اگر قائل به تفکیک موسیقی مردم‌پسند و موسیقی جدی‌تر و کلاسیک‌تر باشیم، باید گفت موسیقی مردم‌پسند، به هر صورت، راه خود را پیدا می‌کند و ممکن است با تغییر هر دولتی یک مسائل سلیقه‌ای حاکم تفاوت کند. ولی آن بخش از موسیقی خود را تطبیق با این سلایق می‌دهد و درنهایت بعد از مدتی هر دو بخش به یک سازگاری می‌رسند و کار پیش می‌رود.
  • ۱۴۰۰-۰۴-۰۶ - ۰۲:۱۵
  • 00
در دادن مجوزها اعتماد بیشتری شود
در دادن مجوزها  اعتماد بیشتری شود

علی ترابی، مدیرکل سابق دفتر موسیقی: ناگفته پیداست اهالی همه حوزه‌ها، چه فرهنگ و چه غیرفرهنگی می‌دانند بزرگ‌ترین مشکلی که در اثر کرونا به وجود آمده وضعیت اقتصادی تمام صنوف است. در حوزه موسیقی اگر مشخصا بخواهم اشاره کنم بخشی که بیشتر جلوه فرهنگی داشته و کمتر در حوزه پول‌سازی موسیقی بوده، بیشترین آسیب‌ها را دیده است. زیرا بخش پول‌ساز و مردم‌پسند موسیقی هم از قبل نسبت به سایر حوزه‌ها بنیه قوی‌تری داشت و به هر شکل تولیداتی داشته که در آینده نزدیک و بعد از دوران کرونا هم می‌توانند به موسیقی برگردند. اما کسانی که باید اسپانسرهایی برای ادامه حیات پیدا می‌کردند یا از قبل با حضور در یک‌سری رخدادهای فرهنگی درآمدهایی کسب می‌کردند در تمام این ایام کرونا به‌شدت دچار آسیب شدند. به نظر می‌رسد در اولین فضایی که فراهم شود و وضعیت بهتری به لحاظ اقتصادی و بودجه بازتری در دست نهادهای مرتبط قرار گیرد، توجه به آن بخش از موسیقی که آسیب‌پذیرترین بخش است و درعین‌حال فرهنگی‌ترین و جدی‌ترین بخش موسیقی هم هست باید در اولویت باشد.

اگر قائل به تفکیک موسیقی مردم‌پسند و موسیقی جدی‌تر و کلاسیک‌تر باشیم، باید گفت موسیقی مردم‌پسند، به هر صورت، راه خود را پیدا می‌کند و ممکن است با تغییر هر دولتی یک مسائل سلیقه‌ای حاکم تفاوت کند. ولی آن بخش از موسیقی خود را تطبیق با این سلایق می‌دهد و درنهایت بعد از مدتی هر دو بخش به یک سازگاری می‌رسند و کار پیش می‌رود. آن بخشی که ممکن است بیشتر موردنیاز باشد که بدان توجه شود، موسیقی جدی و موسیقی فرهنگی‌تر است که به نظرم شایسته است هر بودجه‌ای که اختصاص می‌یابد به آن سمت برود و لزوما بحث بودجه نیست و مشخصا هر نگاهی که قرار است حمایت از موسیقی باشد. شاید بهتر است موسیقی مردم‌پسند را قدری بیشتر آزادی عمل بدهند و بیشتر به سلایق جامعه بگذارند که کار پیش برود. ضمن رعایت خطوط‌قرمزی که برای همه دولت‌ها در همه دوره‌ها بوده اما درعین‌حال جایی که بیشتر از همه در معرض آسیب و حتی شاید برای همیشه از بین برود موسیقی جدی است که امیدوارم هر سمت‌وسویی قرار است گرفته شود، این بخش از موسیقی که ممکن است شـــــاید بخش‌هایی از آن برای همیشه در معرض نابودی قرار گرفته باشد، موردتوجه باشد.  