شکرخدا گودرزی، مدرس و کارگردان تئاتر: مشکل امروز تئاتر ما هم سختافزاری و هم نرمافزاری است. از لحاظ سختافزارها مثلا سالنها چه وضعیتی دارند؟ آیا این سالنها از لحاظ مرمت و تجهیز و بهروزرسانی و استفاده از تکنولوژی مدرن کارآیی دارند؟ آیا الان سالن از لحاظ فضای محیطی مثل تئاترشهر برای چنین کارهایی آماده است یا محل اوباش شده؟ یک بخش هم بحث مدیریتی است؛ مدیریت ضعیف، ضعیف و ضعیفتر تاکنون در تئاتر داشتهایم. الان مدیریت بهنحوی شده که باید ببینیم مثلا در چیدمان مدیریتی چه کسانی پستهای چه کسانی را اشغال کردهاند. این بحث پیش میآید که اگر اینچنین باشد، نکند سازمان ارشاد تشریفاتی است، نکند افرادی را میگذارند که کار نکنند؟ البته بحث بودجه نیز مطرح است. بودجه تئاتر حتی اندازه دستمزد بازیگر سریال هم نیست، یعنی بازیگر سریال دستمزدی که دریافت میکند از بودجه کل تئاتر بیشتر است. یک بازیگر برای یک سریال بالغ بر 20 میلیارد دریافت کرده است. کل بودجه تئاتر 30 میلیارد است که 18 میلیارد آن جذب شده و از دستمزد یک بازیگر در سریال یا سینما کمتر است. چقدر از این بودجه به تولید اختصاص مییابد؟ با این بودجه باید جشنواره برگزار کنند، حقوق کارمندان را پرداخت کنند، مرمت ساختمان و... را انجام دهند، آموزش و پژوهش داشته باشند، انتشارات را انجام دهند و... . از این لحاظ اگر بخواهید حساب کنید چقدر برای تولید در تئاتر اختصاص مییابد، بحثی دیگر است. بودجه در تئاتر شوخی است! معلوم نیست برای همین بودجه چه اتفاقی میافتد. چقدر دستمزد عوامل تئاتر یا کارمندان است، چقدر برای ایاب و ذهاب و سفرهاست، چقدر خرج تئاتر میشود؟ طبعا وزیر آینده باید اینها را بداند ولی متاسفانه ممکن است وزیری گماشته شود که صدای آدمها را نشنود. در مدت کرونا وزیر کجا بوده است که یکبار صدای صنف تئاتری را شنیده باشد و یکبار گفته باشد این صنف این درخواست را دارد و من رسیدگی میکنم یا این گزارش رسیدگی من به فلان مشکل تئاتریهاست؛ متاسفانه اصلا توجهی نمیشود. اینکه وزیر بعدی پاسخگو باشد یا خیر، چه کسی گماشته شود، چقدر بتواند برای تئاتر کار کند و... هم مساله است و نمیتوان در یک یادداشت یا مصاحبه به آن اشاره کرد. من میتوانم بیان کنم اولویتهای ما درحالحاضر معیشت است و بچهها از این لحاظ دچار مشکل هستند. برخی از آنها حق بیمه خود را نمیتوانند پرداخت کنند و کار ندارند، چون سالنها تعطیل است. اینکه خیلی از اتفاقاتی که میافتد به چه مسیری میرود موضوع مهمی است و آیا وزیر یا دولت بعدی میتواند جوابگوی این میزان مطالبات تلنبارشده جامعه تئاتری باشد؟ میتواند مشکلی را از دوش جامعه تئاتر بردارد که ما بگوییم خدا را شکر که این مشکل برداشته شد؟ بهنظر بعید میرسد این انجام شود، چون دشوار و مشکل است. نامهای برای آقای رئیسی نوشتم و بیان کردم در هیچیک از مناظرهها صحبتی درباره تئاتر نکردند. درباره هنر و حوزه فرهنگی بسیارکم صحبت شد. دولت آینده چند ابربحران دارد که باید حل کند؛ یکی سیاست خارجی و دیگری وضع معیشت مردم است. با این اتفاقات چقدر این دولت حامی هنرمند است؟ چقدر حامی حرف هنرمند هستند؟ وضعیت ممیزی و سانسور چطور میشود؟ وضعیت رونق سالنها چطور میشود؟ این مسالههای گوناگونی است که وجود دارد. هنرمند تئاتر باید تولید کند، آنها باید این فضا را فراهم کنند. مگر هنرمند چه کاره است که برای سیاستگذاری و بودجهگذاری و... کار کند؟مسئولان باید برنامهریزی کنند. چقدر در تصمیمگیریهای جدی خود صنف را دخیل میدانند؟ پرسش من این است که اصلا تئاتر میخواهند یا خیر؟ استنباطم این است که تئاتر را نمیخواهند. به نظرم تئاتر از منظر آنها موضوعی است که نمیدانند با آن چه کار کنند. انگار یک بچه ناخواسته است که نمیدانند با آن چه کنند!