محمد عسگری، روزنامهنگار: انتخابات ریاستجمهوری و البته شوراهای اسلامی شهرها و همچنین در بعضی نقاط کشور انتخابات میاندورهای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری در سال 1400 نیز به نقطه اعلام نتایج رسید، هرچند برای اعلام آمار دقیق انتظارات زیادی کشیده شده است. نشریات دانشجویی نیز پس از تلاش برای ارائه تحلیلهای ماقبل انتخاباتی و ایفای نقش خود در زمینههای مختلف مربوط به انتخابات ازجمله مشارکت، حال در همان فضای انتخابات و اما اینبار در دوره پساانتخابات، به تحلیل برخی اتفاقات رخداده میپردازند و فعلا تحلیل زیادی از آینده در آنها دیده نشده؛ البته قبلا به بایستههایی برای پساانتخابات اشاره، و قلمهایی درباره آنها زده شده. شاید اتفاقاتی که در ادامه ناظر به دولت جدید شاهدش خواهیم بود باعث شود تابستان شلوغتری نسبتبه سالهای اخیر در فضای نشریات داشته باشیم. دعوت میکنیم تا در گزیدهخوانی این هفته «فرهیختگان» از نشریات دانشجویی، نگاهی به نشریات جدید منتشرشده داشته باشید. دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی سراسر کشور میتوانند نشریات خود را جهت استفاده در بخش گزیدهخوانی هفتگی نشریات روزنامه «فرهیختگان»، به ادمین کانال نیمکت خبر (@nimkat_khabar) ارسال کنند.
سخنی با منتخب ملت
نشریه «افق تحلیل» بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوموتحقیقات که پس از حدود یکسالونیم انتشار بهصورت ماهانه، از ماه گذشته، همزمان با تغییر طراحی، تغییر توالی انتشار از ماهانه به دوهفتهنامه را هم به خود دیده، شماره 1-18 آن منتشر شده که شمارهگذاری استانداردی نیست؛ گویا قصد بر آن بوده که نشریه هر ماه یک شماره جلو برود، با این تفاوت که هر شماره دو بار و البته متفاوت، یعنی بهنوعی در دو بخش منتشر شود! بگذریم؛ طراحی نشریه پس از یکبار تغییر و بهبود نسبی، اینبار اما بهطور کلی از جذابیتش کاسته شده، خواندن را چندان راحتتر نکرده و جلد را هم از دست داده است.
سراغ مطالب نشریه میرویم؛ جایی که بعد از سخن سردبیر، آغاز با «سخنی با منتخب ملت» است. نویسنده در ابتدا به بیان دیدگاه جوانانی که در انتخابات مشارکت نکردند پرداخته و سرچشمه عدم مشارکتشان را دروغ و عدم صداقت دانسته؛ «اینکه از رونق اقتصادی حرف بزنند و چنان رونق اقتصادی ایجاد کنند که دودمان مردم را به هوا برد، که باعث افزایش بیاعتمادی به دولت شده است و خواسته خود بهعنوان یک جوان را هم خواسته زیادی ندانسته و آن را صداقت عنوان میکند و از رئیسجمهور با بیان اینکه وضعیت اصلا خوب نیست و هشت سال فرصتسوزی کردیم و هشت سال دولت را دست کسانی دادیم که هیچ از سیاست سر درنمیآوردند، و مسببان اوضاع فعلی جامعه هم کنار کشیدند و هیچکدام گردن نمیگیرند که مقصرند، میخواهند که شبیه حرف و وعدههایش و مرد عمل باشد، طوری که این هشت سال برای مردم جبران شود. همچنین از رئیسجمهور ایجاد بستری مناسب برای اشتغال مورد خواست قرار گرفته است.» درباره این یادداشت باید گفت از ساختار مناسب و خوبی برخوردار نبوده و قواعد نگارش هم بهخوبی در آن رعایت نشده است که بهتر است مورد توجه قرار گیرد.
