ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه: کمکم از روزهای انتخابات و فضای انتخاباتی فاصله میگیریم، منتها آنقدر این انتخابات حواشی و مساله پیرامون خود داشته که سرعت این عبور از گذشته کمتر است. حتی وقتی مشارکت آنطور که انتظار میرفت و میخواستیم، بالا نبود! بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری، کمکم نوبت به اعلام و انتشار اسامی منتخبان مجلس خبرگان رهبری، میاندورهای مجلس شورای اسلامی و درنهایت شوراهای شهر و روستا رسید و اینجا و در انتخابات شورای شهر هم، همچون ریاستجمهوری همانطور که پیشبینی میشد و منتظرش بودیم، لیست نزدیک به جریان اصولگرایی و موردحمایت محمدباقر قالیباف شهردار اسبق پایتخت و رئیس فعلی مجلس شورای اسلامی به سرلیستی مهدی چمران اکثریت آرا را از آن خود کرد و مدیریت شهری در دوره ششم، به 21 نفر حاضر در این لیست رسید. در ادامه هم به بررسی آرای کسبشده توسط لیست اصولگرایان و اسامی مورد حمایت قالیباف میپردازیم تا بهطور مختصر هم به خبر بازگشت تهران به دوره مدیریت شهری قالیباف با همان شکل و شمایل برسیم و هم شاخکها را برای شنیدن نارضایتی عمومی حتی در سطح پارلمان شهری حساس کنیم. بعد از آن هم پیشنهادهایی به مدیران آینده پایتخت خواهیم داد، شاید این شهر سرمایهسالار در آینده مسیر دیگری را انتخاب کرده و خدمات خوبی را عاید شهروندان کند.
قهر معنادار تهرانیها با مدیران اصلاحطلب برای شورای شهر
نکته بعدی اما لیست اصلاحطلبان است که در صفحه اول و بعد از 21 نفر و حتی 30 و چند نفر ابتدای لیست نامزدهای انتخابات شورای شهر تهران جایی ندارد. اصلاحطلبان که در حال حاضر و با ریاست محسن هاشمی (نامزد احراز صلاحیتنشده ریاستجمهوری) مدیریت شهری پایتخت را برعهده دارند، چنان مدیریت ضعیف و کارنامه غیرقابلدفاعی از خود به جای گذاشتند که تهرانیها با اینکه چهار سال پیش به مدیریت قبلی تهران نه گفتند و اصلاحطلبان را راهی بهشت کردند، دوباره به قبلی ها اعتناد کردند و چمران و یاران قالیباف را راهی پارلمان شهری کردند. در تحلیل چرایی نه گفتن تهرانیها به اصلاحطلبان میتوان به اندازه تمام روزهای این چهار سال مدیریت آنها بر شهر تهران نوشت، شورای شهری که جز گران کردن زندگی در پایتخت، ادامه رویه شهرفروشی و مدیریت قبلیها، تغییر نام چند خیابان و بوستان و البته تغییر سهباره شهردار و انتخاب پنج شهردار و سرپرست برای تهران و عدمتوسعه ناوگان حملونقل عمومی چه در زمینه حملونقل ریلی و چه اتوبوس و... کارنامهای از خود به جا نگذاشت. منتها آنقدر در این چهار سال و از همان ابتدای مدیریت آنها گفتیم و نوشتیم که اداره پایتخت کار اینها نیست، هرچه بگوییم تکرار مکررات است، فقط به یک یادآوری، یعنی حواشی اولین شهردار منتخب در دوره فعلی مدیریت شهری و یک خبر جدید از کشمکش شوراییها بر سر نامگذاری خیابانی در پایتخت بسنده میکنم.
30 خرداد سال جاری و در صحن شورای شهر تهران، تغییرنام دو خیابان که آناهیتا و آزیتا نام داشت مطرح شد و این مساله با مخالفت زنان شورا ازجمله شهربانو امانی و زهرا نژادبهرام روبهرو شد. زهرا نژادبهرام، عضو هیاترئیسه شورای شهر تهران در واکنش به این موضوع گفت: «۵۰ درصد جمعیت تهران را زنان تشکیل میدهند و در جهت رویکرد تکریم نباید اسم خیابانها را به نام زنان تغییر دهیم.» شهربانو امانی دیگر عضو شورا هم گفت: «متاسفانه در کمیته نامگذاری زنی وجود ندارد و باید این مساله مورد توجه قرار گیرد.» این اظهارات باعث بالاگرفتن بحث و بگومگوهایی در شورای شهر تهران آن هم در این واپسین روزهای مسئولیت آنها و وضعیت بغرنج پایتخت شد تا شاهدی براین مدعا باشد که مدیریت دوره پنجم شهر تهران، از ضعیفترین ادوار مدیریت شهری پایتخت بوده است. مسالهای که هم خروجی آن را در شهر و هم بین شهروندان و هم صندوقهای رای میبینیم!
