هرچه دنیا به‌سمت کوچک‌تر شدن حرکت کرده، ویژگی‌های نسلی تقریبا شبیه هم شده است. هر نسل غالبا ویژگی‌های گفتمانی، هویتی و سبک زندگی متفاوتی نسبت به سایر نسل‌ها دارد.
  • ۱۴۰۰-۰۴-۰۹ - ۰۱:۲۰
  • 00
ضد گفت‌وگو
ضد گفت‌وگو

سارا ابراهیمی‌پاک، پژوهشگر حوزه نوجوان: از نهضت آزادی و کودتای 28 مرداد و سال‌های انقلاب و مبارزه برای استقلال و آزادی بگیر تا جنگ ایران و عراق و دوره سازندگی، خرداد 76، کارت‌های اینترنت ساعتی، تحریم، وبلاگ، فیسبوک، یاهو، فیلترینگ و پیام‌رسان‌ها؛ سیال بودن در جریان تاریخ و تحولات پررنگ هر دوره زمانی، با وجود افراد سازنده آن رویدادها و فرزندانی که در بستر هیاهوها زاده، کودک و نوجوان شده‌اند و متناسب با تجربیات مشترک‌شان، «خود» فردی و جمعی‌شان را شکل داده‌اند و کنشگری کرده‌اند، معنای «نسل» را به ذهن می‌آورند. نسلی که برساخته‌ای اجتماعی و ذهنی است. جایگاه‌های مشترک در بطن تحولات تاریخی، نسل را می‌آفریند. نسل‌های گوناگون در تاریخ‌ها، جوامع و فرهنگ‌های متفاوت، -البته بیشتر در گذشته- خصلت‌های عمدتا متفاوتی داشتند. اما هرچه دنیا به‌سمت کوچک‌تر شدن حرکت کرده، ویژگی‌های نسلی تقریبا شبیه هم شده است. هر نسل غالبا ویژگی‌های گفتمانی، هویتی و سبک زندگی متفاوتی نسبت به سایر نسل‌ها دارد. و افراد به‌واسطه تجربه‌های تاریخی زیسته یا نزیسته، حافظه مشترکی را به دوش می‌کشند که به هویت آنان ارزش می‌بخشد.

نسل Z

نسل Z، غالبا متولدان 1380 به بعد، همان نسل جدیدی که در فوران پیام‌های رسانه‌ای بعد از انقلاب اطلاعاتی به دنیا آمده است. نسلی که جهان را با بحران‌های نوظهور محیط‌زیستی و تروریسم شناخته و زندگی مجازی را نه در مقطعی از زندگی، بلکه از همان ابتدا تجربه کرده است. همان نوجوانان امروزی که گیمر، اینستاگرامرند و به‌راحتی از مرز «بی‌پایه و اساس‌ها»، مثل قواعد عرف و سنت، عبور کرده‌اند. این نسل برخلاف نسل قبل از خود، یعنی نسل Y که هویت خود را در ستاره‌سازی و قهرمان‌پروری می‌یافت، به‌دنبال ستاره شدن و قهرمان شدن است.  خوشبختانه خستگی و بی‌رمقی مفرط نسل قبل بهZ ها سرایت نکرده، بلکه ایده‌های جدید و حتی شغل‌های جدید، آنها را بسیار زودتر از بزرگ‌ترهایشان مهیای زندگی مستقل کرده است. ساختارهای سنتی که قرار است مثل همیشه قاعده‌ای را بر آنها تحمیل کند، خیلی زود شکست می‌خورد، چون با ملالی مواجه می‌شود که فعالانه، ساختار می‌شکند و بلافاصله ساختاری جدید خلق می‌کند –حتی اگر این ساختار موافق میل متولیان نباشد. شهروندان عصر دیجیتال و تکنولوژی‌های جدید، زبان مخصوص به خود را برای ارتباط با دنیا ساخته‌اند و با همان زبان مشترک، به‌سرعت از نسل‌های قبل فاصله گرفته‌اند. بچه‌های این نسل دیگر پدر و مادر را الگوی خود نمی‌دانند و چه‌بسا آنها همان راهنمایانی می‌شوند که دست والدین خود را می‌گیرند و آنها را با جهان جدید آشنا می‌کنند.

به لحاظ سیاسی، دیگر آنقدر تعلقات به جنبش‌های خاص در تاریخ معاصر به چشم نمی‌خورد، زیرا اینان بخشی از تحولات جامعه در دهه 90 را به‌عینه تجربه کرده‌اند و پتانسیل بالایی برای فعالیت جمعی در سطح برهم‌زنی ساختارها را با خود حمل می‌کنند. مفهوم امید برای این نسل مترادف با همین مفهوم در جنبش سبز نیست!

