از ابتدای کرونا تاکنون شاهد بودیم در دو موج ورود کرونای چینی و انگلیسی چند استان زودتر از بقیه استان‌ها دچار شیوع شدند مانند قم و گیلان برای کرونای چینی و خوزستان برای کرونای انگلیسی و زیرنظر رسانه‌های ملی و مسئولان کشوری بودند اما اکنون که قرعه ویروس وحشی هندی که از دو گونه قبلی وحشی‌تر و کشنده‌تر است به نام محروم‌ترین منطقه ایران از نظر توان مقابله و خدمات به مردم افتاده است به طرز هولناکی هیچ خبری در رسانه ملی و خبرگزاری‌های ملی چه دولتی و چه خصوصی وجود ندارد.
  • ۱۴۰۰-۰۴-۰۶ - ۰۰:۵۵
  • 00
در سایه غفلت و سوءتدبیر و سکوت دولت و رسانه‌ها موج انفجاری کرونای هندی جنوب‌شرق را بحرانی کرده
در سایه غفلت و سوءتدبیر و سکوت دولت و رسانه‌ها موج انفجاری کرونای هندی جنوب‌شرق را بحرانی کرده

مجتبی جهان‌تیغ، پزشک و فعال اجتماعی: مردم سیستان‌وبلوچستان و جنوب‌شرق محروم باردیگر قربانی فرودستی، دورافتادگی از پایتخت، بی‌قدرتی اقتصادی مدنی حقوقی و رسانه‌ای و سیاسی تاریخی خود شدند و در سکوت رسانه‌ای محروم‌ترین و بی‌قدرت‌ترین ناحیه کشور هفته‌هاست در آتش کرونای هندی می‌سوزد. نگارنده این سطور هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد پس از نوشتن از انواع نابرابری‌های زیست‌محیطی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و رسانه‌ای جنوب‌شرق حالا درباره نابرابری در مهار کرونا و نابرابری و تبعیض در حق سلامت سیستان‌وبلوچستان و مناطق محروم بنویسد! از نابرابری در امکانات درمان (تخت و پزشک) تا پیشگیری و شناسایی و نابرابری و به‌ویژه سکوت رسانه‌ای و سیاسی و اجرایی حتی در اوج بحران و نابرابری در اعمال محدودیت و... نتیجه آنکه موج انفجار کرونای هندی جنوب‌شرق را کاملا تسخیر کرده و متاسفانه به‌زودی ایران دچار بحران کرونای هندی می‌شود.

با وجود اینکه در جهان کرونای هندی مشهور به واریانت دلتا یک بحران جهانی و تهدید بزرگ سلامت ملی صد کشور شده است ماه‌هاست در ایران یک مساله منطقه‌ای قلمداد شود! و حالا نیازمند آن شده‌ایم که برای مهار آتش کرونای هندی در استان و کشور فریاد بزنیم.

 نگارنده هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد که برای مهار کرونا که در همه جهان عنوان یک معضل جهانی و ملی شناخته می‌شود و در کشور ما بیش از یک‌سال است که بحران سلامت عمومی است مجبور به فریاد با‌ کلمات بشود تا شاید صدای آتش‌سوزی مهیب استان سیستان‌وبلوچستان، هرمزگان، جنوب کرمان و بوشهر که از محروم‌ترین، بی‌صداترین مناطق ایران و ضعیف‌ترین مناطق ایران از زیرساخت‌های سلامت چون تخت بیمارستانی و بستری و اتاق‌های ویژه مراقبت‌های ویژه و حتی آب لوله‌کشی برای رعایت بهداشت (مانند چابهار به‌عنوان کانون بحران کرونا از اردیبهشت‌ماه تاکنون) هستند شنیده شود و سکوت مسئولان بهداشتی و کشوری و رسانه ملی و خبرگزاری‌ها شکسته شود. یا تا زمان رسیدن آتش کرونای هندی تا تهران به بهای خاکسترشدن جنوب‌شرق سکوت و بی‌توجهی را ترجیح می‌دهند؟!