نکته‌ دیگری که به نظرم جای تجدیدنظر دارد، بررسی نسبت تعداد جشنواره‌های موسیقی در کشور با واقعیت شرایط گروه‌های موسیقی و نیز با بودجه موسیقی کشور است. من به هیچ‌وجه مخالف تداوم یا حتی تاسیس جشنواره‌های موسیقی باکیفیت و معتبر نیستم اما جشنواره وقتی معنا دارد که هسته‌های اصلی تشکیل‌دهنده آن، یعنی گروه‌های موسیقی از حداقل شرایط اقتصادی لازم برای بقا و تداوم فعالیت خود برخوردار باشند و جشنواره نیز به جایگاهی درخور در میان اهالی فرهنگ رسیده باشد. متاسفانه در شرایط فعلی تعداد بالایی از جشنواره‌های استانی، منطقه‌ای و حتی ملی فاقد کیفیت لازم هستند و برگزاری آنها هیچ‌گونه کمکی به موسیقی ایران محسوب نمی‌شود. عده‌ای استدلال می‌کنند این جشنواره‌ها می‌توانند باعث کمک اقتصادی به گروه‌های شرکت‌کننده باشند اما این استدلال هم محل تامل است. اول آنکه ببینید چه تعداد گروه (گاه تکراری) در جشنواره‌ها حاضر هستند و چه تعداد چندبرابری هرگز جایی در جشنواره‌ها ندارند. دومین نکته اینکه در اغلب جشنواره‌های موسیقی کشور نهایتا چیزی حدود 10 تا 15 درصد از بودجه‌ اختصاص‌یافته تحت‌عنوان دستمزد یا جایزه به گروه‌های شرکت‌کننده تعلق می‌گیرد و بخش عمده‌ بودجه صرف امور اجرایی جشنواره‌ها و دستمزد عوامل مرتبط می‌شود. تاسف‌برانگیز‌تر اینکه نه استقبال مخاطب از این جشنواره‌ها بالاست و نه هیچ‌وقت هیچ ارزیابی فنی‌ای از کیفیت و حاصل آنها انجام می‌گیرد. گویی برگزاری جشنواره به مناسکی تبدیل شده که تنها به کار آمار‌سازی می‌آید. دو دهه‌ پیش نهضت سمفونی‌سازی‌های ناموجه و بی‌کیفیت کشور را فراگرفته بود و این سال‌ها نهضت جشنواره‌سازی. لذا به نظرم تجدیدنظر اساسی در این موارد از اولویت بسیار می‌تواند برخوردار باشد.  مساله دیگر تک‌آهنگ‌ها هستند. هرچه پیش آمدیم تولید آلبوم به‌معنای گذشته توجیه اقتصادی خود را از دست داده و محل درآمد هم از تولید آلبوم به کنسرت‌های زنده تبدیل شده است. این تک‌آهنگ‌ها درنهایت سرمایه‌ای برای گروه‌هایی است که می‌خواهند در اجرای زنده آنها را روی صحنه ببینند و قاعدتا بعد از کرونا این مسیر ادامه می‌یابد. شاید اگر یک قدری در ضوابط صدور مجوز بازنگری شود، در موسیقی نسبت به سایر هنرها سختگیری‌ها بیشتر است و فرضا کلامی که در یک قطعه سینمایی روی یک موسیقی گذاشته می‌شود و مجوز می‌گیرد شاید در خود موسیقی به تنهایی مجوز نگیرد. این تعارضات و عدم‌ وحدت‌رویه نهادهای فرهنگی ناظر بر امر در حوزه موسیقی سختگیرانه‌تر از بخش‌های دیگر است و این موجب آزردگی اهالی موسیقی بوده و به نظر می‌رسد باید تجدیدنظری در این امر صورت گیرد. شاید حتی به این سمت‌وسو حرکت کرد که مثل روزنامه‌ها یا سایر محصولات فرهنگی که نظارت پس از تولید روی برنامه داشته شاید بخشی از موسیقی را بتوان به این سمت هدایت کرد که لزوما همه مجوزها قبل از انتشار نیاز نباشد اخذ شود ولی اعتماد بیشتری شکل بگیرد که به‌تدریج فضای فعالیت برای این بخش از هنرمندان راحت‌تر شود.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