بعید است بتوانیم یک یا چند مرجع تایید و تشویق و جهت‌دهی خاص برای این نسل درنظر بگیریم و بر همین اساس با رصد آن مراجع، به ویژگی‌های نسلی برسیم، زیرا اساسا با تکثر مراجع مواجه هستیم.

درکنار از بین‌ رفتن الگوهای واحد و قدرتمند، دایره گروه‌های مرجع به خارج از مرزها رفته، گرچه در داخل کشور نیز نمی‌توان به نام چند شاخ اینستاگرامی به‌عنوان مرجع این نسل اکتفا کرد. یعنی دیگر نمی‌توان انتظار داشت مفهوم مرز و جغرافیا و ملیت آنقدر برای کسانی که هرساعت در شبکه‌های اجتماعی نفس می‌کشند و در دیدن فیلم و سریال‌های جدید از هر نقطه از جهان، لحظه‌ای عقب نمی‌مانند؛ معنا داشته باشد.

نسل X

غالب پدران و مادران نسلZ ، متعلق به این نسل هستند. متولدان 1341 تا 1359 که نسل آرمان، تغییر و امید بودند و مهم‌ترین تحولات تاریخی معاصر ایران را به‌عینه دیده‌اند. اصلاحات ارضی، مهاجرت از روستاها به شهر، استقلال‌خواهی، درگیری‌های خونین، اقتدا به پیشوا، فعالیت‌های حزبی، انقلاب اسلامی و جنگ. مجموع این اتفاقات از این نسل، نسلی محرک و متمایل به تغییر و اصلاح ساخت که برای وطنش خون‌دل خورده بود و حالا درد وطن را بر رفاه و آسایش ترجیح می‌دهد. مسائل اجتماعی دنیای مدرن مثل اعتیاد و طلاق مشغولیت این نسل را ساخت. و البته تا پیش از انقلاب دغدغه‌های «فرهنگ جوانی» این نسل با اقتضائات پیش از انقلاب مثل مد و موسیقی و ورزش و رسانه‌های جدید تصویری گره خورده بود و بعد از انقلاب با وجود اینکه همه افراد این نسل را نمی‌توان انقلابی دانست، اما فرهنگ جوانی کم‌کم محو شد و ایدئولوژی غالب تغییرات را رقم زد. فرزندان اواخر این نسل نیز همگی در بهترین زمان تربیت‌یافتگی برمبنای اصول انقلاب به دنیا آمدند و در پایان دوران جنگ و در دوران نوجوانی‌شان اولین قدم‌ها برای سازندگی کشور را برداشتند. البته در همان زمان، چالش‌های فرهنگی و تقابل یا تعلق به جریان‌های رسانه‌ای جهانی نیز از ویژگی‌های این نسل بود که در دهه هفتاد نمایان شد. ورق‌زدن روزنامه‌‌های صبح و عصر، باز کردن پیچ رادیو و روشن کردن تلویزیون‌-البته در زمان‌های خاص-، تنها راه ارتباطی آنها با جهان بود که البته درحال‌حاضر به پیگیری اخبار از سایت خبرگزاری‌ها و استفاده‌ای دست‌وپا شکسته از توئیتر و اینستاگرام تغییر پیدا کرده است. هنوز هم در خانه‌ها، آنها هستند که تماشای تلویزیون را بخشی از فرآیند استراحت روزانه‌شان می‌دانند.

با تمام این اوصاف، و با اختلاف سنی‌ای 20 تا 30 سال، نسل X وظیفه‌ تربیت نسل Z را داشته است. حمل تاریخ و تجربیاتی متفاوت از آنها پدران و مادرانی ساخته که شاید به‌راحتی فرزندان‌شان نتوانستند خود را با فوران تکنولوژی‌های ارتباطی وفق دهند. هر دو سلایق متفاوتی در تحصیل علم، مصرف رسانه‌ای، مد و پوشش و... دارند. به همین سبب تنها راه مواجهه و قرارگیری این دو نسل درکنار یکدیگر، نه تلاش برای از بین بردن شکاف نسلی و شبیه شدن به یکدیگر، بلکه شناخت هرچه بیشتر، تعامل و گفت‌وگوی بین‌نسلی و درک ساختاری است که آنها را از هم متفاوت کرده است.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