در یادداشت دیگری با عنوان «تهران، منطقه محروم از فرهنگ سیاسی»، نویسنده با اشاره به اینکه در اکثر انتخاباتهای برگزارشده، تهران مشارکت کمتری نسبتبه مناطق دیگر کشور، خصوصا مناطقی که ازنظر برخورداری از امکانات در سطحی بهمراتب پایینتر از تهران هستند، دارد، اذعان میدارد: «برخی جریانات سیاسی خاص همیشه سعی داشتهاند القا کنند که رای تهران دارای ارزش بیشتری نسبتبه سایر نقاط کشور است و ساکنان تهران بهعلت این نگاه القاشده و نیز تاثیرپذیری از فضای مجازی دچار یک سواد کاذب شدهاند و رسانهها از آن درجهت ایجاد اخلال در ادراک مردم تهران بهره میبرند.» نویسنده در ادامه میگوید: «یک تهرانی حق خود را میفروشد بدون اینکه مبلغی طلب کرده باشد! با القای رسانه توهم کنشگری سیاسی و عدم مشارکت در انتخابات دارد، حال آنکه با گذشتن از حق خود و فروختن آن به القائات رسانهها درحال مشارکت منفعل است. پس وقتی از منطقه محروم سیاسی بودن تهران حرف میزنیم نه براساس توهم یا عقدهگشایی بهسبب کم بودن مشارکت در تهران، بلکه براساس یک استدلال است.»
از یادداشتهای دیگر نشریه میتوان به «حقانیت در اوج مظلومیت» که درباره شهید بزرگوار، سیدمحمد حسینی بهشتی است، اشاره کرد.
پاسخهای دمدستی
نشریه «فانوس» بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی کرج که همواره دغدغه مسائل شهری را دارد، در شماره 24 خود از پروژه آزادراه شمالی کرج، شهرهای خودرومحور، معماری شهری و... گفته و البته به مساله خصوصیسازی هم پرداخته است؛ گاهنامهای که در سال هشتم خود به سر میبرد و باتوجه به تعداد شمارههای منتشرشده از آن، افزایش فعالیت آن قابلتوجه و البته قابلتقدیر است و امید است روند آن با پیشرفت همراه باشد.
در این نشریه، دلیل عدم تکمیل پروژه آزادراه شمالی کرج، مشکلات مالی و نبود اعتبار ذکر شده است. همچنین در یادداشت «دمدستیترین پاسخ»، با طرح این نکته که شهرهای امروزی خودرومحور و ماشینیاند، تسهیل راه ماشینهای شخصی با روشهایی مانند تقاطعسازی، افزایش پارکینگهای داخل شهری و تعریض باندهای خیابانهای بزرگ شهر را در حکم مرگی برای آن شهر میداند که در آن خبری از هویت، شکل و ساختار منسجم نیست و درنهایت باعث مرگ هویتی شهروندان میشود؛ نسخههایی که توسط مدیرانی که گاهی بهخاطر تعارض منافع شخصی و ایجاد پروژههای بیفایده اما پرسود، به بهانه رفع ترافیک و آلودگی هوا همراه پیوست توسعه برای شهر پیچیده میشود، درحالیکه شاید امروز راه برونرفت از چاقی مفرط شهر آسان و میسر باشد، اما وقتی کار از کار گذشت و راهکارهایی پیدا نشد، شهر به ماشینها تحویل داده شود. راه صحیح رفع این معضلات نیز با توان مالی، احداث تونل و بزرگراه طبقاتی دانسته شده است و نیز برداشتن قدم برای رشد حملونقل عمومی. در مطلب بسیار کوتاهی با عنوان «معماری و فرهنگ» با موضوعی که در ابتدا به آن اشاره شد نیز میخوانیم: «هرچند انسان خالق شهرها، خانهها و ساختمانها است، اما این ساختار شهرسازی است که درنهایت بر خلقوخو و رفتار انسان تاثیر میگذارد و بهتبع آن فرهنگ جامعه شکل میگیرد. معماری هم فرهنگساز است و هم زاده فرهنگ. در دوران معاصر، الگوی شهرنشینی در ایران بهسمت فرهنگ غربی و مدرن گرایش پیدا کرد؛ الگویی که هیچ شباهتی با فرهنگ ایرانی-اسلامی نداشت. در فرهنگ ایرانی-اسلامی، خانه بخش مهمی در کنشگری اجتماعی دارد که این مهم در معماری مدرن نادیده گرفته میشود و خانه را صرفا محلی برای خواب درنظر میگیرد. حال چگونه در این ساختار شهری که تمام پایههای آن براساس اگزیستانسیالیسم شکل گرفته، میتوان به تربیت روح پرداخت؟»
در رابطه با بحث خصوصیسازی که در یادداشت «اختصاصیسازی یا خصوصیخواری» از آن سخن رفته، طبق گفته نشریه، قرار است در شمارههای بعدی با مصداق و محوریت بیمارستان امام خمینی(ره) کرج، بیشتر به آن پرداخته شود.
