الان در سینمای ما همه فیلم‌ها لهو و لعب شده است و از این طریق دنبال پول هستند؛ اما وقتی امثال ما می‌خواهند کار کنند، می‌گویند که سیاه‌نمایی شده است. این شیوه درستی نیست. همان‌قدر که شما از مسائل می‌دانید، به همان میزان یک فرد 18 ساله و باز به همان میزان یک فرد 90 ساله هم می‌دانند.
  • ۱۴۰۰-۰۴-۰۶ - ۰۱:۵۰
  • 10
برگردید به اول انقلاب تا باورتان کنیم
برگردید به اول انقلاب تا باورتان کنیم

ابوالفضل جلیلی، کارگردان: الان من به‌عنوان یک سینماگر از دولت جدید، نه توقعی دارم و نه انتظاری و ناچارم بگویم هر کاری می‌کنند درست است. بحث‌هایی وجود دارد که به نظر می‌رسد گفتن آن فایده ندارد. بحث من فراتر از مباحث جزئی عالم هنر است و می‌گویم نگرش و ایده‌آل ما باید تغییر کند. مگر امام نگفت انقلاب ما انقلاب کوخ‌نشینان بود؟ سینمای ما هم در همان فضا شکل جدیدش را پیدا کرد. اوایل انقلاب من مستند می‌ساختم. آن زمان ما همه کاری می‌کردیم چون انقلاب شده بود و می‌خواستیم مملکت روی پای خودش بایستد و همه افراد، همه جور کاری می‌کردند. من صدابرداری می‌کردم، استودیو را جارو می‌کردم و کارگردانی هم می‌کردم. حالا اما جوی به وجود آمده که از هر تغییر مثبتی ناامید هستیم. راه‌حل بازگرداندن امید و اعتماد به امثال ما این است که به اصل انقلاب در سال 57 برگردیم. حرف‌ها، شعارها و آرمان‌ها همان شود. اول انقلاب که جنگ شد، چطور همه با جان‌ودل به جبهه می‌رفتند؟ می‌رفتند که شهید شوند، نه اینکه پول و پست و مقام داشته باشند. دعوا می‌کردند که برای دفاع از کشور مجانی به جبهه بروند. مشکل اینجاست که دیگر از آن فرهنگ دور شده‌ایم. یعنی معنویت را تبدیل به مادیات کردند. این‌طور که نمی‌شود مملکت را جلو برد. در یک کلام اگر بخواهیم بیان کنیم، مملکت و انقلاب ما عاشقان خود را از دست داد. عاشقان آن همه شهید شدند و حالا انگار همه کاسب شده‌اند.  الان در سینمای ما همه فیلم‌ها لهو و لعب شده است و از این طریق دنبال پول هستند؛ اما وقتی امثال ما می‌خواهند کار کنند، می‌گویند که سیاه‌نمایی شده است. این شیوه درستی نیست. همان‌قدر که شما از مسائل می‌دانید، به همان میزان یک فرد 18 ساله و باز به همان میزان یک فرد 90 ساله هم می‌دانند. همه مردم، همه چیز را می‌دانند؛ بنابراین سیاه‌نمایی معنی ندارد.  از طرف دیگر الان سرمایه‌سالاری باب شده و این در فرآیند کشف و تربیت استعدادهای جدید هنری هم موثر است. 3 سال پیش به یکی از شرکت‌های اپراتور تلفن همراه گفتم افراد زیادی در این مملکت بااستعداد هستند ولی پول ندارند که به کلاس‌های سینما بروند. نه پدرشان پول دارد که بدهد و نه خودشان. شما مبلغ کوچکی بگذارید و من کلاس مجانی برای این افراد برگزار می‌کنم. آنقدر من را پیچاندند تا درنهایت گفتند چرا بودجه کم است؟ با اینکه می‌خواستم مجانی کار کنم مشکل داشتند. آنها می‌خواستند پول را به من بدهند چون می‌خواستند خودشان درصد بردارند. من می‌خواستم به یکسری افراد بااستعداد و معتقد کمک کنم اما درنهایت کار را رها کردم. با این وضع و با این ساختار، استعدادهای خوب کشورمان هدر می‌روند.   اما در مورد صنف؛ من خودم عضو خانه سینما نیستم. صنف باید باشد منتها در ایران همه چیز پارتی‌بازی است. ایران با همه جای دنیا تفاوت دارد. الان هیچ‌کسی به من نگفته است شما که در این چند سال، این میزان فیلم ساختید که نشد در داخل کشور نمایش بدهید و این همه سختی تحمل کردید، مشکل‌تان چیست؟ البته شاید من ایراد دارم ولی کسی ننشسته سر آن بحث کند. اولین بار در «سینما تئاتر کوچک تهران» که مالک اولیه‌اش پرویز صیاد بود، جمعیتی از فیلمسازان ایرانی جمع شدند که من بهروز افخمی و مهدی فخیم‌زاده و علیرضا داودنژاد را از بین‌شان به یاد دارم. در آنجا گفتند برای کارگردانان، یک صنف درست کنیم. رای گرفتند و کارها را انجام دادند و فخیم‌زاده گفت دوباره 5، 6 ماه دیگر انشعاب پیدا نکنید که یک گروه بگویند ما فیلمسازان مسلمان هستیم و یک گروه دیگر اسم دیگری روی خودشان بگذارند. اگر این‌طور کنیم، مشکل ایجاد می‌شود. همین‌طور هم شد. الان هر اتفاقی می‌افتد، حرف از فیلمساز متعهد، فیلمساز مسلمان و... وسط می‌آید. این چه معنا دارد؟ ما همه فیلمسازان ایران هستیم. برای همین مسائل است که می‌گویم وجود صنف در اروپا خوب است اما در ایران نه!

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