به چهرههای مطرح سینمایی توجه دارند و بیشتر به آنها میدان میدهند. نکته قابلتوجه آن است که این عمل در کدام بخش از زندگی مردم تاثیر مثبت داشته است؟! برای پلتفرمهای اینچنینی چند درصد انعکاس و بهبود وضعیت زندگی مردم موضوعیت داشته است؟! همه اینها مواردی است که شبکههای خانگی از آن غافل بودهاند و صرفا بهدنبال بازار عرضه و تقاضا هستند.