از ابتدای کرونا تاکنون شاهد بودیم در دو موج ورود کرونای چینی و انگلیسی چند استان زودتر از بقیه استان‌ها دچار شیوع شدند مانند قم و گیلان برای کرونای چینی و خوزستان برای کرونای انگلیسی و زیرنظر رسانه‌های ملی و مسئولان کشوری بودند اما اکنون که قرعه ویروس وحشی هندی که از دو گونه قبلی وحشی‌تر و کشنده‌تر است به نام محروم‌ترین منطقه ایران از نظر توان مقابله و خدمات به مردم افتاده است به طرز هولناکی هیچ خبری در رسانه ملی و خبرگزاری‌های ملی چه دولتی و چه خصوصی وجود ندارد، هضم این سکوت خبری به‌ویژه از سوی رسانه ملی برای نگارنده بسیار سخت و تلخ است. با توجه به سابقه قبلی برخی رسانه‌ها و دولت در بی‌توجهی به بحران‌های مناطق جنوب شرق و به‌ویژه سیستان‌وبلوچستان این گناه نابخشودنی باید هرچه سریع‌تر به ضربتی‌ترین شکل ممکن اصلاح و جبران شود وگرنه یکی از سیاه‌ترین کارنامه‌های دولت تدبیر و رسانه ملی و رسانه‌ها و ارگان‌های مربوطه خواهد بود؛ چراکه این‌بار تاوان سختی برای سکوت در قبال مرگ مردم در محرومیت و سکوت خواهند پرداخت. این‌بار مرگ مردم سیستان‌وبلوچستان از کرونای وحشی هندی مانند مرگ کودکان در هوتک‌ها، مرگ مردم از ریزگرد، سیل، سل، جاده‌ها و یک کلام از محرومیت، که فقط سهم مردم سیستان‌وبلوچستان باشد نیست، این‌بار کشور برای بی‌توجهی و غفلت از جنوب‌شرق سهوی یا عادتا بهایی بسیار سنگین و هولناک و مرگ‌آور خواهد داد و بیم آن می‌رود طی هفته‌های آینده ویروس کرونای هندی به‌دلیل واکسینه نبودن اکثریت مردم، ایران را وارد موج پنجم به‌مراتب شدیدتری از موج‌های قبلی کند و کشتار گسترده‌ای به‌راه بیندازد. سنگر اول مهار جنوب‌شرق بود که در سایه غفلت از دست رفته است و عزم ملی برای مهار آن دیده نمی‌شود.

استان سیستان‌وبلوچستان به دلیل فقر دسترسی به خدمات شناسایی و غربالگری و فقر آگاهی و دسترسی به رسانه‌ها طی بحران کرونا استان سفید و حداکثر زرد و نارنجی اعلام می‌شد، و مانند الگوی جهانی که در کشورهای ثروتمند با توان شناسایی بالا بیشترین آمار ابتلا و مرگ‌ومیر را داشتند و کشورهای فقیر کمترین شناسایی و مرگ‌ومیر؛ متاسفانه این الگو در داخل کشور نیز اتفاق افتاد و در سیستان‌وبلوچستان به دلیل ضعف زیرساختی کمترین شیوع به‌صورت کاذب اعلام می‌شد. اما چه شد که سیستان‌وبلوچستان به اینجا رسید؟ درحالی‌که ویروس هندی خطرناک‌ترین واریانت ویروس کرونا هم از نظر سرایت و هم از نظر کشندگی است اما پس از شناسایی و ورود به ایران به فاصله دو هفته از شیوع و کشتار بی‌سابقه در هند هیچ توجه رسانه‌ای و سیاسی از نظر مهار آن نشد.

کرونای هندی وارد چابهار با بیشترین جمعیت حاشیه‌نشین کشور به نسبت جمعیت، با 80 درصد جمعیت فاقد لوله‌کشی آب و پایین‌ترین سرانه تخت بیمارستانی در کشور شد. این محرومیت‌ها در کنار قرمز شدن سریع شهر در انتهای اردیبهشت باعث نشد اقدامات سختگیرانه‌ای برای کنترل شیوع ویروس انجام شود. حتی باعث نشد این مناطق در برگزاری گردهمایی‌ها دچار محدودیت و ممنوعیت شوند و مانند سایر شهرها آزاد بودند.

درنتیجه سریعا ابتدای خرداد ایرانشهر و چابهار هم قرمز شدند و روند رشد کرونا در استان طی دوهفته از 11 خرداد تا 20 خرداد دوبرابر شد و رقم ابتلای روزانه به عدد هشدارآمیز 440 رسید ولی کماکان از ایجاد محدودیت جلوگیری شد و در پایان خرداد به هزار ابتلا در روز و مرگ‌های دورقمی رسیده و شیب عمودی درحال افزایش است، به‌طوری‌که تاکنون روند ابتلا سه برابر قله آذرماه بوده و هنوز به قله نرسیده، ظرفیت بیمارستان‌های استان در انتهای خرداد تکمیل شد و خطر جهش در مرگ‌ومیر هر روز بیشتر می‌شود. اکنون همگان می‌دانند که کرونا ضعیف‌کش است و مطالعات جامعه‌شناختی سلامت جهان نشان داده است طبقات فرودست اقتصادی-اجتماعی همه کشورها بیشتر مریض می‌شوند، زودتر می‌میرند، استرس بیشتری دارند، تغذیه و سیستم ایمنی ضعیف‌تری دارند و همه اینها باعث قربانی شدن در بحران کرونا خواهد شد و سیستان‌وبلوچستان بیشترین فقر و محرومیت را از نظر اقتصادی و کمترین توان محافظتی پیشگیری، تغذیه و هزینه برای سلامت را دارد لذا اکنون در ورطه کرونای هندی می‌سوزد.