نیازمند یک انقلاب در حوزه مدیریت شهری هستیم
به هر شکل و تقدیر، با حضور نسبی مردم با گفتمان نه به عملکرد شهرداریهای قبل و ناظر به کارنامه ضعیف شوراها خصوصا در چند سال اخیر، افرادی جهت تصدی مسئولیت مدیریت شهرها انتخاب شدند و تهران هم شاهد برگشت تیم قبلی مدیریت شهری، یعنی تیم نزدیک به ایده های شهری محمدباقر قالیباف بر پایتخت است. در چنین شرایطی هم میتوان همچون سابق شاهد و ناظر رویههای گذشته بود و هم میتوان با ارائه راهکار و نظارت بر روندها، کمی مسیرها و ریلگذاریهای مدیریتی را هدایت کرد. همانطور که میدانیم و اشاره هم کردیم، مدیریت دوره چهارم به قبل، شهر را محل جولان سرمایهداری کرد و فاصله شمال و جنوب را تا میتوانست زیاد کرد، مدیریت دوره جدید اما، علاوهبر اینها، اعتماد به مدیران شهری و مساله اثرگذاری شهروندان در امور روزمره و عادی شهری را گرفت و بیاعتمادی به آن را افزایش داد. شورایاریها را هم محفلی برای دورهمی بنگاهداران و منتفعان محلی کرد تا کورسوی امید حکمرانی دموکراتیک شهری به حاشیه برود. مدیران جدید و البته بعضا تکراری چه در پایتخت و چه در سایر شهرها در گام نخست باید این اعتماد ازدسترفته را با اقدامات فوری و اثرگذار ترمیم کنند و بعد از آن هم به سراغ ترمیم سیاستها و اقدامات کرده و نکرده قبلیها بروند. کار بر زمین مانده در این شهرها زیاد است. در همین تهران حملونقل عمومی سالهاست رشد قابلتوجهی نکرده و شهر عملا تبدیل به یک اتوبان بزرگ و گران شده که سرمایهداران با پول به هرکجای آن که دلشان میخواهد سر میکشند و کمتربرخوردارها زیر زمین و در صف مترو و اتوبوس با جان و مالشان بازی میکنند. شمال شهر و مناطق خوش آب و هوا محلی برای تراکمفروشی و کسب درآمد شده و بافت فرسوده روزبهروز فرسودهتر میشود و شهروندان هم به جرم ناتوانی مالی بیش از گذشته به حاشیه رانده و از شهر اخراج میشوند. آموزش و درمان وضعیت خوبی ندارد و کیفیت برتر در اختیار طبقه برخوردار است. شکاف و تبعیض از سطح مدیران شهرداریها تا شهروندان عادی بیداد میکند و همه اینها لزوم انقلابی در حوزه مدیریت شهری را ایجاب میکند؛ انقلابی که شاید در نگاه اول انتظار اجرای آن راحت نباشد، اما همین خواسته را ذهن را همین جا و در همین صفحه ثبت و ضبط میکنیم تا هم تلنگری برای شهروندان باشد و هم شاید تلنگری برای مدیران تازه به بهشت رسیده که گرهی از این بلبشوی مدیریت و حکمرانی شهری باز کنند.