زمامدار آرمانهای یک ملت
شماره 22 نشریه «گیلدخت» واحد خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی رشت، دو عکس از دختران و زنان حاضر در انتخابات ریاستجمهوری امسال را برای دو یادداشت صفحه اول این شماره خود انتخاب کرده که در اینجا هم هرچند کوچک، قابلمشاهده است؛ دو یادداشت با عناوین «آغازی برای یک پایان» و «دوستی خالهخرسه». اما در صفحه دوم، درکنار معرفی کتاب و توئیت که این نشریه دوصفحهای با آنها به پایان میرسد، عنوان «زمامدار آرمانهای یک ملت» جلب توجه میکند؛ برای مطلبی که در جواب کیستی این زمامدار، در ابتدا پاسخش که «قانون اساسی» است مشخص شده؛ «قانون اساسیای که آن را بیانگر آرمانهای یک ملت میداند و اینکه به همین دلیل اجرای آن خواست کلی آنها بهشمار میرود.» نویسنده این بخش از قانون اساسی که «پس از مقام رهبری، رئیسجمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیما به رهبری مربوط میشود برعهده دارد.» را ذکر کرده و اضافه کرده: «قانون اساسی به دو لحاظ حائز اهمیت است: یکی آنکه اساس و شالوده نظام، در کلیه شئون کشور در آن ترسیم و مقرر میشود و صلاحیتها بهموجب آن سازماندهی میگیرد؛ دیگر آنکه تعیینکننده حقوق و تکالیفی است که یک طرف آن حاکم پراقتدار و طرف دیگر آن افراد نوعا ضعیف قرار دارند.» و اینطور ادامه میدهد: «قانون اساسی ج.ا.ا، علاوهبر آنکه حقوق ملت و نظم زمامداری را بیان میکند، حاوی قواعد مربوط به نظام اسلامی، عدالت اجتماعی، همبستگی ملی، الگوی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و همچنین اصول امنیت قضایی و آزادیهای فردی و اجتماعی است؛ بنابراین اطاعت از این قانون عامالمنفعه بر همگان لازم است.» نویسنده همچنین بیان میدارد: «اجرای صحیح این قانون را فقط ازطریق نظارت منظم اصولی میتوان تضمین کرد و قانون اساسی برای پاسداری از خود، ازنظر تقنینی و اجرایی، قائل به تفکیک شده است، به این نحو که پاسداری تقنینی برعهده شورای نگهبان و پاسداری اجرایی، تحت عنوان مسئولیت اجرای قانون اساسی، برعهده رئیسجمهور قرار گرفته است.»
در یادداشت «دوستی خالهخرسه» به یکی از اتفاقات انتخابات 28 خرداد 1400 که با حضور باشکوه مردم همراه بود، پرداخته شده است؛ اتفاقی که دردناک، اما دارای معنای خاصی بود. در این یادداشت میخوانیم: «فیلم و عکسهای حضور هموطنانمان در خارج از کشور برای رقم زدن سرنوشت کشور نیز باشکوه بود. اما در این میان دیدیم همانهایی که دم از آزادی بیان و حقوق زنان میزدند، همانهایی که در ایام انتخابات بهدنبال دلسرد کردن زنان جامعه از مشارکت در انتخابات بودند، جلوی شعبه اخذ رای یک زن را آنچنان زیر مشت و لگد قلدرانه خود گرفتند و اینکه هیچیک از فمینیستهای قلدرمآب واکنشی نسبتبه این ضربوشتم از خود نشان ندادند، گویی که اصلا اتفاقی نیفتاده است! اما حقیقت این است که فمینیسم ماهیت اصلی خود را نشان داد... .»