در استانی که کمترین دسترسی را به پزشک و بیمارستان دارد مساله پیشگیری و غربالگری و شناسایی باید در اولویت باشد تا کار به مرحله درمان و بستری نکشد. با توجه به ویروس هندی که احتمال بستری بیشتر و میزان سرایت آن هم بسیار بیشتر است، لذا سرانه دسترسی به تست‌های تشخیص رپید و هم تست‌های استاندارد مولکولی در این استان‌ها باید بیشتر باشد نه کمتر. یکی از ضعف‌های بزرگ مدیریت کرونا در استان سرانه پایین مراکز انجام غربالگری و انجام تست‌های تشخیصی دولتی و رایگان برای مردم است، درحالی که در شهرهای دیگر مراکز غربالگری به نسبت سرانه جمعیت بسیار است، برای مثال دو شهرستان تهران یعنی فیروزکوه و دماوند با مجموع جمعیت 67هزار نفر دارای هشت‌ مرکز غربالگری یا کاشان و آران‌وبیدگل با مجموع جمعیت نصف جمعیت زاهدان دارای 12مرکز غربالگری یعنی دو برابر مرکز استان سیستان‌وبلوچستان دارای دسترسی به مراکز غربالگری و تست هستند (شهر زاهدان 6 مرکز تست دولتی دارد) این درحالی است که همین تعداد در زاهدان نابرابر توزیع شده و حدود نیمی از شهرها یعنی در حاشیه شهر دو مرکز غربالگری دارند و از توزیع نامناسب جمعیتی برخوردار است، مثلا 170هزار نفر از مردم مناطق فقیر شهر به یک مرکز دسترسی دارند، درحالی که در سایر مناطق برخوردار‌تر با جمعیت 50 تا 70هزار نفر یک مرکز در نظر گرفته شد. لذا اقدامات فوری باید برای بسیج منابع و نهادها به‌منظور افزایش و سهولت دسترسی به تست‌ها در سطح شهر به‌ویژه محله به محله باشد، به‌ویژه مکان‌های عمومی و دسترسی آسان و محوریت قرار دادن پیشگیری و شناسایی و غربالگری بیشتر به‌جای درمان در مهار کرونا. متاسفانه سنگر مهار کرونا در شهر‌های سیستان‌وبلوچستان به داخل بیمارستان‌ها سقوط کرده و شهر در اشغال کرونای هندی است.

با اینکه مناطقی از استان سیستان‌وبلوچستان مانند چابهار و ایرانشهر بیش از دو ماه است که قرمز است و قرمز و بحرانی شدن کل استان کاملا قابل پیش‌بینی بود عدالت و تدبیر حکم می‌کرد استان‌هایی که در معرض بحران و قرمز شدن هستند، در اولویت واکسیناسیون قرار بگیرند و گروه‌های پرخطر آنها هرچه سریع‌تر واکسیناسیون شوند. لذا واکسیناسیون اکنون باید براساس استان‌هایی که دارای شهرهای قرمز و نارنجی بیشتری هستند در اولویت قرار گیرد؛ چراکه در این استان‌ها مردم درمعرض بیشترین ابتلا و بیشترین مرگ‌ومیر در کوتاه‌مدت هستند.

با توجه به موج انفجار کرونا در استان سیستان‌وبلوچستان و اقدامات دیرهنگام تعطیلی عمومی احتمالا طی یک ماه آینده نیز این وضعیت کماکان باقی است لذا واکسیناسیون استان سیستان‌وبلوچستان و هرمزگان و بوشهر و همه استان‌های قرمز باید به‌صورت ضربتی چندین برابر شود و پرسنل هلال‌احمر و بسیج نیز برای واکسیناسیون مردم بسیج شوند که حداقل طی چهار هفته آینده از میزان بستری‌ها کاهش یابد، همچنین ویتامین دی به‌عنوان موثرترین ویتامین در جلوگیری از شدت و وخیم شدن حال بیماران نیازمند بستری شدن باید سریعا به‌صورت رایگان به مدت حداقل یک ماه به مردم داده شود؛ سیاستی که در بقیه کشورها انجام شد ولی متاسفانه در ایران به‌عنوان پیشگیری از بستری و وخامت بیماران انجام نشد و به خود مردم و آگاهی و قدرت خرید آنها واگذار شد، در‌حالی‌که باید در استان‌های محروم طی این یک‌سال گذشته به‌صورت رایگان توزیع می‌شد. در پایان بازهم این بی‌توجهی و غفلت و سوءتدبیرهای سیاسی، اجرایی و رسانه‌ای مهلک را ابتدا ظلمی بزرگ به مردم محروم و مظلوم سیستان‌وبلوچستان و جنوب کرمان و هرمزگان می‌دانم که روا شد و هیچ‌گاه فراموش نخواهم کرد؛ چراکه این سکوت رسانه‌ای و انفعال هولناک به بهای جان صدها نفر از مردم استان سیستان‌و‌بلوچستان و جنوب شرق تمام می‌شود و اکنون ایران عزیز در آستانه یک بحران فراگیر است و امید است در کمترین زمان ممکن مسئولان کشور برای جلوگیری از وقوع آن اقدام کنند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