مدیریت شهری مسئول چیست؟ در گام نخست باید نگاه به مدیریت شهری تغییر کند
در ارتباط با آنچه هست و باید باشد، پیشتر هم با سیدمجید حسینی جامعهشناس و عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران گپوگفتی داشتیم. منتها اینبار مختصر و کاربردیتر، بعد از نهایی شدن اسامی مدیران جدید شهر تهران، از چشماندازه آینده و کارهایی که باید سریعتر توسط مدیران جدید شهر تهران صورت گیرد و تکانی به شهر داده شود، گپ زدیم. او به «فرهیختگان» گفت: «مساله اصلی این است که نگاه به مدیریت شهری که مسئول چیست عوض شود. تا قبل از این مدیریت شهری مسئول پل و تونل بوده است. مسئول رفع نابرابری و تبعیض در شهر و افزایش کیفیت زندگی در کلیت شهر نبوده است. اولین مسالهای که وجود دارد این است هر کسی در شهر زندگی میکند نسبت به این شهر حقی دارد و اولین مورد حق زندگی است و مدیریت شهری باید تعریف از خود که خود را تنها مسئول ساختمان و پل و اتوبان میداند عوض کند و مسئول این شود که زندگی در این شهر به صورت فرصتهای برابر توزیع شود. این مسئولیت مدیریت شهری است. پس حق به شهر محور اصلی زندگی شهری ماست و برای اینکه حق به شهر پیش برود باید امکانات شهر به جای اینکه در اختیار تراکمخران و... قرار گیرد در اختیار همه شهر قرار گیرد. مدیریت شهری بهمعنای مدیریت اجتماعی شهر است، نه مدیریت اقتصادی شهر، درحالیکه امروز شهرداری به معنای مدیریت اقتصادی شهر است. آن هم به نفع طبقه برنده است. این باید تغییر کند. مدیریت شهری باید به این سمت برود که حق مردم در حوزه آموزش را تامین کند. امروز آموزش در این شهر نابرابر، بیکیفیت بوده و بسیاری از بچهها محروم از آن هستند. مدیریت شهری طبق قوانین مسئول ساخت مدرسه است یعنی باید به جای اینکه پل بسازد، مدرسه بسازد. مسئولیت دارد ولی این مسئولیتها بهتدریج زیر برگههای پرخاک از بین رفته است. مدیریت شهر مسئول سلامت و درمان شهر است. به جای اینکه بیمارستان بسازد و از مردم پول بگیرد باید سطح خدمات درمانی و خدمات شهر را افزایش دهد. مدیریت شهر مسئول این است که مسکن در شهر ارزان شود، نه اینکه ساخته شود. مدیریت شهر باید قوانینی بگذارد برای اینکه مستاجران تبدیل به خانه به دوشهای مهاجر نشوند. درحقیقت مدیریت شهر باید صدای کل مردم شهر شود، نه بسازوبفروشها یا سرمایهدارها!»
شهرداری در قبال آموزش، درمان و مسکن مسئولیت بپذیرد
حسینی در ادامه به وظایف شورای شهر اشاره کرد و گفت: «از کل مردم شهر 49 درصد اجارهنشین هستند. نیاز است مدیریت شهری نسبت به 49 درصد اجارهنشینی شهر مسئولیت قبول کند. این 49 درصد جمعیت اصلی هستند که اجاره خانه آنها با درآمد آنها نزدیک به هم است. مدیریت شهر مسئول تنظیم کردن اجاره خانه است. نباید اجازه داده شود اجاره خانه در این شهر به دلار و قیمت آن وابستگی داشته باشد. نباید اجازه داده شود اجاره خانه در این شهر 6 ماهه شود، نباید اجازه داده شود که آنقدر مسکن در این شهر گران شود که مردم پشتبام را در مجیدیه یک میلیون تومان اجاره کنند. این وضعیتی است که حاصل نگاه مدیریت شهری به تراکمفروشی و شهرفروشی در یک شهر نابرابر و تهدیدآمیز است. آن چیزی که باید اینجا اتفاق بیفتد این است که شهرداری در برابر آموزش، درمان و مسکن مسئولیت قبول کند. مسئولیت خود را از روی پل و اتوبان بردارد. یکسوم مردم این شهر ماشین دارند و بقیه پیاده هستند. برای پیادهها پل و اتوبان نیاز نداریم بلکه مترو نیاز داریم. مترو به مرکز تجمع مردم تبدیل شده که همه در آن کرونا میگیرند و دائما برای شمالشهریها اتوبان میسازیم. ما نیاز داریم شهر را تبدیل به فرصتی در دسترس برای کل شهروندان کنیم. شهروند کسی است که در تهران کار و به شهر خدمت میکند، پس نسبت به شهر حق دارد. این حق آموزش با کیفیت، حق درمان باکیفیت و حق مسکن است.»
باید بتوانیم منافع اقشار مختلف در شهر را در شورای شهر نمایندگی کنیم
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران در ادامه مسیر رسیدن به وضعیت مطلوب را ترسیم کرد و گفت: «برای اینکه به نقطه مطلوب برسیم چه چیزی نیاز داریم؟ مفهوم شورایاریها در دوره دو مدیریت قبلی طرح شد و ابتدا مفهوم دموکراتیک بود اما بهتدریج در دورههای مختلف بنگاه ملکیها شورای محلی را فتح کردند و درحقیقت تبدیل به محل لابی بنگاه ملکیها شد، یعنی دوباره سرمایهداری زمین و مسکن آن را خورد. ما نیاز داریم سیستم جدیدی برای بالا آمدن صدای همه مردم شهر ایجاد کنیم و آن کاری است که در برزیل، آرژانتین و... تحتعنوان فرومها اتفاق افتاده است. فرومهای شهری فرومهایی هستند که طبقات مختلف جامعه را در مدیریت شهری مشارکت میدهند؛ مثلا فروم معلمها یعنی آن جایی که معلمان تهران برای آموزش تهران از طریق شهرداری تصمیم میگیرند. ما فروم معلمی در شورای شهر میخواهیم، ما فروم کارگری در شورای شهر میخواهیم، ما فروم پرستاری در شهر میخواهیم. ما باید بهجای شورای عالی که به خدمت بساز و بفروشها و دلالها میرود ساختاری ایجاد کنیم که همه مردم شهر بتوانند منافع خود را در شورای شهر پیگیری کنند. آن منافع کاملا قشری است یعنی معلم منافع خود را در آموزش دارد. معلوم است در پل و تونل دنبال منافع خود نیست. پرستار منافع خود را در درمان و سلامت میبیند، نه در پل و تونل. منافع کارگر در تولید در شهر است و در پل و تونل نیست. باید بتوانیم منافع اقشار مختلف در شهر را در شورای شهر نمایندگی کنیم و برای آن تشکیل فرومهای شهری که در بسیاری از شهرهای مهم دنیا همانند شهرهای عظیم برزیل ایجاد شدند، پیگیری کنیم که شورای شهر را تبدیل به صدای مردم کردند. پس من پیشنهاد میکنم نگاه شورای شهر به حق شهروندان به آموزش، درمان و مسکن تغییر کند. شیوه آن تشکیل فرومها و دموکراتیک کردن شورای شهر است.»
اصلاحطلبان امید مردم از صندوقهای رای را ناامید کردند
یکی دیگر از نکات قابلتامل و توجه همانطور که گفتیم نه معنادار مردم به اصل انتخابات شوراهای شهر و روستا و بعد از آن نه به مدیریت اصلاحطلبان در پایتخت بود. اصلاحطلبانی که چهار سال است تا همین الان مسئولیت مدیریت پایتخت را برعهده داشته و دارند ولی کارنامه و گزارش قابلدفاعی از خود ارائه نکرده و به نمایش نگذاشتهاند. این جامعهشناس در ارتباط با رفتارشناسی انتخاباتی مردم در انتخابات شوراهای شهر و روستا خاطرنشان کرد: «متاسفانه طیفی از مردم از دموکراتی بودن شورای شهر و اینکه شورای شهر صدای آنهاست در دوره اصلاحطلبان ناامید شدند. مردم فکر نمیکنند اگر در انتخابات شورای شهر شرکت کنند صدای آنها در مدیریت شهری میرود. این کار را اصلاحطلبان کردند. اصلاحطلبان امید مردم را از صندوق بریدند. آنچه اصلاحطلبان کردند شیوه مدیریت آنها نبود بلکه ناامید کردن مردم از صندوق بود. حجم رای سفیدی که متاسفانه در شورای شهر تهران داده شد بیسابقه بود. این کاری است که اصلاحطلبان با صندوق رای کردند. اصلاحطلبان در همین شهر از کیفیت زندگی شهری حرف زدند ولی سرمایهداری شهری را تعمیق کردند. آن انتقاداتی که از دوره قبل داشتند، در دوره اینها نیز وجود داشت. فقط شعارها عوض شد. وقتی شعار میدهید و اجرا نمیکنید مردم را از صندوق ناامید میکنید و این بزرگترین ضربه به مردمسالاری کشور است، این بزرگترین ضربه به کلیت نظم سیاسی کشور است.»